کاربر ناشناس
شیخ مرتضی انصاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Kheradmand |
imported>Mutahirhusain بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
=== نپذیرفتن مرجعیت === | === نپذیرفتن مرجعیت === | ||
نقل شده است که حتّی بعد از این که [[صاحب جواهر]] او را جانشین خود معرّفی کرد و همه نیز [[مرجعیت]] او را پذیرا شدند، خود امتناع ورزید و گفت، [[سعید العلماء مازندرانی]] که اکنون در مازندران است از من اعلم است. از این رو نامه ای برای سعید العلما نوشت و این نکته را به او گوشزد کرد که، در درس [[شریف العلما]] که میرفتیم فهم و استفاده شما بیشتر بود؛ لذا شما هستید که باید مرجعیت را به دست بگیرید. سعید العلما در پاسخ نوشت، اگر چه در آن زمان فهم من قوی تر بود امّا مدّتها است که من از مباحثات علمی به دور بوده ام و شما به عکس در حال تحقیقات علمی بوده اید؛ لذا شما ترجیح دارید. شیخ تنها با چنین پاسخی است که راضی میشود مرجعیت را بپذیرد.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۱۷.</ref> | نقل شده است که حتّی بعد از این که [[صاحب جواهر]] او را جانشین خود معرّفی کرد و همه نیز [[مرجعیت]] او را پذیرا شدند، خود امتناع ورزید و گفت، [[سعید العلماء مازندرانی]] که اکنون در مازندران است از من اعلم است. از این رو نامه ای برای سعید العلما نوشت و این نکته را به او گوشزد کرد که، در درس [[شریف العلما]] که میرفتیم فهم و استفاده شما بیشتر بود؛ لذا شما هستید که باید مرجعیت را به دست بگیرید. سعید العلما در پاسخ نوشت، اگر چه در آن زمان فهم من قوی تر بود امّا مدّتها است که من از مباحثات علمی به دور بوده ام و شما به عکس در حال تحقیقات علمی بوده اید؛ لذا شما ترجیح دارید. شیخ تنها با چنین پاسخی است که راضی میشود مرجعیت را بپذیرد.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۱۷.</ref> | ||
طبق نقلی ، پس از فوت حاج [[شیخ محمد حسن نجفی]] "صاحب جواهر"، مردم به شیخ انصاری مراجعه کردند و از او رساله عملیه میخواستند. شیخ انصاری فرمود: [[سعید العلماء مازندرانی]] که در بابل زندگی میکند از من، اعلم است و با بودن او، من رساله عملیه در اختیار مردم نمیگذارم. به همین جهت، خود شیخ انصاری نامهای به سعیدالعلماء نوشته و از او خواستند که به نجف مشرف شود و زعامت حوزه علمیه تشیع را بر عهده بگیرد. | |||
سعیدالعلماء، در جواب نامه شیخ انصاری نوشت: درست است که من وقتی در نجف بودم و با شما مباحثه میکردم، از شما در فقه قویتر بودم، ولی چون مدتهاست که در بابل زندگی میکنم و جلسه بحثی ندارم تارک شدهام، و شما را از خود اعلم می دانم؛ لذا باید مرجعیت را خود شما قبول فرمایید. شیخ انصاری در عین حال فرمود: من یقین به لیاقت خود برای این مقام ندارم، لذا اگر مولایم حضرت ولی عصر(ع) به من اجازه اجتهاد بدهند و مرا برای این مقام، تعیین کنند، من آن را قبول خواهم کرد! | |||
روزی معظم له در مجلس درس نشسته بود و شاگردان هم اطرافش نشسته بودند، دیدند شخصی که آثار عظمت و جلال از قیافهاش ظاهر است وارد شد، به شیخ انصاری رو کرد و فرمود: نظر شما درباره زنی که شوهرش مسخ شده باشد چیست؟ (به خاطر این که مسخ در این امت، وجود ندارد این مساله، در هیچ کتابی عنوان نشده است!) لذا شیخ انصاری عرض کرد: چون در کتابها این بحث عنوان نشده، من هم نمیتوانم جواب عرض کنم. فرمود: حالا به فرض یک چنین کاری انجام شد و مردی مسخ گردید، زنش باید چه کند؟! | |||
