کاربر ناشناس
تابعین: تفاوت میان نسخهها
جز
کمی ویرایش فنی
imported>S.J.Mosavi جز (لینک بین زبان) |
imported>Shadiba جز (کمی ویرایش فنی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{کتابشناسی ناقص}} | {{کتابشناسی ناقص}} | ||
'''تابعین'''، مسلمانانی که با یک یا چند تن از [[صحابه]] [[پیامبر اکرم]](ص) | '''تابعین'''، مسلمانانی که با یک یا چند تن از [[صحابه]] [[پیامبر اکرم]](ص) ملاقات یا مصاحبت داشتهاند یا آنها را درک کردهاند ولی خود پیامبر(ص) را ندیدهاند. این واژه برگرفته از آیات و برخی روایات رسول خدا(ص) است. | ||
تعداد دقیقی برای تابعین بیان نشده | تعداد دقیقی برای تابعین بیان نشده است. این گروه در شکلگیری جریانهای متفاوت و متعدد سیاسی، فکری و ادبی و پیدایی و تحول علوم [[حدیث]]، [[تفسیر]]، [[فقه]]، سیرهنویسی، مغازی و تاریخ نقش داشتند. | ||
==اختلاف در اطلاق عنوان تابعین == | ==اختلاف در اطلاق عنوان تابعین == | ||
واژه عربی تابعین جمع تابع یا تابعی است.<ref> ابن | واژه عربی تابعین جمع تابع یا تابعی است.<ref> ابن صلاح، ص۱۷۹؛ نووی، ص۲۰۰</ref> به نظر بیشتر عالمان مسلمان، صرف ملاقات با یک یا چند تن از صحابه برای اطلاق تابعی بر فرد کافی است. <ref> سخاوی، ج۳، ص۱۲۳؛ خطیب، ص۴۱۰.</ref> | ||
اما به عقیده [[خطیب بغدادی]] <ref> | اما به عقیده [[خطیب بغدادی]] <ref>ص۳۸</ref> مصاحبت و مجالست با صحابه نیز ضرورت دارد، برخلاف صحابه که برای آنها صرف دیدار با رسول اکرم(ص) در کسب عنوان [[صحابی]] کفایت میکند. | ||
[[ابن حِبّان]] معتقد بود که تابعی باید در سِنّی باشد که قادر به حفظ کردن حدیث از | [[ابن حِبّان]] معتقد بود که تابعی باید در سِنّی باشد که قادر به حفظ کردن حدیث از صحابه باشد؛ ازاینرو [[خلف بن خلیفه|خَلَف بن خلیفه]] از اتباع تابعین (طبقه پس از تابعین) شمرده شده، اگرچه در کودکی [[عمرو بن حریث|عَمرو بن حُرَیث]] را دیده بود.<ref> به نقل سخاوی، ج۳، ص۱۲۴.</ref> | ||
برخی از علماء، علاوه بر شنیدن حدیث، طول ملازمت با صحابه و برخورداری از قوه تمیز را هم شرط کردهاند،<ref> | برخی از علماء، علاوه بر شنیدن حدیث، طول ملازمت با صحابه و برخورداری از قوه تمیز را هم شرط کردهاند،<ref> مامقانی، ج۳، ص۳۱۱؛ شهید ثانی، ص۳۴۶</ref> اما بدون شک مهمترین شرط در مورد تابعی همان دیدار او با [[صحابی]] است. | ||
[[ابن صلاح]] <ref> ص۱۷۹</ref> شرط دیدار را کافی دانسته و [[ابن حجر|ابن حَجَر]] <ref> ص۹۰</ref> همین رأی را اختیار کرده است. | [[ابن صلاح]] <ref> ص۱۷۹</ref> شرط دیدار را کافی دانسته و [[ابن حجر|ابن حَجَر]] <ref> ص۹۰</ref> همین رأی را اختیار کرده است. | ||
برخی چند تن از تابعین را که شنیدن حدیث آنها از [[صحابه]] به اثبات نرسیده، معرفی کردهاند <ref> | برخی چند تن از تابعین را که شنیدن حدیث آنها از [[صحابه]] به اثبات نرسیده، معرفی کردهاند <ref> سخاوی، ج۳، ص۱۲۳ـ۱۲۴؛ خطیب، ص۴۱۰</ref> به عقیده اینان شرط دیدار، از روایتی از [[رسول اکرم]](ص) به دست میآید که فرمود: «طوبی ' لِمَن رَآنی و آمن بی، و طوبی ' لمن رأی مَن رآنی؛ خوشا به حال کسی که مرا دیده و به من ایمان آورده است و خوشا به حال آن کس که کسی را که مرا دیده، دیده باشد».<ref> سخاوی، ج۳، ص۱۲۵؛ سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۰۷.</ref> | ||
