پرش به محتوا

ابوالقاسم فندرسکی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه       =
| اندازه جعبه =
| عنوان             =
| عنوان =
| نام               = ابوالقاسم فِندِرسكی
| نام = ابوالقاسم فِندِرسکی
| تصویر             = تندیس میر.jpg
| تصویر = تندیس میر.jpg
| اندازه تصویر     =
| اندازه تصویر =
| عنوان تصویر       = تندیس میرفندرسکی
| عنوان تصویر = تندیس میرفندرسکی
| زادروز           = <!-- {{تولد و سن|سال(۴ رقم فارسی)|ماه(۱ یا دو رقم فارسی)|روز(۲ رقم فارسی)}} --> 970ق
| زادروز = <!-- {{تولد و سن|سال(۴ رقم فارسی)|ماه(۱ یا دو رقم فارسی)|روز(۲ رقم فارسی)}} --> ۹۷۰ق
| زادگاه           = قصبه فندرسک
| زادگاه = قصبه فندرسک
| تاریخ مرگ         = <!-- {{مرگ و سن|سال|ماه|روز|سال|ماه|روز}} (تاریخ مرگ سپس تولد) --> 1050ق
| تاریخ مرگ = <!-- {{مرگ و سن|سال|ماه|روز|سال|ماه|روز}} (تاریخ مرگ سپس تولد) --> ۱۰۵۰ق
| مکان مرگ         = مقبره [[بابا رکن الدین]] معروف به [[تكیه میر]]، [[تخت فولاد]]، [[اصفهان]]
| مکان مرگ = مقبره [[بابا رکن الدین]] معروف به [[تکیه میر]]، [[تخت فولاد]]، [[اصفهان]]
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
خط ۱۶: خط ۱۶:
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض غرب-->
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض غرب-->
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| محل زندگی         = [[اصفهان]] [[هند|هندوستان]]
| محل زندگی = [[اصفهان]] [[هند|هندوستان]]
| ملیت             =  
| ملیت =
| نژاد             =
| نژاد =
| تابعیت           =
| تابعیت =
| تحصیلات           =
| تحصیلات =
| دانشگاه           = [[حوزه علمیه اصفهان]]
| دانشگاه = [[حوزه علمیه اصفهان]]
| پیشه             = حكیم، دانشمند و صاحب نظر در هندسه، ریاضیات و كیمیا(شیمی)
| پیشه = حکیم، دانشمند و صاحب نظر در هندسه، ریاضیات و کیمیا(شیمی)
| سال‌های فعالیت     = دوره [[صفویه|صفوی]]
| سال‌های فعالیت = دوره [[صفویه|صفوی]]
| کارفرما           =
| کارفرما =
| نهاد             =
| نهاد =
| نماینده           =
| نماینده =
| شناخته‌شده برای   =
| شناخته‌شده برای =
| نقش‌های برجسته     =
| نقش‌های برجسته =
| سبک               =
| سبک =
| استادان         = [[علامه چلبی بیک تبریزی]]، [[افضل‌الدین محمد ترکه اصفهانی]]
| استادان = [[علامه چلبی بیک تبریزی]]، [[افضل‌الدین محمد ترکه اصفهانی]]
| شاگردان         = [[ملاصادق اردستانی |ملاصادق اردستانی]]، [[محمدباقر سبزواری]]،[[آقاحسین خوانساری]]، [[میرزا رفیعای نائینی]] و [[ملا رجبعلی تبریزی]]
| شاگردان = [[ملاصادق اردستانی|ملاصادق اردستانی]]، [[محمدباقر سبزواری]]،[[آقاحسین خوانساری]]، [[میرزا رفیعای نائینی]] و [[ملارجب علی تبریزی]]
| شهر خانگی         =
| شهر خانگی =
| تلویزیون         =
| تلویزیون =
| لقب               =
| لقب =
| حزب               =
| حزب =
| جنبش             =
| جنبش =
| مخالفان           =
| مخالفان =
| هیئت             =
| هیئت =
| دین               =
| دین =
| مذهب             = [[اسلام]]
| مذهب = [[اسلام]]
| منصب             = [[شیعه]]
| منصب = [[شیعه]]
| مکتب             = [[مكتب اصفهان]]
| مکتب = [[مکتب اصفهان]]
| آثار             =
| آثار =
| خویشاوندان سرشناس = نواده میرفندرسکی [[میر ابوطالب بن میرزابیک]]
| خویشاوندان سرشناس = نواده میرفندرسکی [[میر ابوطالب بن میرزابیک]]
| گفتاورد           =
| گفتاورد =
| جوایز             =
| جوایز =
| امضا             =
| امضا =
| اندازه امضا       =
| اندازه امضا =
| وبگاه             =
| وبگاه =
| پانویس           =
| پانویس =
}}
}}


'''ابوالقاسم فِندِرسكی'''، معروف به میرفندرسكی (حدود970-1050قحكیم و دانشمند دوره [[صفویه|صفوی]] و از استادان مشهور [[مكتب اصفهان]] و از معاصران [[میرداماد]] و [[شیخ بهائی]] بود. وی در علوم زمان خود خصوصاً در هندسه، ریاضیات و كیمیا (شیمی) صاحب‌نظر بود.
'''ابوالقاسم فِندِرسکی'''، معروف به میرفندرسکی <small>(حدود۹۷۰-۱۰۵۰ق)</small>، حکیم و دانشمند دوره [[صفویه|صفوی]] و از استادان مشهور [[مکتب اصفهان]] و از معاصران [[میرداماد]] و [[شیخ بهائی]] بود. وی در علوم زمان خود خصوصاً در هندسه، ریاضیات و کیمیا (شیمی) صاحب‌نظر بود.