شیخ انصاری عرض کرد: به نظر من اگر مرد به صورت حیوانات مسخ شده باشد، زن باید عدّه طلاق بگیرد و بعد شوهر کند، چون مرد زنده است و روح دارد، ولی اگر شوهر به صورت جماد در آمده باشد، باید زن، عده وفات بگیرد، زیرا مرد، به صورت مرده در آمده است. | |||
آن آقا سه مرتبه فرمود: «انت المجتهد! انت المجتهد! انت المجتهد!» یعنی تو مجتهدی. و پس از این کلام، آن آقا برخاست و از جلسه درس بیرون رفت. | |||
شیخ انصاری میدانست که او حضرت ولی عصر(ع) است و به او اجازه اجتهاد دادهاند، لذا فوراً به شاگردان فرمود: این آقا را دریابید. شاگردان برخاستند و هر چه گشتند، کسی را ندیدند. لذا شیخ انصاری بعد از این جریان، حاضر شد که رساله عملیهاش را به مردم بدهد تا از او تقلید کنند.ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 285، به نقل از کتاب گنجینه دانشمندان، ج8 . | |||
[[پرونده:فرائد الاصول چاپ کنگره.jpg|150px|بندانگشتی|[[فرائد الاصول]] یا کتاب رسائل در [[علم اصول]]]] | [[پرونده:فرائد الاصول چاپ کنگره.jpg|150px|بندانگشتی|[[فرائد الاصول]] یا کتاب رسائل در [[علم اصول]]]] | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۳۳: | ||
« '''وَأَوْحَینَا إِلَی أُمِّ مُوسَی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ'''» | « '''وَأَوْحَینَا إِلَی أُمِّ مُوسَی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ'''» | ||
:: «ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی گردانیم، و او را از رسولان قرار میدهیم!»<ref> | :: «ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی گردانیم، و او را از رسولان قرار میدهیم!» <ref> ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 285، به نقل از کتاب گنجینه دانشمندان، ج8 .ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 285، به نقل از کتاب گنجینه دانشمندان، ج8 .</ref> | ||
به این ترتیب قلب مادر آرامش مییابد و به شیخ اجازه میدهد تا مسافرت علمی خود را آغاز کند.<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۱.</ref> | به این ترتیب قلب مادر آرامش مییابد و به شیخ اجازه میدهد تا مسافرت علمی خود را آغاز کند.<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۱.</ref> | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۳۵: | ||
| توضیحات = | | توضیحات = | ||
}}</onlyinclude> | }}</onlyinclude> | ||
[[Category:فقیهان شیعه قرن ۱۳ (قمری)]] | |||
[[Category:اصولیان شیعه قرن ۱۳ (قمری)]] | |||
[[Category:مدفونان در حرم امام علی]] | |||
[[Category:مراجع تقلید قرن ۱۳ (قمری)]] | |||
[[Category:مراجع تقلید ساکن نجف]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:شاگردان ملا احمد نراقی]] | |||
[[Category:فقیهان شیعه قرن ۱۳ (قمری)]] | |||
[[Category:اصولیان شیعه قرن ۱۳ (قمری)]] | |||
[[Category:مدفونان در حرم امام علی]] | |||
[[Category:مراجع تقلید قرن ۱۳ (قمری)]] | |||
[[Category:مراجع تقلید ساکن نجف]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:شاگردان ملا احمد نراقی]] | |||
[[رده:فقیهان شیعه قرن ۱۳ (قمری)]] | [[رده:فقیهان شیعه قرن ۱۳ (قمری)]] |