Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز (←معرفی و جایگاه) |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
متوکل که با یاری ترکها به قدرت رسیده بود، در ابتدا رابطه خوبی با آنها داشت و به گفته برخی محققان با روی کار آمدن او، عصر نفوذ ترکها در حکومت اسلامی آغاز شد. متوکل با دیدن قدرت روزافزون ترکها، احساس خطر کرد و به مقابله با آنها پرداخت؛ ازاینرو با ولیعهد کردن فرزندانش، حکومت را بین آنها تقسیم کرد. شدت یافتن دشمنی ترکها و متوکل، هریک توطئههایی علیه یکدیگر انجام دادند، تا آنکه متوکل به دست فرزندش [[منتصر|مُنتَصر عباسی]] و یاری ترکها به قتل رسید. با کشته شدن متوکل اقتدار [[بنی عباس|حکومت عباسیان]] به افول رو نهاد. متوکل به ساختن قصرها و بناهای فاخر علاقه داشت و هزینههای بسیاری را برای آن صرف میکرد. [[مسجد جامع سامرا]] از باقیمانده بناهای او در آن روزگار بهشمار میآید. | متوکل که با یاری ترکها به قدرت رسیده بود، در ابتدا رابطه خوبی با آنها داشت و به گفته برخی محققان با روی کار آمدن او، عصر نفوذ ترکها در حکومت اسلامی آغاز شد. متوکل با دیدن قدرت روزافزون ترکها، احساس خطر کرد و به مقابله با آنها پرداخت؛ ازاینرو با ولیعهد کردن فرزندانش، حکومت را بین آنها تقسیم کرد. شدت یافتن دشمنی ترکها و متوکل، هریک توطئههایی علیه یکدیگر انجام دادند، تا آنکه متوکل به دست فرزندش [[منتصر|مُنتَصر عباسی]] و یاری ترکها به قتل رسید. با کشته شدن متوکل اقتدار [[بنی عباس|حکومت عباسیان]] به افول رو نهاد. متوکل به ساختن قصرها و بناهای فاخر علاقه داشت و هزینههای بسیاری را برای آن صرف میکرد. [[مسجد جامع سامرا]] از باقیمانده بناهای او در آن روزگار بهشمار میآید. | ||
== معرفی | == معرفی اجمالی == | ||
جعفر بن معتصم، مشهور به متوکل عباسی، فرزند [[معتصم عباسی]] (حکومت: [[سال ۲۱۸ هجری قمری|۲۱۸]]ـ[[سال ۲۲۷ هجری قمری|۲۲۷ق]]) و نوه [[هارون عباسی| | جعفر بن معتصم، مشهور به متوکل عباسی، فرزند [[معتصم عباسی]] (حکومت: [[سال ۲۱۸ هجری قمری|۲۱۸]]ـ[[سال ۲۲۷ هجری قمری|۲۲۷ق]]) و نوه [[هارون عباسی|هارونالرشید]](حکومت: [[سال ۱۷۰ هجری قمری|۱۷۰]]ـ[[سال ۱۹۳ هجری قمری|۱۹۳ق]]) دهمین خلیفه [[بنیعباس|عباسیان]] است.<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۱۷۸.</ref> وی در [[سال ۲۰۷ هجری قمری|۲۰۷ق]] به دنیا آمد.<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۱۷۸.</ref> در [[سال ۲۲۷ هجری قمری|۲۲۷ق]] از سوی برادرش [[واثق عباسی|واثق]]، خلیفه عباسی، [[امیر الحاج|امیرالحاج]] شد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۲۳.</ref> پس از درگذشت واثق در [[سال ۲۳۲ هجری قمری|۲۳۲ق]]، جعفر بن معتصم در ۲۶سالگی، به دست سرداران ترک و بزرگان دولت عباسی به [[خلافت]] برگزیده شد و به پیشنهاد یکی از درباریان به نام [[احمد بن ابیدُؤاد]]، المُتِوَکِّل عَلی الله خوانده شد.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۳۳-۳۴.</ref> | ||
گفته شده این اولینبار در تاریخ اسلام بود که ترکان در تعیین خلیفه دخالت کردند و موفق شدند شخص مدنظر خود را خلیفه کنند.<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۳۸۴ش، ص ۱۰۷.</ref> به همین دلیل برخی نویسندگان آغاز خلافت متوکل را آغاز عصر نفوذ ترکها دانستهاند؛<ref>طقوش، تاریخ الدولة العباسیة، ۱۴۳۰ق، ص۱۵۴-۱۵۶.</ref> عصری که با خلافت متوکل آغاز شد و تا [[سال ۳۳۴ هجری قمری|سال ۳۳۴ق]] ادامه داشت.<ref>موحد ابطحی، نقش شیعیان در ساختار حکومت عباسیان، ۱۳۹۲ش، ص۲۷.</ref> | |||
متوکل | |||
متوکل را خلیفهای خونریز و ستمگر و در [[شرابخواری]] و شرکت در مجالس گناه، پیشتاز معرفی کردهاند.<ref>جعفریان، از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، ص۳۱۲.</ref> براساس پیشگویی [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] دهمین خلیفه بنیعباس، یعنی متوکل، [[کفر|کافرترینِ]] آنهاست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۱، ص۳۲۲؛ حسینی طهرانی، امام شناسی، ۱۴۳۰ق، ج۱۲، ص۱۷۰.</ref> | |||
