کاربر:M.r.seifi/صفحه تمرین

از ویکی شیعه

علت و معلول

تاریخچه

به اعتقاد مرتضی مطهری، در میان مسائل فلسفی قانون علت و معلول از لحاظ سابقه اولین مسئله‌ای است که ذهن بشر را به خود متوجه ساخته است و او را به تفکر برای کشف معمای هستی وادار کرده است.[۱] انسان‌ها در مواجه با حوادث عالم در وهله اول علت آنها را نمی‌دانند و چون این ادراک کلی از علیت و معلولیت دارند و می‌دانند هر حادثه‌ای علتی‌دارد، اگر علت آن را پیدا کند، به مقصودش می‌رسد و اگر به علت واقعی نرسد، چه بسا علتی موهوم برای آن حادثه تصور می‌کند. انسان‌ نخستین از آنجا که اطلاعاتش برای توجیه حوادث کافی نبود، حوادث عالم را با رب النوع‌ها و ارواح توجیه می‌کرد.[۲]

مطهری منشأ تفکر در انسان را درک قانون کلی علت و معلول می‌داند بدین صورت که هر انسانی درک می‌کند که «هر حادثه‌ای علتی دارد» و در اثر همین ادراک است که مفهوم «چرا؟» برای ذهن انسان پدید می‌آید. بنابراین اگر ذهن انسان درکی از علت و معلول نداشت، مفهومی از چرا و چیستی در ذهن او پدید نمی‌آمد.[۳] بنابراین بحث از علت و معلول را می‌توان با تاریخ قدرت تفکر بشر یکی دانست.

منشأ پیدایش در ذهن

درباره اینکه تصور علت و معلول از چه راهی به ذهن می‌رسد، سه نظریه وجود دارد: نظریه عقلی، نظریه حسی و نظریه واقعی بودن علت و معلول.[۴]

امانوئل کانت فلیسوف آلمانی، نظریه عقلی را پذیرفته است و معتقد است علیت و معلولیت جز معقولات فطری است. اما مرتضی مطهری این نظر را مردود می‌داند و بر این باور است که ذهن انسان در ابتدا لوح بی‌نقشی است و همه تصورات از جمله تصور علت و معلول، از راه برخورد قوه مدرکه با واقعیتی از واقعیات بر ذهن عارض می‌شود و نمی‌توان به صورتی فطری از قبل بر ذهن نقش بسته شده باشند.[۵]

نظریه دوم درباره منشأ پیدایش تصور علت و معلول در ذهن،‌ نظریه حسی است. بدین معنا که تصور علت و معلول از راه حواس، وارد ذهن انسان می‌شوند. بدین صورت که وقتی ما اشیاء پیرامون خود را مشاهده می‌کنیم که در حال تغییر هستند، و چیزهایی را می‌بینیم که این تغییر را انجام داده‌اند، پس آن اشیائی را که تغییر کرده‌اند را «معلول» و آن چیزهایی که این تغییر را ایجاد کرده‌اند «علت» می‌نامیم. برخی از فیلسوفان غربی مانند جان لاک این نظریه را پذیرفته‌اند.[۶] مرتضی مطهری در پاسخ به این نظریه گفته است، که ما در عالم تغییر‌ها را مشاهده می‌کنیم، اما تاثیر برخی از امور بر برخی دیگر قابل حس نیست. به عنوان مثال ما آتش و فلز و حرارت و انبساط فلز در اثر حرارت را مشاهده می‌کنیم، اما اینکه علیّت و تاثیری در کار باشد قابل حس نیست. [۷]

نظریه سوم، نظریه واقعی بودن علت و معلول است.

ویژگی‌ها

اشکالات دیوید هیوم

برهان علیت

پانویس

  1. مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۶۴۴.
  2. مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۶۴۵.
  3. مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۶۴۴.
  4. مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۳۰۰.
  5. مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۳۰۰.
  6. فروغی، سیر حکمت در اروپا.
  7. مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۳۰۱.

یادداشت

منابع

  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۳ش.
  • فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا،