آیه ۳۵ سوره محمد
| مشخصات آیه | |
|---|---|
| واقع در سوره | سوره محمد |
| شماره آیه | ۳۵ |
| جزء | ۲۶ |
| اطلاعات محتوایی | |
| مکان نزول | مدینه |
| موضوع | نهی از سستی در جنگ |
| آیات مرتبط | آیه ۶۱ سوره انفال • آیه ۱۳۹ سوره آلعمران |
آیه ۳۵ سوره محمد مسلمانان را از سستی در جنگ و پیشقدم شدن در پیشنهاد صلح باز میدارد، در حالی که از برتری و نصرت الهی برخوردارند. بهنظر سید محمدتقی مدرسی، وعده خدا به حفظ اعمال مؤمنان در انتهای آیه، در مقابل وعید به حبط اعمال کافران قرار گرفته است.
برخی مفسران این آیه را با آیه ۶۱ سوره انفال، در تضاد دیده و یکی را ناسخ و دیگری را منسوخ دانستهاند؛ ولی دیگران همچون مدرسی و مکارم شیرازی آیه ۶۱ انفال را ناظر به پذیرش پیشنهاد صلح از سوی دشمنِ ضعیف میدانند که بهخاطر مصلحت مسلمانان جایز است، ولی آیه سوره محمد درباره پیشنهاد صلح از سوی مسلمانان است که ناشی از سستی و عدم تمایل به جهاد باشد.
بهگفته علامه حلی، بر اساس آیه ۳۵ سوره محمد، اگر در جنگ، سپاه مسلمانان برتر از مشرکان باشد و بیم آن رود که با صلح، آنان نیرو بگیرند و تقویت شوند، امام یا نمایندهٔ منصوب او نباید با تقاضای صلح موافقت کند؛ بلکه جنگ باید تا مسلمانشدن مشرکان یا پرداخت جزیه از سوی اهل کتاب ادامه یابد.
ممنوعیت سستی در جنگ و پیشنهاد صلح به دشمن
آیهٔ ۳۵ سورهٔ محمد، مسلمانان را از سستی و ضعف در جنگ با مشرکان و نیز از پیشنهاد صلح در شرایطی که از برتری و نصرت الهی برخوردارند، نهی میکند.[۱] بهگفتهٔ علامه طباطبایی، نویسندهٔ تفسیر المیزان، این آیه همانند آیه ۱۳۹ سوره آلعمران، به مؤمنان در صورت اطاعت از خدا و رسول او، وعدهٔ پیروزی میدهد.[۲]
﴿فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ ٣٥﴾ [محمد:35]|﴿پس سستی نورزید و [کافران را] به آشتی مخوانید [که] شما برترید و خدا با شماست و از [ارزش] کارهایتان هرگز نخواهد کاست ٣٥﴾
در تفسیر دیگری، سید علی خامنهای معتقد است که این آیه در اصل از ضعف و سستی در جهاد نهی میکند؛ چراکه چنین وضعیتی، مسلمانان را به درخواست صلح از موضع ضعف و زبونی سوق خواهد داد. در نتیجه، آیه دلالت میکند که درخواست صلحی که ناشی از ضعف و سستی باشد، بیاعتبار است. وی این معنا را با عبارت «وَ أَنتُمُ الأَعلَونَ» که بیانگر برتری مسلمانان است، هماهنگ میداند.[۳]
پاداش کامل اعمال مسلمانان
عبارت پایانی آیهٔ ۳۵ سورهٔ محمد، از سوی مفسران بهمعنای کاستهنشدن پاداش اعمال مسلمانان توسط خداوند تفسیر شده است.[۴] بهگفتهٔ سید محمدتقی مدرسی (زاده ۱۳۲۴ش)، وعدهٔ خداوند دربارهٔ حفظ اعمال مؤمنان در انتهای آیه، در برابر وعید مربوط به حبط اعمال کافران قرار میگیرد.[۵] تفسیر نمونه نیز این تعبیر را کنایهای از همراهی خداوند و اعطای کامل پاداش اعمال مؤمنان میداند.[۶] همچنین در احتمال دیگری، برخی مفسران؛ این عبارت را بهمعنای ظلمنکردن خداوند نسبت به مسلمانان دانستهاند.[۷]
در همین راستا، امام علی(ع) در میانهٔ جنگ صفین، با دعوت یاران به پایداری، بخشی از این آیه را تلاوت کرد.[۸]
ارتباط با آیه ۶۱ سوره انفال
برخی، آیه ۳۵ سوره محمد را در تقابل با آیهٔ ۶۱ سورهٔ انفال دیدهاند که به پیامبر اجازه پذیرش پیشنهاد صلح از سوی کفار را میدهد، و بر همین اساس بحث کردهاند که کدام آیه ناسخ آیه دیگر است.[۹] در مقابل، سید محمدتقی مدرسی و مکارم شیرازی این ادعا را مردود و این دو آیه را درباره دو موضوع جدا تفسیر کردهاند. آنان بر این باورند که موضوع آیهٔ ۶۱ انفال، پذیرش دعوت به صلح از سوی دشمن، در شرایط ضعف و بهخاطر مصلحت مسلمانان است؛ در حالیکه نهی موجود در آیهٔ ۳۵ سوره محمد، مربوط به پیشنهاد صلح از جانب خود مسلمانان، آنهم ناشی از احساس ضعف، سستی یا ترس است.[۱۰]
استناد فقهی به آیه
