پرش به محتوا

سید رضی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۴۵۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۸
جز
تمیزکاری
جز (خلاصه سازی)
جز (تمیزکاری)
خط ۳۴: خط ۳۴:


== نسب و خانواده ==
== نسب و خانواده ==
محمد بن حسین بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم بن موسی کاظم<ref>آقابزرگ، بی‌تا، ص۱۶۴.</ref> مشهور به سید رضی و شریف رضی<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، بی‌تا، ص۱۶۴.</ref> در ۳۵۹ق متولد شد.<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، بی‌تا، ص۱۶۴.</ref> او از خاندانی بزرگ و از [[سادات]][[بنی هاشم|هاشمی]] و [[آل ابی‌طالب]] بود؛ از این روی به وی '''شریف''' می گویند. پدرش با پنج واسطه به [[امام کاظم(ع)]] امام هفتم [[شیعه|شیعیان]] می‌رسد، مادرش نیز از نوادگان [[امام زین العابدین(ع)]] امام چهارم شیعیان است.<ref>جعفری، سید رضی، ص۲۲.</ref>
محمد بن حسین بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم بن موسی کاظم<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، بی‌تا، ص۱۶۴.</ref> مشهور به سید رضی و شریف رضی<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، بی‌تا، ص۱۶۴.</ref> از [[سادات]][[بنی هاشم|هاشمی]] و [[آل ابی‌طالب]] بود؛ از این روی به وی شریف می‌گویند. نسبش از جانب پدر با شش واسطه به [[امام کاظم(ع)]] امام هفتم [[شیعه|شیعیان]] می‌رسد، مادرش از نوادگان [[امام زین العابدین(ع)]] امام چهارم شیعیان است.<ref>جعفری، سید رضی، ص۲۲.</ref>


پدرش ابواحمد [[حسین بن موسی علوی]] عالم، زعیم و [[نقابت|نقیب]] [[طالبیان]] بود<ref>محامی، ترجمة الشریف المرتضی، ص۹.</ref> و سرپرستی همه آنان و قضاوت در مظالم و امیری [[حج]] مردم را بر عهده داشت.<ref>ثعالبی، یتیمة الدهر، ج۳، ص۱۵۵؛ جعفری، سید رضی، ص۲۲.</ref> ابواحمد مقام و منزلتی بسیار والا نزد [[خلفای عباسی]] و امیران [[آل بویه|بویه]] داشت.<ref>جعفری، سید رضی، ص۲۳.</ref> مادر سید رضی، فاطمه که نسب به [[امام علی(ع)]] می‌بُرد<ref>المحامی، ترجمة الشریف المرتضی، صص ۱۱-۱۲.</ref> در سال ۳۸۵ق وفات یافت و سید رضی قصیده‌ای در ۶۸ بیت در رثای او سرود.<ref>جعفری، سید رضی، ص۲۸.</ref>
پدرش ابواحمد [[حسین بن موسی علوی]]، عالم و [[نقابت|نقیب]] [[طالبیان]] بود<ref>محامی، ترجمة الشریف المرتضی، ص۹.</ref> و قضاوت در مظالم و امیری [[حج]] را بر عهده داشت.<ref>ثعالبی، یتیمة الدهر، ج۳، ص۱۵۵؛ جعفری، سید رضی، ص۲۲.</ref> ابواحمد نزد [[خلفای عباسی]] و امیران [[آل بویه|بویه]] جایگاه داشت.<ref>جعفری، سید رضی، ص۲۳.</ref>  


پسر سید رضی، [[عدنان بن رضی|ابواحمد عدنان]] معروف به شریف مرتضی ثانی، نیز ادیبی دانشمند و شاعر و از بزرگان علم و فضیلت و کمال و به لقب جدّش «طاهر ذاالمناقب» ملقب بود. او پس از نیا و پدر و عمویش، [[نقابت]] [[طالبیان]] در [[بغداد]] را بر عهده گرفت.<ref>جعفری، سید رضی،ص۳۳.</ref>
[[عدنان بن رضی|ابواحمد عدنان]] پسر سید رضی، معروف به شریف مرتضی ثانی، به لقب جدّش «طاهر ذاالمناقب» ملقب بود. او پس از و عمویش(سید مرتضی)، [[نقابت]] [[طالبیان]] در [[بغداد]] را بر عهده گرفت.<ref>جعفری، سید رضی،ص۳۳.</ref>