== دشمنی با اهلبیت(ع) == | == دشمنی با اهلبیت(ع) == | ||
به | متوکل عباسی به [[اهلالبیت علیهمالسلام|اهلبیت]] پیامبر(ص)، خصوصاً [[امام علی علیهالسلام|علی بن ابیطالب]] بغض بسیار داشت.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۵۵-۵۶.</ref> بهگفته ابوالفرج اصفهانی، متوکل در بدرفتاری با خاندان علوی، از تمامی خلفای عباسی جلوتر بود؛ تا آنجا که قبر [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] را تخریب کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۸.</ref> وی هرکسی را که گمان میکرد دوستدار علی و آلعلی است میکشت و اموالش را مصادره میکرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۸.</ref> | ||
بهگفته ذهبی تاریخنگار قرن هشتم، متوکل [[ناصبی]] بود و در ناصبی بودن او هیچ اختلاف دیدگاهی وجود ندارد.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۸، ص۵۵۲.</ref> او با ناصبیهای دیگری مانند علی بن جَهم، عُمَر بن فَرَح و ابناُترُجه همنشینی داشت<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۵۶.</ref> که درباره امام علی(ع) بسیار بدگویی میکردند.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۴۹.</ref> متوکل عباسی خدمتکاری داشت که با شبیه کردن خود به امام علی(ع)، به تمسخر وی میپرداخت.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۵۵-۵۶.</ref> | |||
مطابق نقل خطیب بغدادی تاریخنگار قرن پنجم، فردی به نام نصر بن علی نزد متوکل، حدیثی در فضیلت [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن]] و [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین]] نقل کرد و متوکل به گمان شیعه بودن او، دستور داد هزار شلاق به وی بزنند.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۲۸۹.</ref> ضربات شلاق پیوسته بر نصر بن علی جاری شد تا آنکه به [[اهل سنت و جماعت|سنّی]] بودن نصر [[بینه شرعی|شهادت]] دادند و متوکل از شلاق زدن دست کشید.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۲۸۹.</ref> | |||
===ویران کردن مزار امام حسین (ع)=== | ===ویران کردن مزار امام حسین (ع)=== | ||
{{اصلی|تخریب حرم امام حسین(ع)}} | {{اصلی|تخریب حرم امام حسین(ع)}} | ||
متوکل عباسی در [[سال ۲۳۶ هجری قمری|سال ۲۳۶ق]] دستور داد [[ حرم امام حسین(ع)|قبر حسین بن علی(ع)]] را ویران | متوکل عباسی در [[سال ۲۳۶ هجری قمری|سال ۲۳۶ق]] دستور داد [[ حرم امام حسین(ع)|قبر حسین بن علی(ع)]] را ویران کنند.<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۳۷.</ref> ازاینرو تمامی آثاری که در اطراف آن بود ویران شد؛ اما کسی برای ویران کردن قبر امام حسین اقدام نکرد تا آنکه گروهی از یهودیان به ویران کردن قبر مأموریت یافتند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۹.</ref> پس از ویران ساختن قبرها به آنجا آب بستند، زمینها را شخم زدند، در آنها زراعت کردند<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۳۷.</ref> و زائران تحت تعقیب قرار گرفتند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۹.</ref> گفته شده متوکل دو بار به تخریب قبر امام حسین اقدام کرد: یک بار در ۲۳۳ق و بار دیگر در ۲۳۶ق. در این فاصله، بقعه تعمیر شده بود. ویرانی دوم مهمتر بوده است.<ref>مدرس، شهر حسین(ع)، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۶-۲۰۷.</ref> | ||
تخریب مزار امام حسین(ع)، مسلمانان را خشمگین کرد؛ تا آنجا که مردم بغداد بر در و دیوار مساجد شعارهایی علیه متوکل نوشتند و شاعران با سرودن اشعاری به هجو او پرداختند.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ص۲۵۳.</ref> | تخریب مزار امام حسین(ع)، مسلمانان را خشمگین کرد؛ تا آنجا که مردم بغداد بر در و دیوار مساجد شعارهایی علیه متوکل نوشتند و شاعران با سرودن اشعاری به هجو او پرداختند.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ص۲۵۳.</ref> | ||
