کاربر:Gholampour/صفحه تمرین1
همسر امام علی(ع) | |
اطلاعات کلی | |
---|---|
نام | خوله |
نام کامل | خوله بنت جعفر بن قیس |
لقب/کنیه | حنفیه |
خویشاوندان سرشناس | محمد بن حنفیه |
خوله حنفیه
جایگاه (یا نقل حدیث)
در کلام پیامبر(ص) که اگر از خوله بچه دار شد، اسمش را محمد بگذارد. اگر روایتی از پیامبر یا امام علی یا دیگران نقل کرده. علوی عمری در کتاب المجدی نقل کرده است که هم نام و هم کنیه بودن محمد بن حنفیه با پیامبر اسلام(ص) به دلیل اجازهای بود که رسولالله(ص) به علی(ع) داده بود که فرزندش را اینچنین بنامد و این اجازه فقط برای او بود.[۱]
زندگینامه و نسب
خوله دختر جعفر بن قیس است. چون نسبش به حنیفة بن لجیم[۲] یا بنابر نقل ابن عساکر در تاریخ دمشق و بلاذری در انساب الاشراف به حنفیة بن لجیم برگشت میکرد، لذا معروف به خوله حنفیه شده است.[۳] خوله حنفیه در سال ۳۵ق درگذشت.[۴]
فرزند
پس از ازدواج خوله حنفیه با امام علی(ع)، فرزندی متولد شد به نام محمد حنفیه که طبری از او به محمد بن علی الاکبر[۵] و ابن سعد در الطبقات الکبری به محمد الاکبر بن علی یاد کرده است.[۶] در خبر دیگری که ابن سعد در الطبقات الکبری ذکر کرده است که امام علی(ع) از پیامبر اسلام(ص) میپرسد که آیا بعد از شما برای من فرزندی به دنیا خواهد آمد که اسمش هم نام شما و کنیهاش هم کنیه شما باشد؟ پیامبر فرمود بله.[۷] بلاذری با تفاوتهایی این خبر را در انساب الاشراف ذکر کرده است.[۸] در خبر دیگری ذکر شده که رسول الله(ص) به امام علی(ع) وعده داده است که بعد از من برای تو فرزندی متولد خواهد شد که اسمش اسم من و کنیهاش کنیه من است.[۹] پس به دنیا آمد برای علی بن ابیطالب پسری به نام محمد که مادرش خوله حنفیه بنت جعفر بن قیس بود.[۱۰]
ازدواج با امام علی(ع) یا کنیز او؟
درباره اینکه خوله حنفیه با امام علی(ع) ازدواج کرده بود و زن امام بود یا اینکه کنیز او بود و ام ولد محسوب میشود، نظرات مختلفی مطرح شده است. همچنان که ابنابیالحدید در شرح نهجالبلاغه ذکر کرده که درباره خوله حنفیه اختلاف شده است.[۱۱]
- بلاذری در انساب الاشراف و ابنابیالحدید در شرح نهجالبلاغه ذکر کردهاند که بنابر اعتقاد قومی، اسارت خوله در زمان پیامبر اسلام(ص) اتفاق افتاده است که رسولالله(ص)، علی(ع) را به سمت یمن فرستاد، که در بنی زبید به قبیله خوله حمله کرد که مرتد شده بودند، پس از فتح، خوله اسیر شد و سهم علی(ع) گردید. بعد از آن پیامبر(ص) به علی(ع) گفت که اگر خوله از تو پسری به دنیا آورد، اسم او را هم اسم من و کنیهاش را نیز هم کنیه من قرار بده. پس از وفات حضرت فاطمه(س) خوله برای امام علی(ع) پسری به دنیا آورد که اسمش را محمد و کنیهاش را ابوالقاسم نامیدند.[۱۲] ابنحجر عسقلانی در الاصابة نیز روایتی از پیامبر اسلام ذکر کرده است که خوله را در منزلش دید، خندید و به علی(ع) گفت که بعد از من، با این زن ازدواج میکنی، او هم برای تو پسری به دنیا خواهد آورد که اسمش را اسم من و کنیهاش را کنیه من قرار بده.[۱۳]