== تولد و وفات ==
== تولد و وفات ==
سید رضی در سال ۳۵۹ق در [[بغداد]] زاده شد<ref>ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۸۹.</ref> و در [[۶ محرم]] ۴۰۶ق درگذشت.<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، بی‌تا، ص۱۶۴.</ref> وی را در منزلش در [[محله کرخ بغداد]] دفن کردند. درباره مکان دفن وی اقوال دیگری نیز وجود دارد. بنابر قولی پس از خراب‌شدن خانه‌اش، [[سید مرتضی]] او را به [[کاظمین]] برد و در [[حرم کاظمین]] دفن کرد. طبق قولی دیگر که [[عبدالحسین حلی]] آن را قول درست می‌داند،<ref>مقدمه حقائق التاویل، ص۱۱۱؛ به نقل جعفری، سید رضی، ص۱۵۰.</ref> او را به [[کربلا]] برده، در کنار قبر [[حسین بن موسی علوی|پدرش]] دفن کردند. در کتاب‌های [[عمدة الطالب]]،<ref>داوودی، عمدة الطالب، ص۲۰۰.</ref> [[الدرجات الرفیعة]] و  [[لؤلؤة البحرین]]<ref>بحرانی، لؤلؤة البحرین، ص۹۷۱.</ref> به این نکته تصریح شده است.<ref>جعفری، صص ۱۵۰-۱۴۹.</ref> [[ابن میثم بحرانی|ابن میثم]] (متوفای ۶۷۹ق.) نیز گفته است: سید رضی به همراه برادرش [[سید مرتضی]] در کنارش جدش [[امام حسین(ع)]] دفن شدند.<ref>ابن میثم البحرانی، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۸۹.</ref>
سید رضی در سال ۳۵۹ق در [[بغداد]] زاده شد<ref>ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۸۹؛ آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، بی‌تا، ص۱۶۴.</ref> و در [[۶ محرم]] ۴۰۶ق درگذشت.<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، بی‌تا، ص۱۶۴.</ref> وی را در منزلش در [[محله کرخ بغداد]] دفن کردند. درباره مکان دفن وی اقوال دیگری نیز وجود دارد. بنابر قولی پس از خراب‌شدن خانه‌اش، [[سید مرتضی]] او را به [[کاظمین]] برد و در [[حرم کاظمین]] دفن کرد. طبق قولی دیگر که [[عبدالحسین حلی]] آن را قول درست می‌داند،<ref>مقدمه حقائق التاویل، ص۱۱۱؛ به نقل جعفری، سید رضی، ص۱۵۰.</ref> او را به [[کربلا]] برده، در کنار قبر [[حسین بن موسی علوی|پدرش]] دفن کردند. در کتاب‌های [[عمدة الطالب]]،<ref>داوودی، عمدة الطالب، ص۲۰۰.</ref> [[الدرجات الرفیعة]] و  [[لؤلؤة البحرین]]<ref>بحرانی، لؤلؤة البحرین، ص۹۷۱.</ref> به این نکته تصریح شده است.<ref>جعفری، صص ۱۵۰-۱۴۹.</ref> [[ابن میثم بحرانی|ابن میثم]] (متوفای ۶۷۹ق.) نیز گفته است: سید رضی به همراه برادرش [[سید مرتضی]] در کنارش جدش [[امام حسین(ع)]] دفن شدند.<ref>ابن میثم البحرانی، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۸۹.</ref>


در کاظمین بارگاهی منسوب به سید رضی وجود دارد ولی در کربلا نام و نشانی از قبری منسوب به وی مشاهده نمی‌شود.<ref>قزوینی، کتاب المزار، ۱۴۲۶ق، ص۲۵۴.</ref>
در کاظمین بارگاهی منسوب به سید رضی وجود دارد ولی در کربلا نام و نشانی از قبری منسوب به وی مشاهده نمی‌شود.<ref>قزوینی، کتاب المزار، ۱۴۲۶ق، ص۲۵۴.</ref>


== زمانه و جایگاه علمی ==
== جایگاه علمی ==
[[سید محسن امین]]، سید رضی را از نوادر روزگار خود دانسته است او را ادیب، فقیه، متکلم، مفسر و شاعر معرفی کرده است. به عقیده وی شعر او بر دیگر جنبه هایش غلبه داشته است.<ref>امین، أعیان الشیعة، ج۹، ص۲۱۸.</ref>
روزگار سید مقارن با دورهای از خلافت [[عباسیان]] (۴۴۷-۳۳۴ق) بود که [[آل بویه]] (۴۴۷-۳۳۴ق) بر [[عراق]] فرمانروایی می‌کردند<ref>جعفری، سید رضی، ص۱۱.</ref>  سید رضی با سیاستمداران، دولتمردان و بزرگان دین و ارکان قضا پیوندی نزدیک داشت و تلاش‌هایی در میدان زبان و ادبیات و تاریخ و آموزش و ارشاد انجام می داد.<ref>شریف الرضی، ص۷؛ به نقل جعفری، سید رضی، ص۲۱.</ref>


روزگار سید مقارن با دورهای از خلافت [[عباسیان]] (۴۴۷-۳۳۴ق) بود که [[آل بویه]] (۴۴۷-۳۳۴ق) بر [[عراق]] فرمانروایی می‌کردند و به لحاظ تاریخ ادبیات، با شاعرانی چون [[متنبی]](۳۵۴-۳۰۳ق) و [[ابوالعلاء معری|ابوالعلاء معرّی]](۴۴۹-۳۶۳ق) هم‌عصر بود.<ref>جعفری، سید رضی، ص۱۱.</ref>
[[سید محسن امین]]، سید رضی را از نوادر روزگار خود دانسته است او را ادیب، فقیه، متکلم، مفسر و شاعر معرفی کرده است.<ref>امین، أعیان الشیعة، ج۹، ص۲۱۸.</ref>  مشهور است [[شیخ مفید]] در خواب می‌بیند گویی [[حضرت زهرا(س)]] بر او که در مسجد خود در [[کرخ]] نشسته بوده وارد می‌شود و [[حسنین]] در سن کودکی به همراه اویند. حضرت به او سلام می‌کند و می‌گوید: به این دو [[فقه]] بیاموز. شیخ مفید با شگفتی از خواب بیدار می‌شود. بامداد همان روز، شیخ مفید همچنان که در محل درس خود نشسته بود دید فاطمه دختر ناصر وارد مسجد شد و کنیزکانش پیرامون او بودند و دو پسرش محمد رضی (سید رضی) و علی مرتضی هم که کودک بودند پیشاپیش او می‌آیند. شیخ جلوی او برمی‌خیزد و سلام می‌کند. فاطمه می‌گوید: شیخ! این دو، فرزندم هستند. آنان را به حضورت آورده‌ام تا بدانان فقه بیاموزی. شیخ مفید می‌گرید و داستان خواب را برایش بازگو می‌کند و تعلیم فقه بر آن دو را بر عهده می‌گیرد. نخستین منبع این داستان، [[شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید|شرح نهج البلاغه]] [[ابن ابی‌الحدید]] است که وی از فخار بن معدّ علوی موسوی نقل می‌کند.<ref>رجوع کنید به: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱،ص۴۱؛ جعفری، سید رضی، ص۲۸.</ref>
او پنج سال پس از کشته شدن متنبی به دنیا آمد و معری ۴ سال پس از شریف رضی. سید رضی با سیاستمداران، دولتمردان و بزرگان دین و ارکان قضا پیوندی نزدیک داشت و تلاش‌هایی در میدان زبان و ادبیات و تاریخ و آموزش و ارشاد انجام می داد.<ref>شریف الرضی، ص۷؛ به نقل جعفری، سید رضی، ص۲۱.</ref>
 
 
سید نزد ابوعلی فارسی (متوفای ۳۷۷ق <ref>جعفری، سید رضی، صص ۳۶-۳۵.</ref> و قاضی سیرافی علم نحو را آموخته است.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۳۶-۳۷.</ref>
 
 
از ابوعلی فارسی روایت کرده است  از او اجازه روایت نقل از کتاب الایضاح را دارد<ref>جعفری، سید رضی، صص ۳۶-۳۵.</ref>او همچنین نزد قاضی عبدالجبار معتزلی [[شرح اصول الخمسة]] و کتاب دیگرش [[العمدة فی اصول الفقه]] را نزد او خوانده است.<ref>جعفری، سید رضی، ص۳۷.</ref> از ابن نباته فنون بلاغت و ادبیات را آموخته است..<ref>جعفری، سید رضی، ص۳۷.</ref>
 
 
 