علامه حلی، فقیه و متکلم شیعه در قرن هشتم هجری قمری، معتقد است که اگر سپاه مسلمانان در جنگ، دست بالا را داشته باشد و مشرکان در موضع ضعف قرار گیرند، و آنان درخواست صلح دهند، در صورتی که بیم تقویت و سازماندهی مجدد نیروهایشان برود، امام یا نمایندهاش نباید با درخواست صلح موافقت کند؛ بلکه جنگ باید تا مسلمانشدن آنان یا پرداخت جزیه از سوی اهل کتاب ادامه یابد. او برای این حکم به آیه ۳۵ سوره محمد استناد کرده است.[۱۱]
همچنین در خصوص منع پذیرش صلح بیش از یکسال از سوی مسلمانان زمانی که بر دشمنان برتری دارند، به دلالت عام این آیه اشاره کرده است.[۱۲] در نقد این دیدگاه، سید علی خامنهای بیان کرده که این آیه نهی از پذیرش صلح پیشنهادی دشمنان نمیکند؛ بلکه مسلمانان را از پیشقدم شدن و پیشنهاد صلح منع کرده است.[۱۳]
برخی فقیهان نیز بر این باورند که اگر مسلمانان توان مقابله و غلبه بر دشمن را داشته باشند، در چنین شرایطی آتشبس جایز نیست.[۱۴]
پانویس
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۹، ص۳۰۸؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۲ش، ج۱۸، ص۲۴۸؛ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۶۷ش، ج۹، ص۱۶۲؛ شبر، تفسیر شبر، ۱۴۲۵ق، ص۵۱۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۲ش، ج۱۸، ص۲۴۹.
- ↑ خامنهای، قرارداد ترک مخاصمه و آتشبس، ۱۴۱۸ق، ص۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ شبر، تفسیر شبر، ۱۴۲۵ق، ص۵۱۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۶۷ش، ج۹، ص۱۶۲؛ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۹، ص۳۰۸.
- ↑ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۳، ص۲۷۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۶ش، ج۲۱، ص۵۰۹.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۹، ص۳۰۸.
- ↑ سید رضی، نهجالبلاغه (صبحی صالح)، ۱۴۱۴ق، خطبه ۶۷.
- ↑ قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۷۹؛ قرطبی، الجامع لاحکام القران، ۱۳۶۴ش، ج۱۶، ص۲۵۶.
- ↑ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۳، ص۲۷۳ ـ ۲۷۴؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۶ش، ج۲۱، ص۵۰۹ ـ ۵۱۰.
- ↑ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۳۵۳.
- ↑ علامه حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۱۸.
- ↑ خامنهای، قرارداد ترک مخاصمه و آتشبس، ۱۴۱۸ق، ص۲۹.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۱، ص۳۱۲؛ فضلالله، کتاب الجهاد، ۱۴۱۸ق، ص۳۵۱؛ روحانی، فقه الصادق، ۱۳۹۲ش، ج۱۹، ص۱۱۴-۱۱۵.
منابع
- خامنهای، سید علی، قرارداد ترک مخاصمه و آتشبس، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- روحانی، سید محمدصادق، فقه الصادق، قم، آیین دانش، ۱۳۹۲ش.
- سید رضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه (صبحی صالح)، تحقیق: علینقی فیضالاسلام، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- شبر، عبدالله، تفسیر شبر، قم، دارالهجره، چاپ هفتم، ۱۴۲۵ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۲ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۶۷ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- فضلالله، سید محمدحسین، کتاب الجهاد، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۸ق.
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القران، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۴ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
- مدرسی، محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبیالحسین، چاپ اول، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش.
- نجفی، محمدحسن، جَواهر الکلام فی شرحِ شرائعِ الاسلام، تصحیح عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دارُ اِحیاء التُّراثِ العربی، چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش.