لعن

مقاله قابل قبول
شناسه ارزیابی نشده
عدم جامعیت
از ویکی شیعه

لَعْنْ به معنای راندن و دور کردن همراه با ناراحتی است. لعن از جانب خدا به معنای قطع رحمت و لعن انسان برای دیگران نیز نوعی نفرین دانسته شده است. برخی می‌گویند لعن و سب به یک معناست و با لعن دیگران به نام و نشان مخالفت کرده‌اند و آن را مغایر با قرآن و روایات دانسته‌اند. عده‌ای دیگر برای جواز لعن به برخی آیات و روایات دیگر استناد کرده‌اند.

مفهوم

لعن را به معنای راندن و دور کردن همراه با ناراحتی دانسته‌اند. لعن از جانب خدا به معنای قطع رحمت و توفیق دنیوی و عذاب اخروی است. لعن از سوی انسان، نوعی نفرین و بدخواهی برای دیگری است.[۱]

تفاوت با سَبّ

برخی سب و لعن را دو مقوله‌ جداگانه و دارای معنای اختصاصی دانسته‌‎اند. معنای سب را شتم و بیان کلام زشت و معنای لعن را طرد و دور گرداندن از رحمت الهی بیان کرده‎‌اند.[۲] آنان همچنین مدعی‌اند، در قرآن و روایات نیز این دو مفهوم با هم تفاوت دارند و خدا برخی را در قرآن لعن اما از سب آنها نهی کرده است.[۳] البته عده‌ای نیز لعن را هم‌معنای سب دانسته‌اند.[۴]

جایگاه لعن

تصویر روی جلد کتاب سب-و-لعن-در-قرآن

کلمۀ لعن و مشتقات آن ۳۷ بار در قرآن آمده است.[۵] در قرآن، کافران، ظالمان، منافقان، آزار رسانندگان به خدا و رسول، آنانی که از روی عمد قتل نفس کنند و کسانی که حقایق را کتمان و امر را بر مردم مشتبه می‌سازند، لعن شده‌اند.[۶]

پیامبر نیز دشمنان رسالت، مشرکان، منافقان[۷] و برخی از صحابه را لعن کرده است.[۸] [یادداشت ۱]در روایات اهل بیت، غالیان[۱۰] و عاملان واقعه کربلا لعن شده‌اند. در زیارت عاشورا افرادی از بنی‌امیه همچون یزید، معاویه و ابوسفیان لعن شده‌اند.[۱۱]

برخی، خوارج را، نخستن کسانی دانسته‌اند که مسلمانان را با نام و نشان لعن کردند.[۱۲] پس از خوارج، معاویه نیز به طوررسمی به ترویج لعن پرداخت او دستور داد در منابر حضرت علی(ع) را لعن کنند.[۱۳]

آیا لعن مسلمان جایز است؟

مسلمانان با استناد به آیات و روایات لعن کافر را جایز می‌دانند اما درباره لعن مسلمان اختلاف‌نظر دارند: موافقان لعن مسلمان، لعن و سب را به یک معنا دانسته[۱۴] و برای اثبات جواز لعن به سیره پیامبر استناد می‌کنند که او گروهی از صحابه را که از لشکر اسامه تخلف کردند، لعن‌ کرده است.[۱۵]

ادله مخالفان

مخالفان لعن، به آیاتی از قرآن، که مسلمانان را از سب و توهین به مقدسات دیگران از جمله مشرکان منع کرده، استناد می‌کنند.[۱۶] [یادداشت ۲]به اعتقاد آنان در تمام مواردی که خداوند در قرآن قومی را لعن کرده،‌ علت آن را نیز بیان کرده و لعن خدا جز در مورد شیطان، لعن عام بوده و هیچ فردی را با نام و نشان لعن نکرده است.[۱۷]

آنان همچنین لعن‌های موجود در کلام پیامبر را لعن عام می‌دانند نه لعن به شخص و فرد خاص[۱۸] و بر این باورند گزارش‌هایی از پیامبر مشتمل بر لعن با نام و نشان آمده، با شخصیتی که قرآن از او ترسیم کرده، مطابقت ندارد.[۱۹]

مخالفان لعن بر این عقیده‌اند که سیره اهل بیت(ع) خصوصا حضرت علی(ع)، بر وفاق بوده و از دشنام به دیگران پرهیز می‌کردند.[۲۰] این عده به داستان جنگ صفین استناد کرده‌اند که بعد از صفین یاران علی(ع) به اصحاب معاویه دشنام دادند و علی(ع) فرمود: «من خوش ندارم که شما بسیار لعن نموده و دشنام دهید.»[۲۱][یادداشت ۳]

