پرش به محتوا

نافع بن هلال بجلی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۹۴: خط ۹۴:
|إن تُنکِروني فَأنَا ابنُ الجَمَلِي| ديني عَلى‏ دينِ حُسَينٍ وعَلِي
|إن تُنکِروني فَأنَا ابنُ الجَمَلِي| ديني عَلى‏ دينِ حُسَينٍ وعَلِي
|ترجمه = «اگر مرا نمی‌شناسید خودم را معرفی کنم، من از قبیله جَمَلی هستم، و آئین و دینم همان دین حسین بن علی(ع) است».<ref>الطبری، تاریخ، ص۴۳۵ و شیخ مفید؛ الارشاد،ج ۲، ص۱۰۳ و الموفق بن احمدالخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج ۲، ص۱۴ - ۱۵ و طبرسی؛ اعلام الوری بأعلام الهدی،ج ۱، ص۴۶۲.</ref>}}
|ترجمه = «اگر مرا نمی‌شناسید خودم را معرفی کنم، من از قبیله جَمَلی هستم، و آئین و دینم همان دین حسین بن علی(ع) است».<ref>الطبری، تاریخ، ص۴۳۵ و شیخ مفید؛ الارشاد،ج ۲، ص۱۰۳ و الموفق بن احمدالخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج ۲، ص۱۴ - ۱۵ و طبرسی؛ اعلام الوری بأعلام الهدی،ج ۱، ص۴۶۲.</ref>}}
هنگامی که این رجز را خواند مردی از لشکر عمر بن سعد به نام مزاحم بن حریث گفت ما بر دین [[عثمان]] هستیم. نافع گفت تو بر دین شیطانی و او را کشت.<ref>الطبری، تاریخ، ص۴۳۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص۱۰۳.</ref>
هنگامی که این رجز را خواند مردی از لشکر عمر بن سعد به نام مزاحم بن حریث گفت ما بر دین [[عثمان]] هستیم. نافع گفت تو بر دین شیطانی و او را کشت.<ref>الطبری، تاریخ، ص۴۳۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص۱۰۳.</ref> براساس پاره‌ای از گزارش‌ها سپاهیان دشمن با حمله دسته جمعی به او با سنگ و نیزه بازوانش راشکستند واسیرش کردند وشمر او را گرفت وبا نیروهایش نزد  عمربن سعد بردند در حالی که خون از محاسنش جاری بود در پاسخ به ابن سعد که با خودت چه کردی گفت: خخویشتن را ملات نمی کنم و خداند از نیت من با خبر است واگر بازوانم را نشکسته بودید نمی‌توانستید اسیرم کنید وجز زخمی ها از شما دوازده نفر را کشته ام.شماربه عمربن سعد گفت که او رابکش. <ref>السماوي، الشيخ محمد، إبصار العين في أنصار الحسين عليه السلام، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۴۹.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۶٬۹۲۲

ویرایش