Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←منابع) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
اندیشمندان مسلمان بر اساس [[آیه ۵۱ سوره شوری]] روشهای سخن گفتن خداوند با پیامبران را در سه گونه تصویر کردهاند؛ سخنگفتن مسقیم خدا با پیامبر از ورای حجاب، الهام به قلب، و از طریق یک فرستاده که [[جبرئیل|فرشته وحی]] است.<ref>معرفت، التمهید، بیتا، ج۱، ص۵۵؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۳۴۳.</ref> مطهری الاهیدان شیعه تصریح میکند که اکثر موارد وحی به پیامبر اسلام از طریق فرشته بوده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۳۴۲.</ref> | اندیشمندان مسلمان بر اساس [[آیه ۵۱ سوره شوری]] روشهای سخن گفتن خداوند با پیامبران را در سه گونه تصویر کردهاند؛ سخنگفتن مسقیم خدا با پیامبر از ورای حجاب، الهام به قلب، و از طریق یک فرستاده که [[جبرئیل|فرشته وحی]] است.<ref>معرفت، التمهید، بیتا، ج۱، ص۵۵؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۳۴۳.</ref> مطهری الاهیدان شیعه تصریح میکند که اکثر موارد وحی به پیامبر اسلام از طریق فرشته بوده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۳۴۲.</ref> | ||
در این آیه کلمه «وحی» در معنای سخنگفتن بیواسطه و به عنوان یک روش سخن گفتن در کنار دو گونه دیگر بهکار رفته است.<ref>خلعتبری، «وحی و کاربردهای قرآنی آن»، ص۱۳۸.</ref> طباطبائی مفسر و فیلسوف شیعه از این تعبیر نتیجه میگیردکه جایی که قرآن به پیامبر وحی شده است روش آن همین گونه نخست و القاء به قلب پیامبر است<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۱ق، ص۳۰۷.</ref> به باور طباطبائی دو روش دیگر را نمیتوان وحی نامید.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۱ق، ص۳۰۷.</ref> طباطبائی در یک تحلیل دیگر احتمال میدهد که این سه گونه، سه مرتبه از وحی باشند.ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۱ق، ص۳۰۹.</ref> | در این آیه کلمه «وحی» در معنای سخنگفتن بیواسطه و به عنوان یک روش سخن گفتن در کنار دو گونه دیگر بهکار رفته است.<ref>خلعتبری، «وحی و کاربردهای قرآنی آن»، ص۱۳۸.</ref> طباطبائی مفسر و فیلسوف شیعه از این تعبیر نتیجه میگیردکه جایی که قرآن به پیامبر وحی شده است روش آن همین گونه نخست و القاء به قلب پیامبر است<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۱ق، ص۳۰۷.</ref> به باور طباطبائی دو روش دیگر را نمیتوان وحی نامید.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۱ق، ص۳۰۷.</ref> طباطبائی در یک تحلیل دیگر احتمال میدهد که این سه گونه، سه مرتبه از وحی باشند.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۱ق، ص۳۰۹.</ref> | ||
بنابر گزارش [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|حسینی طهرانی]]، استادش علامه طباطبائی با تکیه بر آیات ۱۱ تا ۱۶ [[سوره عبس]] معتقد بوده است: برخی آيات قرآن مستقيماً از جانب خداوند به رسول اکرم(ص) وحی میشده است؛ و پارهای توسط [[روح القدس| روح]]<nowiki/>که از فرشتگان عظيمتر است؛ و برخی بهواسطه جبرائیل؛ و بخشی دیگر از آیات هم توسط فرشتگان وحی که تحت مأموريت [[جبرئیل]] هستند وحی میشده است. جبرئيل [[فرشته|ملک]] مقرب خدا و أعظم از جمیع ملائکه است که علم حضرت حق در او تجلی میکند؛ و از او در طریقه وحی به فرشتگان پائينتر و کوچکتر، که تعدادشان بسيار است، تجلی و ظهور میکند؛ و از آنها به پيامبر اکرم(ص) ظهور و تجلی مینمایند. همیشه و پیوسته وحی از خداوند به توسط جبرائیل، به توسط سَفَرَةٍ کِرَامٍ بَرَرَة ( فرستادگانی گرامی و نيكوسيرت) بوده و همهاش وحی خداست؛ ولی گاه پیامبر آنچنان غرق أنوار ذات أحديت بود که به هیچ وجه جبرائيل و دیگر فرشتگان وحی را نمیدید. در اين مواقع پيامبر(ص) مدهوش و بیهوش بهروی زمین میافتاد، بدون حس و حرکت میشد؛ رنگ چهرهاش تغییر میکرد؛ زرد و سفید میشد، بدنش سنگين میشد، و اگر بر روی استر و یا ناقهای بود؛ آنها سنگین میشدند، و نزدیک بود که شکم آنها به زمین برسد.<ref>علامه طهرانی، نور ملکوت قرآن، ج۱، ص۲۶۶-۲۶۹.</ref> | بنابر گزارش [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|حسینی طهرانی]]، استادش علامه طباطبائی با تکیه بر آیات ۱۱ تا ۱۶ [[سوره عبس]] معتقد بوده است: برخی آيات قرآن مستقيماً از جانب خداوند به رسول اکرم(ص) وحی میشده است؛ و پارهای توسط [[روح القدس| روح]]<nowiki/>که از فرشتگان عظيمتر است؛ و برخی بهواسطه جبرائیل؛ و بخشی دیگر از آیات هم توسط فرشتگان وحی که تحت مأموريت [[جبرئیل]] هستند وحی میشده است. جبرئيل [[فرشته|ملک]] مقرب خدا و أعظم از جمیع ملائکه است که علم حضرت حق در او تجلی میکند؛ و از او در طریقه وحی به فرشتگان پائينتر و کوچکتر، که تعدادشان بسيار است، تجلی و ظهور میکند؛ و از آنها به پيامبر اکرم(ص) ظهور و تجلی مینمایند. همیشه و پیوسته وحی از خداوند به توسط جبرائیل، به توسط سَفَرَةٍ کِرَامٍ بَرَرَة ( فرستادگانی گرامی و نيكوسيرت) بوده و همهاش وحی خداست؛ ولی گاه پیامبر آنچنان غرق أنوار ذات أحديت بود که به هیچ وجه جبرائيل و دیگر فرشتگان وحی را نمیدید. در اين مواقع پيامبر(ص) مدهوش و بیهوش بهروی زمین میافتاد، بدون حس و حرکت میشد؛ رنگ چهرهاش تغییر میکرد؛ زرد و سفید میشد، بدنش سنگين میشد، و اگر بر روی استر و یا ناقهای بود؛ آنها سنگین میشدند، و نزدیک بود که شکم آنها به زمین برسد.<ref>علامه طهرانی، نور ملکوت قرآن، ج۱، ص۲۶۶-۲۶۹.</ref> |