محمد بن یعقوب در کتاب الرسائل از علی بن ابراهیم قمی، نامهای از امام علی(ع) نقل کرده به ماجرای اسیر کردن خوله اشاره کرده است.[۱۴] در روایتی که محمد بن یعقوب در کتاب الرسائل خود از علی بن ابراهیم نقل کرده است، امام علی(ع) در نامهای بعد از جنگ نهروان، مطالبی را ذکر کرده و امر کرد که این نامه هر صبح جمعه همراه با چند شاهد مشخص شده، بر مردم خوانده شود.[۱۵] در این نامه امام علی(ع) اشاره میکند که اگر تبانی ابوبکر و عمر باهم از قبل نبود، مانع خلافت من نمیشدند، زیرا کلام پیامبر اسلام(ص) به بریده اسلمی رو شنیده بودند که هرگاه از لشکر خودتون جدا شدید، هر کدام بر لشکر امیر هستید ولی اگر دو لشکر با هم یکی شد، علی بر هر دو لشکر امیر است. سپس به جنگ رفتیم و خوله بنت جعفر اسیر شد و من او را به غنیمت پذیرفتم ولی خالد او را از من گرفت و بریده اسلمی رو خدمت پیامبر(ص) فرستاد تا او را از من خشمگین کند، پیامبر بعد از شنیدن واقعه به بریده اسلمی گفت که علی بعد از من امام شماست، پس سهم او از خمس، بیشتر از چیزی است که از شما گرفت. که این مطلب را ابوبکر و عمر شنیدند که امام علی(ع) در انتهای این مطلب ذکر میکند که این بریده زنده است و نمرده، آیا دیگر سخنی بعد از این کلام پیامبر اسلام(ص) باقی است؟[۱۶]
- قومی دیگر، خوله حنفیه را اسیری از اسرای جنگهای رِدَّة دانسته که خالد بن ولید در زمان خلافت ابوبکر اهلش رو بخاطر ندادن زکات و ارتداد و ادعای نبوت مسیلمه کذاب کشت، ابوبکر هم خوله حنفیه را به علی(ع) به خاطر سهمش از غنائم داد.[۱۷] ابن سعد در الطبقات الکبری خبری ذکر کرده است که ابوبکر، مادر محمد حنفیه را به او عطا کرد و بخشید.[۱۸]
- بعضی خوله حنفیه را از اسرای جنگ یمامه ذکر کردهاند که در زمان حکومت ابوبکر به اسارت درآمدهاند.[۱۹] علی بن محمد علوی عمری در کتاب المجدی، حکایتی به نقل از ابنکلبی ذکر میکند که در آن خوله حنفیه، توسط قومی از عرب در خلافت ابوبکر اسیر شد که اسامه بن زید او را خرید و به علی(ع) فروخت، سپس علی(ع) او را شناخت، ازادش کرد، مهریهاش را داد و با او ازدواج کرد. به نظر ابن کلبی، هر کسی که معتقد باشد، خوله از اسرای جنگ یمامه است، اعتقاد باطلی دارد.[۲۰] همچنین محبالدین طبری در کتاب ذخائر العقبی نیز وی را اسیر جنگ یمامه دانسته که ابوبکر او را به علی(ع) بخشید.[۲۱] گفته شده که از اسرای یمامه بوده است که به علی بن ابیطالب تعلق گرفت.[۲۲]
- برخی دیگر با استناد به روایتی از اسماء بنت عمیس ذکر کردهاند که خوله حنفیه اسیر بود؛ ولی نه در جنگ رده یا یمامه که علی(ع) او را در بازگشت از یمن، از بازاری در ذوالمجاز که یکی از بازارهای عرب بود، خرید و به حضرت فاطمه(س) هدیه کرد.[۲۳]
- قوم دیگری از محققان که نظرشان قویتر است، بیان کردهاند که بنی اسد در زمان خلافت ابوبکر بر بنی حنیفه حمله کرد و خوله بنت جعفر را اسیر و به مدینه آوردند. علی(ع) خوله را خرید، خبر به قوم خوله رسید، در مدینه به حضور علی(ع) رفتند و وی را شناختند و از جایگاه خوله در نزد قوم خود گفتند، سپس علی(ع) او را آزاد کرد و مهریهاش را داد و با او ازدواج کرد و او محمد را به دنیا آورد که کنیهاش را نیز ابوالقاسم گذاشت.