کاربر ناشناس
عالم ذر: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hrezaei جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Hrezaei جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
" ذرية" چنان كه دانشمندان لغت گفتهاند در اصل به معنى" فرزندان كوچك و كم سن و سال" است، ولى غالبا به همه فرزندان گفته مىشود، گاهى به معنى مفرد و گاهى به معنى جمع استعمال مىگردد اما در اصل معنى جمعى دارد. | " ذرية" چنان كه دانشمندان لغت گفتهاند در اصل به معنى" فرزندان كوچك و كم سن و سال" است، ولى غالبا به همه فرزندان گفته مىشود، گاهى به معنى مفرد و گاهى به معنى جمع استعمال مىگردد اما در اصل معنى جمعى دارد. | ||
در باره ريشه اصلى اين لغت احتمالات متعددى داده شده است بعضى آن را از" ذرء" (بر وزن زرع) به معنى آفرينش مىدانند بنا بر اين مفهوم اصلى" ذريه" با مفهوم مخلوق و آفريده شده برابر است. | در باره ريشه اصلى اين لغت احتمالات متعددى داده شده است بعضى آن را از" ذرء" (بر وزن زرع) به معنى آفرينش مىدانند بنا بر اين مفهوم اصلى" ذريه" با مفهوم مخلوق و آفريده شده برابر است. | ||
و بعضى آن را از" ذر" (بر وزن شر) كه به معنى موجودات بسيار كوچك | و بعضى آن را از" ذر" (بر وزن شر) كه به معنى موجودات بسيار كوچك همانند ذرات غبار و مورچههاى بسيار ريز مىباشد دانستهاند، از اين نظر كه فرزندان انسان نيز در ابتداء از نطفه بسيار كوچكى آغاز حيات مىكنند. | ||
همانند ذرات غبار و مورچههاى بسيار ريز مىباشد دانستهاند، از اين نظر كه فرزندان انسان نيز در ابتداء از نطفه بسيار كوچكى آغاز حيات مىكنند. | |||
سومين احتمال كه در باره آن داده شده اين است كه از ماده" ذرو" (بر وزن مرو) به معنى پراكنده ساختن گرفته شده و اينكه فرزندان انسان را ذريه گفتهاند به خاطر آن است كه آنها پس از تكثير مثل به هر سو در روى زمين پراكنده مىشوند. | سومين احتمال كه در باره آن داده شده اين است كه از ماده" ذرو" (بر وزن مرو) به معنى پراكنده ساختن گرفته شده و اينكه فرزندان انسان را ذريه گفتهاند به خاطر آن است كه آنها پس از تكثير مثل به هر سو در روى زمين پراكنده مىشوند. | ||
سپس اشاره به هدف نهايى اين سؤال و جواب و گرفتن پيمان از فرزندان آدم در مسئله توحيد نموده مىفرمايد:" اين كار را خداوند به اين جهت انجام داد كه در روز قيامت نگوئيد ما از اين موضوع (توحيد و شناسايى خدا) غافل بوديم" (أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ)*** در آيه بعد اشاره به هدف ديگر اين پيمان كرده، و مىگويد:" اين پيمان را به خاطر آن گرفتيم كه نگوئيد: پدران ما پيش از ما بتپرست بودند و ما هم فرزندانى بعد از آنها بوديم و چارهاى جز تبعيت از آنها نداشتيم آيا ما را به گناه افراد بيهوده كار مجازات مىكنى" (أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ). | سپس اشاره به هدف نهايى اين سؤال و جواب و گرفتن پيمان از فرزندان آدم در مسئله توحيد نموده مىفرمايد:" اين كار را خداوند به اين جهت انجام داد كه در روز قيامت نگوئيد ما از اين موضوع (توحيد و شناسايى خدا) غافل بوديم" (أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ)*** در آيه بعد اشاره به هدف ديگر اين پيمان كرده، و مىگويد:" اين پيمان را به خاطر آن گرفتيم كه نگوئيد: پدران ما پيش از ما بتپرست بودند و ما هم فرزندانى بعد از آنها بوديم و چارهاى جز تبعيت از آنها نداشتيم آيا ما را به گناه افراد بيهوده كار مجازات مىكنى" (أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ). | ||
*** آرى" اينگونه ما آيات را توضيح مىدهيم و روشن مىسازيم تا بدانند نور توحيد از آغاز در روح آنها بوده شايد با توجه به اين حقايق به سوى حق باز گردند" (وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ). | *** آرى" اينگونه ما آيات را توضيح مىدهيم و روشن مىسازيم تا بدانند نور توحيد از آغاز در روح آنها بوده شايد با توجه به اين حقايق به سوى حق باز گردند" (وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ). | ||
توضيح و داورى در باره عالم ذر | توضيح و داورى در باره عالم ذر | ||
همان گونه كه ديديم آيات فوق سخن از پيمانى به ميان مىآورد كه به طور سربسته از فرزندان آدم گرفته شده، اما اينكه اين پيمان چگونه بوده است. | همان گونه كه ديديم آيات فوق سخن از پيمانى به ميان مىآورد كه به طور سربسته از فرزندان آدم گرفته شده، اما اينكه اين پيمان چگونه بوده است. | ||
