Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۳٬۴۸۷
ویرایش
Rezai.mosavi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (←اقدامات) |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
به باور پژوهشگران، رفتارهای مذهبی رضاخان و روابطش با روحانیت شیعه در دوره نخستوزیری و دوره سلطنت او بسیار متفاوت بود. او برای طی کردن مسیر موفقیت قبل از رسیدن به سلطنت، تظاهر به دینداری و حفظ شعائر مذهبی میکرد و خود پیشقدم انجام مناسک مذهبی بود؛ ولی پس از رسیدن به سلطنت به تدریج روش خود را عوض کرد تا جایی که به مقابله خشونتبار با شعائر مذهبی و روحانیان پرداخت. | به باور پژوهشگران، رفتارهای مذهبی رضاخان و روابطش با روحانیت شیعه در دوره نخستوزیری و دوره سلطنت او بسیار متفاوت بود. او برای طی کردن مسیر موفقیت قبل از رسیدن به سلطنت، تظاهر به دینداری و حفظ شعائر مذهبی میکرد و خود پیشقدم انجام مناسک مذهبی بود؛ ولی پس از رسیدن به سلطنت به تدریج روش خود را عوض کرد تا جایی که به مقابله خشونتبار با شعائر مذهبی و روحانیان پرداخت. | ||
== معرفی و جایگاه == | ==معرفی و جایگاه== | ||
رضا پهلوی معروف به رضاخان و رضاشاه، مؤسس [[سلسله پهلوی]]، آخرین سلسله شاهنشاهی [[ایران]] بود.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۳۵.</ref> عصر پهلوی اول را عصر نوسازیِ سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع معرفی کردهاند که از طریق حضور افراد نوگرا و تحصیلکرده در غرب چون تیمورتاش، علیاکبر داور و نصرتالدوله فیروز انجام گرفت.<ref>قدسیزاد، «عصر پهلوی اول»، ص۸۴۳.</ref> این دوره به دلیل اتخاذ سیاست ایرانگرایی افراطی، تحول در سیستم قضائی، تغییر در سبک پوشش دینی، محدودیت در رسوم سنتی و آیینهای مذهبی و اجرای سیاستهای غیردینی مانند [[واقعه کشف حجاب|کشف حجاب]] دارای اهمیت دانسته شده است.<ref>قدسیزاد، «عصر پهلوی اول»، ص۸۴۳.</ref> دوره رضاشاه را دوره رژیم یکنفره یا حاکمیت مطلق نیز نامیدهاند<ref>هدایت، خاطرات و خطرات، ۱۳۶۳ش، ص۳۸۶.</ref> که باعث کنار گذاشته شدن یا حذف فیزیکی بسیاری از اطرافیان رضاشاه مانند تیمورتاش و داور و مخالفان او مانند [[سید حسن مدرس]] شد.<ref>قدسیزاد، «عصر پهلوی اول»، ص۸۴۳.</ref> برخی اقدامات رضاشاه منجر به بروز حرکتها و جنبشهایی از سوی مخالفان میشد که معمولاً با واکنش شدید حکومت او سرکوب میشد.<ref>صلاح، کشف حجاب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۱۰۳؛ عفتی، «[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/130/6200/65835 آیت الله مؤسس، حائری یزدی، شیخ عبدالکریم]»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.</ref> همچنین نتیجه اقدامات رضاشاه را ایجاد محدودیت برای روحانیت و کاهش حوزه نفوذ و قدرت آنان دانستهاند.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۳۹–۲۴؛ بابائی، سازمان روحانیت شیعه در عصر پهلوی اول، ۱۳۸۹، ص۱۴۵.</ref> | رضا پهلوی معروف به رضاخان و رضاشاه، مؤسس [[سلسله پهلوی]]، آخرین سلسله شاهنشاهی [[ایران]] بود.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۳۵.</ref> عصر پهلوی اول را عصر نوسازیِ سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع معرفی کردهاند که از طریق حضور افراد نوگرا و تحصیلکرده در غرب چون تیمورتاش، علیاکبر داور و نصرتالدوله فیروز انجام گرفت.<ref>قدسیزاد، «عصر پهلوی اول»، ص۸۴۳.</ref> این دوره به دلیل اتخاذ سیاست ایرانگرایی افراطی، تحول در سیستم قضائی، تغییر در سبک پوشش دینی، محدودیت در رسوم سنتی و آیینهای مذهبی و اجرای سیاستهای غیردینی مانند [[واقعه کشف حجاب|کشف حجاب]] دارای اهمیت دانسته شده است.<ref>قدسیزاد، «عصر پهلوی اول»، ص۸۴۳.</ref> دوره رضاشاه را دوره رژیم یکنفره یا حاکمیت مطلق نیز نامیدهاند<ref>هدایت، خاطرات و خطرات، ۱۳۶۳ش، ص۳۸۶.</ref> که باعث کنار گذاشته شدن یا حذف فیزیکی بسیاری از اطرافیان رضاشاه مانند تیمورتاش و داور و مخالفان او مانند [[سید حسن مدرس]] شد.<ref>قدسیزاد، «عصر پهلوی اول»، ص۸۴۳.</ref> برخی اقدامات رضاشاه منجر به بروز حرکتها و جنبشهایی از سوی مخالفان میشد که معمولاً با واکنش شدید حکومت او سرکوب میشد.