پرش به محتوا

عالم غیب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۰: خط ۳۰:


==غیب مطلق و نسبی==
==غیب مطلق و نسبی==
به گفته جوادی آملی در  کتاب تسنیم، غیب  دو قسم مطلق و نسبی دارد: غیب مطلق آن است که  هموراه و بر همه پشیده است؛ مانند ذات خداوند که شناخت آن برای کسی جز او ممکن نیست. غیب نسبی به چیزی می‌گویند بر برخی پوشیده است؛ ام برخی نزی به آن علم دارند مانند قیامت و فرشتگان که برخی آنها را مشاده می‌کنند.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۲، ص۱۷۱.</ref>
به گفته [[جوادی آملی]] در  کتاب [[تسنیم]]، غیب  دو قسم مطلق و نسبی دارد: غیب مطلق آن است که  هموراه و بر همه پوشیده است؛ مانند ذات خداوند که شناخت آن برای کسی جز او ممکن نیست. غیب نسبی به چیزی می‌گویند بر برخی پوشیده است؛ اما برخی نیز به آن علم دارند؛ مانند [[قیامت]] و [[فرشتگان]] که برخی آنها را مشاهده می‌کنند.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۲، ص۱۷۱.</ref>
 
 
==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
{{ستون}}
{{ستون}}

نسخهٔ ‏۲۹ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۰۴

عالَم غیب، بخشی از هستی که با حواس پنج‌گانه قابل مشاهده نیست. عالَم غیب در مقابل عالم شُهود است که با حواس پنج گانه درک می‌شود. برخی از آیات قرآن، آگاهی از عالم غیب را ویژه خداوند دانسته‌اند؛ اما در آیه‌ای آمده است که پیامبران هم می‌توانند علم غیب داشته باشند. علماء شیعه معتقدند که به جهت آنکه جانشینی پیامبر(ص) مستلزم آگاهی‌های فوق‌بشری است، امامان شیعه نیز از عالم غیب اطلاع دارند. روایات بسیاری بر این مطلب دلالت می‌کنند.

عالم غیب در مقابل عالم شهود

غیب به معنای چیز پنهان است و در مقابل شهود قرار دارد که امور محسوس را شامل می‌شود.[۱] برطبق آموزه‌های دینی، هستی به دو بخش کلی عالَم شهود و عالم غیب تقسیم می‌شود: منظور از عالم شهود، جهان طبیعت و موجودات مادی است که با حواس پنج‌گانه قابل مشاهده هستند و منظور از عالم غیب، جهان و موجوداتی است که با حواس پنج‌گانه درک نمی‌شوند.[۲] علامه طباطبایی در المیزان، وحی و جهان آخرت را از مصادیق غیب دانسته است.[۳]
برخی معتقدند که عالم غیب و عالم شهود مانند زمین و آسمان نیستند که وجود مستقل داشته باشند. این دو عالم وجود نسبی دارند؛ یعنی ممکن است برخی از مراتب وجود برای برخی از موجودات قابل مشاهده باشد و برای برخی دیگر پوشیده باشد. در این صورت برای دسته اول عالم شهود و برای دسته دوم عالم غیب است.[۴] قرآن یکی از ویژگی‌های مؤمنان را ایمان به عالم غیب بیان کرده است.[۵]

آگاهی خداوند از عالم غیب

آیات بسیاری از قرآن از عالم غیب سخن گفته و آگاهی از آن را به خداوند نسبت داده‌اند.[۶] برخی از آیات آگاهی از عالم غیب را ویژه خداوند دانسته‌اند. از آن جمله آیه ۶۵ سوره نمل است که می‌گوید:‌ «قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ» (هركه در آسمان‌ها و زمین است، جز خدا، غيب را نمى‌‏شناسد و نمی‌‏داند)؛[۷]
همچنین در آیاتی پیامبران از عدم آگاهی خود از علم غیب سخن گفته‌اند؛ برای مثال آیه ۳۱ سوره هود از قول حضرت نوح(ع) نقل می‌کند: «وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ (من هرگز به شما نمی‌‏گويم خزائن الهى نزد من است و غيب هم نمی‌دانم)[۸]

اطلاع پیامبران از عالم غیب

با توجه به آیاتی که علم غیب را ویژه خداوند دانسته‌اند، برخی از علماء چون علامه طبرسی و شیخ مفید، نسبت‌دادن علم غیب به پیامبران و امامان را باوری زشت دانسته و گفته‌اند:‌ هیچ‌یک از علماء شیعه نمی‌پذیرند که کسی جز خدا علم غیب داشته باشند. به باور اینان پیامبران و امامان به وسیله تعلیم خداوند از غیب باخبر می‌شوند.[۹]
اما علامه طباطبایی، در تفسیر آیات ۲۶ و ۲۷ سوره جن که می گوید: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً؛ إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ» (داناى نهان است، و كسى را بر غيب خود آگاه نمى‌‏كند؛ جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد)، گفته است: این آیه استثنائی بر آیاتی است که علم غیب را به خدا منحصر می‌کنند و بیان می‌کند که پیامبران نیز به هراندازه که خدا بخواهد، از عالم غیب اطلاع پیدا می‌کنند.[۱۰]
گفته‌اند به این علت برخی از علماء گذشته علم غیب پیامبران و امامان را انکار کرده‌اند و حتی امامان نیز خود را از علم غیب بی‌اطلاع دانسته‌اند که در صدر اسلام مراد از علم غیب، علم ذاتی بود و ادعای چنین علمی، به معنای ادعای ربوببت او بود. شاهد این مطلب را این سخن شیخ مفید دانسته‌اند که نسبت‌دادن علم به ائمه عقیده نادرست است؛ چون نسبت‌دادن علم غیب به کسی به معنای آن است که او با توانایی خود به آن رسیده است، نه آنکه آن را از کسی گرفته باشد و این برای جز خدا ممکن نیست.[۱۱]


علم غیب ائمه

علماء شیعه بر این باورند که علاوه بر پیامبر(ص)، دوازده امام نیز با عالَم غیب درارتباط‌اند؛ زیرا به باور آنها جانشینان پیامبر نیز لازم است آگاهی‌های فوق بشری داشته باشند. البته به باور شیعیان ارتباط امام با عالم غیب مانند ارتباط پیامبر با عالم غیب نیست؛ پیامبر از طریق وحی با عالَم غیب ارتباط پیدا می‌کند؛ اما ائمه از راه‌هایی مانند آموزش پیامبر یا امام پیشین و نیز شنیدن از فرشتگان از عالم غیب باخبر می‌شوند.[۱۲]
تفسیر نمونه نوشته است: احادیث متعددی بر این مطلب دلالت می‌کنند که امامان شیعه علم غیب دارند. به گزارش این کتاب، علامه مجلسی در بحار الانوار بیش از ۲۰ حدیث در این زمینه آورده است.[۱۳] همچنین در بخش های متعددی از کتاب کافی احادیثی با این مضمون به صرااحت یا اشاره آمده است.[۱۴]
برای نمونه در حدیثی از امام باقر(ع) آمده است: «خداوند دوگونه علم دارد: علمی که جز خود او کسی نمی‌داند و علمی که به فرشتگان و پیامبرانش آموخته است. آنچه را به فرشتگان و پیامبرانش آموخته است، ما می‌دانیم.»[۱۵] وی همچنین در پاسخ به سؤالی درباره آیات ۲۶ و ۲۷ سوره جن که می‌گوید خدا هر که را بخواهد از علم غیبش مطلع می‌کند، گفته است که امام نیز از علم غیب بهره‌مند می‌شود.[۱۶]
احادیث متفاوتی نیز در این زمینه وجود دارد که برطبق آنها امامان در شرایط عادی علم غیب ندارند؛ اما هرگاه بخواهند خدا آنان را از عالم غیب مطلع می‌کند.[۱۷] برای مثال در حدیثی از امام صادق(ع) می‌پرسند که آیا امام علم غیب دارد. وی پاسخ می‌دهد که خیر، اما هرگاه اراده کند خدا به او خواهد داد.[۱۸]
شیعیان درباره میزان آگاهی پیامبر و امام(ع) از عالم غیب اختلاف‌نظر دارند. برخی معتقدند که دانش آنها به علوم دینی چون احکام و عقاید دینی محدود می‌شود. برخی نیز بر این باورند که علم امام محدودیت ندارد.[۱۹]