[۲۴] بلاذری این خبر را در انساب الاشراف نقل کرده و در ادامه ذکر کرده است که این نام و کنیه فرزندی که خوله برای علی(ع) به دنبا آورده بود، به سبب اجازهای بود که از پیامبر(ص) اخذ کرده بود.[۲۵] به گفته بلاذری، مضمون این دسته از روایات که علی(ع) از پیامبر اسلام(ص) اجازه گرفت که نام فرزند خوله را محمد و کنیهاش را ابوالقاسم بگذارد مانند پیامبر(ص)، از روایت مدائنی ثابت می شود.[۲۶] که از نظر سید مرتضی این جمله بلاذری یعنی اینکه این قضیه ثابت شده است و صرف خبر نیست.[۲۷]
شبهه و پاسخ به آن
سمعانی در کتاب الانساب ذکر میکند که خوله از اسرای بنی حنیفه بود که ابوبکر او را به علی(ع) بخشید. سمعانی نقل کرده که اهلسنت، استدلال میکند که اگر ابوبکر امام نبود، قسمت کردن و تصرفش در غنائم نیز صحیح نبود؛ درحالی که علی(ع) خوله را گرفت و آزادش کرد و با او ازدواج کرد.[۲۸]
سید مرتضی در پاسخ به این سؤال که چرا علی(ع) با اسیر حکومت ابوبکر، مادر محمد حنفیه، ازدواج کرده، ذکر کرده که علی(ع)، خوله حنفیه را به دلیل اسیر بودن، مباح ندانست؛ بلکه او زن آزادی بود که علی(ع) او را به نکاح خود درآورد و برای او مهریه تعیین کرد. این موضوع علاوه بر شیعیان از طریق اهلسنت نیز وارد شده است. همچنان که بلاذری در کتاب انساب الاشراف،[۲۹] از طریق خراش بن اسماعیل العجلی، خبری ذکر کرده است.[۳۰] به عقیده سید مرتضی در کتاب الشاقی، خوله زن مسلمانی بود که مالک امر خودش بود، فقط امام علی(ع) او را از دست کسی که او را به بندگی گرفته بود، خارج کرد.[۳۱]
ابنشهرآشوب در مناقب ضمن نقل روایتی از امام باقر(ع)، ذکر میکند که پس از اینکه ابوبکر، خوله را به علی(ع) داد، امام او را به اسماء بنت عمیس سپرد و به او گفت که از این زن نگهداری کن و او را گرامی بدار تا اینکه برادرش آمد، علی(ع) درخواست ازدواجش با خوله را مطرح کرد، مهریه تعیین شد و امام علی(ع) با خوله ازدواج کرد.[۳۲]
همچنان که به نقل از ابنحزم در کتاب الاحکام، عمر خلیفه دوم در این قضیه با ابوبکر خلیفه اول، اختلاف مشهوری داشته بهطوری که حکم او را نپذیرفته و نقض کرد و افراد را بعد از آزادی به سوی اهل خودشان برگرداند مگر افرادی که برای صاحبشان فرزند آورده بودند که از جمله این افراد خوله حنفیه بود که مادر محمد بن علی بن ابیطالب شد.[۳۳]
روایتی از امام باقر(ع)
قطب راوندی در الخرائج به تفصیل و ابنشهرآشوب در مناقب به اختصار، روایتی در پاسخ به شبهه رضایت امام علی(ع) به امامت خلیفه اول و دوم و قبول اسیر آنها و ازدواج با او، نقل کردهاند. در این روایت امام باقر(ع) با شهادت و گواهی جابر بن عبدالله انصاری اشاره کرد که خوله حنفیه، اسیر نبود، بلکه شخص آزادی بود که ابوبکر او را به امام علی(ع) سپرد، امام نیز او را از طریق برادرش خواستگاری، مهریهاش را پرداخت و با او ازدواج کرد.[۳۴]
پانویس
- ↑ علوی عمری، المجدی، ۱۳۸۰ش، ص۱۹۶.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۴ و ج۵، ص۶۷.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۵۴، ص۳۲۱؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ شهرستانی، التسمیات، ۱۴۳۱ق، ص۳۸۴.