<ref>صلاح، کشف حجاب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۱۰۳؛ عفتی، «[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/130/6200/65835 آیت الله مؤسس، حائری یزدی، شیخ عبدالکریم]»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.</ref> همچنین نتیجه اقدامات رضاشاه را ایجاد محدودیت برای روحانیت و کاهش حوزه نفوذ و قدرت آنان دانستهاند.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۳۹–۲۴؛ بابائی، سازمان روحانیت شیعه در عصر پهلوی اول، ۱۳۸۹، ص۱۴۵.</ref> | ||
== زندگینامه == | ==زندگینامه== | ||
رضا پهلوی در دوران [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]]، در [[سال ۱۲۵۶ هجری شمسی|سال ۱۲۵۶ش]] در خانوادهای نظامی در روستای آلاشت سوادکوه [[مازندران]] به دنیا آمد. او پس از درگذشت پدرش، به [[تهران]] رفت و در نوجوانی وارد بریگاد قزاق{{یاد|نیروی نظامی ویژهای بود که در سال ۱۲۵۸ ه.ش (۱۲۹۶ ق) به درخواست ناصرالدین شاه قاجار درپی قراردادی بین ایران و روسیه تزاری تشکیل شد. استعداد این نیروی نظامی ابتدا در حد بریگاد (تیپ) و سپس دیویزیون (لشکر) بود و زیر فرماندهی افسران روس (نظامیان کازاک) قرار داشت. لشکر قزاق برای چندین دهه مهمترین نیروی نظامی ایران بهشمار میرفت و نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا کرد.}} شد.<ref>ارفع، در خدمت پنج سلطان، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۵.</ref> به گفته محمدتقی بهار، رضاخان پس از طی کردن مأموریتهای موفقیتآمیز و ارتقا درجه، هنگامی که فرمانده گردان پیاده همدان بود، در نخستین همکاری با [[بریتانیا|انگلیسیها]] به تصفیه لشکر قزاق از هواخواهان [[روسیه]] پرداخت.<ref>بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ۱۳۵۷ش، ج۱، ص۷۳–۷۷.</ref> رضاخان پس از شرکت در [[کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش]] همراه با [[سید ضیاءالدین طباطبایی]]، موفق به احراز پست وزارت جنگ و دریافت لقب سردار سپه از [[احمدشاه قاجار]] شد.<ref>بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ۱۳۵۷ش، ج۱، ص۸۰–۸۶.</ref> او پس از سازماندهی نیروهای نظامی ایران،<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۲۴۶.</ref> در اولین اقدام به سرکوب شورشها و نهضتهایی از جمله [[نهضت جنگل]] به رهبری [[میرزا کوچکخان جنگلی|میرزا کوچک خان]] پرداخت<ref>فخرایی، سردار جنگل:میرزا کوجکخان، ۱۳۵۴ش، ص۳۷۲–۳۸۳.</ref> که در سراسر [[ایران]] شکل گرفته بود.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۵۳–۱۶۹.</ref> | رضا پهلوی در دوران [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]]، در [[سال ۱۲۵۶ هجری شمسی|سال ۱۲۵۶ش]] در خانوادهای نظامی در روستای آلاشت سوادکوه [[مازندران]] به دنیا آمد. او پس از درگذشت پدرش، به [[تهران]] رفت و در نوجوانی وارد بریگاد قزاق{{یاد|نیروی نظامی ویژهای بود که در سال ۱۲۵۸ ه.ش (۱۲۹۶ ق) به درخواست ناصرالدین شاه قاجار درپی قراردادی بین ایران و روسیه تزاری تشکیل شد. استعداد این نیروی نظامی ابتدا در حد بریگاد (تیپ) و سپس دیویزیون (لشکر) بود و زیر فرماندهی افسران روس (نظامیان کازاک) قرار داشت. لشکر قزاق برای چندین دهه مهمترین نیروی نظامی ایران بهشمار میرفت و نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا کرد.}} شد.<ref>ارفع، در خدمت پنج سلطان، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۵.</ref> به گفته محمدتقی بهار، رضاخان پس از طی کردن مأموریتهای موفقیتآمیز و ارتقا درجه، هنگامی که فرمانده گردان پیاده همدان بود، در نخستین همکاری با [[بریتانیا|انگلیسیها]] به تصفیه لشکر قزاق از هواخواهان [[روسیه]] پرداخت.<ref>بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ۱۳۵۷ش، ج۱، ص۷۳–۷۷.</ref> رضاخان پس از شرکت در [[کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش]] همراه با [[سید ضیاءالدین طباطبایی]]، موفق به احراز پست وزارت جنگ و دریافت لقب سردار سپه از [[احمدشاه قاجار]] شد.<ref>بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ۱۳۵۷ش، ج۱، ص۸۰–۸۶.</ref> او پس از سازماندهی نیروهای نظامی ایران،<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۲۴۶.</ref> در اولین اقدام به سرکوب شورشها و نهضتهایی از جمله [[نهضت جنگل]] به رهبری [[میرزا کوچکخان جنگلی|میرزا کوچک خان]] پرداخت<ref>فخرایی، سردار جنگل:میرزا کوجکخان، ۱۳۵۴ش، ص۳۷۲–۳۸۳.</ref> که در سراسر [[ایران]] شکل گرفته بود.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۵۳–۱۶۹.</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