==نسب==
==نسب==
پدران او از بزرگان سادات [[استرآباد]] بودند و جدش میرصدرالدین در ناحیه [[فندرسک]] از شهرهای استرآباد صاحب املاكی بود و بعد از جلوس [[شاه‌عباس اول]] (966ق) به دربار او پیوست. پدرش میرزابیك نیز در دستگاه شاه‌عباس خدمت می‌كرد و مورد تكریم بود.<ref>افندی،ریاض العلماء، ج 5، ص 500؛ قمی،الكنی و الالقاب، ج 3، صص 35-36</ref>
پدران او از بزرگان سادات [[استرآباد]] بودند و جدش میرصدرالدین در ناحیه [[فندرسک]] از شهرهای استرآباد صاحب املاکی بود و بعد از جلوس [[شاه‌عباس اول]] (۹۶۶ق) به دربار او پیوست. پدرش میرزابیک نیز در دستگاه شاه‌عباس خدمت می‌کرد و مورد تکریم بود.<ref>افندی،ریاض العلماء، ج۵، ص۵۰۰؛ قمی،الکنی و الالقاب، ج۳، صص۳۵-۳۶</ref>


==ولادت و تحصیلات==
==ولادت و تحصیلات==
ابوالقاسم در شهر کوچکِ فندرسک به دنیا آمد<ref>ر.ک:اوحدی، 151؛ افندی، ج5، ص501-502</ref> و گویا مقدمات علوم را در همان نواحی فرا گرفت،‌ ولی بعداً برای تحصیل به اصفهان رفت و نزد [[علامه چلبی بیک تبریزی]] (درگذشت1041) كه خود از شاگردان [[افضل‌الدین محمد ترکه اصفهانی]] بود به تحصیل حكمت و علوم پرداخت.<ref>ر.ک:اوحدی، عرفات العاشقین، صص 151، 168، 282</ref> وی سپس در همانجا به تدریس مشغول شد.
ابوالقاسم در شهر کوچکِ فندرسک به دنیا آمد<ref>ر.ک:اوحدی، ۱۵۱؛ افندی، ج۵، ص۵۰۱-۵۰۲</ref> و گویا مقدمات علوم را در همان نواحی فرا گرفت،‌ ولی بعداً برای تحصیل به اصفهان رفت و نزد [[علامه چلبی بیک تبریزی]] (درگذشت۱۰۴۱) که خود از شاگردان [[افضل‌الدین محمد ترکه اصفهانی]] بود به تحصیل حکمت و علوم پرداخت.<ref>ر.ک:اوحدی، عرفات العاشقین، صص۱۵۱، ۱۶۸، ۲۸۲</ref> وی سپس در همانجا به تدریس مشغول شد.


===در هندوستان===
===در هندوستان===
ظاهراً محیط فكری و علمی آن روزگار با روحیه آزادی‌طلب و تقلیدناپذیر او سازگار نبود و او نیز چون استادش [[چلبی بیک تبریزی]] و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر عازم هندوستان شد.<ref>ر.ک:اوحدی،عرفات العاشقین، ص 151؛ نصرآبادی، 153</ref>
ظاهراً محیط فکری و علمی آن روزگار با روحیه آزادی‌طلب و تقلیدناپذیر او سازگار نبود و او نیز چون استادش [[چلبی بیک تبریزی]] و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر عازم هندوستان شد.<ref>ر.ک:اوحدی،عرفات العاشقین، ص۱۵۱؛ نصرآبادی، ۱۵۳</ref>


هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اكبرشاه و سیاست «صلح كل او»، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می‌كشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیینها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه‌ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.
هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست «صلح کل او»، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می‌کشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیینها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه‌ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.


ظاهراً سفر اول میر به [[هند]] در 1015ق و به همراهی [[اوحدی بلیانی]] (مؤلف تذكره عرفات العاشقین) بوده است،<ref>اوحدی،عرفات العاشقین، صص 12، 151</ref>
ظاهراً سفر اول میر به [[هند]] در ۱۰۱۵ق و به همراهی [[اوحدی بلیانی]] (مؤلف تذکره عرفات العاشقین) بوده است،<ref>اوحدی،عرفات العاشقین، صص۱۲، ۱۵۱</ref>


===بازگشت به ایران===
===بازگشت به ایران===
به گفته اوحدی هنگامی كه میر به [[هند]] رسید به دستگاه [[میرزا جعفر آصف خان]] (958-1021ق) كه خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت كرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود، نزدیك شد. آصف‌ خان با رعایت احوال او، وسایل بازگشت او را به [[ایران]] فراهم نمود.
به گفته اوحدی هنگامی که میر به [[هند]] رسید به دستگاه [[میرزا جعفر آصف خان]] (۹۵۸-۱۰۲۱ق) که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود، نزدیک شد. آصف‌ خان با رعایت احوال او، وسایل بازگشت او را به [[ایران]] فراهم نمود.


===دومین سفر به هند===
===دومین سفر به هند===
ولی دیری نگذشت كه میر دوباره عازم سفر هند شد نخست به [[گجرات]] و از آنجا به [[دکن]] رفت. اوحدی در هنگامی كه مشغول نوشتن عرفات العاشقین بوده یعنی در فاصله سالهای 1021 تا 1024ق ـ می‌نویسد كه میر فندرسكی بعد از این تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر می‌كرده و ظاهراً یك بار در 1037ق و بار دیگر در 1046ق به معرفی ابوالحسن اصفهانی وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات كرده است.<ref>ریو، ص815/II</ref>
ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد نخست به [[گجرات]] و از آنجا به [[دکن]] رفت. اوحدی در هنگامی که مشغول نوشتن عرفات العاشقین بوده یعنی در فاصله سالهای ۱۰۲۱ تا ۱۰۲۴ق ـ می‌نویسد که میر فندرسکی بعد از این تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر می‌کرده و ظاهراً یک بار در ۱۰۳۷ق و بار دیگر در ۱۰۴۶ق به معرفی ابوالحسن اصفهانی وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است.<ref>ریو، ص۸۱۵/II</ref>