- ↑ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، ج۵، ص۱۵۴ و ج۱۱، ص۶۲۸.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۶۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۶۷.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۶۷-۶۸.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغة ابنأبیالحدید، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغة ابنأبیالحدید، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۲۴۴؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ ابنحجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۱۳.
- ↑ ابنطاووس، كشف المحجة، ۱۴۱۲ق، ص۲۴۴-۲۴۵.
- ↑ ابنطاووس، كشف المحجة، ۱۴۱۲ق، ص۲۳۵.
- ↑ ابنطاووس، كشف المحجة، ۱۴۱۲ق، ص۲۴۴-۲۴۵.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغة ابنأبیالحدید، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۶۷.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۵۴، ص۳۲۳؛ ذهبی، سير أعلام النبلاء، ۱۴۲۷ق، ج۵، ص۵۵.
- ↑ علوی عمری، المجدی، ۱۳۸۰ش، ص۱۹۵.
- ↑ محبالدین طبری، ذخائر العقبی، ۱۳۵۶ق، ص۱۱۷.
- ↑ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، ج۵، ص۱۵۴ و ج۱۱، ص۶۲۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۶۷.
- ↑ بخاری، سر السلسلة العلویة، ۱۳۸۹ش، ص۱۲۴؛ ابن عنبة، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص۳۲۳.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغة ابنأبیالحدید، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۱.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۱.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء و الأئمة(ع)، ۱۳۹۸ش، ص۳۸۰.
- ↑ سمعانی، الأنساب، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۲۸۱.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۱.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء و الأئمة(ع)، ۱۳۹۸ش، ص۳۷۹-۳۸۰.
- ↑ سید مرتضی، الشافی، ۱۳۹۸ش، ج۴، ص۲۲۲.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲ ص۲۷۸.
- ↑ ابن حزم، الإحكام، دار الآفاق الجدیدة، ج۶، ص۶۵-۶۶.
- ↑ قطب راوندی، الخرائج، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۸۹-۵۹۳؛ ابنشهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲ ص۲۷۸.
یادداشت
منابع
- ابنابیالحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة ابنأبیالحدید، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۳۸۵ق.
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمييز الصحابة، به تحقیق علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- ابن حزم، علی بن احمد، الإحكام فی أصول الأحكام، به تحقیق احمد محمد شاکر، بیروت، دار الآفاق الجدیدة، بیتا.
- ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، به تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
- ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آلأبیطالب، به تحقیق محمدحسین آشتیانی و هاشم رسولی، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.
- ابنطاووس، علی بن موسی، كشف المحجة لثمرة المهجة، به تصحیح محمد حسون، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
- ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، علی شیرازی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- ابن عنبة، احمد بن علی، عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، قم، مؤسسة انصاریان للطباعة و النشر، ۱۴۱۷ق.
- بخاری، ابونصر سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویة في أنساب السادة العلویة، به تحقیق مهدی رجایی، قم، کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۸۹ش.
- بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، به تحقیق سهیل زکار و ریاض الزرکلی، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- ذهبی، محمد بن احمد، سير أعلام النبلاء، قاهره، دار الحدیث، ۱۴۲۷ق.
- سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الأنساب، گردآوری عبدالله عمر، بیروت، دارالجنان، ۱۴۰۸ق.
- سید مرتضی، علی بن حسین، تنزیه الأنبیاء و الأئمة(ع)، به تصحیح مهدی مهریزی، گردآوری و تحقیق محمدحسین درایتی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۹۸ش.
- سید مرتضی، علی بن حسین، الشافی فی الإمامة، به تحقیق محمدحسین درایتی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۹۸ش.
- شهرستانی، سیدعلی، التسمیات بین التسامح العلوی و التوظیف الأموی، قم، مؤسسة الرافد للمطبوعات، ۱۴۳۱ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، به تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، روائع التراث العربی، بیتا.
- علوی عمری، علی بن محمد، المجدی فی أنساب الطالبيين، به تصحیح مهدی رجایی و احمد مهدوی دامغانی، قم، کتابخانه عمومی حضرت آيت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۸۰ش.
- قطب راوندی، سعید بن هبةالله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسة الامام المهدی(عج)، ۱۴۰۹ق.
- محبالدین طبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، قاهره، مکتبة القدسی، ۱۳۵۶ق.