رضاشاه در طول شانزده سال سلطنت، چندین کابینه تشکیل داد؛ ولی به دلیل سوءظن به اطرافیان، بسیاری از افراد صاحب نفوذ را از سیاست حذف کرد.<ref>تقیزاده، زندگی طوفانی: خاطرات سید حسن تقیزاده، ۱۳۶۸ش، ص۱۹۲.</ref> او به دلیل نزدیکی به [[آلمان]] در جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین، مجبور به استعفا شد و سلطنت را به پسر خود [[محمدرضا پهلوی]] واگذار کرد.<ref>بنیاحمد، تاریخ شاهنشاهی پهلوی، ۱۳۵۶ش، ج۳، ص۴۷۹–۵۳۶.</ref> رضاشاه، پس از استعفا به جزیره موریس و [[آفریقای جنوبی]] رفت و تا زمان مرگ در [[سال ۱۳۲۳ هجری شمسی|سال ۱۳۲۳ش]] در آنجا حضور داشت.<ref>شمس پهلوی، خاطرات شمس پهلوی، ۱۳۷۲ش، ص۴۱۵–۴۲۲.</ref> جنازه او پس از مرگ ابتدا به مسجد رفاعی در [[مصر]] و پس از آن به ایران انتقال داده شده و در آرامگاهی دفن شد که در شهر ری در [[حرم عبدالعظیم حسنی]] برای او ساخته شده بود.<ref>مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۱۳۶۲ش، ج۸، ص۵۲۶-۵۳۳.</ref> این آرامگاه پس از انقلاب به دستور [[صادق خلخالی]]، حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ش تخریب شد.<ref>خلخالی، خاطرات آیت الله خلخالی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۴۲-۳۴۷.</ref> | رضاشاه در طول شانزده سال سلطنت، چندین کابینه تشکیل داد؛ ولی به دلیل سوءظن به اطرافیان، بسیاری از افراد صاحب نفوذ را از سیاست حذف کرد.<ref>تقیزاده، زندگی طوفانی: خاطرات سید حسن تقیزاده، ۱۳۶۸ش، ص۱۹۲.</ref> او به دلیل نزدیکی به [[آلمان]] در جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین، مجبور به استعفا شد و سلطنت را به پسر خود [[محمدرضا پهلوی]] واگذار کرد.<ref>بنیاحمد، تاریخ شاهنشاهی پهلوی، ۱۳۵۶ش، ج۳، ص۴۷۹–۵۳۶.</ref> رضاشاه، پس از استعفا به جزیره موریس و [[آفریقای جنوبی]] رفت و تا زمان مرگ در [[سال ۱۳۲۳ هجری شمسی|سال ۱۳۲۳ش]] در آنجا حضور داشت.<ref>شمس پهلوی، خاطرات شمس پهلوی، ۱۳۷۲ش، ص۴۱۵–۴۲۲.</ref> جنازه او پس از مرگ ابتدا به مسجد رفاعی در [[مصر]] و پس از آن به ایران انتقال داده شده و در آرامگاهی دفن شد که در شهر ری در [[حرم عبدالعظیم حسنی]] برای او ساخته شده بود.<ref>مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۱۳۶۲ش، ج۸، ص۵۲۶-۵۳۳.</ref> این آرامگاه پس از انقلاب به دستور [[صادق خلخالی]]، حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ش تخریب شد.<ref>خلخالی، خاطرات آیت الله خلخالی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۴۲-۳۴۷.</ref> | ||
== اقدامات == | ==اقدامات== | ||
اقدامات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رضاشاه در دوره شانزده ساله سلطنتش، واکنشهای سلبی یا ایجابی متعددی را در میان مردم و علما برانگیخت؛ به صورتی که گاه به خشونت نیز کشیده میشد.<ref>قدسیزاد، «عصر پهلوی اول»، ص۸۴۶–۸۴۷.</ref> به باور پژوهشگران تاریخی، اقدامات رضاشاه، از جنبه حکومتی به استقرار حاکمیت نظامیِ مطلقه با محوریت ارتش منجر شد.<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ج۴، ص۴۰۳–۴۰۵؛ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۹.</ref> با شکلگیری نهادها و نظام اداری جدید، این دوره را از جنبه سیاسی-اجتماعی، دوره گذار از نظام ملوکالطوایفی به نظام متمرکز معرفی کردهاند.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۹؛ کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ۱۳۷۲ش، ص۱۷۰.</ref> همچنین گفته شده از جنبه فرهنگی و مذهبی، دوره رضاشاه، دوره برخورد ارزشهای سنتی و مذهبی با ارزشهای وارداتی از غرب بوده است.<ref>بهنام، ایرانیان و اندیشه تجدد، ۱۳۷۵ش، ص۵۸–۵۹؛ هدایت، خاطرات و خطرات، ۱۳۶۱ش، ص۵۲۴–۵۲۵.</ref> از جنبه اقتصادی نیز این دوره را دوره نوسازی اقتصاد و تکوین صنایع جدید بر پایه فنآوری وارداتی از غرب دانستهاند.<ref>کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ۱۳۷۲ش، ص۱۵۹–۱۶۰؛ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۷۷ش، ص۱۸۴.</ref> | اقدامات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رضاشاه در دوره شانزده ساله سلطنتش، واکنشهای سلبی یا ایجابی متعددی را در میان مردم و علما برانگیخت؛ به صورتی که گاه به خشونت نیز کشیده میشد.<ref>قدسیزاد، «عصر پهلوی اول»، ص۸۴۶–۸۴۷.</ref> به باور پژوهشگران تاریخی، اقدامات رضاشاه، از جنبه حکومتی به استقرار حاکمیت نظامیِ مطلقه با محوریت ارتش منجر شد.<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ج۴، ص۴۰۳–۴۰۵؛ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۹.</ref> با شکلگیری نهادها و نظام اداری جدید، این دوره را از جنبه سیاسی-اجتماعی، دوره گذار از نظام ملوکالطوایفی به نظام متمرکز معرفی کردهاند.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۹؛ کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ۱۳۷۲ش، ص۱۷۰.</ref> همچنین گفته شده از جنبه فرهنگی و مذهبی، دوره رضاشاه، دوره برخورد ارزشهای سنتی و مذهبی با ارزشهای وارداتی از غرب بوده است.<ref>بهنام، ایرانیان و اندیشه تجدد، ۱۳۷۵ش، ص۵۸–۵۹؛ هدایت، خاطرات و خطرات، ۱۳۶۱ش، ص۵۲۴–۵۲۵.</ref> از جنبه اقتصادی نیز این دوره را دوره نوسازی اقتصاد و تکوین صنایع جدید بر پایه فنآوری وارداتی از غرب دانستهاند.<ref>کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ۱۳۷۲ش، ص۱۵۹–۱۶۰؛ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۷۷ش، ص۱۸۴.</ref> | ||
از جمله اقدامات چالشبرانگیز رضاشاه میتوان به مواردی چون ممنوعیت برگزاری برخی از آیینهای اسلامی و شیعی مانند [[تعزیهخوانی (آیین)|تعزیه]] و [[روضهخوانی (آیین)|روضهخوانی]]، اجرای قانون یکسانسازی لباس ایرانیان،{{یاد| آقا بزرگ طهرانی در الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۹، ص۸۳، در معرفی آثار شیخ اسماعیل بن حسین مشهور به تائب تبریزی مثنوی نامهای به نام (تخصصیص نامه | از جمله اقدامات چالشبرانگیز رضاشاه میتوان به مواردی چون ممنوعیت برگزاری برخی از آیینهای اسلامی و شیعی مانند [[تعزیهخوانی (آیین)|تعزیه]] و [[روضهخوانی (آیین)|روضهخوانی]]، اجرای قانون یکسانسازی لباس ایرانیان،{{یاد| آقا بزرگ طهرانی در الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۹، ص۸۳، در معرفی آثار شیخ اسماعیل بن حسین مشهور به تائب تبریزی مثنوی نامهای به نام (تخصصیص نامه | ||
في تاريخ تأسيس اتحاد الشكل في إيران) دارد که بیت آخرش اشاره به تاریخ یکسان سازی لباس در ۱۳۰۷ هجری شمسی توسط رضا شاه دارد: | في تاريخ تأسيس اتحاد الشكل في إيران) دارد که بیت آخرش اشاره به تاریخ یکسان سازی لباس در ۱۳۰۷ هجری شمسی توسط رضا شاه دارد: | ||
خرد گفتا بگو تاريخ دلخواه* بسال شمسيش گفتم رضا شاه ۱۳۰۷}} [[واقعه کشف حجاب|قانون کشف حجاب]]، اجرای قانون نظام اجباری (سربازگیری)، ترویج سیاست ایرانگرایی و تضعیف آزادی بیان<ref>قدسیزاد، «عصر پهلوی اول»، ص۸۴۶–۸۴۷.</ref> و نهادسازی دینی اشاره کرد.<ref>نیکوبرشراد، «بررسی سیاست دینی ـ فرهنگی در عصر پهلوی (دوره حکومت رضاشاه)»، مندرج در پایگاه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.</ref> به گفته برخی پژوهشگران تاریخی اقدامات رضاشاه در زمینههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بیشتر ناظر به محدودسازی نفوذ روحانیت و تضعیف آنها صورت میگرفت.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ۲۳۹–۲۴۹؛ آوری، تاریخ معاصر ایران، مؤسسه عطائی، ص۵۹–۶۰.</ref>{{یاد|رحمت رزاقی در پایان نامه خود، سیاست مذهبی رضاشاه از اسفند ۱۲۹۹تا۲۰ شهریور ۱۳۲۰ را به سه دوره تقسیم کرده است؛ دوره اول، از اسفند۱۲۹۹ تا اواخر ۱۳۰۴ و اوایل۱۳۰۵ش. که سیاست حمایت از روحانیون اتخاذ شد. دوره دوم، از ۱۳۰۵ تا سال های ۱۳۱۲و ۱۳۱۳ش. که به تدریج، سیاست تضعیف مذهب و روحانیت به اجرا درآمد. دوره سوم از ۱۳۱۳ تا شهریور ۱۳۲۰ که به طور عملی، سیاست ضدیت و مبارزه با مذهب به طور عملی آغاز شد.<ref>https://psri.ir/?id=93ujxfmubp</ref>}} | خرد گفتا بگو تاريخ دلخواه* بسال شمسيش گفتم رضا شاه ۱۳۰۷}} [[واقعه کشف حجاب|قانون کشف حجاب]]، اجرای [[سربازی|قانون نظام اجباری]] (سربازگیری)، ترویج سیاست ایرانگرایی و تضعیف آزادی بیان<ref>قدسیزاد، «عصر پهلوی اول»، ص۸۴۶–۸۴۷.</ref> و نهادسازی دینی اشاره کرد.<ref>نیکوبرشراد، «بررسی سیاست دینی ـ فرهنگی در عصر پهلوی (دوره حکومت رضاشاه)»، مندرج در پایگاه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.</ref> به گفته برخی پژوهشگران تاریخی اقدامات رضاشاه در زمینههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بیشتر ناظر به محدودسازی نفوذ روحانیت و تضعیف آنها صورت میگرفت.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ۲۳۹–۲۴۹؛ آوری، تاریخ معاصر ایران، مؤسسه عطائی، ص۵۹–۶۰.</ref>{{یاد|رحمت رزاقی در پایان نامه خود، سیاست مذهبی رضاشاه از اسفند ۱۲۹۹تا۲۰ شهریور ۱۳۲۰ را به سه دوره تقسیم کرده است؛ دوره اول، از اسفند۱۲۹۹ تا اواخر ۱۳۰۴ و اوایل۱۳۰۵ش. که سیاست حمایت از روحانیون اتخاذ شد. دوره دوم، از ۱۳۰۵ تا سال های ۱۳۱۲و ۱۳۱۳ش. که به تدریج، سیاست تضعیف مذهب و روحانیت به اجرا درآمد. دوره سوم از ۱۳۱۳ تا شهریور ۱۳۲۰ که به طور عملی، سیاست ضدیت و مبارزه با مذهب به طور عملی آغاز شد.<ref>https://psri.ir/?id=93ujxfmubp</ref>}} | ||
=== ممنوعیت عزاداری و آیینهای شیعی === | ===ممنوعیت عزاداری و آیینهای شیعی=== | ||
بر اساس اسناد تاریخی، رضاخان پیش از رسیدن به سلطنت، دارای دسته و هیئت بود و در [[سوگواری محرم|مراسم سوگواری ماه محرم]] حضور پررنگی داشت و به همراه تعداد زیادی از نیروهای تحت امرش به صورت منظم در عزاداری [[روز عاشورا]] و [[روز تاسوعا|تاسوعا]] در تکایای تهران و بهویژه [[تکیه دولت]] شرکت میکرد<ref>مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۵۰–۴۵۲.</ref> و خود نیز در قزاقخانه مراسم عزاداری با شکوهی تشکیل میداد؛ به صورتی که حتی احمدشاه به آن مراسم میرفت.<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۲۹۹.</ref> با این وجود پس از رسیدن به سلطنت تغییر روش داد و به تدریج نسبت به برگزاری مراسم عزاداری سختگیری میکرد و در اولین اقدام مراسم قزاقخانه را به تکیه دولت منتقل کرد.<ref>سازمان اسناد و کتابخانه ملی، سندنامه ۱۴: اسنادی از ممنوعیت عزاداری محرم در دوره پهلوی، ص۲.</ref> | بر اساس اسناد تاریخی، رضاخان پیش از رسیدن به سلطنت، دارای دسته و هیئت بود و در [[سوگواری محرم|مراسم سوگواری ماه محرم]] حضور پررنگی داشت و به همراه تعداد زیادی از نیروهای تحت امرش به صورت منظم در عزاداری [[روز عاشورا]] و [[روز تاسوعا|تاسوعا]] در تکایای تهران و بهویژه [[تکیه دولت]] شرکت میکرد<ref>مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۵۰–۴۵۲.</ref> و خود نیز در قزاقخانه مراسم عزاداری با شکوهی تشکیل میداد؛ به صورتی که حتی احمدشاه به آن مراسم میرفت.<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۲۹۹.</ref> با این وجود پس از رسیدن به سلطنت تغییر روش داد و به تدریج نسبت به برگزاری مراسم عزاداری سختگیری میکرد و در اولین اقدام مراسم قزاقخانه را به تکیه دولت منتقل کرد.<ref>سازمان اسناد و کتابخانه ملی، سندنامه ۱۴: اسنادی از ممنوعیت عزاداری محرم در دوره پهلوی، ص۲.</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