محمد طبری مالکی را از استادن وی نام برده اند ابن جوزی نقل کرده که محمد طبری خانه خود در محله کرخ بغداد را به سید بخشیده بود و قرآن را به حفظ او درآورده بود.<ref>جعفری، سید رضی، ص۳۵.</ref>
 
*اکفانی قاضی (متوفای ۴۰۵ق): سید رضی مختصر ابی‌الحسن کرخی را در نزد او خوانده است.<ref>جعفری، سید رضی،ص۳۷.</ref>
*ابن جنی(متوفای ۳۹۲ق)؛ سید رضی نحو را پیش از علی بن عیسی ربعی شیرازی، نزد او خواند. ابن جنّی با اینکه استاد سید رضی بود، قصیده او را در رثای ابوطاهر ناصر الدوله شرح کرده و بدین وسیله اطلاعات وسیع و احاطه شدید سید رضی را به علوم و ادبیات زمان ستایش کرده است. سید رضی پس از اطلاع‌یافتن از این اقدام، قصیدهای بلند و پرمحتوا در سپاسگزاری از استادش سرود. ابن جنّی گوید: «سید رضی کتابی در معانی قرآن کریم تصنیف کرده است که مانند آن کمتر یافت می‌شود».<ref>جعفری، سید رضی، صص ۳۸-۳۷.</ref>
 
*ابوحفص کنانی؛ کنانی از جمله استادان قرائت [[قرآن]] و [[حدیث]] سید بوده است.<ref>جعفری، سید رضی، ص۳۹.</ref>
*ابن جراح بغدادی(متوفای ۳۹۱ق): سید رضی از وی استماع [[حدیث]] کرده است.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۴۰-۳۹.</ref>
*ابوبکر خوارزمی بغدادی (متوفای ۴۰۳ق): سید رضی در [[فقه]] شاگرد او بوده است.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۴۱-۴۰.</ref>
*ابوعبدالله جرجانی(متوفای ۳۹۷ق):[[فقیه]] حنفی.<ref>جعفری، سید رضی، ص۴۲.</ref>، سهل بن دیباجی(متوفای ۳۸۰ق)<ref>جعفری، سید رضی، صص ۴۲-۴۱.</ref> *هارون تلعکبری(متوفای ۳۸۵ق)<ref>جعفری، سید رضی، ص۴۱.</ref> شیخ مفید(متوفای ۴۱۳ق)، رَبَعی بغدادی(متوفای ۴۲۰ق)<ref>جعفری، سید رضی، صص ۳۸-۳۹.</ref>


=== آموختن فقه و اصول غیرشیعه ===
=== آموختن فقه و اصول غیرشیعه ===
سید رضی علاوه بر تحصیل علوم [[شیعی]]، نزد استادان غیرشیعی نیز علم آموخت.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۴۳-۴۲.</ref> عبدالحسین حلّی درباره فراگیری [[فقه]] و [[اصول|اصولِ]] غیر [[شیعه امامیه]] سید رضی می نویسد:
سید رضی علاوه بر تحصیل علوم [[شیعی]]، نزد استادان غیرشیعی نیز علم آموخت.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۴۳-۴۲.</ref> عبدالحسین حلّی درباره فراگیری [[فقه]] و [[اصول|اصولِ]] غیر [[شیعه امامیه]] سید رضی می‌نویسد:
::دانشمندان سده‌های پیشین را هیچ چیزی خرسند نمی‌کرد مگر اینکه بر [[احادیث]]، و فقه و اصول فقه هر دو فرقه احاطه پیدا کنند، تا شناخت خویش را به کمال رسانند و برنامه تهذیب و تربیت خویش را ژرف‌تر و گسترده‌تر کنند و مشعل استدلال و احتجاج را برتر برند؛ زیرا بازار مناظره در آن روزگار رواج داشت و میدان جدل درباره [[امامت]] و [[علم کلام|کلام]] بسی پهناور بود. از اینها گذشته، چون سید رضی مسئولیت قضاوت در دیوان مظالم را نیز بر عهده داشت، و مسئولیت‌ها و وظایف همانند آن، وی را برمی‌انگیخت تا با علاقه و گرایشی شدید، فقه همه مذاهب را فرا گیرد و بدین وسیله قدرت قضاوت و اظهار نظر در آن مسائل را به خوبی کسب کند.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۴۳-۴۲.</ref>
::دانشمندان سده‌های پیشین را هیچ چیزی خرسند نمی‌کرد مگر اینکه بر [[احادیث]]، و فقه و اصول فقه هر دو فرقه احاطه پیدا کنند، تا شناخت خویش را به کمال رسانند و برنامه تهذیب و تربیت خویش را ژرف‌تر و گسترده‌تر کنند و مشعل استدلال و احتجاج را برتر برند؛ زیرا بازار مناظره در آن روزگار رواج داشت و میدان جدل درباره [[امامت]] و [[علم کلام|کلام]] بسی پهناور بود. از اینها گذشته، چون سید رضی مسئولیت قضاوت در دیوان مظالم را نیز بر عهده داشت، و مسئولیت‌ها و وظایف همانند آن، وی را برمی‌انگیخت تا با علاقه و گرایشی شدید، فقه همه مذاهب را فرا گیرد و بدین وسیله قدرت قضاوت و اظهار نظر در آن مسائل را به خوبی کسب کند.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۴۳-۴۲.</ref>


===نبوغ شعری===
===نبوغ شعری===
سید رضی کمی پس از ده سالگی سرودن شعر را آغاز کرد.<ref>ابن خلکان، ج۴، ص۴۱۴.</ref> و نخستین قصیده خود را در آن سن سرود، عده‌ای به گردآوری اشعار او همت گماشته‌اند. آخرین کسی که آن را گردآوری کرد، ابوحکیم المعلم عبداللّه الخبری (ف ۴۷۶ق) است و این دیوان که اکنون مشتمل بر بیش از ۶۳۰۰ بیت در انواع شعر است، پیوسته در میان مردم دست به دست می‌گردید و آن را می‌خواندند و اشعارش را حفظ می‌کردند. ادیب و سخن شناس و نویسنده بزرگ، [[صاحب بن عباد]] قطعهای از شعر سید به دستش میافتد و چنان شیفته می‌شود که کسی را به بغداد می‌فرستد تا از روی دیوان سید رضی نسخه‌ای بر دارد و برایش ببرد. این جریان در سال ۳۸۵ق که سید ۲۶ سال بیشتر نداشت اتفاق افتاده است. چون سید رضی از این کار آگاه شد، نسخه‌ای از دیوان خود را برایش فرستاد، و قصیدهای به همین مناسبت سرود و به همراه دیوان برایش فرستاد.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۵۴-۵۳.</ref>
به عقیده وی شعر او بر دیگر جنبه‌هایش غلبه داشته است.<ref>امین، أعیان الشیعة، ج۹، ص۲۱۸.</ref>  او با شاعرانی همچون [[متنبی]](۳۵۴-۳۰۳ق) و [[ابوالعلاء معری|ابوالعلاء معرّی]](۴۴۹-۳۶۳ق) هم‌عصر بود. او پنج سال پس از کشته شدن متنبی به دنیا آمد و معری ۴ سال پس از شریف رضی.{{مدرک}}  او کمی پس از ده سالگی سرودن شعر را آغاز کرد.<ref>ابن خلکان، ج۴، ص۴۱۴.</ref> و نخستین قصیده خود را در آن سن سرود، عده‌ای به گردآوری اشعار او همت گماشته‌اند. آخرین کسی که آن را گردآوری کرد، ابوحکیم المعلم عبداللّه الخبری (ف ۴۷۶ق) است و این دیوان که اکنون مشتمل بر بیش از ۶۳۰۰ بیت در انواع شعر است، پیوسته در میان مردم دست به دست می‌گردید و آن را می‌خواندند و اشعارش را حفظ می‌کردند. ادیب و سخن شناس و نویسنده بزرگ، [[صاحب بن عباد]] قطعهای از شعر سید به دستش میافتد و چنان شیفته می‌شود که کسی را به بغداد می‌فرستد تا از روی دیوان سید رضی نسخه‌ای بر دارد و برایش ببرد. این جریان در سال ۳۸۵ق که سید ۲۶ سال بیشتر نداشت اتفاق افتاده است. چون سید رضی از این کار آگاه شد، نسخه‌ای از دیوان خود را برایش فرستاد، و قصیدهای به همین مناسبت سرود و به همراه دیوان برایش فرستاد.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۵۴-۵۳.</ref>