===در ایران===
===در ایران===
میرفندرسكی در دربار ایران نیز مورد تكریم بود و به گفته نصرآبادی هنگامی كه از هند به [[اصفهان]] بازگشت [[شاه صفی]] به دیدنش رفت.<ref>ریو، 815/II</ref>
میرفندرسکی در دربار ایران نیز مورد تکریم بود و به گفته نصرآبادی هنگامی که از هند به [[اصفهان]] بازگشت [[شاه صفی]] به دیدنش رفت.<ref>ریو، ص۸۱۵/II</ref>
[[پرونده:سر در تکیه میرفندرسکی.jpg|بندانگشتی|چپ|سر در تکیه میرفندرسکی در اصفهان]]
[[پرونده:سر در تکیه میرفندرسکی.jpg|بندانگشتی|چپ|سر در تکیه میرفندرسکی در اصفهان]]


==درگذشت==
==درگذشت==
وفات او در 1050ق در اصفهان روی داد<ref>خاتون آبادی،وقایع السنین و الاعوام، ص 514</ref> و در همانجا در مقبره [[بابا رکن الدین]] در محلی كه امروز به [[تخت فولاد]] و '''تكیه میر''' معروف است به خاك سپرده شد.
وفات او در ۱۰۵۰ق در اصفهان روی داد<ref>خاتون آبادی،وقایع السنین و الاعوام، ص۵۱۴</ref> و در همانجا در مقبره [[بابا رکن الدین]] در محلی که امروز به [[تخت فولاد]] و '''تکیه میر''' معروف است به خاک سپرده شد.


مقبره میر همیشه در اصفهان حرمت خاصی داشته و زیارتگاه مردم بوده است.
مقبره میر همیشه در اصفهان حرمت خاصی داشته و زیارتگاه مردم بوده است.


گفته‌ شده كه پس از مرگ وی طبق وصیتش كتابهایش به كتابخانه سلطنتی شاه صفی منتقل شد.<ref>قمی، الكنی و الالقاب، ج 3، ص 35؛ مدرس،ریحانه الادب، ج 4، ص 359</ref>
گفته‌ شده که پس از مرگ وی طبق وصیتش کتابهایش به کتابخانه سلطنتی شاه صفی منتقل شد.<ref>قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۳۵؛ مدرس،ریحانه الادب، ج۴، ص۳۵۹</ref>


==نوادگان==
==نوادگان==
از زندگانی شخصی او چیزی نمی‌دانیم و معلوم نیست كه اعقاب او چه كسانی بوده‌اند. از نوادگان او تنها [[میر ابوطالب بن میرزابیک]] معروف است كه از شاگردان [[علامه مجلسی]] و مردی فاضل و شاعر بوده است و آثار فراوان دارد<ref>ر.ک:افندی،ریاض العلماء، ج 5، صص 500-501؛ قمی، الكنی و الالقاب، ج 3، ص 36؛ مدرس،ریحانه الادب، ج 4، ص 360</ref> و بازماندگان این خاندان تا همین اواخر از سادات محترم منطقه [[استراباد]] بوده اند.<ref>ر.ک:هدایت، روضه الصفا، ج 9، صص 112، 489</ref>
از زندگانی شخصی او چیزی نمی‌دانیم و معلوم نیست که اعقاب او چه کسانی بوده‌اند. از نوادگان او تنها [[میر ابوطالب بن میرزابیک]] معروف است که از شاگردان [[علامه مجلسی]] و مردی فاضل و شاعر بوده است و آثار فراوان دارد<ref>ر.ک:افندی،ریاض العلماء، ج۵، صص۵۰۰-۵۰۱؛ قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۳۶؛ مدرس،ریحانه الادب، ج۴، ص۳۶۰</ref> و بازماندگان این خاندان تا همین اواخر از سادات محترم منطقه [[استراباد]] بوده‌اند.<ref>ر.ک:هدایت، روضه الصفا، ج۹، صص۱۱۲، ۴۸۹</ref>


==معاصران و شاگردان==
==معاصران و شاگردان==
میرفندرسكی از معاصران [[میرداماد]] و [[شیخ بهائی]] بوده و چندین تن از مدرسان علوم حكمای معروف آن عصر چون [[ملاصادق اردستانی |ملا صادق اردستانی]]، [[محمدباقر سبزواری]]، [[آقاحسین خوانساری]]، [[میرزا رفیعای نائینی]] و [[ملارجب علی تبریزی]] از شاگردان او بوده‌اند.<ref>ر.ک:خوانساری،روضات الجنات، ج2، ص354؛ خاتون‌آبادی، وقایع السنین و الاعوام، ص514؛ هدایت، روضه الصفاء، ج8، ص586؛ آشتیانی،مقدمه بر الشواهد الربوبیه، ص85</ref>
میرفندرسکی از معاصران [[میرداماد]] و [[شیخ بهائی]] بوده و چندین تن از مدرسان علوم حکمای معروف آن عصر چون [[ملاصادق اردستانی|ملا صادق اردستانی]]، [[محمدباقر سبزواری]]، [[آقاحسین خوانساری]]، [[میرزا رفیعای نائینی]] و [[ملارجب علی تبریزی]] از شاگردان او بوده‌اند.<ref>ر.ک:خوانساری،روضات الجنات، ج۲، ص۳۵۴؛ خاتون‌آبادی، وقایع السنین و الاعوام، ص۵۱۴؛ هدایت، روضه الصفاء، ج۸، ص۵۸۶؛ آشتیانی،مقدمه بر الشواهد الربوبیه، ص۸۵</ref>


بعضی از مؤلفان [[صدرالدین شیرازی]]، حكیم بزرگ [[صفویه|عصر صفوی]] را نیز در شمار شاگردان او آورده‌اند،<ref>مدرس، ریحانه الادب، ج3، ص418؛ براون، 435/IV</ref> ولی صدرالدین در هیچ یك از آثار خود از او نامی نبرده است، در صورتی كه در مقدمه شرح بر [[اصول کافی]] از دو استاد دیگر خود میرداماد و شیخ بهائی با تجلیل و تكریم فراوان یاد می‌كند.<ref>ر.ک:آشتیانی،مقدمه بر الشواهد الربوبیه، صص83-84، صص87-88</ref>
بعضی از مؤلفان [[صدرالدین شیرازی]]، حکیم بزرگ [[صفویه|عصر صفوی]] را نیز در شمار شاگردان او آورده‌اند،<ref>مدرس، ریحانه الادب، ج۳، ص۴۱۸؛ براون، ۴۳۵/IV</ref> ولی صدرالدین در هیچ یک از آثار خود از او نامی نبرده است، در صورتی که در مقدمه شرح بر [[اصول کافی]] از دو استاد دیگر خود میرداماد و شیخ بهائی با تجلیل و تکریم فراوان یاد می‌کند.<ref>ر.ک:آشتیانی،مقدمه بر الشواهد الربوبیه، صص۸۳-۸۴، صص۸۷-۸۸</ref>


==تاثیرپذیری از فرهنگ هند==
==تاثیرپذیری از فرهنگ هند==
برخی معتقدند بعید نیست که افکار میرفندرسکی متأثر از محیط فکری و فرهنگی هند بوده باشد. به نظر می‌رسد برخی تأملات فلسفی او، در گیر و دار مباحث و مباحثات علمی آن دورۀ هند، شکل گرفته باشد.
برخی معتقدند بعید نیست که افکار میرفندرسکی متأثر از محیط فکری و فرهنگی هند بوده باشد. به نظر می‌رسد برخی تأملات فلسفی او، در گیر و‌دار مباحث و مباحثات علمی آن دورۀ هند، شکل گرفته باشد.


به گفته نویسنده كتاب دبستان مذاهب، میر با شاگردان [[آذرکیوان]] (زادهٔ ۹۱۴ ش/۹۴۲ق در فارس - درگذشتهٔ ۹۹۷ ش. /۱۰۲۷ ق. در هند) مصاحبت داشت و ترك آزار جاندار از صحبت شاگردان كیوان پیش گرفته بود.<ref>رضازاده ملك، دبستان مذاهب، ج 1، ص 47</ref>
به گفته نویسنده کتاب دبستان مذاهب، میر با شاگردان [[آذرکیوان]] (زادهٔ ۹۱۴ ش/۹۴۲ق در فارس - درگذشتهٔ ۹۹۷ ش. /۱۰۲۷ ق. در هند) مصاحبت داشت و ترک آزار جاندار از صحبت شاگردان کیوان پیش گرفته بود.<ref>رضازاده ملک، دبستان مذاهب، ج۱، ص۴۷</ref>
در این كتاب چند تن از آذركیوانیان نیز از دوستان و نزدیكان میرفندرسكی شمرده شده‌اند.<ref>رضازاده ملك، دبستان مذاهب، ج 1، صص  337-338</ref>
در این کتاب چند تن از آذرکیوانیان نیز از دوستان و نزدیکان میرفندرسکی شمرده شده‌اند.<ref>رضازاده ملک، دبستان مذاهب، ج۱، صص۳۳۷-۳۳۸</ref>
اما این ارتباط میان میرفندرسكی شاگردان آذركیوان، از دو جهت قابل رد است چرا که:
اما این ارتباط میان میرفندرسکی شاگردان آذرکیوان، از دو جهت قابل رد است چرا که:
# در آثاری كه از وی دردست است هیچ‌گونه تأثیری از افكار آذركیوان و از اصطلاحات واژگان خاص آن گروه دیده نمی‌شود.
# در آثاری که از وی دردست است هیچ‌گونه تأثیری از افکار آذرکیوان و از اصطلاحات واژگان خاص آن گروه دیده نمی‌شود.
# در هیچ یك از آثار و تألیفات دیگر این گروه اشاره‌ای به نام میرفندرسكی نیامده است.
# در هیچ یک از آثار و تألیفات دیگر این گروه اشاره‌ای به نام میرفندرسکی نیامده است.


==خصوصیات==
==خصوصیات==
هرچند كه از میر آثار فراوانی دردست نیست لیكن عبارات و القابی كه بر كتیبه سنگ مزار او دیده می‌شود حكایت از آن دارد كه وی در دوران حیات در نظر خواص و عوام حرمت و عزت خاص داشته است و نه تنها در حكمت و علوم رسمی، بلكه در معارف الهی و سیر و سلوك عرفانی نیز او را دارای مقامی بس بلند می‌دانسته‌اند.
هرچند که از میر آثار فراوانی دردست نیست لیکن عبارات و القابی که بر کتیبه سنگ مزار او دیده می‌شود حکایت از آن دارد که وی در دوران حیات در نظر خواص و عوام حرمت و عزت خاص داشته است و نه تنها در حکمت و علوم رسمی، بلکه در معارف الهی و سیر و سلوک عرفانی نیز او را دارای مقامی بس بلند می‌دانسته‌اند.


دلیل دیگر بر شهرت و منزلت او نزد مردم آن روزگار داستان‌های غریب و كرامت‌های گوناگونی است كه به او نسبت داده‌اند.<ref>ر.ک:زنوزی، ریاض الجنه، 4(1)521؛ نراقی، طاقدیس، صص 195-202؛ تنكابنی،قصص العلماء، صص 236-237؛ معصوم علیشاه،طرائق الحقائق، ج 3، ص 158؛ صبا، تذكرة روز روشن، ص 25</ref>
دلیل دیگر بر شهرت و منزلت او نزد مردم آن روزگار داستان‌های غریب و کرامت‌های گوناگونی است که به او نسبت داده‌اند.<ref>ر.ک:زنوزی، ریاض الجنه، ۴(۱)۵۲۱؛ نراقی، طاقدیس، صص۱۹۵-۲۰۲؛ تنکابنی،قصص العلماء، صص۲۳۶-۲۳۷؛ معصوم علیشاه،طرائق الحقائق، ج۳، ص۱۵۸؛ صبا، تذکرة روز روشن، ص۲۵</ref>