در واکنش به اقدام دولت در محدودیت عزاداری، بسیاری از مردم به صورت مخفیانه این مراسم را برگزار میکردند؛<ref>رمضان نرگسی، «عزاداری امام حسین (علیه السلام) در دوره پهلوی اول»، ص۳۳–۳۴.</ref> البته در این میان برخی از علمای شهرهای مختلف اصرار به برگزاری این مجالس به صورت علنی داشتند که در نهایت به درگیریهایی نیز منجر میشد.<ref>بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۷۸ش، ص۲۵۴ و ۳۹۸ و ۴۳۴؛ بنیاد فرهنگی آیت الله شاهآبادی، عارف کامل، ۱۳۸۰ش، ص۹۷.</ref> | در واکنش به اقدام دولت در محدودیت عزاداری، بسیاری از مردم به صورت مخفیانه این مراسم را برگزار میکردند؛<ref>رمضان نرگسی، «عزاداری امام حسین (علیه السلام) در دوره پهلوی اول»، ص۳۳–۳۴.</ref> البته در این میان برخی از علمای شهرهای مختلف اصرار به برگزاری این مجالس به صورت علنی داشتند که در نهایت به درگیریهایی نیز منجر میشد.<ref>بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۷۸ش، ص۲۵۴ و ۳۹۸ و ۴۳۴؛ بنیاد فرهنگی آیت الله شاهآبادی، عارف کامل، ۱۳۸۰ش، ص۹۷.</ref> | ||
=== نهادسازی دینی === | ===نهادسازی دینی=== | ||
تأسیس برخی از نهادها و مؤسسات مانند دانشکده معقول و منقول، مؤسسه وعظ و خطابه و سازمان پرورش افکار در دوران سلطنت رضاشاه، از جمله اقداماتی دانسته شده که به منظور کنترل و تحدید قدرت نهاد روحانیت انجام شده است.<ref>بابایی، سازمان روحانیت شیعه در عصر رضاشاه پهلوی، ۱۳۸۹ش، ص۱۴۹–۱۵۵؛ نیکوبرشراد، «بررسی سیاست دینی ـ فرهنگی در عصر پهلوی (دوره حکومت رضاشاه)»، مندرج در پایگاه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.</ref> برخی براین باورند که درواقع هدف اصلی او، پیش از مدرنسازی آموزش، کنترل قدرت سیاسی و کاهش نفوذ روحانیان در امور سیاسی بود.<ref>https://www.iichs.ir/fa/news/19522/</ref> دانشکده معقول و منقول از دانشکدههای ششگانه دانشگاه تهران بود که در [[دانشگاه شهید مطهری|مدرسه سپهسالار]] تأسیس شد؛ تولیت این مدرسه در دست [[سید حسن مدرس]] بود و با [[تبعید]] او به وزارت معارف منتقل شده بود.<ref>بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۷۸ش، ص۸۹–۹۱.</ref> در ماده ششم مصوبه تأسیس این دانشکده آمده است که وزارت معارف به فارغالتحصیلان آن تصدیق طلبگی میدهد.<ref>امینی، چالشهای روحانیت و رضاشاه، ۱۳۸۲ش، ص۲۴۸</ref> با تأسیس مؤسسه وعظ و خطابه وابسته به دانشکده معقول و منقول، وعاظ و روحانیان با دریافت مجوز از طرف آن مؤسسه میتوانستند به تبلیغ روند و در غیر اینصورت از پوشیدن [[لباس روحانیت]] منع میشدند.<ref>کوهستانی، «مؤسسه وعظ و خطابه»، ص۱۰۰–۱۰۵.</ref> | تأسیس برخی از نهادها و مؤسسات مانند دانشکده معقول و منقول، مؤسسه وعظ و خطابه و سازمان پرورش افکار در دوران سلطنت رضاشاه، از جمله اقداماتی دانسته شده که به منظور کنترل و تحدید قدرت نهاد روحانیت انجام شده است.<ref>بابایی، سازمان روحانیت شیعه در عصر رضاشاه پهلوی، ۱۳۸۹ش، ص۱۴۹–۱۵۵؛ نیکوبرشراد، «بررسی سیاست دینی ـ فرهنگی در عصر پهلوی (دوره حکومت رضاشاه)»، مندرج در پایگاه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.</ref> برخی براین باورند که درواقع هدف اصلی او، پیش از مدرنسازی آموزش، کنترل قدرت سیاسی و کاهش نفوذ روحانیان در امور سیاسی بود.<ref>https://www.iichs.ir/fa/news/19522/</ref> دانشکده معقول و منقول از دانشکدههای ششگانه دانشگاه تهران بود که در [[دانشگاه شهید مطهری|مدرسه سپهسالار]] تأسیس شد؛ تولیت این مدرسه در دست [[سید حسن مدرس]] بود و با [[تبعید]] او به وزارت معارف منتقل شده بود.<ref>بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۷۸ش، ص۸۹–۹۱.</ref> در ماده ششم مصوبه تأسیس این دانشکده آمده است که وزارت معارف به فارغالتحصیلان آن تصدیق طلبگی میدهد.<ref>امینی، چالشهای روحانیت و رضاشاه، ۱۳۸۲ش، ص۲۴۸</ref> با تأسیس مؤسسه وعظ و خطابه وابسته به دانشکده معقول و منقول، وعاظ و روحانیان با دریافت مجوز از طرف آن مؤسسه میتوانستند به تبلیغ روند و در غیر اینصورت از پوشیدن [[لباس روحانیت]] منع میشدند.<ref>کوهستانی، «مؤسسه وعظ و خطابه»، ص۱۰۰–۱۰۵.</ref> | ||
=== قانون لباس متحد الشکل ایرانیان و واقعه کشف حجاب === | ===قانون لباس متحد الشکل ایرانیان و واقعه کشف حجاب=== | ||
{{اصلی|واقعه کشف حجاب|واقعه مسجد گوهرشاد}} | {{اصلی|واقعه کشف حجاب|واقعه مسجد گوهرشاد}} | ||