انگیزه سید رضی در سرودن شیعیات، بیان زندگی [[علویان]] یا طالبیان محروم از حق و قدرت است. رثائیات، مراثی اوست برای بزرگان زمان یا دوستان و خویشاوندان و نیز مراثی شهدای [[کربلا]]. رضی در فخریات خود از عزت و شرف کهن یاد کرده و بدان بسی بالیده است.<ref>آیتی، مقدمه ترجمه نهج البلاغه، ص۱۳.</ref>
انگیزه سید رضی در سرودن شیعیات، بیان زندگی [[علویان]] یا طالبیان محروم از حق و قدرت است. رثائیات، مراثی اوست برای بزرگان زمان یا دوستان و خویشاوندان و نیز مراثی شهدای [[کربلا]]. رضی در فخریات خود از عزت و شرف کهن یاد کرده و بدان بسی بالیده است.<ref>آیتی، مقدمه ترجمه نهج البلاغه، ص۱۳.</ref>
خط ۷۷: خط ۹۴:


گویا دارالعلم سید رضی بعدها توسط برادرش [[سید مرتضی]] به حیات علمی خود ادامه داده باشد، و اینکه در بعضی از کتاب‌ها از‌دار العلم سید مرتضی سخن به میان آمده، ادامه کار سید رضی یا مشابه آن از طرف برادرش سید مرتضی بوده است. از‌دار العلم سید مرتضی دانشمندانی همچون [[شیخ طوسی|شیخ الطائفه حسن بن محمد طوسی]] به کمال رسیده است.<ref name= "dava94"/>
گویا دارالعلم سید رضی بعدها توسط برادرش [[سید مرتضی]] به حیات علمی خود ادامه داده باشد، و اینکه در بعضی از کتاب‌ها از‌دار العلم سید مرتضی سخن به میان آمده، ادامه کار سید رضی یا مشابه آن از طرف برادرش سید مرتضی بوده است. از‌دار العلم سید مرتضی دانشمندانی همچون [[شیخ طوسی|شیخ الطائفه حسن بن محمد طوسی]] به کمال رسیده است.<ref name= "dava94"/>
==شیخ مفید و تعلیم فقه به سید رضی==
مشهور است [[شیخ مفید]] در خواب می‌بیند گویی [[حضرت زهرا(س)]] بر او که در مسجد خود در [[کرخ]] نشسته بوده وارد می‌شود و دو فرزندش [[امام حسن]] و [[امام حسین]] علیهما السلام در سن کودکی به همراه اویند. حضرت به او سلام می‌کند و می‌گوید: به این دو [[فقه]] بیاموز. شیخ مفید با شگفتی از خواب بیدار می‌شود. بامداد همان روز، شیخ مفید همچنان که در محل درس خود نشسته بود دید فاطمه دختر ناصر وارد مسجد شد و کنیزکانش پیرامون او بودند و دو پسرش محمد رضی (سید رضی) و علی مرتضی هم که کودک بودند پیشاپیش او می‌آیند. شیخ جلوی او برمی‌خیزد و سلام می‌کند. فاطمه می‌گوید: شیخ! این دو، فرزندم هستند. آنان را به حضورت آورده‌ام تا بدانان فقه بیاموزی. شیخ مفید می‌گرید و داستان خواب را برایش بازگو می‌کند و تعلیم فقه بر آن دو را بر عهده می‌گیرد.
نخستین منبع این داستان، [[شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید|شرح نهج البلاغه]] [[ابن ابی الحدید]] است که وی از فخار بن معدّ علوی موسوی نقل می‌کند.<ref>رجوع کنید به: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱،ص۴۱؛ جعفری، سید رضی،ص۲۸.</ref>
== استادان ==
*محمد طبری(متوفای ۳۹۳ق): [[فقیه]] مالکی. [[ابوالفرج بن جوزی]] در تاریخش می‌نویسد شریف رضی در نوجوانی قرآن را نزد او خواند. طبری روزی به او گفت: شریف، کجا منزل داری؟ گفت: در خانه پدرم در کوی «باب محوّل». گفت: کسی مانند تو نباید در خانه پدرش ساکن باشد. خانه خودم در کوی کرخ را که به «دار البرکة» معروف است، به تو بخشیده‌ام. رضی نپذیرفت و به وی گفت: من تاکنون از پدرم نیز هرگز چیزی را نپذیرفتهام. گفت: حقّ من بر تو، بی‌تردید، از حق پدرت بیشتر است، زیرا من کتاب خدای تعالی را حفظ تو کرده‌ام. لذا سید آن هدیه را پذیرفت.<ref>جعفری، سید رضی، ص۳۵.</ref>
