پرش به محتوا

عالم لاهوت: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۳
خط ۱۴: خط ۱۴:
لاهوت یکی از [[عوالم اربعه|جهان‌های چهارگانه]]<ref>سبزواری، أسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۶۴۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۳۵۲؛ کاشفی، رشحات عین الحیاة، ۱۳۵۶ش، ج۱، ص۳۵۷؛ شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۱۵ش، ص۲۸۶؛ سبزواری، شرح مثنوی، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲۵؛ طباطبایی، رسائل توحیدی، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱۱، ص۱۶۵؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۴۹۳.</ref> و یا پنج‌گانه<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۳۵۲.</ref> است که جزئی از جهان سبحانی است<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳، ج۱، ص۶۶۷.</ref> و بر تمام جهان‌های دیگر مثل [[عالم ملکوت|ملکوت]]، [[عالم جبروت|جبروت]] و [[عالم ناسوت|ناسوت]] که به نوعی جزء عالم خلق یعنی مخلوقات خدا هستند،<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۱۷؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۷-۱۲۲۸.</ref> احاطه دارد.<ref>اسفراینی، أنوار العرفان، ۱۳۸۳ش، ص۴۱۴–۴۱۵؛ زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۵۵۳.</ref> این عالم اصل عوالم دیگر<ref>اسیری لاهیجی، مفاتیح الإعجاز، ۱۳۱۲ش، ص۵۲؛ تهرانی، الله‌شناسی، ۱۴۲۶ش، ج۱، ص۱۷۹.</ref> و نگه‌دارنده آنها<ref>سمنانی، مصنفات فارسی سمنانی، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۰.</ref> و حاکم بر دیگر جهان‌ها<ref>مجهول، اصطلاحات صوفیان، ۱۳۸۸ش، ص۲۰۹.</ref> و در یک کلام، بالاتر از تمامی آن‌هاست.<ref>همایی، مولوی‌نامه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۱۷؛ امین، مخزن العرفان، بی‌تا، ج۱۲، ص۲۳؛ بلاغی، حجة التفاسیر، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۱۷؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۶، ص۴۴،ج۸، ص۸۳، ج۹، ص۴۵۲، ج۱۱، ص۲۸۴، ج۱۳، ص۸۹؛ صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۵۵۰.</ref> شاید به همین جهت آن را جزئی از «ما فی السماء» یعنی عالم‌های فوقانی دانسته‌اند.<ref>طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹، ج۹، ص۳۴۰.</ref>  
لاهوت یکی از [[عوالم اربعه|جهان‌های چهارگانه]]<ref>سبزواری، أسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۶۴۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۳۵۲؛ کاشفی، رشحات عین الحیاة، ۱۳۵۶ش، ج۱، ص۳۵۷؛ شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۱۵ش، ص۲۸۶؛ سبزواری، شرح مثنوی، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲۵؛ طباطبایی، رسائل توحیدی، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱۱، ص۱۶۵؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۴۹۳.</ref> و یا پنج‌گانه<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۳۵۲.</ref> است که جزئی از جهان سبحانی است<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳، ج۱، ص۶۶۷.</ref> و بر تمام جهان‌های دیگر مثل [[عالم ملکوت|ملکوت]]، [[عالم جبروت|جبروت]] و [[عالم ناسوت|ناسوت]] که به نوعی جزء عالم خلق یعنی مخلوقات خدا هستند،<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۱۷؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۷-۱۲۲۸.</ref> احاطه دارد.<ref>اسفراینی، أنوار العرفان، ۱۳۸۳ش، ص۴۱۴–۴۱۵؛ زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۵۵۳.</ref> این عالم اصل عوالم دیگر<ref>اسیری لاهیجی، مفاتیح الإعجاز، ۱۳۱۲ش، ص۵۲؛ تهرانی، الله‌شناسی، ۱۴۲۶ش، ج۱، ص۱۷۹.</ref> و نگه‌دارنده آنها<ref>سمنانی، مصنفات فارسی سمنانی، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۰.</ref> و حاکم بر دیگر جهان‌ها<ref>مجهول، اصطلاحات صوفیان، ۱۳۸۸ش، ص۲۰۹.</ref> و در یک کلام، بالاتر از تمامی آن‌هاست.<ref>همایی، مولوی‌نامه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۱۷؛ امین، مخزن العرفان، بی‌تا، ج۱۲، ص۲۳؛ بلاغی، حجة التفاسیر، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۱۷؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۶، ص۴۴،ج۸، ص۸۳، ج۹، ص۴۵۲، ج۱۱، ص۲۸۴، ج۱۳، ص۸۹؛ صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۵۵۰.</ref> شاید به همین جهت آن را جزئی از «ما فی السماء» یعنی عالم‌های فوقانی دانسته‌اند.<ref>طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹، ج۹، ص۳۴۰.</ref>  


فرمان‌های الهی<ref>حسینی تهرانی، معاد شناسی، ۱۴۲۳ق، ج۵، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> و رحمت او از این عالم صادر می‌گردد<ref>مجهول، اصطلاحات صوفیان، ۱۳۸۸ش، ص۲۰۹؛ زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۸۱۲.</ref> و به نوعی مغز و همه چیز هستی را در خود فراگرفته است؛<ref>نریمانی، تفسیر عرفانی اشراق، بیتا، ص۳۹۵.</ref> بدین سبب برخی تمام آن‌چه مشاهده می‌شود را پرتویی از نور‌های هفت‌گانه و ازلی می‌دانند که در عالم لاهوت وجود دارد.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۲۷.</ref>
فرمان‌های الهی<ref>حسینی تهرانی، معاد شناسی، ۱۴۲۳ق، ج۵، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> و رحمت او از این عالم صادر می‌گردد<ref>مجهول، اصطلاحات صوفیان، ۱۳۸۸ش، ص۲۰۹؛ زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۸۱۲.</ref> و به نوعی مغز و همه چیز هستی را در خود فراگرفته است؛<ref>نریمانی، تفسیر عرفانی اشراق، بیتا، ص۳۹۵.</ref> بدین سبب برخی تمام آن‌چه مشاهده می‌شود را پرتویی از نور‌های هفت‌گانه و ازلی می‌دانند که در عالم لاهوت وجود دارد.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۲۷.</ref>{{یادداشت|انْوارِ ازَلِيَّه‌
 
- (اصطلاحی فلسفى است که ناصر خسرو بكار برده است و در بيان آن گويد: بر اصل فلاسفه چون آنچه در اين عالم جسمانى موجود است ظل و پرتوى از موجودات علوى است از اين جهت گويند هفت سياره كه هفت اورنگ خوانند پرتوى از '''هفت نور ازلى''' است كه در عالم لاهوت است و آن هفت عبارتند از ابداع، جوهر عقلى، (عقل و عاقل و معقول) نفس، جد، فتح و خيال كه در شريعت جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل گويند و ستاره‌هاى- هفتگانه آثارى از آن لطائف‌اند. سجادی، فرهنگ معارف اسلامى، ج۱، ص۳۲۷ }}


==پیش از اسلام==
==پیش از اسلام==
۱۷٬۴۸۷

ویرایش