امکان ارتباط با عالم غیب

برخی از علماء مسلمان بر این باورند که انسان‌های عادی به علت مادی‌بودن، سنخیتی با عالَم غیب ندارند و ازاین‌رو ارتباط با عالم غیب برای آنها ممکن نیسست؛ اما جمعی دیگر بر این باورند که انسان‌ ویژگی‌ها و توانایی‌های معنوی و روحانی دارد و ازین‌رو می‌تواند با عالم غیب ارتباط برقرار کند.[۲۰] ملاصدرا معتقد است که انسان از قوه عقل برخودار است و هنگامی که در تعقل به کمال برسد، امکان ارتباط با عالم غیب و ملائکه را پیدا می‌کند و چیزهای غیرمحسوس را نیز می‌بیند.[۲۱] به عقیده قائلان امکان ارتباط انسان‌های عادی با عالم غیب‌، تفاوت میان انسان‌های عادی و پیامبران و امامان در این است که آنها از راه‌های عادی به علم غیب دست پیدا می کنند؛‌اما پیامبران و امامان از راه‌های غیرعادی از عالَم غیب آگاه می‌شوند.[۲۲]

غیب مطلق و نسبی

به گفته جوادی آملی در کتاب تسنیم، غیب دو قسم مطلق و نسبی دارد: غیب مطلق آن است که هموراه و بر همه پوشیده است؛ مانند ذات خداوند که شناخت آن برای کسی جز او ممکن نیست. غیب نسبی به چیزی می‌گویند بر برخی پوشیده است؛ اما برخی نیز به آن علم دارند؛ مانند قیامت و فرشتگان که برخی آنها را مشاهده می‌کنند.[۲۳]

جستارهای وابسته

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
  • جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ ششم، ۱۳۸۹ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، «عالم غیب و عالم شهود»، پاسدار اسلام، ش۹۰، ۱۳۶۸ش.
  • شاکر اشتیجه، محمدتقی و رضا برنجکار، «آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران»، مطالعات تفسیری، ش۱۰، ۱۳۹۱ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • کلینی، محمد بن ‌یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق‏.
  • مرتضوی سیدمحمد و حسن شکراللهی «تحلیل ملا صدرا از امکان ارتباط انسان با عالم غیب براساس ارتباط با ملائکه»، اندیشه نوین دینی، ش۳۴، ۱۳۹۲ش.
  • مروی احمد و سیدحسن مصطفوی، «مبانی عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم»، قبسات، ش۶۳، ۱۳۹۱.
  • مكارم شيرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۷۰.
  2. مرتضوی و شکراللهی «تحلیل ملا صدرا از امکان ارتباط انسان با عالم غیب براساس ارتباط با ملائکه»، ص۴۸.
  3. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۵، ۴۶.
  4. جوادی آملی، «عالم غیب و عالم شهود»، ص۱۴.
  5. نگاه کنید به سوره بقره، آیه ۳.
  6. برای نمونه نگاه کنید به سوره انعام، آیه ۵۹؛ سوره انعام، آیه ۷۳؛ سوره توبه، آیه ۹۴؛ سوره رعد، آیه ۲؛ سوره مؤمنون، آیه ۹۲.
  7. ترجمه فولادوند.
  8. ترجمه فولادوند.
  9. برای نمونه نگاه کنید به مفید، اوائل المقالات،۱۴۱۳ق، ص۶۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۱۳، ۳۱۴.
  10. علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۵۳.
  11. شاکر و برنجکار، «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران»، ص۶۷.
  12. مرتضوی و شکراللهی «تحلیل ملا صدرا از امکان ارتباط انسان با عالم غیب براساس ارتباط با ملائکه»، ص۴۸.
  13. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۱۴۶.
  14. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۱۴۶.
  15. کلینی، اصول کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۶.
  16. کلینی، اصول کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۶، ۲۵۷.
  17. برای نمونه نگاه کنید به کلینی، اصول کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۷، ۲۵۸.
  18. کلینی، اصول کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۷.
  19. مروی و مصطفوی، «مبانی عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم»، ص۷.
  20. مرتضوی و شکراللهی «تحلیل ملا صدرا از امکان ارتباط انسان با عالم غیب»، ص۴۸.
  21. مرتضوی و شکراللهی «تحلیل ملا صدرا از امکان ارتباط انسان با عالم غیب»، ص۵۴.
  22. مروی و مصطفوی، «مبانی عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم»، ص۱۴.
  23. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۲، ص۱۷۱.