توضيحى در باره جزئيات آن در متن آيه نيامده، ولى مفسران به اتكاء روايات فراوان و گوناگونى كه در ذيل اين آيات در منابع اسلامى نقل شده است نظراتى دارند كه از همه مهمتر دو نظر زير است: | توضيحى در باره جزئيات آن در متن آيه نيامده، ولى مفسران به اتكاء روايات فراوان و گوناگونى كه در ذيل اين آيات در منابع اسلامى نقل شده است نظراتى دارند كه از همه مهمتر دو نظر زير است: | ||
1- هنگامى كه آدم آفريده شد فرزندان آينده او تا آخرين فرد بشر از پشت او به صورت ذراتى بيرون آمدند (و طبق بعضى از روايات اين ذرات از گل آدم بيرون آمدند) آنها داراى عقل و شعور كافى براى شنيدن سخن و پاسخ گفتن بودند، در اين هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد" أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ":" آيا پروردگار شما نيستم"؟! همگى در پاسخ گفتند:" بَلى شَهِدْنا" آرى بر اين حقيقت همگى گواهيم. | 1- هنگامى كه آدم آفريده شد فرزندان آينده او تا آخرين فرد بشر از پشت او به صورت ذراتى بيرون آمدند (و طبق بعضى از روايات اين ذرات از گل آدم بيرون آمدند) آنها داراى عقل و شعور كافى براى شنيدن سخن و پاسخ گفتن بودند، در اين هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد" أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ":" آيا پروردگار شما نيستم"؟! همگى در پاسخ گفتند:" بَلى شَهِدْنا" آرى بر اين حقيقت همگى گواهيم. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۴: | ||
2- منظور از اين عالم و اين پيمان همان" عالم استعدادها" و" پيمان فطرت" و تكوين و آفرينش است، به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت" نطفه" از صلب پدران به رحم مادران كه در آن هنگام ذراتى بيش نيستند خداوند استعداد و آمادگى براى حقيقت توحيد به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان اين سر الهى به صورت يك حس درون ذاتى به وديعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت يك حقيقت خودآگاه!. | 2- منظور از اين عالم و اين پيمان همان" عالم استعدادها" و" پيمان فطرت" و تكوين و آفرينش است، به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت" نطفه" از صلب پدران به رحم مادران كه در آن هنگام ذراتى بيش نيستند خداوند استعداد و آمادگى براى حقيقت توحيد به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان اين سر الهى به صورت يك حس درون ذاتى به وديعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت يك حقيقت خودآگاه!. | ||
بنا بر اين همه افراد بشر داراى روح توحيدند و سؤالى كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخى كه آنها دادهاند نيز به همين زبان است. | بنا بر اين همه افراد بشر داراى روح توحيدند و سؤالى كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخى كه آنها دادهاند نيز به همين زبان است. | ||
اينگونه تعبيرها در گفتگوهاى روزانه نيز كم نيست مثلا مىگوئيم:" رنگ رخساره خبر مىدهد از سر درون" يا مىگوئيم:" چشمان به هم ريخته او مىگويد ديشب به خواب نرفته است"، از يكى از ادبا و خطباى عرب نقل مىكنند كه در سخنان خود چنين مىگفته است:" سل الارض من شق انهارك و غرس اشجارك و اينع ثمارك فان لم تجبك حوارا اجابتك اعتبارا":" از اين زمين بپرس چه كسى راه نهرهاى تو را گشوده؟ و درختانت را غرس كرده و ميوههايت را رسانيده؟ اگر زمين با زبان معمولى به تو پاسخ نگويد به زبان حال جواب خواهد گفت". | اينگونه تعبيرها در گفتگوهاى روزانه نيز كم نيست مثلا مىگوئيم:" رنگ رخساره خبر مىدهد از سر درون" يا مىگوئيم:" چشمان به هم ريخته او مىگويد ديشب به خواب نرفته است"، از يكى از ادبا و خطباى عرب نقل مىكنند كه در سخنان خود چنين مىگفته است:" سل الارض من شق انهارك و غرس اشجارك و اينع ثمارك فان لم تجبك حوارا اجابتك اعتبارا":" از اين زمين بپرس چه كسى راه نهرهاى تو را گشوده؟ و درختانت را غرس كرده و ميوههايت را رسانيده؟ اگر زمين با زبان معمولى به تو پاسخ نگويد به زبان حال جواب خواهد گفت". | ||
در قرآن مجيد نيز تعبير سخن گفتن در زمينه زبان حال در بعضى از آيات آمده است، مانند" فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ" (فصلت- 11):" خداوند به آسمان و زمين فرمود:" با ميل يا از روى اجبار بيائيد و سر بر فرمان نهيد آنها گفتند: ما از روى ميل آمديم و سر بر فرمان نهاديم". | در قرآن مجيد نيز تعبير سخن گفتن در زمينه زبان حال در بعضى از آيات آمده است، مانند" فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ" (فصلت- 11):" خداوند به آسمان و زمين فرمود:" با ميل يا از روى اجبار بيائيد و سر بر فرمان نهيد آنها گفتند: ما از روى ميل آمديم و سر بر فرمان نهاديم". |