پرش به محتوا

قبیله قریش: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۸
منبع یابی؛ اصلاح پاورقی و منابع
جز (←‏مناصب مربوط به کعبه: ویکی‌سازی)
imported>M.r.seifi
(منبع یابی؛ اصلاح پاورقی و منابع)
خط ۵: خط ۵:
==علت نام‌گذاری==
==علت نام‌گذاری==
دلایل مختلفی در علت نام‌گذاری قریش آمده‌است، که عبارتنداز:
دلایل مختلفی در علت نام‌گذاری قریش آمده‌است، که عبارتنداز:
* اول: برخی گفته‌اند قریش لقب فهر یکی از اجداد پیامبر(ص) بوده و فرزندان وی را به وی نسبت داده‌اند.<ref>عبد الرحمن بن علي بن محمد بن علي بن الجوزي أبو الفرج، المنتظم، ج۲، ص۲۲۹.</ref>
* اول: برخی گفته‌اند قریش لقب فهر یکی از اجداد پیامبر(ص) بوده و فرزندان وی را به وی نسبت داده‌اند.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۲۶.</ref>
* دوم: عده‌ای گفته‌اند قریش لقب نضر بن کنانه بوده لذا بر فرزندان و نسل وی نیز اطلاق شده است.<ref>عبد الرحمن بن علي بن محمد بن علي بن الجوزي أبو الفرج، المنتظم،ج۲،ص:۲۲۹</ref> به نضر نیز از آن جهت قریش می‌گفتند که به تفتیش نیازمندان می‌پرداخت از آنجا که تقریش به معنای تفتیش است وی لقب قریش گرفت.<ref>تاریخ الطبری/ترجمه، ج۳، ص۸۱۶.</ref>
* دوم: عده‌ای گفته‌اند قریش لقب نضر بن کنانه بوده لذا بر فرزندان و نسل وی نیز اطلاق شده است.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۲۸.</ref> به نضر نیز از آن جهت قریش می‌گفتند که به تفتیش نیازمندان می‌پرداخت از آنجا که تقریش به معنای تفتیش است وی لقب قریش گرفت.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>
* سوم: گفته‌اند قرش به معنای کسب است، از آنجا که قریش اهل کشاورزی نبوده و شعلشان تجارت بود این لقب به آنان اختصاص داده شد.<ref>یاقوت الحموی، معجم البلدان، ج۴، ص۳۳۷؛ بلاذری،انساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۰.</ref>
* سوم: گفته‌اند قرش به معنای کسب است، از آنجا که قریش اهل کشاورزی نبوده و شعلشان تجارت بود این لقب به آنان اختصاص داده شد.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۳۳۷؛ بلاذری،انساب الاشراف، ۱۹۹۶م، ج۱۱، ص۸۰.</ref>
* چهارم: بعضی گفته‌اند قریش به معنای جمع شدگان از این طرف وآن طرف است، به این دلیل به قبیله قریش، قریش گفته شده زیرا هنگامی که قصی بن کلاب بر مکه مسلط شد تیره‌های متفرقه اطراف مکه را جمع نموده و در مکه مسکن داد.<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۳۳۶.</ref>
* چهارم: بعضی گفته‌اند قریش به معنای جمع شدگان از این طرف وآن طرف است، به این دلیل به قبیله قریش، قریش گفته شده زیرا هنگامی که قصی بن کلاب بر مکه مسلط شد تیره‌های متفرقه اطراف مکه را جمع نموده و در مکه مسکن داد.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۳۳۶.</ref>


==طایفه‌های قریش==
==طایفه‌های قریش==
قریش قبیله بزرگی در مکه بود که مقارن ظهور [[اسلام]] به طایفه‌های بسیاری تقسیم شده‌بود؛ از جمله: [[بنی هاشم]]، [[بنی مطلب]]، بنی حارث، [[بنی امیه]]، بنی نوفل، بنی حارث بن فهر، بنی اسد، بنی عبدالدار، بنی زهره، بنی تیم بن مره، بنی مخزوم، بنی یقَظه، بنی مرّه، بنی عدی بن کعب، بنی سهم، بنی جُمَح، بنی مالک، بنی معیط، بنی نزار، بنی سامه، بنی ادرم، بنی محارب، بنی حارث بن عبدالله، بنی خزیمه و بنی بنانه.
قریش قبیله بزرگی در مکه بود که مقارن ظهور [[اسلام]] به طایفه‌های بسیاری تقسیم شده‌بود؛ از جمله: [[بنی هاشم]]، [[بنی مطلب]]، بنی حارث، [[بنی امیه]]، بنی نوفل، بنی حارث بن فهر، بنی اسد، بنی عبدالدار، بنی زهره، بنی تیم بن مره، بنی مخزوم، بنی یقَظه، بنی مرّه، بنی عدی بن کعب، بنی سهم، بنی جُمَح، بنی مالک، بنی معیط، بنی نزار، بنی سامه، بنی ادرم، بنی محارب، بنی حارث بن عبدالله، بنی خزیمه و بنی بنانه.{{مدرک}}