===احضار امام هادی به سامرا=== | ===احضار امام هادی به سامرا=== | ||
متوکل عباسی در [[سال ۲۳۳ هجری قمری|سال ۲۳۳ق]]، [[امام هادی علیهالسلام|امام هادی(ع)]] را وادار کرد از [[مدینه]] به [[سامرا]] برود.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۴؛ نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۹۲؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۱۰۰.</ref> | متوکل عباسی در [[سال ۲۳۳ هجری قمری|سال ۲۳۳ق]]، [[امام هادی علیهالسلام|امام هادی(ع)]] را وادار کرد از [[مدینه]] به [[سامرا]] برود.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۴؛ نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۹۲؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۱۰۰.</ref> [[شیخ مفید]] از [[مجتهد|فقیهان]] و [[متکلم|متکلمان]] امامیه، این اقدام متوکل را مربوط به سال ۲۴۳ق شمرده است؛<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۰.</ref> اما [[رسول جعفریان]]، پژوهشگر تاریخ اسلام، این تاریخ را ناصحیح میداند.<ref>جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۳</ref> گفته شده دلیل این کارِ متوکل بدگویی والی مدینه، عبدالله بن محمد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> و [[بریحه عباسی|بُرَیحَه عباسی]] امام جماعت منصوب خلیفه در [[حرمین شریفین|حرمین]]، علیه امام هادی<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> و همچنین گزارشهایی از میل مردم به امام دهم شیعیان بوده است.<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۳.</ref> | ||
امام هادی(ع) در نامهای به متوکل، بدگوییها علیه خویش را رد کرد؛<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست بهسوی سامرا حرکت کند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> متن نامه متوکل، در کتابهای [[الکافی (کتاب)|کافی]] و [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|الارشاد]] ذکر شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۰۱؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> بر همین اساس، [[یحیی بن هرثمه|یحیی بن هَرثَمه]] از سوی متوکل عباسی، مأمور انتقال امام هادی به سامرا شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> | |||
از یحیی بن هرثمه نقل شده است که مردم مدینه با شنیدن دستور متوکل، بسیار برآشفته، ناله و شیون به راه انداختند در حالی که تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود.<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲.</ref> | |||
حضرت هادی در سامرا به ظاهر مورد احترام متوکل بود، ولی متوکل علیه او دسیسه میکرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> تا از عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> متوکل، پیوسته امام را تحقیر میکرد.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۱۰.</ref> براساس روایتی که [[سید ابن طاووس|سید بن طاووس]] در [[مهج الدعوات و منهج العبادات (کتاب)|مُهَجُالدعوات]] ذکر کرده، در جریان یکی از این تحقیرها، امام هادی(ع) [[دعای مظلوم بر ظالم]] را خواند و تنها سه روز بعد از آن متوکل کشته شد.<ref>ابن طاووس، مهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۲۶۵-۲۷۱.</ref> | |||
== وضعیت شیعیان == | == وضعیت شیعیان == | ||
متوکل آشکارا با شیعیان دشمنی میکرد و به افرادی که [[شیعه]] را هجو | متوکل آشکارا با شیعیان دشمنی میکرد و به افرادی که [[شیعه]] را هجو میکردند جایزه میداد.<ref>سجادی، «بنیعباس»، ص۶۷۴.</ref> او بهدلیل نفرتش از شیعیان، درباره خلفایی که با شیعه نرمخو بودند بدگویی میکرد.<ref>سجادی، «بنیعباس»، ص۶۷۴.</ref> [[فدک]] که در زمان مأمون عباسی به [[علویان]] پس داده شده بود، در زمان متوکل از آنها گرفته شد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۲-۴۳.</ref> | ||