== تابعین، برگرفته از آیات و روایت == | == تابعین، برگرفته از آیات و روایت == | ||
اصطلاح تابعین از [[آیه]] {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ...﴿١٠٠﴾|ترجمه=و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار، و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند، خدا از ايشان خشنود و آنان [نيز] از او خشنودند...|سوره=[[سوره توبه|توبه]]|آیه=۱۰۰}} گرفته شده است . البته در این | اصطلاح تابعین از [[آیه]] {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ...﴿١٠٠﴾|ترجمه=و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار، و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند، خدا از ايشان خشنود و آنان [نيز] از او خشنودند...|سوره=[[سوره توبه|توبه]]|آیه=۱۰۰}} گرفته شده است. البته در این آیه، «الّذین اتَّبَعوهُم» در معنای اصطلاحی تابعین به کار نرفته است، زیرا در بین پیروانِ پیشگامانِ اولیه (السابقون الاوّلون)، گروهی از صحابه هم قرار داشتهاند. <ref> رشیدرضا، ج۱۱، ص۱۵.</ref> | ||
همچنین در تفسیر [[آیه]] دهم [[سوره حشر]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ﴿١٠﴾|ترجمه=و [نيز] كسانى كه بعد از آنان [=مهاجران و انصار] آمدهاند [و] مىگويند: «پروردگارا، بر ما و بر آن برادرانمان كه در ايمان آوردن بر ما پيشى گرفتند ببخشاى، و در دلهايمان نسبت به كسانى كه ايمان آوردهاند [هيچ گونه] كينهاى مگذار! پروردگارا، راستى كه تو رئوف و | همچنین در تفسیر [[آیه]] دهم [[سوره حشر]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ﴿١٠﴾|ترجمه=و [نيز] كسانى كه بعد از آنان [=مهاجران و انصار] آمدهاند [و] مىگويند: «پروردگارا، بر ما و بر آن برادرانمان كه در ايمان آوردن بر ما پيشى گرفتند ببخشاى، و در دلهايمان نسبت به كسانى كه ايمان آوردهاند [هيچ گونه] كينهاى مگذار! پروردگارا، راستى كه تو رئوف و مهربانى».|سوره=[[سوره حشر|حشر]]|آیه=١٠}} که تعبیر «التابعون باحسان» و «التابعین» به کار رفته است،<ref> زمخشری؛ طبرسی؛ فخر رازی؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ذیل آیه</ref> مسلّماً معنای اصطلاحی تابعین موردنظر نبوده است. | ||
ممکن است که این اصطلاح از کلام [[رسول اکرم]](ص) گرفته شده باشد که درباره [[اویس قرنی|اویس قَرَنی]] فرمود: «اِنَّ خیرَ التابعینَ رَجلٌ یقالُ لَهُ | ممکن است که این اصطلاح از کلام [[رسول اکرم]](ص) گرفته شده باشد که درباره [[اویس قرنی|اویس قَرَنی]] فرمود: «اِنَّ خیرَ التابعینَ رَجلٌ یقالُ لَهُ اویس؛ بهترینِ تابعین مردی به نام اویس است»؛<ref> مسلم بن حجاج، ج۲، ص۱۹۶۸</ref> بتدریجتابعین به همه کسانی گفته شد که رسول اکرم(ص) را ندیده بودند و در نتیجه احکام و مسائل شرعی را از صحابه فراگرفته و راوی روایاتِ آنان شده بودند. | ||