از طوایف ۲۵ گانه قریش، برخی در سرزمین [[بطحاء]] (مناطق هموار [[مکه]]) ساکن بودند که به «قریش بطاح» یا «قریش بطحاء» شهرت داشتند، و طایفه‌هایی نیز در کوه‌ها و بیرون شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند.
از طوایف ۲۵ گانه قریش، برخی در سرزمین [[بطحاء]] (مناطق هموار [[مکه]]) ساکن بودند که به «قریش بطاح» یا «قریش بطحاء» شهرت داشتند، و طایفه‌هایی نیز در کوه‌ها و بیرون شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند.{{مدرک}}


==آغاز ریاست بر مکه==
==آغاز ریاست بر مکه==
قبل از قریش اداره [[کعبه]] بر عهده [[قبیله خزاعه]] بود.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ص۱۲۶.</ref> در این ایام قریش در اطراف مکه به سر می‌بردند و در امور کعبه دخالتی نداشتند، پس از مدتی قصی بن کلاب به مکه آمده و با دختر بزرگ قبیله خزاعه ازدواج کرد. قصی رفته رفته اداره امور کعبه را از آن خود کرد و از بنی کنانه و قریش کمک گرفت.<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج ۱، ص۵۶؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۱، ص۲۳۸-۲۳۹.</ref>
قبل از قریش اداره [[کعبه]] بر عهده [[قبیله خزاعه]] بود.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیه، ص۱۲۶.</ref> در این ایام قریش در اطراف مکه به سر می‌بردند و در امور کعبه دخالتی نداشتند، پس از مدتی قصی بن کلاب به مکه آمده و با دختر بزرگ قبیله خزاعه ازدواج کرد. قصی رفته رفته اداره امور کعبه را از آن خود کرد و از بنی کنانه و قریش کمک گرفت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۵۶؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۱، ص۲۳۸-۲۳۹.</ref>


==شغل==
==شغل==
===تجارت===
===تجارت===
قریشیان مردمی تجارت‌پیشه بودند که به کشورهای [[یمن]]، [[شام]] و [[ایران]] سفر می‌کردند و بازارهای معروفی همچون [[بازار عکاظ]] و بازار ذی المجاز داشتند.
قریشیان مردمی تجارت‌پیشه بودند که به کشورهای [[یمن]]، [[شام]] و [[ایران]] سفر می‌کردند و بازارهای معروفی همچون [[بازار عکاظ]] و بازار ذی المجاز داشتند.{{مدرک}}


آنان در هر سال دو سفر تجاری تابستانی و زمستانی به مناطق دیگر جهان داشتند که در [[قرآن]] نیز از آن‌‌‌ سخن به میان آمده است. البته تجارت آنان از مکه عدول نمی‌کرد. تجار غیر عرب کالاهایشان را می‌خریدند و در کشورهای همجوار می‌فروختند،<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۱، ص۲۴۲.</ref> تا اینکه هاشم بن‌ عبدمناف سنت تجارت قریش به شام و یمن را بنیان نهاد. هاشم از ملوک شام اجازه تجارت در بلاد [[شام]] را گرفت، سپس برادرش عبدالشمس موفق به کسب اجازه از حاکم حبشه جهت تجارت به آنجا شد و نوفل بن عبدمناف کوچکترین فرزند عبدمناف نیز با سفر به [[عراق]] از کسری نامه‌ای دریافت کرد جهت تجارت به عراق.<ref>انساب الاشراف، ص۵۹.</ref>
آنان در هر سال دو سفر تجاری تابستانی و زمستانی به مناطق دیگر جهان داشتند که در [[قرآن]] نیز از آن‌‌‌ سخن به میان آمده است. البته تجارت آنان از مکه عدول نمی‌کرد. تجار غیر عرب کالاهایشان را می‌خریدند و در کشورهای همجوار می‌فروختند،<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۱، ص۲۴۲.</ref> تا اینکه هاشم بن‌ عبدمناف سنت تجارت قریش به شام و یمن را بنیان نهاد. هاشم از ملوک شام اجازه تجارت در بلاد [[شام]] را گرفت، سپس برادرش عبدالشمس موفق به کسب اجازه از حاکم حبشه جهت تجارت به آنجا شد و نوفل بن عبدمناف کوچکترین فرزند عبدمناف نیز با سفر به [[عراق]] از کسری نامه‌ای دریافت کرد جهت تجارت به عراق.<ref>انساب الاشراف، ص۵۹.</ref>