متوکل بسیاری از شیعیان را زندانی و بسیاری را به قتل رساند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۸.</ref> بهدستور متوکل، [[یحیی بن عمر]] از نوادگان [[زید بن علی]] دستگیر شد و مورد | متوکل بسیاری از شیعیان را زندانی و بسیاری را به قتل رساند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۸.</ref> بهدستور متوکل، [[یحیی بن عمر]] از نوادگان [[زید بن علی]] دستگیر شد و مورد ضربوشتم قرار گرفت.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۵۰۶.</ref> همچنین [[حسن بن زید بن محمد|حسن بن زید]] معروف به داعی کبیر در دوران متوکل به [[طبرستان]] و دیلم پناهنده شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۹۰.</ref> بهدستور متوکل آلابیطالب از [[مصر]] اخراج شدند.<ref>کندی، کتاب الولاة، ۱۴۲۴ق، ص۱۴۹.</ref> بهگزارش ابوالفرج اصفهانی، آلابیطالب در دوران خلافت متوکل متفرق شده، زندگی مخفی داشتند<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۹۰.</ref> که از جمله آنها [[احمد بن عیسی بن زید]] است که در همان دوران درگذشت.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۹۲.</ref> | ||
وضعیت نامناسب شیعیان در دوره متوکل عباسی در حالی بود که آنها در زمان سه خلیفه قبل از او، یعنی [[مأمون عباسی|مأمون]]، [[معتصم عباسی|مُعتَصِم]] و [[واثق عباسی]]، از آزادی نسبی برخوردار بودند.<ref>پرسنده، بررسی سیاستهای مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۶۰.</ref> برخلاف دشمنی بسیار متوکل با شیعه، برخی شیعیان توانستند به دربار حکومت نفوذ کنند. از جملهٔ آنها میتوان به حضور [[یعقوب بن اسحاق اهوازی|ابنسِکّیت]] در دربار خلیفه اشاره کرد<ref>موحد ابطحی، نقش شیعیان در ساختار حکومت عباسیان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۴.</ref> که تربیت فرزندان متوکل را برعهده داشت.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۸، ص۵۵۲.</ref> | |||
== اقدامات == | == اقدامات == | ||
[[پرونده:Jami Samarra al-Kabir.jpg|بندانگشتی|تصویری قدیمی از مسجد جامع سامرا (معروف به مسجد مَلوِیّه) که در آن [[حرم عسکریین]] نیز دیده میشود.]] | [[پرونده:Jami Samarra al-Kabir.jpg|بندانگشتی|تصویری قدیمی از مسجد جامع سامرا (معروف به مسجد مَلوِیّه) که در آن [[حرم عسکریین]] نیز دیده میشود.]] | ||
بهگزارش یاقوت حموی، جغرافیدان قرن هفتم، متوکل به ساختن قصرها و بناهای فاخر علاقه داشت؛ بهگونهای که هیچ خلیفهای مانند او چنین بناهایی نساخته است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ص ۳۶۷.</ref> در کتاب [[مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء (کتاب)|مَآثر الکبراء فی تاریخ سامراء]] نام بیش از سی قصر ذکر شده که متوکل در سامرا برای خود (به غیر از کاخهای دیگر برای اطرافیان خود) ساخت.<ref>محلاتی، مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، ۱۳۸۴ش، ص۶۷-۱۱۱.</ref> متوکل برای مجموع بناها، نزدیک به سیصد میلیون درهم هزینه کرد.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ص ۳۶۸.</ref> | |||
او دستور داد برای سامرا [[مسجد جامع|مسجد جامعی]] ساخته شود.<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۲.</ref> بهگزارش ابنجوزی، تاریخنگار قرن ششم، برای بنای این مسجد که ساخت آن در [[سال ۲۳۴ هجری قمری|۲۳۴ق]] آغاز و در [[سال ۲۳۷ هجری قمری|۲۳۷ق]] پایان یافت، بیش از ۳۸۰ هزار دینار هزینه شد.<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۲.</ref> این مسجد که به [[مسجد جامع سامرا|جامع متوکل]] نیز شناخته میشود، به دلیل داشتن منارهای حلزونی شکل به «جامع مَلوِیّه» شهرت دارد.<ref>ارجح، «جامع کبیر»، ص۳۵۳.</ref> امروزه بقایای این مسجد در فاصله یککیلومتری از شهر دیده میشود.<ref>ارجح، «جامع کبیر»، ص۳۵۳.</ref> | |||
