نوح (پیامبر): تفاوت میان نسخهها
←داستان نوح(ع) در عرفان و ادبیات فارسی
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
{{پایان شعر}} و [[سعدی]] نیز در اشعار فراوانی بخشهایی از زندگانی نوح را تبیین کرده است به عنوان نمونه در باره امنیت داشتن از طوفان در مجاورت نوح می گوید:{{شعر}} {{ب|دست در دامن مردان زن و اندیشه مدار| | {{پایان شعر}} و [[سعدی]] نیز در اشعار فراوانی بخشهایی از زندگانی نوح را تبیین کرده است به عنوان نمونه در باره امنیت داشتن از طوفان در مجاورت نوح می گوید:{{شعر}} {{ب|دست در دامن مردان زن و اندیشه مدار| | ||
هر که با نوح نشیند چه غم از طوفانش}}{{پایان شعر}}<ref>https://ganjoor.net/saadi/mavaez/ghazal2/sh37</ref> | هر که با '''نوح''' نشیند چه غم از طوفانش}}{{پایان شعر}}<ref>https://ganjoor.net/saadi/mavaez/ghazal2/sh37</ref> | ||
ابعاد مختلف داستان نوح همچون مقام و عمر وی، نوحه نوح، [[کشتی نوح|کشتی ساختن]]، سخریه کافران، [[طوفان نوح|طوفان نوح،]] و همچنین [[پسر نوح]] از جمله مهمترین موضوعاتی است که در شعر فارسی و مخصوصا در اشعار عرفانی به آنها پرداخته شده است.<ref>انزابینژاد، «زندگی پیامبران و قصص قرآن در ادبیات فارسی (۲) نوح استوارترین مرد حق»، ١٣۵۵ش، ص٣٣۴-٣۶۰.</ref> شاعرانی همچون [[سنانی]]، [[عطار نیشابوری]]، [[تأثیر تبریزی]]، [[سروش اصفهانی]]، [[خاقانی]]، [[جامی]]، [[نظیری نیشابوری]]، [[خواجو]] و [[سوزنی سمرقندی]] از جمله شاعرانی هستند که در اشعار و دیوانهای خود به نوح(ع) اشاره کردهاند.<ref>انزابینژاد، «زندگی پیامبران و قصص قرآن در ادبیات فارسی (۲) نوح استوارترین مرد حق»، ١٣۵۵ش، ص٣٣۴-٣۶۰.</ref> | ابعاد مختلف داستان نوح همچون مقام و عمر وی، نوحه نوح، [[کشتی نوح|کشتی ساختن]]، سخریه کافران، [[طوفان نوح|طوفان نوح،]] و همچنین [[پسر نوح]] از جمله مهمترین موضوعاتی است که در شعر فارسی و مخصوصا در اشعار عرفانی به آنها پرداخته شده است.<ref>انزابینژاد، «زندگی پیامبران و قصص قرآن در ادبیات فارسی (۲) نوح استوارترین مرد حق»، ١٣۵۵ش، ص٣٣۴-٣۶۰.</ref> شاعرانی همچون [[سنانی]]، [[عطار نیشابوری]]، [[تأثیر تبریزی]]، [[سروش اصفهانی]]، [[خاقانی]]، [[جامی]]، [[نظیری نیشابوری]]، [[خواجو]] و [[سوزنی سمرقندی]] از جمله شاعرانی هستند که در اشعار و دیوانهای خود به نوح(ع) اشاره کردهاند.<ref>انزابینژاد، «زندگی پیامبران و قصص قرآن در ادبیات فارسی (۲) نوح استوارترین مرد حق»، ١٣۵۵ش، ص٣٣۴-٣۶۰.</ref> |