===مناصب مربوط به کعبه===
===مناصب مربوط به کعبه===
قریش به [[کعبه]] و مسائل مربوطه به آن توجه فراوانی داشتند و اقتصاد و سیاست آنان بر اساس مناصب مربوط به کعبه استوار بود. هر یک از موسسات وابسته به کعبه را یکی از بزرگان طوایف قریش عهده‌دار بود و مقارن با ظهور اسلام، غالباً مناصب کعبه در دست ده طایفه مهم قریش بود. این ده طایفه عبارت بودند از: [[بنی هاشم]]، [[بنی امیه]]، بنی عبدالدار، بنی اسد، بنی مخزوم، بنی سهم، بنی تیم، بنی عدی بنی نوفل و بنی جمح.
قریش به [[کعبه]] و مسائل مربوطه به آن توجه فراوانی داشتند و اقتصاد و سیاست آنان بر اساس مناصب مربوط به کعبه استوار بود. هر یک از موسسات وابسته به کعبه را یکی از بزرگان طوایف قریش عهده‌دار بود و مقارن با ظهور اسلام، غالباً مناصب کعبه در دست ده طایفه مهم قریش بود. این ده طایفه عبارت بودند از: [[بنی هاشم]]، [[بنی امیه]]، بنی عبدالدار، بنی اسد، بنی مخزوم، بنی سهم، بنی تیم، بنی عدی بنی نوفل و بنی جمح.{{مدرک}}


مناصب کعبه که قریش عهده‌دار آن بود عبارت بود از: منصب «[[سقایت الحاج|سقایت]]» (آبرسانی به زائران کعبه)، منصب «رِفادت» (مهمانداری و پذیرائی زائران کعبه)، منصب «[[کلید داری کعبه|حجابت]]» (کلیدداری و دربانی)، منصب «قضاوت»، منصب «قیادت» (سرداری و سرپرستی کاروان‌های بازرگانی و جنگی)، منصب «عمارت» (نگهبانی و مراقبت از مسجد الحرام)، منصب جمع‌آوری و نگهداری اموال کعبه، منصب پرداخت [[دیه]] و غرامت و...
مناصب کعبه که قریش عهده‌دار آن بود عبارت بود از: منصب «[[سقایت الحاج|سقایت]]» (آبرسانی به زائران کعبه)، منصب «رِفادت» (مهمانداری و پذیرائی زائران کعبه)، منصب «[[کلید داری کعبه|حجابت]]» (کلیدداری و دربانی)، منصب «قضاوت»، منصب «قیادت» (سرداری و سرپرستی کاروان‌های بازرگانی و جنگی)، منصب «عمارت» (نگهبانی و مراقبت از مسجد الحرام)، منصب جمع‌آوری و نگهداری اموال کعبه، منصب پرداخت [[دیه]] و غرامت و...{{مدرک}}


==دین==
==دین==
===پیروی دین حضرت ابراهیم===
===پیروی دین حضرت ابراهیم===
بنابر برخی منابع تاریخ اسلام، قریشیان ابتدا بر دین [[حضرت ابراهیم]] یعنی [[دین حنیف]] بودند، اما رفته رفته از آن دور شدند. با این حال، برخی احکام و آداب دین ابراهیم همچنان بر جای ماند ولی در همان هم تغییرات و بدعت‌هایی ایجاد کردند. از جمله این بدعت‌ها ترک [[وقوف در عرفه]] و مراسم آن است.
بنابر برخی منابع تاریخ اسلام، قریشیان ابتدا بر دین [[حضرت ابراهیم]] یعنی [[دین حنیف]] بودند، اما رفته رفته از آن دور شدند. با این حال، برخی احکام و آداب دین ابراهیم همچنان بر جای ماند ولی در همان هم تغییرات و بدعت‌هایی ایجاد کردند. از جمله این بدعت‌ها ترک [[وقوف در عرفه]] و مراسم آن است.{{مدرک}}