=== | === جانبداری از اهل حدیث === | ||
متوکل عباسی در [[سال ۲۳۴ هجری قمری|سال ۲۳۴ق]] دستور داد مذهب کلامی [[اصحاب حدیث| | متوکل عباسی در [[سال ۲۳۴ هجری قمری|سال ۲۳۴ق]] دستور داد مذهب کلامی [[اصحاب حدیث|اهلحدیث]] ترویج<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۰۶.</ref> و مذهب رسمی حکومت شود.<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۹.</ref> متوکل بر خلاف خلفای قبل،<ref>سجادی، «بنیعباس»، ص۶۷۴.</ref> به مقابله با [[معتزله|مُعتَزِله]] پرداخت و دستور داد [[متکلم|متکلمان]] درباره ممکن بودن [[رؤیت خدا]] گفتوگو کنند.<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۰۷.</ref> متوکل عقیده [[نظریه خلق قرآن|مخلوق بودن قرآن]] را ممنوع کرد.<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۳۱۶.</ref> و افرادی که [[واثق عباسی]] آنها را به دلیل اعتقاد نداشتن به مخلوق بودن قرآن، زندانی کرده بود، آزاد ساخت<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۱.</ref> که [[احمد بن حنبل]] از آن جمله است.<ref>ابنخلکان، وفیات الاعیان، ۱۹۰۰م، ج۱، ص۶۴.</ref> | ||
===فشار بر | ===فشار بر اهلذِمّه (غیرمسلمانان)=== | ||
متوکل عباسی در [[سال ۲۳۵ هجری قمری|سال ۲۳۵ق]] قانونهای سختی را بر [[کافر ذمی| | متوکل عباسی در [[سال ۲۳۵ هجری قمری|سال ۲۳۵ق]] قانونهای سختی را بر [[کافر ذمی|اهلذمه]] قرار داد.<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۳۱۳-۳۱۴.</ref> ممنوعیت پوشیدن لباسهای مسلمانان و لزوم پوشیدن لباسی همچون لباس کشاورزان، دوختن پارچههای متمایز بر [[عمامه]]، ممنوع شدن سوار شدن بر اسب و قاطر، ممنوعیت بهکارگیری اهلذمه در کارهای دولتی و حکومتی، گرفتن [[جزیه]] از آنها، تخریب کلیساهای جدید و همسطح شدن قبور آنان با سطح زمین از جمله این دستورها بود.<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۳۱۳-۳۱۴.</ref> [[جرجی زیدان]]، نویسنده کتاب تاریخ التمدن الاسلامی، این رفتار متوکل با اهلذمه را ناشی از همراهی مسیحیان [[حمص|حِمْص]] با مسلمانان در شورش علیه والی متوکل در حمص دانسته است.<ref>زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، دار مکتبة الحیاة، ج۴، ص۴۱۲.</ref> با وجود فشار کمنظیر متوکل بر اهلذمه، برخی از دانشمندان مسیحی از جمله حُنَین بن اسحاق (طبیب و منجم) در دستگاه خلافت خدمت میکردند.<ref>قفطی، تاریخ الحکماء، ۱۳۷۱ش، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref> | ||
=== رویارویی با ترکها === | === رویارویی با ترکها === | ||
متوکل که با یاری ترکها به قدرت رسیده بود، در ابتدا کارهایی را برای جلب رضایت | متوکل که با یاری ترکها به قدرت رسیده بود، در ابتدا کارهایی را برای جلب رضایت آنها انجام داد و به آنان در انجام امور سیاسی قدرت داد؛ اما پس از مدتی این روش را کنار گذاشت و سعی کرد قدرت ترکها را محدود کند.<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۷.</ref> متوکل عباسی سه فرزندش، محمد، ابوعبدالله و ابراهیم را ولیعهد کرد؛ محمد با لقب [[منتصر عباسی|مُنتَصَر]]، ولیعهد خلیفه عباسی شد، ابوعبدالله با لقب [[معتز عباسی|مُعتَز]]، ولیعهد منتصر و ابراهیم با لقب [[المؤید بالله|مُؤَیّد]]، ولیعهد مُعتز شد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۸۷.</ref> حکومت [[آفریقا]] و مغرب به منتصر، [[خراسان بزرگ|خراسان]] و [[ری]] به معتزّ و [[شام]] و [[فلسطین]] به مؤید سپرده شد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۷۶.</ref> محمد سهیل طقوش، نویسنده کتاب تاریخُ الدولةِ العباسیه این اقدام متوکل را در راستای تضعیف قدرت و نفوذ ترکانی دانسته است که در دوره خلافت معتصم و واثق عباسی، بخشهایی از سرزمینهای تحت [[بنیعباس|حکومت عباسیان]] را در دست داشتند.<ref>طقوش، تاریخ الدولة العباسیة، ۱۴۳۰ق، ص۱۶۳.</ref> | ||
