پرش به محتوا

معتزله: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۵
imported>Jalalyaghmoori
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Eahmadian
خط ۵: خط ۵:
عموم مسلمانان این گروه را معتزله خطاب می‌کنند؛ اما آنان خود، عنوان «اهل التوحید و العدل» را بر خود نهاده‌اند؛ زیرا توحید و عدل، اصول اساسی اعتقادات معتزله است.<ref>م.م. شریف، تاریخ فلسفه در اسلام، ج1، ص284.</ref>
عموم مسلمانان این گروه را معتزله خطاب می‌کنند؛ اما آنان خود، عنوان «اهل التوحید و العدل» را بر خود نهاده‌اند؛ زیرا توحید و عدل، اصول اساسی اعتقادات معتزله است.<ref>م.م. شریف، تاریخ فلسفه در اسلام، ج1، ص284.</ref>
==تاریخچه==
==تاریخچه==
گروه معتزله اوایل قرن قرن دوم قمری و در اواخر عهد [[اموی]] پیدا شدند. پیش از آن، گروه [[اهل حدیث]] مسلمانان را از هر گونه تعمق عقلی و فلسفی در معارف دینی نهی می‌کردند. برخی مسلمانان درباره مسائل ماوراء طبیعی مطرح در قرآن کریم، با پرسشهایی رو به رو شده بودند. برای نمونه، ظاهر برخی آیات قرآن مانند «الرحمن علی العرش استوی...» بر جسمانی بودن خدا دلالت داشت و برای مسلمانان در باره این گونه نصوص دینی، مسئله‌هایی مطرح بود. اهل حدیث تاکید می کردند که سوال از معنای حقیقی این گونه نصوص و توضیح و تفسیر این گونه موضوعات [[بدعت]] است و باید علم به معنای آنها را به خدا واگذار کرد. معتزله در برابر این جریان، معتقد بودند که باید به این گونه موضوعات وارد شد و درباره آنها اجتهاد، تعمق و تحلیل عقلی کرد.<ref>طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج5، ص17.</ref>
گروه معتزله اوایل قرن دوم قمری و در اواخر عهد [[اموی]] پیدا شدند. پیش از آنها، گروه [[اهل حدیث]] مسلمانان را از هر گونه اندیشه‌گری و تعمق عقلی و فلسفی در معارف دینی نهی می‌کردند. برخی مسلمانان درباره مسائل ماوراء طبیعی مطرح در قرآن کریم، پرسشهایی داشتند. برای نمونه، ظاهر برخی آیات قرآن مانند «الرحمن علی العرش استوی...» بر جسمانی بودن خدا دلالت داشت و برای مسلمانان در باره این گونه نصوص دینی، مسئله‌هایی مطرح بود. اهل حدیث تاکید می کردند که سوال از معنای حقیقی این گونه نصوص و توضیح و تفسیر این گونه موضوعات [[بدعت]] است و باید علم به معنای آنها را به خدا واگذار کرد. معتزله در برابر این جریان، معتقد بودند که باید به این گونه موضوعات وارد شد و درباره آنها اجتهاد، تعمق و تحلیل عقلی کرد.<ref>طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج5، ص17.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
کاربر ناشناس