کاربر:Ma.rezapour/صفحه تمرین

از ویکی شیعه
آیه ۲۶۹ سوره بقره
مشخصات آیه
نام آیهآیه حکمت
واقع در سورهسوره بقره
شماره آیه۲۶۹
جزء۳
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
آیات مرتبطآیه ۳۹ سوره اسراء آیه ۱۲ سوره لقمان


آیه حکمت آیه ۲۶۹ سوره بقره است که در بیان اعطای حکمت از سوی خداوند به هرکس که بخواهد است. در این آیه بیان شده به هرکس حکمت داده شود خیر کثیر به او داده شده است.

شناخت آیه

با توجه به آنچه در آیه قبل گذشت، که به هنگام انفاق، وسوسه‌های شیطانی دائر به فقر و جذبه‌های رحمانی دربارهٔ مغفرت و فضل الهی آدمی را به این سو و آن سو می‌کشد، در آیه مورد بحث سخن از حکمت و معرفت و دانش می‌گوید، چرا که تنها حکمت است که می‌تواند بین این دو کشش الهی و شیطانی فرق بگذارد، و انسان را به وادی مغفرت و فضل بکشاند و از وسوسه‌های گمراه کننده ترس از فقر برهاند.

یا به تعبیر دیگر خداوند به بعضی از افراد بر اثر پاکی و جهاد با نفس، نوعی علم و بینش می‌دهد که آثار و فوائد اطاعت الهی و از جمله انفاق و نقش حیاتی آن در اجتماع را درک کند و میان آن و وساوس شیطانی فرق بگذارد.[۱]

در تفسیر «حکمت» معانی زیادی ذکر شده از جمله «معرفت و شناخت اسرار جهان هستی» و «آگاهی از حقایق قرآن» و «رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل» و «معرفت و شناسایی خدا» و «آن نور الهی که وسوسه‌های شیطانی را از الهامات الهی جدا می‌سازد». و ظاهر این است حکمت یک معنی وسیعی دارد که تمام این امور، حتی نبوت را که بعضی از معانی آن شمرده‌اند شامل می‌شود که آن نوعی از علم و آگاهی است‏.[۲]

بدیهی است منظور از جمله «مَنْ یَشاءُ» (هر کس را که بخواهد) این نیست که خداوند بدون هیچ علتی حکمت و دانش را به این و آن می‌دهد، بلکه اراده و مشیت خداوند همه جا آمیخته است، با شایستگی‌های افراد، یعنی هر کس را شایسته ببیند از این سرچشمه زلال حیاتبخش سیراب می‌نماید.[۳]

این جمله می‌گوید: تنها صاحبان عقل و خرد این حقایق را حفظ می‌کنند و به یاد می‌آورند و از آن بهره‌مند می‌شوند اگر چه همه افراد (جز مجانین و دیوانگان) صاحب عقل‌اند اما اولوا الالباب به همه آنها گفته نمی‌شود. بلکه منظور آنهایی هستند که عقل و خرد خود را به کار می‌گیرند و در پرتو این چراغ پر فروغ، راه زندگی و سعادت را می‌یابند.[۴]

حکمت عبارت است از قضایای حقه‌ای که مطابق با واقع باشد، یعنی به نحوی مشتمل بر سعادت بشر باشد، مثلاً معارف حقه الهیه درباره مبدأ و معاد باشد، یا اگر مشتمل بر معارفی از حقایق عالم طبیعی است معارفی باشد که باز با سعادت انسان سروکار داشته باشد، مانند حقائق فطری که اساس تشریعات دینی را تشکیل می‌دهد.[۵]

﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ۝٢٦٩ [بقره:269]
﴿خدا) به هر کس که بخواهد حکمت می‌بخشد، و به هر کس حکمت داده شود، به یقین‏، خیری فراوان داده شده‌است‏؛ و جز خردمندان‏، کسی پند نمی‌گیرد ۝٢٦٩

معنای حکمت

مراد از حکمت در اینجا درک اهمیت انفاق در زندگی فرد و جامعه است از حضرت صادق- صلوات اللَّه علیه- نقل شده که: حکمت، معرفت و تفقه در دین است‏.[۶]

(خداوند) حکمت و بینش را به هر کس بخواهد (وشایسته ببیند) می‌دهد و به هرکس حکمت داده شود، همانا خیری فراوان به او داده شده است و جز خردمندان (از این نکته) متذکّر نمی‌گردند.[۷]

حکمت را به معنی معرفت و شناختِ اسرار و آگاهی از حقایق و رسیدن به حقّ دانسته‌اند که خداوند به بعضی از افراد به خاطر پاکی و تقوا و تلاش عطا می‌کند، تا آنان وسوسه‌های شیطانی را از الهامات الهی باز شناخته و چاه را از راه و شعار را از شعور تشخیص دهند و این خیر کثیر است. در روایات می‌خوانیم: حکمت، معرفت و تفقّه در دین است. حکمت، اطاعت از خدا، شناخت امام وپرهیز از گناهان کبیره است‏.[۸]

در اینکه مقصود از «حکمت» چیست وجوهی گفته‌اند:

  1. علم به قرآن و آگاهی از ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و مقدم و مؤخر و حلال و حرام و مثل‌های آن (از ابن‌عباس و ابن مسعود).
  2. رسیدن به واقع و حقیقت در عمل و گفتار (از مجاهد).
  3. علم دین (از ابن زید).
  4. نبوت و پیامبری (از سدی).
  5. معرفت به خدا (از عطا).
  6. فهم (از ابراهیم).

۷- ترس از خداوند (از ربیع).[۹]

مراد به حکمت نبوّت است. عبد اللّه عبّاس و قتاده و ابو العالیه گفتند: مراد علم قرآن است، ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و مقدّم و مؤخّر و حلال و حرام. ضحّاک گفت: مراد قرآن است و حفظ او و فهم معانی او، و گفت: در[1] قرآن صد و نه آیت است از ناسخ و منسوخ، و هزار آیت است در حلال و حرام، و هیچ مؤمن را روا نبود که رها کند نا آموخته تا بنیاموزد[2]، بیاموزی آن را تا چون اهل نهروان نباشی. مجاهد گفت: مراد علم فقه است، و هم او گفت به روایت ابن ابی نجیج که: مراد اصابت قول و فعل است که مرد[3] در آنچه کند و گوید مصیب باشد. ابن زید گفت: مراد عقل است. بعضی دگر گفتند: مراد معرفت است. ربیع انس گفت: مراد ترس خداست. مراد به حکمت سنّت است. اهل اشارت گفتند: علم لدنّی است. بعضی دیگر گفتند: خدای‏[1] را گواه کردن است بر جمیع احوال. ابو عثمان النّهدیّ گفت: نور الهی است که فرق کند میان وسواس و الهام.[۱۰]

حکمت- اینجا- نبوت است‏. حکمت- اینجا علم قرآن است‏.[۱۱]

حکمت را که آن تحقیق علم است و اتقان عمل‏. مراد علم قرآنست از ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و مقدم و مؤخر و حلال و حرام و امثال آن و ابن زید گفته که (هی علم الدین) و سدی گفته که نبوتست و نزد مجاهد اصابه است در قول و عمل و عطا بر آن است که معرفة است بخدا.[۱۲]

َ تحقیق العلم و إتقان العلم‏[۱۳] تحقیق العلم و إتقان العمل‏.[۱۴]

حکمت انفاق‏[۱۵]

پانویس

  1. تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۴۰.
  2. تفسیر نمونه، ج‏2، ص: 341.
  3. تفسیر نمونه، ج‏2، ص: 341.
  4. تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۱ش، ج‏2، ص: 34۲.
  5. طباطبایی، محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، 1390ق، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ج‏2، ص: 395.
  6. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعث، ۱۳۷۵ش، ج‏1، ص: 512 و ۵۱۱.
  7. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج‏1، ص: 427.
  8. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج‏1، ص: 427.
  9. طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش، ج‏2، ص: 659.
  10. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی‏، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی‏ ، ۱۴۰۸ق، ج‏4، ص: 73.
  11. میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار، به اهتمام علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۱ش، ج‏1، ص: 731.
  12. کاشانی، فتح‌الله بن شکرالله‏، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، کتابفروشی اسلامیه‏، بیتا. ج‏2، ص: 12.
  13. بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت، ۱۴۱۸ق، ج‏1، ص: 160.
  14. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی‏، تفسیر الصافی، تهران، مکتبة الصدر، ۱۴۱۵ق، ج‏1، ص: 298.
  15. کاشفی، حسین بن علی‏، تفسیر حسینی (مواهب علیه)، سراوان، کتابفروشی نور، بیتا. ص: 94.

منابع