حكایاتی كه درباره تیزهوشی، عزت نفس، حاضر جوابی و بی‌پروایی او در پاسخ گفتن به خرده‌گیری‌های امیران و شاهان نقل كرده‌اند نیز حاكی از دقت نظر، قوت ذهن، شجاعت اخلاقی، وارستگی وآزادمنشی اوست.<ref>ر.ک:افندی، ریاض العلماء، ج 5، صص 499، 501؛ واله، ریاض الشعراء، گ 35‌ب؛ زنوزی، ریاض الجنه، 4(1)/520-521؛ دبستان مذاهب،به كوشش رحیم رضازاده ملك، ج 1، ص 47؛ خوانساری، ریاض العلماء، ج 1، ص 246؛ هدایت، ریاض العارفین، صص 267-268؛ قمی،الكنی و الالقاب، ج 3، ص 35؛ مدرس،ریحانه الادب، ج 4، صص 357-358</ref>
حکایاتی که درباره تیزهوشی، عزت نفس، حاضر جوابی و بی‌پروایی او در پاسخ گفتن به خرده‌گیری‌های امیران و شاهان نقل کرده‌اند نیز حاکی از دقت نظر، قوت ذهن، شجاعت اخلاقی، وارستگی وآزادمنشی اوست.<ref>ر.ک:افندی، ریاض العلماء، ج۵، صص۴۹۹، ۵۰۱؛ واله، ریاض الشعراء، گ ۳۵‌ب؛ زنوزی، ریاض الجنه، ۴(۱)/۵۲۰-۵۲۱؛ دبستان مذاهب،به کوشش رحیم رضازاده ملک، ج۱، ص۴۷؛ خوانساری، ریاض العلماء، ج۱، ص۲۴۶؛ هدایت، ریاض العارفین، صص۲۶۷-۲۶۸؛ قمی،الکنی و الالقاب، ج۳، ص۳۵؛ مدرس،ریحانه الادب، ج۴، صص۳۵۷-۳۵۸</ref>
گفته‌اند كه روزی در مجلس او مسأله‌ای از علم هندسه بنا بر نظر [[خواجه نصیرالدین طوسی]] مطرح شد. میر، برهانی در باب آن آورد و پرسید كه آیا خواجه این برهان را ذكر كرده است؟ گفتند: نه! سپس چندین برهان دیگر در همان باب اقامه و در پی هر برهان همان پرسش را تكرار كرد و جواب همان بود كه اول شنیده بود.<ref>ر.ک:افندی، ریاض العلماء، ج 1، ص 501</ref>
گفته‌اند که روزی در مجلس او مسأله‌ای از علم هندسه بنا بر نظر [[خواجه نصیرالدین طوسی]] مطرح شد. میر، برهانی در باب آن آورد و پرسید که آیا خواجه این برهان را ذکر کرده است؟ گفتند: نه! سپس چندین برهان دیگر در همان باب اقامه و در پی هر برهان همان پرسش را تکرار کرد و جواب همان بود که اول شنیده بود.<ref>ر.ک:افندی، ریاض العلماء، ج۱، ص۵۰۱</ref>
از اشارات كوتاهی كه در تذكره‌ها و كتب رجال به احوال او شده است. معلوم می‌شود كه وی در عین آنكه از لحاظ كمالات علمی و عرفانی مورد تكریم بوده در زندگانی شخصی بسیار ساده و بی‌تكلف می‌زیسته است. از شهرت و مقامات صوری گریزان بوده به ظواهر امور اعتنایی نداشته و از همراهی و همنشینی با مردم كوچه و بازار، حتی اجامر و اوباش، پرهیز نمی‌كرده است.<ref>ر.ک:افندی، ریاض العلماء، ج 1، ص 501</ref>
از اشارات کوتاهی که در تذکره‌ها و کتب رجال به احوال او شده است. معلوم می‌شود که وی در عین آنکه از لحاظ کمالات علمی و عرفانی مورد تکریم بوده در زندگانی شخصی بسیار ساده و بی‌تکلف می‌زیسته است. از شهرت و مقامات صوری گریزان بوده به ظواهر امور اعتنایی نداشته و از همراهی و همنشینی با مردم کوچه و بازار، حتی اجامر و اوباش، پرهیز نمی‌کرده است.<ref>ر.ک:افندی، ریاض العلماء، ج۱، ص۵۰۱</ref>


==صاحب نظر در علوم مختلف==
==صاحب نظر در علوم مختلف==
میر در علوم زمان خود خصوصاً در هندسه، ریاضیات و كیمیا صاحب‌نظر بوده و در پاره‌ای از این موضوعات آثاری به او منسوب است. از آثاری كه از او دردست است و نیز از روش و دیدگاه‌های فكری و فلسفی شاگردان او و تألیفات آنان معلوم می‌شود كه میر در كار تعلیم از استادان [[حکمت مشاء]] بوده و كتب [[ابن سینا]] را تدریس می‌كرده است.<ref>ر.ک:آشتیانی، مقدمه بر الشواهد الربوبیه، صص 86-88</ref> ولی ظاهراً گه‌گاه از اشارات طعن‌آمیز و تعریضات تلخ دربارۀ ابن سینا و [[خواجه نصیرالدین طوسی]] -كه هردو از بزرگان این مكتب بوده اند- خودداری نمی‌كرده است.<ref>ر.ک:خوانساری،روضات الجنات، ج 3، ص 185</ref>
میر در علوم زمان خود خصوصاً در هندسه، ریاضیات و کیمیا صاحب‌نظر بوده و در پاره‌ای از این موضوعات آثاری به او منسوب است. از آثاری که از او دردست است و نیز از روش و دیدگاه‌های فکری و فلسفی شاگردان او و تألیفات آنان معلوم می‌شود که میر در کار تعلیم از استادان [[حکمت مشاء]] بوده و کتب [[ابن سینا]] را تدریس می‌کرده است.<ref>ر.ک:آشتیانی، مقدمه بر الشواهد الربوبیه، صص ۸۶-۸۸</ref> ولی ظاهراً گه‌گاه از اشارات طعن‌آمیز و تعریضات تلخ دربارۀ ابن سینا و [[خواجه نصیرالدین طوسی]] -که هردو از بزرگان این مکتب بوده‌اند- خودداری نمی‌کرده است.<ref>ر.ک:خوانساری،روضات الجنات، ج۳، ص۱۸۵</ref>


==تالیفات==
==تالیفات==
از میرفندرسكی چند رساله مختصر در موضوعات علمی و فلسفی، مقداری حواشی و توضیحات بر ترجمه جوگ بسشت هندویی و بعضی اشعار و قطعه‌های منظوم برجای مانده است:
از میرفندرسکی چند رساله مختصر در موضوعات علمی و فلسفی، مقداری حواشی و توضیحات بر ترجمه جوگ بسشت هندویی و بعضی اشعار و قطعه‌های منظوم برجای مانده است:
# مهم‌ترین اثرمیررساله فارسی معروف به صناعیه است كه به عنوان [[حقایق الصنایع]] نیز شهرت دارد. وی در این رساله صناعت را به مفهومی بسیار گسترده و به معنی هرچیز كه از قوای عاقله و عامله آدمی به ظهور و حصول پیوندد، گرفته و در 24 باب و یك خاتمه به بیان حد صناعت انواع آن ارتباط صناعات مختلف با هم فایده و غایت هریك درجات سودمندی و شرف و خست آنها و سهم و محل هریك از اهل حرف و صنایع در جامعه پرداخته ترتیب و ترتیب صنایع را برحسب شرف و غایت تا صناعتی كه خود غایت غائی است و برای آن غایتی نیست تعیین نموده است.<ref>ر.ک:كربن، 44-32؛ نصر،«مكتب اصفهان»، تاریخ فلسفه در اسلام، صص 459-460</ref>
# مهم‌ترین اثرمیررساله فارسی معروف به صناعیه است که به عنوان [[حقایق الصنایع]] نیز شهرت دارد. وی در این رساله صناعت را به مفهومی بسیار گسترده و به معنی هرچیز که از قوای عاقله و عامله آدمی به ظهور و حصول پیوندد، گرفته و در ۲۴ باب و یک خاتمه به بیان حد صناعت انواع آن ارتباط صناعات مختلف با هم فایده و غایت هریک درجات سودمندی و شرف و خست آنها و سهم و محل هریک از اهل حرف و صنایع در جامعه پرداخته ترتیب و ترتیب صنایع را برحسب شرف و غایت تا صناعتی که خود غایت غائی است و برای آن غایتی نیست تعیین نموده است.<ref>ر.ک:کربن، ۴۴-۳۲؛ نصر،«مکتب اصفهان»، تاریخ فلسفه در اسلام، صص۴۵۹-۴۶۰</ref>
# رسالة فی الحركة نوشته مختصری است به زبان عربی در 5 فصل در تعریف حركت و اقسام آن و بیان آنكه هر حركتی محتاج محركی است و حركات كلاً باید از محركی واحد آغاز شوند كه محرك اول است و خود محركی ندارد. میر این رساله را از دیدگاه طریقه مشاء نوشته و در آن به رد و انكار نظریه مُثل افلاطونی پرداخته است. منتخباتی از این رساله با حواشی مفید به كوشش [[جلال الدین آشتیانی]] در منتخباتی از آثار حكمای الهی ایران<ref>آشتیانی،منتخباتی از آثار حكمای الهی ایران، صص 81-90</ref> طبع و نشر شده است.
# رسالة فی الحرکة نوشته مختصری است به زبان عربی در ۵ فصل در تعریف حرکت و اقسام آن و بیان آنکه هر حرکتی محتاج محرکی است و حرکات کلاً باید از محرکی واحد آغاز شوند که محرک اول است و خود محرکی ندارد. میر این رساله را از دیدگاه طریقه مشاء نوشته و در آن به رد و انکار نظریه مُثل افلاطونی پرداخته است. منتخباتی از این رساله با حواشی مفید به کوشش [[جلال الدین آشتیانی]] در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران<ref>آشتیانی،منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، صص۸۱-۹۰</ref> طبع و نشر شده است.
# رساله در تشكیك، نامه‌ای است رساله مانند كه میر در پاسخ به سؤالی كه آقامظفر كاشانی درباره مسأله تشكیك در ذاتیات از او كرده بود، نوشته است. میر در این نامه به شیوه مشائیان سخن می‌گوید و برخلاف اشراقیان كه به تشكیك در ذاتیات قائلند. وی ذاتیات را مقول به تشكیك نمی‌داند. این نامه نیز با تعلیقات جلال الدین آشتیانی در همان منتخبات<ref>آشتیانی،منتخباتی از آثار حكمای الهی ایران، صص 90-97</ref> انتشار یافته است.
# رساله در تشکیک، نامه‌ای است رساله مانند که میر در پاسخ به سؤالی که آقامظفر کاشانی درباره مسأله تشکیک در ذاتیات از او کرده بود، نوشته است. میر در این نامه به شیوه مشائیان سخن می‌گوید و برخلاف اشراقیان که به تشکیک در ذاتیات قائلند. وی ذاتیات را مقول به تشکیک نمی‌داند. این نامه نیز با تعلیقات جلال الدین آشتیانی در همان منتخبات<ref>آشتیانی،منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، صص۹۰-۹۷</ref> انتشار یافته است.
# رساله در [[كیمیا]] به فارسی ظاهراً رساله‌هایی كه به نام‌های اركان اربعه رساله در زیبق و كبریت و باب الاصغر در كتابخانه‌ها موجود است که باید نسخه‌ها یا تحریرهایی از همین رساله باشد. منظومه‌ای به زبان عربی نیز در كیمیا به او نسبت داده شده است.<ref>مركزی، ج2، ص96</ref>
# رساله در [[کیمیا]] به فارسی ظاهراً رساله‌هایی که به نام‌های ارکان اربعه رساله در زیبق و کبریت و باب الاصغر در کتابخانه‌ها موجود است که باید نسخه‌ها یا تحریرهایی از همین رساله باشد. منظومه‌ای به زبان عربی نیز در کیمیا به او نسبت داده شده است.<ref>مرکزی، ج۲، ص۹۶</ref>
# حواشی بر جوگ بسشت، متنی كه میر بر آن حاشیه نوشته كتابی است در [[عرفان]] و حكمت هندی كه در زمان اكبرشاه به فارسی ترجمه شد. اصل كتاب به نام لگهویوگه و اسیشتهه. خلاصه‌ای است از منظومه بزرگ‌تری به نام یوگه واسیشتهه كه به نام‌های مهار اماینه و واسیشتهه راماینه نیز معروف است. این منظومة طولانی، در حقیقت گفت‌وگویی است میان واسیشتهه، حكیم باستانی و افسانه‌ای هند با شاهزاده معروف «راما» یا «راماچندره» ـ كه حماسه دینی بزرگ هند، راماینه، شرح كارها و جنگ‌های اوست ـ و در سراسر آن، استاد حكیم در ضمن بیان داستان‌هایی پندآمیز تعلیمات اخلاقی و فلسفی خود را برای شاگرد خویش بیان می‌كند. فلسفه‌ای كه در این كتاب مطرح است كلاً همان تفكر [[توحید]] وجودی مطلق است كه از مكاتب مهم فلسفی و عرفانی هند به شمار می‌رود و نماینده برجسته آن شنكره است. میرفندرسكی برای كتاب جوگ بسشت فرهنگ‌نامه‌ای نیز به نام كشف اللغات جوك ترتیب داده بود كه نسخه‌هایی از آن هم به ضمیمه آن كتاب و هم به‌طور جداگانه موجود است.<ref>ر.ک:منزوی، خطی، ج3، ص2015</ref>
# حواشی بر جوگ بسشت، متنی که میر بر آن حاشیه نوشته کتابی است در [[عرفان]] و حکمت هندی که در زمان اکبرشاه به فارسی ترجمه شد. اصل کتاب به نام لگهویوگه و اسیشتهه. خلاصه‌ای است از منظومه بزرگ‌تری به نام یوگه واسیشتهه که به نام‌های مهار اماینه و واسیشتهه راماینه نیز معروف است. این منظومة طولانی، در حقیقت گفت‌وگویی است میان واسیشتهه، حکیم باستانی و افسانه‌ای هند با شاهزاده معروف «راما» یا «راماچندره» ـ که حماسه دینی بزرگ هند، راماینه، شرح کارها و جنگ‌های اوست ـ و در سراسر آن، استاد حکیم در ضمن بیان داستان‌هایی پندآمیز تعلیمات اخلاقی و فلسفی خود را برای شاگرد خویش بیان می‌کند. فلسفه‌ای که در این کتاب مطرح است کلاً همان تفکر [[توحید]] وجودی مطلق است که از مکاتب مهم فلسفی و عرفانی هند به شمار می‌رود و نماینده برجسته آن شنکره است. میرفندرسکی برای کتاب جوگ بسشت فرهنگ‌نامه‌ای نیز به نام کشف اللغات جوک ترتیب داده بود که نسخه‌هایی از آن هم به ضمیمه آن کتاب و هم به‌طور جداگانه موجود است.<ref>ر.ک:منزوی، خطی، ج۳، ص۲۰۱۵</ref>


===آثار دیگر===
===آثار دیگر===
در بعضی از تذكره‌ها و كتب تراجم تألیفات دیگری چون تاریخ [[صفویه]]، تحقیق المزله و برخی رسالات و نوشته‌های دیگر<ref>ر.ک:مدرس، ریحانه الادب، ج 4، ص 358؛ امین، اعیان‌الشیعه، ج 2، ص 403</ref> به نام میر ذكر كرده‌اند كه تاكنون اثری از آنها به دست نیامده است.
در بعضی از تذکره‌ها و کتب تراجم تألیفات دیگری چون تاریخ [[صفویه]]، تحقیق المزله و برخی رسالات و نوشته‌های دیگر<ref>ر.ک:مدرس، ریحانه الادب، ج۴، ص۳۵۸؛ امین، اعیان‌الشیعه، ج۲، ص۴۰۳</ref> به نام میر ذکر کرده‌اند که تاکنون اثری از آنها به دست نیامده است.


==اشعار==
==اشعار==
دراغلب تذكره‌ها اشعاری از میرفندرسكی نقل كرده‌اند. آنچه از او بر جای مانده، دو قصیده، چند رباعی و چند قطعه است. مطلع معروف‌ترین شعر وی، این گونه است:
دراغلب تذکره‌ها اشعاری از میرفندرسکی نقل کرده‌اند. آنچه از او بر جای مانده، دو قصیده، چند رباعی و چند قطعه است. مطلع معروف‌ترین شعر وی، این گونه است:
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = میر فندرسکی:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی|صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی}}{{ب|صورت زیرین اگر با نردبان معرفت|بررود بالا همان بااصل خود یکتاستی}}{{ب|این سخن را در نیابد هیچ فهم ظاهری|گر او بونصر استی و گر بوعلی سیناستی}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع | تراز = وسط| عرض = 450px| اندازه خط = 16px| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = میر فندرسکی:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی|صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی}}{{ب|صورت زیرین اگر با نردبان معرفت|بررود بالا همان بااصل خود یکتاستی}}{{ب|این سخن را در نیابد هیچ فهم ظاهری|گر او بونصر استی و گر بوعلی سیناستی}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی| منبع| تراز = وسط| عرض = 650px| اندازه خط = 14px| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|۲}}


== منابع ==
== منابع ==
{{ستون-شروع|2}}
{{ستون-شروع|۲}}
* آشتیانی، جلال‌الدین، مقدمه بر الشواهد الربوبیه، تهران، 1360ش.
* آشتیانی، جلال‌الدین، مقدمه بر الشواهد الربوبیه، تهران، ۱۳۶۰ش.
* ابوالقاسم فندرسكی، «رساله در تشكیك»، «منتخباتی از رسالة حركت»، «منتخباتی از رسالة صناعیه» (نك، هم‌، منتخباتی از …).
* ابوالقاسم فندرسکی، «رساله در تشکیک»، «منتخباتی از رسالة حرکت»، «منتخباتی از رسالة صناعیه» (نک، هم‌، منتخباتی از …).
* افندی اصفهانی، عبداللـه، ریاض العلماء، به كوشش احمد حسینی، قم، 1401ق.
* افندی اصفهانی، عبداللـه، ریاض العلماء، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
* امین، محسن، اعیان‌الشیعه، بیروت، 1403ق/1983م.
* امین، محسن، اعیان‌الشیعه، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
* اوحدی بلیانی، محمد، عرفات العاشقین، نسخة خطی كتابخانة ملك، شم‌ 5324.
* اوحدی بلیانی، محمد، عرفات العاشقین، نسخة خطی کتابخانة ملک، شم‌ ۵۳۲۴.
* تنكابنی، محمد، قصص العلماء، تهران، 1362ش.
* تنکابنی، محمد، قصص العلماء، تهران، ۱۳۶۲ش.
* حقوق، خطی؛
* حقوق، خطی؛
* خاتون‌آبادی، عبدالحسین، وقایع السنین و الاعوام، به كوشش محمدباقر بهبودی، تهران، 1352ش.
* خاتون‌آبادی، عبدالحسین، وقایع السنین و الاعوام، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۵۲ش.
* خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، تهران، 1390ق.
* خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، تهران، ۱۳۹۰ق.
* دبستان مذاهب، به كوشش رحیم رضازاده ملك، تهران، 1362ش.
* دبستان مذاهب، به کوشش رحیم رضازاده ملک، تهران، ۱۳۶۲ش.
* زنوزی، محمدحسن، ریاض الجنه، به كوشش علی رفیعی، قم، 1370ش.
* زنوزی، محمدحسن، ریاض الجنه، به کوشش علی رفیعی، قم، ۱۳۷۰ش.
* صبا، محمد مظفر حسین، تذكرة روز روشن، به كوشش محمدحسین ركن‌زاده آدمیت، تهران، 1343ش.
* صبا، محمد مظفر حسین، تذکرة روز روشن، به کوشش محمدحسین رکن‌زاده آدمیت، تهران، ۱۳۴۳ش.
* قمی، عباس، الكنی و الالقاب، تهران، 1397ق؛ گلچین معانی، احمد، تذكرۀ پیمانه، مشهد، 1359ش.
* قمی، عباس، الکنی و الالقاب، تهران، ۱۳۹۷ق؛ گلچین معانی، احمد، تذکرۀ پیمانه، مشهد، ۱۳۵۹ش.
* مجتبائی، فتح اللـه، «بیرونی در هند»، بررسیهایی دربارة ابوریحان بیرونی، تهران، 1352ش.
* مجتبائی، فتح اللـه، «بیرونی در هند»، بررسیهایی دربارة ابوریحان بیرونی، تهران، ۱۳۵۲ش.
* مدرس، محمدعلی، ریحانه الادب، تبریز، 1346ش.
* مدرس، محمدعلی، ریحانه الادب، تبریز، ۱۳۴۶ش.
* مركزی، خطی؛
* مرکزی، خطی؛
* معصوم‌علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به كوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1318ش.
* معصوم‌علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش.
* منتخباتی از آثار حكمای الهی ایران، به كوشش جلال‌الدین آشتیانی، مشهد، 1351ش.
* منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۵۱ش.
* نراقی، ملا احمد، طاقدیس، به كوشش حسن نراقی، تهران، 1362ش.
* نراقی، ملا احمد، طاقدیس، به کوشش حسن نراقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
* نصر، حسین، «مكتب اصفهان»، تاریخ فلسفه در اسلام، به كوشش م.م، شریف، تهران، 1362ش.
* نصر، حسین، «مکتب اصفهان»، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م.م، شریف، تهران، ۱۳۶۲ش.
* محمد طاهر، تذكره، به كوشش وحید دستگردی، تهران، 1317ش.
* محمد طاهر، تذکره، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۷ش.
* نفیسی، سعید، احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی، تهران، 1316ش.
* نفیسی، سعید، احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی، تهران، ۱۳۱۶ش.
* واله داغستانی، ریاض الشعراء، نسخة عكسی موجود در كتابخانه مركز.
* واله داغستانی، ریاض الشعراء، نسخة عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
* هدایت، رضاقلی، روضه الصفا، تهران، 1339ش.
* هدایت، رضاقلی، روضه الصفا، تهران، ۱۳۳۹ش.
* هدایت، رضاقلی، ریاض العارفین، به كوشش محمدعلی گرگانی، تهران، 1344ش.
* هدایت، رضاقلی، ریاض العارفین، به کوشش محمدعلی گرگانی، تهران، ۱۳۴۴ش.
=== منابع انگلیسی ===
=== منابع انگلیسی ===
{{چپ‌چین}}
{{چپ‌چین}}
* Browne,E.G.,A Literary History of persia,London,1969.
* Browne,E.G.,A Literary History of persia,London,۱۹۶۹.
* corbin,H.,introd.Anthologie des philosophes iraniens(vide:PB,Montaxabati…).
* corbin,H.,introd.Anthologie des philosophes iraniens(vide:PB,Montaxabati…).
* Mujtaba,I,f.,Aspects of Hindu Muslim cultural Relations, New Delhi,1978.
* Mujtaba,I,f.,Aspects of Hindu Muslim cultural Relations, New Delhi,۱۹۷۸.
* id,Mir Fendiriski in India,Maqalat va Barrasiha,Tehran,1983,nos.38-39.
* id,Mir Fendiriski in India,Maqalat va Barrasiha,Tehran,۱۹۸۳,nos.۳۸-۳۹.
* Rieu,ch., Catalogue of the persian Manuscripts in the British Museum,Oxford,1881.
* Rieu,ch., Catalogue of the persian Manuscripts in the British Museum,Oxford,۱۸۸۱.
{{پایان چپ‌چین}}
{{پایان چپ‌چین}}
{{پایان}}
{{پایان}}