برخی از علمای شیعه مانند آیت‌الله خامنه‌ای[۲۲] و آیت‌الله سیستانی[۲۳] به حرمت توهین به مقدسات اهل‌سنت و دامن زدن به اموری که سبب اختلاف می‌شود، فتوا داده‌اند. غزالی در احیاء العلوم لعن را به سه دسته تقسیم کرده لعن با وصف عام مانند: لعنت بر کافران و اهل بدعت و فاسقان، لعنت با وصف خاص مانند: لعنت بر یهود و نصاری و مجوس و لعنت بر اشخاص معین که این را خطرناک برشمرده و در نهایت لعنت کردن بر یزید را به سبب این که قاتل امام حسین(ع) بوده و یا بدان فرمان داده را نپذیرفته زیرا او چنین نسبتی را در باره یزید ثابت نمی‌داند. [۲۴]

جستارهای وابسته

پانوشت

  1. طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج ۶، ص۳۰۹.
  2. فخلعی، مجموعه گفتمان‌های مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۲۹۹.
  3. فخلعی، مجموعه گفتمان‌های مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۲۹۹.
  4. بستانی، فرهنگ ابجدی، ۱۳۷۵ش، ص۷۵۶.
  5. رضوانی، شیعه‌شناسی، ۱۳۸۴ ش، ص۵۸۸
  6. فخلعی، مجموعه گفتمان‌های مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۳۰۰
  7. فخلعی، مجموعه گفتمان‌های مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۳۰۰.
  8. رضوانی، شیعه‌شناسی، ۱۳۸۴ش، ص۵۸۸.
  9. حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، دارالرساله العالمیه، ۱۴۳۹ق، ج۹، ص۲۱۸.
  10. علامه مجلسی، بحارالانوار، ترجمه، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۰۰
  11. ابن قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ق، ص۱۷۸.
  12. معلمی، «بنیان‌گذاران و مبلغان سب و لعن با نام و نشان در اسلام»، ۱۳۹۰ش، ص۱۹۱-۱۹۲.
  13. معلمی، «بنیان‌گذاران و مبلغان سب و لعن با نام و نشان در اسلام»، ۱۳۹۰ش، ص۱۹۸.
  14. فخلعی، مجموعه گفتمان‌های مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۳۰۰
  15. طبرسی، الإحتجاج، ۱۳۷۱ش، ج ۲، ص۴۷۳.
  16. معلمی، «بنیان‌گذاران و مبلغان سب و لعن با نام و نشان در اسلام»، ۱۳۹۰ش، ص۱۹۱-۱۹۲.
  17. معلمی، «بنیان‌گذاران و مبلغان سب و لعن با نام و نشان در اسلام»، ۱۳۹۰ش، ص۱۹۳.
  18. معلمی، «بنیان‌گذاران و مبلغان سب و لعن با نام و نشان در اسلام»، ۱۳۹۰ش، ص۱۹۴-۱۹۵
  19. معلمی، «بنیان‌گذاران و مبلغان سب و لعن با نام و نشان در اسلام»، ۱۳۹۰ش، ص۱۹۴و۱۹۵.
  20. فخلعی، مجموعه گفتمان‌های مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۶۱.
  21. فخلعی، مجموعه گفتمان‌های مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۳۰۱-۳۰۲.
  22. سایت آیت‌الله خامنه‌ای، فتوی به حرمت لعن.
  23. سایت الغدیر، فتوای آیت‌الله سیستانی.
  24. غزالی، احیاء العلوم، دار الکتاب العربي، ج۹، صص۱۷-۱۹.

یادداشت

  1. براساس گزارش حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک صحیحین به عنوان نمونه مروان بن حکم از کسانی است که توسط پیامبر مورد لعن قرار گرفته است. (هو الوَزَغُ ابن الوَزَغ، الملعونُ ابن الملعون) [۹]
  2. وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ و آنهايى را كه جز خدا مى‌خوانند دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى [و] به نادانى، خدا را دشنام خواهند داد. سوره انعام آیه ۱۰۸
  3. دو نکته در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید در این موضوع وجود دارد نخست این که این دشنام در روزهایی بوده که جنگ صفین برقرار بوده چنان‌چه در عنوان خطبه آمده است (و من كلام له (ع) و قد سمع قوماً من أصحابه يَسبّون أهل الشام أيام حربهم‌. از سخنان آن حضرت عليه السلام است هنگامى كه شنيد گروهى از اصحابش در روزهاى جنگ صفّين به لشگر شام دشنام مى‌دهند) نکته دوم این است که ابن ابی الحدید بر این اعتقاد است که امیرالمؤمنین(ع) سَبّ (دشنام و ناسزا) به دشمنان را برای اصحابش ناپسند دانسته ولی لعن را ناپسند ندانسته است چنان چه در قرآن مسلمانی که مرتکب کبیره لعان شده مورد لعنت واقع شده و نیز کسی که آلوده به گناه قذف شده است.سوره نور آیات۶و۷و۲۳. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة، ج۱۱، ص۲۱.

منابع

  • ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، تصحیح: عبدالحسین امینی، دارالمرتضویه، نجف، ۱۳۵۶ق.
  • بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدی،انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، الناشر: دار الرسالة العالمية

الطبعة: الأولى، ١٤٣٩ هـ - ٢٠١٨ م. بی جا.

پیوند به بیرون