با اینکه قریشیان می‌دانستند وقوف در [[عرفه]] از احکام دین [[ابراهیم(ع)]] است آن را ترک و وقوف در آن را بر سایر اعراب، واجب شمردند و گفتند: «ما فرزندان ابراهیم و اهل حرم و خادمان کعبه و ساکنین آن هستیم؛ برای ما سزاوار نیست که از حرم خارج شده و غیر حرم را به مانند حرم بزرگ شماریم، و تصورشان این بود که این کار از حرمت و شأن‌‌شان در نزد عرب می‌کاهد.»<ref>ابن حبیب بغدادی، المنمق في أخبار قريش، ص۱۲۷.</ref>
با اینکه قریشیان می‌دانستند وقوف در [[عرفه]] از احکام دین [[ابراهیم(ع)]] است آن را ترک و وقوف در آن را بر سایر اعراب، واجب شمردند و گفتند: «ما فرزندان ابراهیم و اهل حرم و خادمان کعبه و ساکنین آن هستیم؛ برای ما سزاوار نیست که از حرم خارج شده و غیر حرم را به مانند حرم بزرگ شماریم، و تصورشان این بود که این کار از حرمت و شأن‌‌شان در نزد عرب می‌کاهد.»<ref>ابن حبیب بغدادی، المنمق في أخبار قريش، ص۱۲۷.</ref>
خط ۴۷: خط ۴۷:
*گوشت نمی‌خوردند.
*گوشت نمی‌خوردند.
*در خانه‌ای از خانه‌های مکه داخل نمی‌شدند.
*در خانه‌ای از خانه‌های مکه داخل نمی‌شدند.
*در حال انجام مناسک حج در خیمه‌های چرمی ساکن می‌شدند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۱، ص۲۵۶؛ابن سعد، طبقات الکبری،ج۱، ص۵۹.</ref>
*در حال انجام مناسک حج در خیمه‌های چرمی ساکن می‌شدند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۱، ص۲۵۶؛ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۵۹.</ref>


===بت‌پرستی===
===بت‌پرستی===
خط ۵۸: خط ۵۸:
*مناة نیز از دیگر بتانی بود که علاوه بر دیگر اعراب، قریش نیز آن را بزرگ می‌داشتند.<ref>الاصنام، ص۱۱۱.</ref>
*مناة نیز از دیگر بتانی بود که علاوه بر دیگر اعراب، قریش نیز آن را بزرگ می‌داشتند.<ref>الاصنام، ص۱۱۱.</ref>


با این حال، بودند عده‌ای از قریش که از پرستش بتان سرباز زده بودند و  پیرو [[دین حنیف]] مانده یا نصرانی شده بودند. علاوه بر این در بین قریش و بویژه در طایفه بنی‌هاشم آیین حنیف ابراهیم(ع) پیروانی داشته است. [[ورقة بن نوفل]] از جمله کسانی بود که از پرستش بتان سرباز زده آیین [[مسیحیت]] اختیار کرده بود.<ref>المعارف، ص۵۹؛اصفهانی، ابوالفرج؛ الاغانی، ج۳، ص۱۱۹.</ref> و زید بن نفیل نیز از پرستش بتی سرباز زده بود و به دنبال دین بود تا اینکه در شام، توسط مسیحیان کشته شد.<ref>المعارف، ص۵۹؛یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۱، ص۲۵۷.</ref>
با این حال، بودند عده‌ای از قریش که از پرستش بتان سرباز زده بودند و  پیرو [[دین حنیف]] مانده یا نصرانی شده بودند. علاوه بر این در بین قریش و بویژه در طایفه بنی‌هاشم آیین حنیف ابراهیم(ع) پیروانی داشته است. [[ورقة بن نوفل]] از جمله کسانی بود که از پرستش بتان سرباز زده آیین [[مسیحیت]] اختیار کرده بود.<ref>المعارف، ص۵۹؛اصفهانی، ابوالفرج؛ الاغانی، ج۳، ص۱۱۹.</ref> و زید بن نفیل نیز از پرستش بتی سرباز زده بود و به دنبال دین بود تا اینکه در شام، توسط مسیحیان کشته شد.<ref>المعارف، ص۵۹؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۱، ص۲۵۷.</ref>