طقوش معتقد است ترکها که از تصمیم متوکل برای کم کردن نفوذ | طقوش معتقد است ترکها که از تصمیم متوکل برای کم کردن نفوذ آنها باخبر شده بودند، دسیسههای بسیاری انجام دادند، و به همین علت بود که متوکل برای دوری از توطئه آنها تصمیم به انتقال پایتخت گرفت.<ref>طقوش، تاریخ الدولة العباسیة، ۱۴۳۰ق، ص۱۶۳.</ref> متوکل در [[سال ۲۴۴ هجری قمری|۲۴۴ق]] به [[دمشق]] رفت تا آنجا را پایتخت حکومت خود قرار دهد؛ اما آبوهوا و شرایط زندگی را در آنجا مناسب ندید. ازاینرو پس از دو ماه آنجا را ترک کرد و به [[سامرا]] بازگشت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۲۱۰.</ref> بهگفته طقوش، بعد از بازگشت خلیفه به سامرا، دشمنی ترکها و خلیفه به مرحله غیرقابل بازگشت رسید و هریک در صدد حذف رقیب برآمدند.<ref>طقوش، تاریخ الدولة العباسیة، ۱۴۳۰ق، ص۱۶۳.</ref> | ||
== مرگ == | == مرگ == | ||
متوکل عباسی در [[سال ۲۴۷ هجری قمری|سال ۲۴۷ق]] پس از چهارده سال و ده ماه خلافت، در سن چهل سالگی به دست فرزندش [[منتصر عباسی|منتصر]] کشته<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۳۵۶-۳۵۷.</ref> و در قصر خود در شهر ماحوزه {{یادداشت|شهری در سه فرسخی سامرا که به دستور متوکل ساخته شد (یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۹۲.) و با کشته شدن او رو به خرابی نهاد و ویران گردید.(ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۸، ص۱۵.)}} دفن شد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۹۲.</ref> اگرچه متوکل | متوکل عباسی در [[سال ۲۴۷ هجری قمری|سال ۲۴۷ق]] پس از چهارده سال و ده ماه خلافت، در سن چهل سالگی به دست فرزندش [[منتصر عباسی|منتصر]] کشته<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۳۵۶-۳۵۷.</ref> و در قصر خود در شهر ماحوزه {{یادداشت|شهری در سه فرسخی سامرا که به دستور متوکل ساخته شد (یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۹۲.) و با کشته شدن او رو به خرابی نهاد و ویران گردید.(ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۸، ص۱۵.)}} دفن شد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۹۲.</ref> اگرچه متوکل فرزندش منتصر را خلیفه خود کرده بود، رابطه خوبی با او نداشت و در بسیاری مواقع وی را به تمسخر میگرفت و گاهی دشنام میداد و به کشتنش تهدید میکرد.<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۳۵۶.</ref> در گزارش دیگری که طبری، تاریخنگار قرن چهارم آن را نقل کرده، متوکل تصمیم گرفته بود منتصر و تعدادی از فرماندهان ترک را بکشد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۲۲۵.</ref> همچنین ابنخلدون، تاریخنگار قرن هشتم معتقد است در جریان توهین متوکل به [[امام علی علیهالسلام|علی بن ابیطالب]]، که منتصر در برابرش ایستاد و او را از عملش نهی کرد، متوکل وی را از خلافت عزل و به قتل تهدید کرد.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۴۹.</ref> در بعضیگزارشها این واقعه در جریان توهین متوکل به [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]] نقل شده است.<ref>مغنیه، الشیعه و الحاکمون، ۱۴۲۱ق، ص۱۷۱.</ref> منتصر که از رفتارهای پدرش خشمگین شده بود، با همکاری فرماندهان ترک، متوکل را در حال بادهگساری و مستی، به قتل رساند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۲۲۵.</ref> | ||
با کشته شدن متوکل، ترکها قدرت و نفوذ بیشتری در حکومت پیدا کردند | با کشته شدن متوکل، ترکها قدرت و نفوذ بیشتری در حکومت پیدا کردند<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۲.</ref> و اقتدار و هیبت خلفای بنیعباس رو به افول نهاد؛ تا اندازهای که تنها در یک سده پس از متوکل، یازده خلیفه که همه آنها دستنشانده ترکها بودند، روی کار آمدند و سپس به قتل رسیدند یا عزل شدند.<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۲.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |