الغارات (کتاب): تفاوت میان نسخهها
←روایت کتاب الغارات
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==روایت کتاب الغارات== | ==روایت کتاب الغارات== | ||
فهرست کتابهای ابواسحاق را عباس بن السری، محمدبن زید الرطاب و احمد بن علویه اصفهانی مشهور به ابن اسود کاتب روایت کردهاند. [[شیخ صدوق|شیخ صدوق]] کتابهای ابواسحاق را از پدرش و او از عبدالله بن حسن مودب و او نیز از احمد بن علویه اصفهانی روایت کرده است. اما از چگونگی و کیفیت روایت کتابهایی از جمله الغارات با وجود آنکه جمعی از بزرگان چون ابن ابی الحدید و [[حسن بن سلیمان حلی|حسن بن سلیمان حلی]] شاگرد [[شهید اول|شهید اول]] بدون واسطه از آن روایت کردهاند؛ خبری در دست نیست.<ref>علی بیات، معرفی الغارات.</ref> به نوشته [[محدث ارموی]]، نُسَخ این کتاب از قدیم الایام اعتزاز کبریت احمر و نایابتر از سیمرغ و کیمیا بوده است.<ref>ثقفی، ترجمه الغارات، ۱۳۷۴ش، ص۱۱.</ref> | فهرست کتابهای ابواسحاق را عباس بن السری، محمدبن زید الرطاب و احمد بن علویه اصفهانی مشهور به ابن اسود کاتب روایت کردهاند. [[شیخ صدوق|شیخ صدوق]] کتابهای ابواسحاق را از پدرش و او از عبدالله بن حسن مودب و او نیز از احمد بن علویه اصفهانی روایت کرده است. اما از چگونگی و کیفیت روایت کتابهایی از جمله الغارات با وجود آنکه جمعی از بزرگان چون ابن ابی الحدید و [[حسن بن سلیمان حلی|حسن بن سلیمان حلی]] شاگرد [[شهید اول|شهید اول]] بدون واسطه از آن روایت کردهاند؛ خبری در دست نیست.<ref>علی بیات، معرفی الغارات.</ref> به نوشته [[محدث ارموی]]، نُسَخ این کتاب از قدیم الایام اعتزاز کبریت احمر و نایابتر از سیمرغ و کیمیا بوده است.<ref>ثقفی، ترجمه الغارات، ۱۳۷۴ش، ص۱۱.</ref> | ||
==نگاهی به محتوا== | |||
نخستین مطلب کتاب خطبه امیرالمؤمنین در [[جنگ نهروان|نهروان]] پس از جنگ است «أيّها النّاس أمّا بعد أنا فقأت عين الفتنة و لم يكن أحد ليجترئ عليها غيري...» ای مردم من بودم که چشم فتنه را کور کردم و کسى جز من جرئت نداشت وارد این معرکه گردد.... <ref>ثقفی،الغارات، ۱۳۹۵ق،ج۱، ص۶.</ref>در ادامه حضرت مطالبی درباره مقام و جایگاه علمی خودش و بی اعتمادی به مردم برای نقل آنها بیان کرد و افزود «سلوني قبل أن تفقدوني...» پیش از این که مرا از دست بدهید از من بپرسید...<ref>ثقفی،الغارات، ۱۳۹۵ق،ج۱، ص۷.</ref> | نخستین مطلب کتاب خطبه امیرالمؤمنین در [[جنگ نهروان|نهروان]] پس از جنگ است «أيّها النّاس أمّا بعد أنا فقأت عين الفتنة و لم يكن أحد ليجترئ عليها غيري...» ای مردم من بودم که چشم فتنه را کور کردم و کسى جز من جرئت نداشت وارد این معرکه گردد.... <ref>ثقفی،الغارات، ۱۳۹۵ق،ج۱، ص۶.</ref>در ادامه حضرت مطالبی درباره مقام و جایگاه علمی خودش و بی اعتمادی به مردم برای نقل آنها بیان کرد و افزود «سلوني قبل أن تفقدوني...» پیش از این که مرا از دست بدهید از من بپرسید...<ref>ثقفی،الغارات، ۱۳۹۵ق،ج۱، ص۷.</ref> | ||
پایان بخش کتاب حضور [[بسر بن ارطاة|بُسر]] مأمور معاویه برای غارت [[مدینه]] و قاتل دو فرزند [[عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب|عبیدالله بن عباس]] در مجلس [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]] و سؤال عبیدالله بن عباس از معاویه درباره فرمان دادنش به بسر برای کشتن دو فرزند او و انکار معاویه است... پس از انکار معاویه بسر به عنوان اعتراض شمشیرش را بر زمین افکند که معاویه به او هشدار داد که این کار را نکند(شاید عبیدالله بن عباس شمشیر را بردارد و بسر را بکشد) عبیدالله بن عباس به معاویه گفت تو گمان میکنی من با این شمشیر بسر خواهم کشت؟در این هنگام پسر عبیدالله گفت ما با این شمشیر فقط دو فرزند معاویه یعنی [[یزید بن معاویه|یزید]] و عبدالله را میکشیم که معاویه خندید و گفت گناه این دو چیست؟!<ref>ثقفی،الغارات، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۵۲-۴۵۳.</ref> | |||
==زنده نگهداشتن کتاب الغارات== | ==زنده نگهداشتن کتاب الغارات== |