==پیمان‌های قریش==
==پیمان‌های قریش==
خط ۷۶: خط ۷۶:
{{اصلی|حلف الفضول}}
{{اصلی|حلف الفضول}}
سبب این پیمان این بود که مردی از بنی‌زبید یمن به مکه آمده بود و کالایی را به [[عاص بن وائل سهمی]] فروخته بود؛ اما عاص در پرداخت پول آن، تعلل می‌ورزید به نحوی که مرد مایوس شد به ناچار بر کوه ابوقبیس رفته شکایت خود را ضمن اشعاری اعلام نمود. عده‌ای از قریشیان از این واقعه شرمنده شده به فکر چاره افتادند. اول کسی که در این کار پیش‌قدم شد، [[زبیر بن عبدالمطلب]] بود او طوایف قریش را در [[دارالندوه]] فراهم آورد و از آنجا به خانه [[عبدالله بن جدعان]] رفتند. آنجا پیمان بستند که «برای یاری هر ستمدیده و گرفتن حق وی هم‌داستان باشند و اجازه ندهند که در مکه بر احدی ستم شود». قریش این پیمان را [[حلف الفضول]] نامید.
سبب این پیمان این بود که مردی از بنی‌زبید یمن به مکه آمده بود و کالایی را به [[عاص بن وائل سهمی]] فروخته بود؛ اما عاص در پرداخت پول آن، تعلل می‌ورزید به نحوی که مرد مایوس شد به ناچار بر کوه ابوقبیس رفته شکایت خود را ضمن اشعاری اعلام نمود. عده‌ای از قریشیان از این واقعه شرمنده شده به فکر چاره افتادند. اول کسی که در این کار پیش‌قدم شد، [[زبیر بن عبدالمطلب]] بود او طوایف قریش را در [[دارالندوه]] فراهم آورد و از آنجا به خانه [[عبدالله بن جدعان]] رفتند. آنجا پیمان بستند که «برای یاری هر ستمدیده و گرفتن حق وی هم‌داستان باشند و اجازه ندهند که در مکه بر احدی ستم شود». قریش این پیمان را [[حلف الفضول]] نامید.
<ref>مسعودی؛ مروج الذهب، ص۲۷۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر ج۲، ص۱۸.</ref>
<ref>مسعودی؛ مروج الذهب، ص۲۷۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۸.</ref>


==جنگ‌ها==
==جنگ‌ها==
قبل از اسلام، جنگ‌های زیادی ميان قبایل در گرفت که بخشی از قریش نیز در آنها ورود کرد. معروف‌ترین آنها، جنگ‌هایی بود که به جهت وقوع در ماه‌های حرام به [[جنگ‌های فجار]] معروف بودند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۹۸۸م، ج۲، ص۱۷</ref> پس از اسلام نیز قریش با [[پیامبر(ص)]] و [[مسلمانان]] مقابله‌هایی داشتند که [[غزوه بدر]]، [[غزوه احد]] و [[غزوه خندق]] مشهورترین این جنگ‌ها بود.<ref>ر.ک به مدخل [[غزوه]]</ref>
قبل از اسلام، جنگ‌های زیادی ميان قبایل در گرفت که بخشی از قریش نیز در آنها ورود کرد. معروف‌ترین آنها، جنگ‌هایی بود که به جهت وقوع در ماه‌های حرام به [[جنگ‌های فجار]] معروف بودند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۷.</ref> پس از اسلام نیز قریش با [[پیامبر(ص)]] و [[مسلمانان]] مقابله‌هایی داشتند که [[غزوه بدر]]، [[غزوه احد]] و [[غزوه خندق]] مشهورترین این جنگ‌ها بود.<ref>ر.ک به مدخل [[غزوه]]</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۸۵: خط ۸۵:
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* ابن حبیب بغدادی؛ المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خور شید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول.
* ابن حبیب بغدادی؛ المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خور شید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول.
* ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول.
* ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
* ابن قتیبه؛ المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم.
* ابن قتیبه؛ المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم.
* ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
* ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
* اصفهانی، ابوالفرج؛ الاغانی، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی.
* اصفهانی، ابوالفرج؛ الاغانی، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی.
* بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکارو ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶.
* بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
* سمعانی؛ الانساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدرآباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیه، چاپ اول.
* سمعانی؛ الانساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدرآباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیه، چاپ اول.
* معجم البلدان، شهاب الدین ابو عبد الله یاقوت بن عبد الله الحموی (م ۶۲۶)، بیروت،‌دار صادر، ط الثانیة، ۱۹۹۵.
* یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت،‌ دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م.
*یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا.
* یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
* مسعودی؛ مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر قم‌دار المجری، چاپ دوم، ۱۴۰۹.
* مسعودی؛ مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر قم‌دار المجری، چاپ دوم، ۱۴۰۹.
* مقدسی، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ، پورسعید، مکتبة الثقافة الدینیه بی‌تا.
* مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، پورسعید، مکتبة الثقافة الدینیه، بی‌تا.
* کلبی، هشام بن محمد؛ الاصنام، تحقیق احمد زکی پاشا، قاهره، افست تهران، نشر نو، چاپ دوم.
* کلبی، هشام بن محمد؛ الاصنام، تحقیق احمد زکی پاشا، قاهره، افست تهران، نشر نو، چاپ دوم.
{{پایان}}
{{پایان}}
کاربر ناشناس