*ابوعلی فارسی(متوفای ۳۷۷ق)؛ سید رضی علم نحو را نزد وی آموخته و در کتابش [[المجازات النبویه]] از او روایت کرده است. سید رضی همچنین از او [[اجازه روایت|اجازه]] نقل از کتاب الایضاح را دارد.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۳۶-۳۵.</ref>
*قاضی سیرافی(متوفای ۳۶۸ق): سید رضی کمتر از ده سال داشت که نزد او نحو آموخت. چون سیرافی در رجب سال ۳۶۸ در بغداد در گذشت، سید رضی با قصیده‌ای ضمن قدردانی از تلاش‌های استادش در آموزش نحو به او و ستایش از دانش بسیار او، رثای او را گفته است.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۳۶-۳۷.</ref>
*قاضی عبدالجبار معتزلی؛ سید رضی کتاب قاضی عبدالجبار، [[شرح اصول الخمسة]] و کتاب دیگرش [[العمدة فی اصول الفقه]] را نزد او خوانده است. سید رضی در کتاب [[مجازات النبویة (کتاب)|مجازات النبویة]] چند بار از او نام برده است.<ref>جعفری، سید رضی، ص۳۷.</ref>
*ابن نباته (متوفای ۳۷۴ق): سید رضی فنون بلاغت و ادبیات را از او آموخت و همواره همراه او بود تا اینکه وی به حلب سفر کرد.<ref>جعفری، سید رضی، ص۳۷.</ref>
*اکفانی قاضی (متوفای ۴۰۵ق): سید رضی مختصر ابی الحسن کرخی را در نزد او خوانده است.<ref>جعفری، سید رضی،ص۳۷.</ref>
*ابن جنی(متوفای ۳۹۲ق)؛ سید رضی نحو را پیش از علی بن عیسی ربعی شیرازی، نزد او خواند. ابن جنّی با اینکه استاد سید رضی بود، قصیده او را در رثای ابوطاهر ناصر الدوله شرح کرده و بدین وسیله اطلاعات وسیع و احاطه شدید سید رضی را به علوم و ادبیات زمان ستایش کرده است. سید رضی پس از اطلاع‌یافتن از این اقدام، قصیدهای بلند و پرمحتوا در سپاسگزاری از استادش سرود. ابن جنّی گوید: «سید رضی کتابی در معانی قرآن کریم تصنیف کرده است که مانند آن کمتر یافت می‌شود».<ref>جعفری، سید رضی، صص ۳۸-۳۷.</ref>
*رَبَعی بغدادی(متوفای ۴۲۰ق)<ref>جعفری، سید رضی، صص ۳۸-۳۹.</ref>
*ابوحفص کنانی: سید رضی در کتاب مجازات الآثار النبویه چند بار از او نام برده است.<ref>رجوع کنید به: مجازات الآثار النبویه، ص۳۳ و ۱۶۶.</ref> کنانی از جمله استادان قرائت [[قرآن]] و [[حدیث]] سید بوده است.<ref>جعفری، سید رضی، ص۳۹.</ref>
*ابن جراح بغدادی(متوفای ۳۹۱ق): سید رضی از وی استماع [[حدیث]] کرده است.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۴۰-۳۹.</ref>
*ابوبکر خوارزمی بغدادی (متوفای ۴۰۳ق): سید رضی در [[فقه]] شاگرد او بوده است.<ref>جعفری، سید رضی، صص ۴۱-۴۰.</ref>
*شیخ مفید(متوفای ۴۱۳ق):
*هارون تلعکبری(متوفای ۳۸۵ق): سید رضی [[دعای کمیل]] از [[امیرالمؤمنین]] را، در کتاب خصائص امیرالمؤمنین علیه‌السلام (ص ۸۱) از قول این استاد نقل می‌کند.<ref>جعفری، سید رضی، ص۴۱.</ref>
*سهل بن دیباجی(متوفای ۳۸۰ق)<ref>جعفری، سید رضی، صص ۴۲-۴۱.</ref>
*ابوعبدالله جرجانی(متوفای ۳۹۷ق):[[فقیه]] حنفی.<ref>جعفری، سید رضی، ص۴۲.</ref>


== شاگردان ==
== شاگردان ==