Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۵۳
ویرایش
imported>Qorbanzadeh بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
گویا مرا نمیبینند و صدای مرا نمیشنوند.دانستم كه آنها ازمن دورند و من نظر آشنایی و دوستی به آن جنازه دارم. جنازه را بعدازغسل و دیگر كارها به قبرستان بردند و من هم جزءآنها رفتم ودرمیان آنها بعضی از جانوران وحشی و درندگانی میدیدم كه ازآنها وحشت داشتم ولی دیگران وحشت نداشتند وآنها نیز اذیتی نداشتند گویا اهلی وبه آنها مانوس بودند. جنازه را سرازیر گور نمودند ومن در گور ایستاده تماشا میكردم ودر آن حال مرا ترس و وحشت فرا گرفته بود بهویژه وقتی دیدم در قبر جانورانی پیدا شدند و... . <ref>نجفی قوچانی، محمدحسن، «سیاحت غرب»، ص 65</ref> | گویا مرا نمیبینند و صدای مرا نمیشنوند.دانستم كه آنها ازمن دورند و من نظر آشنایی و دوستی به آن جنازه دارم. جنازه را بعدازغسل و دیگر كارها به قبرستان بردند و من هم جزءآنها رفتم ودرمیان آنها بعضی از جانوران وحشی و درندگانی میدیدم كه ازآنها وحشت داشتم ولی دیگران وحشت نداشتند وآنها نیز اذیتی نداشتند گویا اهلی وبه آنها مانوس بودند. جنازه را سرازیر گور نمودند ومن در گور ایستاده تماشا میكردم ودر آن حال مرا ترس و وحشت فرا گرفته بود بهویژه وقتی دیدم در قبر جانورانی پیدا شدند و... . <ref>نجفی قوچانی، محمدحسن، «سیاحت غرب»، ص 65</ref> | ||
== | ==چاپ کتاب سیاحت غرب از سوی ناشران مختلف== | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} |