== تعداد تابعین == | == تعداد تابعین == | ||
تعداد تابعین بسیار و شمارش ناپذیر | تعداد تابعین بسیار و شمارش ناپذیر است، زیرا در زمان رحلت رسول خدا(ص) در حدود یکصدوچهارده هزار صحابی وجود داشته <ref> ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۲۸ به نقل از ابوزُرْعه رازی </ref> و چون شرط تابعی بودن دیدار با یکی از صحابه است و صحابه نیز در بلاد مختلف پراکنده بودهاند، تعداد تابعین خارجاز محاسبه میگردد، <ref> خطیب، ص۴۱۱</ref> بویژه آنکه برخی از صحابه تا پایان قرن نخست زنده بودهاند <ref> ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۲۸ـ۱۳۱</ref> و آخرین فرد تابعین نیز در ۱۸۰ هجری از دنیا رفته است.<ref> مامقانی، ج۳، ص۳۱۳.</ref> | ||
== طبقات تابعین == | == طبقات تابعین == | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
=== دیدگاه مسلم و ابن سعد === | === دیدگاه مسلم و ابن سعد === | ||
مسلم تابعین را در سه طبقه و [[محمدبن سعد]] آنها را در چهار طبقه | مسلم تابعین را در سه طبقه و [[محمدبن سعد]] آنها را در چهار طبقه گروهبندی کرده است.<ref> سخاوی؛ سیوطی، تدریب الراوی؛ ابوشهبه، ص۵۴۲.</ref> | ||
البته ابن سعد | البته ابن سعد طبقهبندی دیگری نیز ارائه کرده است که در آن، ملاک هر طبقه را شهر و موطن قرار داده است، مانند تابعین بصری و تابعین مدنی و تابعین کوفی.<ref> ابوشهبه، ص۵۴۷. </ref> | ||
=== دیدگاه حاکم نیشابوری === | === دیدگاه حاکم نیشابوری === | ||
[[حاکم نیشابوری]] تابعین را پانزده طبقه و نخستین طبقه را کسانی دانسته که برخی از صحابه را ــ که رسول خدا(ص) در مورد آنان بشارت بهشت داده است ــ ملاقات کردهاند، از جملة این تابعین میتوان به [[سعیدبن مُسَیب]]،[[قَیس بن ابی حازم]] ، [[ابوعثمان نَهدی]]، [[قَیس بن عُباد]] و [[حُصَین بن مُنذر]] اشاره کرد.<ref> ص۵۲.</ref> | [[حاکم نیشابوری]] تابعین را پانزده طبقه و نخستین طبقه را کسانی دانسته که برخی از صحابه را ــ که رسول خدا(ص) در مورد آنان بشارت بهشت داده است ــ ملاقات کردهاند، از جملة این تابعین میتوان به [[سعیدبن مُسَیب]]، [[قَیس بن ابی حازم]]، [[ابوعثمان نَهدی]]، [[قَیس بن عُباد]] و [[حُصَین بن مُنذر]] اشاره کرد.<ref> ص۵۲.</ref> | ||
اکثر علمای حدیث سخن حاکم نیشابوری را رد کردهاند، به این دلیل که در بین نامبردگان کسی جز [[قیس بن ابی حازم]] از همه اصحاب ده گانه روایت نکرده است؛<ref> | اکثر علمای حدیث سخن حاکم نیشابوری را رد کردهاند، به این دلیل که در بین نامبردگان کسی جز [[قیس بن ابی حازم]] از همه اصحاب ده گانه روایت نکرده است؛<ref> نووی، ص۲۰۰؛ طیبی، ص۱۲۷؛ ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۳۲ـ۱۳۳؛ سخاوی، ج۳، ص۱۲۵ـ۱۲۶</ref> چنانکه [[سعیدبن مسیب]] که در زمان خلافت [[عمر]] به دنیا آمد، ظاهراً فقط از [[سعدبن ابی وقاص]] روایت کرده است.<ref> ابن صلاح، ص۱۸۰؛ ابوشهبه، ص۵۴۳.</ref> | ||
حاکم نیشابوری از طبقات دوم و سوم تابعین نیز عدهای را معرفی کرده | حاکم نیشابوری از طبقات دوم و سوم تابعین نیز عدهای را معرفی کرده است، اما بدون ذکر طبقات دیگر میگوید که آخرین طبقه تابعین کسانی هستند که امثال [[اَنَس بن مالک]]، [[عبداللّه بن أبی أوفی]]، [[سائب بن یزید]]، [[عبداللّه بن حارث بن جَزء]] و [[ابوامامه باهلی]] را ملاقات کردهاند،<ref> ص۵۳؛ نیز رجوع کنید به ابوشهبه، ص۵۴۷</ref> و این عده کهنسالترین اصحاب رسول خدا(ص) بودهاند. | ||
=== دیدگاه دیگر === | === دیدگاه دیگر === | ||
به عقیده برخی از محققان، تابعین را به «کبار و متوسطین و صغار» نیز میتوان طبقه بندی کرد. طبقه کبار از بزرگان صحابه روایت نقل کردهاند، متوسطین علاوه بر درک صحابه، راوی برخی از بزرگان تابعین نیز بودهاند و صغار راویان صحابة خردسال بودهاند که معمولاً تاریخ وفاتشان متأخر از دیگر اصحاب است.<ref> عتر، ص۱۴۸.</ref> | به عقیده برخی از محققان، تابعین را به «کبار و متوسطین و صغار» نیز میتوان طبقه بندی کرد. طبقه کبار از بزرگان صحابه روایت نقل کردهاند، متوسطین علاوه بر درک صحابه، راوی برخی از بزرگان تابعین نیز بودهاند و صغار راویان صحابة خردسال بودهاند که معمولاً تاریخ وفاتشان متأخر از دیگر اصحاب است.<ref> عتر، ص۱۴۸.</ref> | ||
در بحث از تابعین،گاه طبقهای از راویان در ردیف تابعین قلمداد شدهاند بیآنکه شنیدن حدیث آنان از صحابه ثابت شده باشد، مانند [[ابراهیم بن سُوَید نَخَعی]].گاه نیز طبقهای که در شمار تابعین اند، به اشتباه در طبقه اتباعِ تابعین ذکر شدهاند، مانند [[ابوالزَّناد عبداللّه بن ذکوان]].<ref> حاکم | در بحث از تابعین،گاه طبقهای از راویان در ردیف تابعین قلمداد شدهاند بیآنکه شنیدن حدیث آنان از صحابه ثابت شده باشد، مانند [[ابراهیم بن سُوَید نَخَعی]].گاه نیز طبقهای که در شمار تابعین اند، به اشتباه در طبقه اتباعِ تابعین ذکر شدهاند، مانند [[ابوالزَّناد عبداللّه بن ذکوان]].<ref> حاکم نیشابوری، ص۵۷؛ ابن صلاح، ص۱۸۲؛ نووی، ص۲۰۱؛ فصیح هروی، ص۱۰۷.</ref> | ||
== نظر اهل سنّت درباره تابعین == | == نظر اهل سنّت درباره تابعین == | ||
تابعین حامل علوم صحابه و مبلّغ دین پس از ایشان و به عقیده [[اهل سنّت]]، افضل امت به شمار میروند.<ref> حاکم | تابعین حامل علوم صحابه و مبلّغ دین پس از ایشان و به عقیده [[اهل سنّت]]، افضل امت به شمار میروند.<ref> حاکم نیشابوری، ص۵۲</ref> استناد ایشان به [[آیه]] ۱۰۰ سورة توبه و به این حدیث رسول خدا(ص) است: «خَیرُالناسِ قَرْنی ثُمَّ الذینَ یلُونَهُم ثُمَّ الذینَ یلُونَهُم؛ بهترین مردم معاصران من اند، سپس کسانی که پس از آنان میآیند و سپس مردمان پس از آنان».<ref> مسلم بن حجاج، ج۲، ص۱۹۶۲ـ۱۹۶۳.</ref> | ||
== افضل تابعین == | == افضل تابعین == | ||
در مورد افضل | در مورد افضل تابعین، بین علمای اهل سنّت اختلاف نظر وجود دارد: | ||
=== دیدگاه مشهور === | === دیدگاه مشهور === | ||
قول مشهور آن است که [[سعیدبن مسیب]] افضل تابعین و مرسَلاتِ او | قول مشهور آن است که [[سعیدبن مسیب]] افضل تابعین و مرسَلاتِ او صحیحترین است <ref> حاکم نیشابوری، ص۳۲؛ ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۳۵؛ ابوشهبه، ص۵۴۵؛ هاشم، ص۲۷۴؛ خطیب، ص۴۴۳؛ عثمانی تهانوی، ص۱۵۰</ref> برخی همچون [[احمدبن حنبل]]، [[علی بن مدینی]] و [[ابوحاتم رازی]] بر این عقیده بودهاند.<ref> رجوع کنید به سخاوی، ج۳، ص۱۲۶.</ref> | ||
=== دیدگاه بلقینی === | === دیدگاه بلقینی === | ||
برخی، مانند بُلْقینی، افضل تابعین را از جهت زهد و وَرَع اویس قرنی و از جهت حفظِ اثر و حدیث، سعیدبن مسیب دانستهاند.<ref> سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۱۳؛ سیوطی، الفیة، ص۲۳۵، شرح شاکر؛ ابوشهبه، ص۵۴۵؛ هاشم، ص۲۷۵.</ref> | |||
=== دیدگاه ابوعبدالله محمد بن خفیف === | === دیدگاه ابوعبدالله محمد بن خفیف === | ||
بنا به گزارش [[ابوعبداللّه محمدبن خفیف شیرازی]]، اهل [[مدینه]] [[سعیدبن مسیب]]، اهل [[بصره]] [[حسن بصری]]، و اهل [[کوفه]] [[اویس قرنی]] را افضل دانستهاند.<ref> نووی، ص۲۰۱؛ | بنا به گزارش [[ابوعبداللّه محمدبن خفیف شیرازی]]، اهل [[مدینه]] [[سعیدبن مسیب]]، اهل [[بصره]] [[حسن بصری]]، و اهل [[کوفه]] [[اویس قرنی]] را افضل دانستهاند.<ref> نووی، ص۲۰۱؛ طیبی، ص۱۲۸؛ سخاوی، ج۳، ص۱۲۷</ref> البته برخی از کوفیان افضل تابعین را عَلقَمَة بن قیس و اَسودبن یزید نخعی دانسته و اهل [[مکه]] نیز معتقد به افضلیت عطاءبن ابی رَباح بودهاند.<ref> خطیب، ص۴۱۲</ref> ظاهراً اهل هر منطقه، بزرگ خود را افضل تابعین میدانستهاند.<ref> عتر، ص۱۴۹</ref> به نظر ابوبکربن ابی داوود، حَفْصه دختر سیرین و عَمرَه دختر عبدالرحمان، افضل تابعات بودهاند و پس از آنان أم درداء قرار دارد.<ref> ابن صلاح، ص۱۸۲؛ طیبی، ص۱۲۸؛ سخاوی، ج۳، ص۱۲۸.</ref> | ||
=== دیدگاه دیگر === | === دیدگاه دیگر === | ||
عدهای دیگر افضل تابعین را اویس قَرَنی میدانند و به حدیث رسول خدا(ص) استناد میکنند .<ref> مسلم بن | عدهای دیگر افضل تابعین را اویس قَرَنی میدانند و به حدیث رسول خدا(ص) استناد میکنند.<ref> مسلم بن حجاج، ج۲، ص۱۹۶۹؛ نیز رجوع کنید به سخاوی، ج۳، ص۱۲۷؛ سیوطی، الفیة، ص۲۳۴، شرح شاکر؛ ابوشهبه، ص۵۴۵.</ref> | ||
== فقهای سبعه == | == فقهای سبعه == | ||
هفت تن از تابعین که منزلت بیشتری دارند به [[فقهای سبعه]] شهرت یافتهاند. در بین تابعین از نظر کثرت فتوا کسی به حد [[حسن بصری]] و [[عطاءبن ابی رباح]] نرسیده است. <ref> | هفت تن از تابعین که منزلت بیشتری دارند به [[فقهای سبعه]] شهرت یافتهاند. در بین تابعین از نظر کثرت فتوا کسی به حد [[حسن بصری]] و [[عطاءبن ابی رباح]] نرسیده است. <ref> سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۱۳.</ref> | ||
== نخستین و آخرین درگذشتگان از تابعین == | == نخستین و آخرین درگذشتگان از تابعین == | ||
نخستین کسی که از تابعین درگذشت، ابوزید معمربن زید بود که در سال ۳۰ کشته شد و آخرین کس، خَلَف بن خلیفه (متوفی ۱۸۰) بود.<ref> سیوطی، تدریب الراوی، | نخستین کسی که از تابعین درگذشت، ابوزید معمربن زید بود که در سال ۳۰ کشته شد و آخرین کس، خَلَف بن خلیفه (متوفی ۱۸۰) بود.<ref> سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۱۴؛ ترمسی، ص۲۸۴.</ref> | ||
== صدق عنوان تابعی یا صحابی == | == صدق عنوان تابعی یا صحابی == | ||
برخی از تابعین با صفت «مُخَضْرمون» ذکر شدهاند، از آنرو که آنان دوره جاهلیت و اسلام را درک کرده و در زمان رسول خدا(ص) اسلام آورده بودند، اما دیدار [[پیامبر (ص)|رسول خدا]](ص) نصیب آنان نگردیده بود، از جمله [[ابوعمرو شیبانی]]، [[سُوَیدبن غَفلَة کندی]]، [[عمرو بن میمون اَوْدی]]، [[عبدخیر بن خیوانی]]، [[ابوعثمان نهدی]] و [[ربیعة بن زرارة]].<ref> حاکم | برخی از تابعین با صفت «مُخَضْرمون» ذکر شدهاند، از آنرو که آنان دوره جاهلیت و اسلام را درک کرده و در زمان رسول خدا(ص) اسلام آورده بودند، اما دیدار [[پیامبر (ص)|رسول خدا]](ص) نصیب آنان نگردیده بود، از جمله [[ابوعمرو شیبانی]]، [[سُوَیدبن غَفلَة کندی]]، [[عمرو بن میمون اَوْدی]]، [[عبدخیر بن خیوانی]]، [[ابوعثمان نهدی]] و [[ربیعة بن زرارة]].<ref> حاکم نیشابوری، ص۵۵؛ ابن صلاح، ص۱۸۰؛ ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، ص۱۳۴؛ ابن حجر عسقلانی، ص۹۰</ref> برخی، اینان را از [[صحابه]] و برخی، از بزرگان تابعین دانستهاند و تعداد آنان را به اختلاف ۲۰ یا ۴۲ تن ذکر کردهاند.<ref> سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ ترمسی، ص۲۸۲؛ ابن حجر عسقلانی، ص۹۰؛ سخاوی، ج۳، ص۱۳۴؛ مامقانی، ج۳، ص۳۱۵ـ۳۱۶؛ فصیح هروی، ص۱۰۸.</ref> | ||
== نقش سیاسی، علمی و فرهنگی == | == نقش سیاسی، علمی و فرهنگی == | ||
از دیدگاه تاریخی نیز نقش تابعین را در شکل گیری جریانهای متفاوت و متعدد فکری و ادبی نمیتوان نادیده گرفت . اینان گذشته از سهم برجستهای که در پیدایی علوم حدیثی داشتهاند، در تفسیر، | از دیدگاه تاریخی نیز نقش تابعین را در شکل گیری جریانهای متفاوت و متعدد فکری و ادبی نمیتوان نادیده گرفت. اینان گذشته از سهم برجستهای که در پیدایی علوم حدیثی داشتهاند، در تفسیر، فقه، سیره نویسی، مغازی و تاریخ هم مؤسس به شمار میآیند. این امر مورد توجه خاورشناسان بوده و آنان در باب نقش تابعین و صحابه و شکل گیری ساختار اِسنادها که تمامی روایات را به پیامبر اکرم(ص) میرساند آرای گوناگونی ابراز کردهاند.<ref> برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ذیل «تابعون»</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
{{ستون-شروع}} | {{ستون-شروع}} | ||
*علاوه بر قرآن. | *علاوه بر قرآن. | ||
*ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر: شرح نخبة الفکر، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. | * ابن حجر عسقلانی، نزهة النظر: شرح نخبة الفکر، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. | ||
*ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴. | * ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴. | ||
*ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، بتعلیق و شرح صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. | * ابن کثیر، اختصار علوم الحدیث، بتعلیق و شرح صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. | ||
* ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بیتا. | * ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بیتا. | ||
* احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، چاپ احمد عمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. | |||
* احمدعمر هاشم، قواعد اصول الحدیث، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴. | |||
* حسین بن عبداللّه طیبی، الخلاصة فی اصول الحدیث، عراق ۱۳۹۱/۱۹۷۱، نورالدین عتر، منهجالنقد فی علوم الحدیث، دمشق ۱۴۱۲/۱۹۹۲. | |||
*احمدبن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، چاپ احمد عمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. | |||
* | |||
* زمخشری. | * زمخشری. | ||
* زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال، قم ۱۴۰۸. | |||
*زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی | |||
* طبرسی. | * طبرسی. | ||
* ظفراحمد عثمانی تهانوی، قواعد فی علوم الحدیث، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶. | * ظفراحمد عثمانی تهانوی، قواعد فی علوم الحدیث، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶. | ||
* | * عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الفیة السیوطی فی علم الحدیث، بتصحیح و شرح احمد محمد شاکر، بیروت: دارالمعرفه، بیتا. | ||
* | * عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. | ||
* عبداللّه | * عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴. | ||
* مسلم بن حجاج، صحیح | * محمد ابوشهبه، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث، قاهره، ۱۴۰۳/ ۱۹۸۲. | ||
* محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶. | |||
* محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، مصر ۱۳۵۶/۱۹۳۷. | |||
* محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، قاهره، بیتا، چاپ افست تهران، بیتا. | |||
* محمد بن محمد فصیح هروی، جواهرالاصول فی علم احادیث الرسول، چاپ اطهر مبارکفوری، مدینه ۱۳۷۳. | |||
* محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیرالمنار، ج۱۱، مصر ۱۳۷۲/۱۹۵۳. | |||
* محمد عجاجخطیب، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷. | |||
* محمد محفوظ بن عبداللّه ترمسی، منهجذوی النظر، مصر ۱۴۰۶/ ۱۹۸۵. | |||
* مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. | |||
* یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. | * یحیی بن شرف نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||