با تصویب قانون «اتحاد شکل لباس اتباع ایرانی در داخله مملکت» در دی ماه [[سال ۱۳۰۷ هجری شمسی|۱۳۰۷ش]] در [[مجلس شورای ملی]]،<ref>تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، ۱۳۷۸ش، سند شماره ۲، ص۱۱–۱۰.</ref> بسیاری از روحانیون و مردم از پوشیدن لباسهای سنتی خود محروم شدند.<ref>کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ۱۳۹۹ش، ص۱۸۱.</ref> با الزامی شدن پوشیدن کلاه شاپو در سال [[سال ۱۳۱۴ هجری شمسی|۱۳۱۴ش]]، علمای مشهد برای اعتراض به این قانون [[سید حسین طباطبایی قمی |سید حسین قمی]] از علمای [[مشهد]] را برای مذاکره به [[تهران]] فرستادند که حکومت او را زندانی کرد.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۱۳۶۲ش، ج۶، ص۲۵۳.</ref> در واکنش به این اقدام مردم در [[مسجد گوهرشاد]] تجمع کردند که این تجمع با دخالت نیروهای نظامی به خشونت کشیده شد و بسیاری از مردم کشته شدند.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۱۳۶۲ش، ج۶، ص۲۵۴–۲۵۸.</ref> پس از این ماجرا در دی ماه همان سال قانون کشف حجاب نیز تصویب شد که آن هم واکنش شدید مردم مذهبی و روحانیون از جمله اعتراض [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]] را در پی داشت که با رفتار خشن حکومت و از جمله رضاشاه مواجه شد.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص۱۴۴؛ بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۳.</ref> | با تصویب قانون «اتحاد شکل لباس اتباع ایرانی در داخله مملکت» در دی ماه [[سال ۱۳۰۷ هجری شمسی|۱۳۰۷ش]] در [[مجلس شورای ملی]]،<ref>تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، ۱۳۷۸ش، سند شماره ۲، ص۱۱–۱۰.</ref> بسیاری از روحانیون و مردم از پوشیدن لباسهای سنتی خود محروم شدند.<ref>کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ۱۳۹۹ش، ص۱۸۱.</ref> با الزامی شدن پوشیدن کلاه شاپو در سال [[سال ۱۳۱۴ هجری شمسی|۱۳۱۴ش]]، علمای مشهد برای اعتراض به این قانون [[سید حسین طباطبایی قمی |سید حسین قمی]] از علمای [[مشهد]] را برای مذاکره به [[تهران]] فرستادند که حکومت او را زندانی کرد.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۱۳۶۲ش، ج۶، ص۲۵۳.</ref> در واکنش به این اقدام مردم در [[مسجد گوهرشاد]] تجمع کردند که این تجمع با دخالت نیروهای نظامی به خشونت کشیده شد و بسیاری از مردم کشته شدند.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۱۳۶۲ش، ج۶، ص۲۵۴–۲۵۸.</ref> پس از این ماجرا در دی ماه همان سال قانون کشف حجاب نیز تصویب شد که آن هم واکنش شدید مردم مذهبی و روحانیون از جمله اعتراض [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]] را در پی داشت که با رفتار خشن حکومت و از جمله رضاشاه مواجه شد.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص۱۴۴؛ بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۳.</ref> | ||
=== قانون نظام اجباری === | ===قانون نظام اجباری=== | ||
قانون نظام اجباری که در [[سال ۱۳۰۶ هجری شمسی|سال ۱۳۰۴ش]]، با حمایت فقهایی چون [[میرزا یحیی خویی|امام جمعه خویی]] و [[سید حسن مدرس]]،<ref>آریابخشایش، «نظام اجباری»، ص۴۸–۵۲.</ref> توسط مجلس شورای ملی به تصویب رسید؛ برای نخستین بار توانست همه افراد جامعه فراتر از تقسیمبندیهای قومی و نژادی و صنفی در چارچوب ارتش متمرکز کند.<ref>نیازی، «نظام خدمت اجباری و ملتسازی رضاخان»، مندرج در پایگاه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.</ref> این اقدام دولت با واکنشهای متفاوتی از سوی مردم و علما مواجه شد.<ref>راجی و احمدی، مواضع فقها در قبال تصویب و اجرای قانون خدمت نظام اجباری»، ص۵۱۷.</ref> سربازگیری عمومی در ایران به اقدامات عباس میرزا و میرزا تقیخان [[امیرکبیر]] برمیگردد؛<ref>کرونین، ارتش و حکومت پهلوی، ۱۳۷۷ش، ص۴۵۱؛ قائممقامی، «ورقی از تاریخ ارتش ایران: تاریخچه سربازگیری در ایران»، ص۶۹.</ref> ولی به صورت یک قانون رسمی در زمان سلطنت رضاشاه و با فشار او عملی شد.<ref>قائممقامی، «ورقی از تاریخ ارتش ایران: تاریخچه سربازگیری در ایران»، ص۸۹؛ راجی و احمدی، مواضع فقها در قبال تصویب و اجرای قانون خدمت نظام اجباری»، ص۵۳۰.</ref> طبق این قانون تمام اَتباع ذکور ایران (مردان ایرانی)که به سن ۲۱ سالگی میرسیدند باید به [[سربازی|خدمت سربازی]] میرفتند؛ مگر اینکه بر طبق قانون استثنا شده باشند.<ref>[https://rc.majlis.ir/fa/law/show/91073 «ماده اول، قانون خدمت نظام اجباری، مصوب سال ۱۳۰۴ش»]، مندرج در پایگاه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی.</ref> با وجود تصویب قانون نظام اجباری، اجرای این قانون با مشکلاتی مواجه بود که اجرای کامل آن را تا سال ۱۳۱۰ش به تعویق انداخت.<ref>آریابخشایش، «نظام اجباری»، ص ۵۴؛ نیازی، [https://psri.ir/?id=grjk7owz «نظام خدمت اجباری و ملتسازی رضاخان»]، مندرج در پایگاه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.</ref> | قانون نظام اجباری که در [[سال ۱۳۰۶ هجری شمسی|سال ۱۳۰۴ش]]، با حمایت فقهایی چون [[میرزا یحیی خویی|امام جمعه خویی]] و [[سید حسن مدرس]]،<ref>آریابخشایش، «نظام اجباری»، ص۴۸–۵۲.</ref> توسط مجلس شورای ملی به تصویب رسید؛ برای نخستین بار توانست همه افراد جامعه فراتر از تقسیمبندیهای قومی و نژادی و صنفی در چارچوب ارتش متمرکز کند.<ref>نیازی، «نظام خدمت اجباری و ملتسازی رضاخان»، مندرج در پایگاه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.</ref> این اقدام دولت با واکنشهای متفاوتی از سوی مردم و علما مواجه شد.<ref>راجی و احمدی، مواضع فقها در قبال تصویب و اجرای قانون خدمت نظام اجباری»، ص۵۱۷.</ref> سربازگیری عمومی در ایران به اقدامات عباس میرزا و میرزا تقیخان [[امیرکبیر]] برمیگردد؛<ref>کرونین، ارتش و حکومت پهلوی، ۱۳۷۷ش، ص۴۵۱؛ قائممقامی، «ورقی از تاریخ ارتش ایران: تاریخچه سربازگیری در ایران»، ص۶۹.</ref> ولی به صورت یک قانون رسمی در زمان سلطنت رضاشاه و با فشار او عملی شد.<ref>قائممقامی، «ورقی از تاریخ ارتش ایران: تاریخچه سربازگیری در ایران»، ص۸۹؛ راجی و احمدی، مواضع فقها در قبال تصویب و اجرای قانون خدمت نظام اجباری»، ص۵۳۰.</ref> طبق این قانون تمام اَتباع ذکور ایران (مردان ایرانی)که به سن ۲۱ سالگی میرسیدند باید به [[سربازی|خدمت سربازی]] میرفتند؛ مگر اینکه بر طبق قانون استثنا شده باشند.<ref>[https://rc.majlis.ir/fa/law/show/91073 «ماده اول، قانون خدمت نظام اجباری، مصوب سال ۱۳۰۴ش»]، مندرج در پایگاه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی.</ref> با وجود تصویب قانون نظام اجباری، اجرای این قانون با مشکلاتی مواجه بود که اجرای کامل آن را تا سال ۱۳۱۰ش به تعویق انداخت.<ref>آریابخشایش، «نظام اجباری»، ص ۵۴؛ نیازی، [https://psri.ir/?id=grjk7owz «نظام خدمت اجباری و ملتسازی رضاخان»]، مندرج در پایگاه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.</ref> | ||
به بر اساس گزارش منابع تاریخی، قانون نظام اجباری به دلیل تضاد با ساختارهای اجتماعی جامعه ایران و همچنین احساس خطر روحانیون، واکنشهای شدیدی را در پی داشت<ref>هدایت، خاطرات و خطرات، ۱۳۲۹ش، ص۴۷۹؛ نیازی، [https://psri.ir/?id=grjk7owz «نظام خدمت اجباری و ملتسازی رضاخان»]، مندرج در پایگاه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.</ref> که از جمله سران عشایر و روحانیونی مانند [[نورالله نجفی اصفهانی|آقا نورالله نجفی اصفهانی]] به این قانون اعتراض کردند. آقا نورالله برای نشان دادن اعتراض به [[قم]] مهاجرت کرد و به دعوت او بیش از ۶۰۰ نفر از علمای دیگر مناطق نیز به قم آمدند؛<ref>مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۱۳۶۲، ج۴، ۳۹۷–۳۹۸.</ref> ولی با مرگ او این اعتراضات بدون نتیجه خاتمه یافت.<ref>مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۱۳۶۲، ج۴، ۴۱۵–۴۱۸.</ref> | به بر اساس گزارش منابع تاریخی، قانون نظام اجباری به دلیل تضاد با ساختارهای اجتماعی جامعه ایران و همچنین احساس خطر روحانیون، واکنشهای شدیدی را در پی داشت<ref>هدایت، خاطرات و خطرات، ۱۳۲۹ش، ص۴۷۹؛ نیازی، [https://psri.ir/?id=grjk7owz «نظام خدمت اجباری و ملتسازی رضاخان»]، مندرج در پایگاه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.</ref> که از جمله سران عشایر و روحانیونی مانند [[نورالله نجفی اصفهانی|آقا نورالله نجفی اصفهانی]] به این قانون اعتراض کردند. آقا نورالله برای نشان دادن اعتراض به [[قم]] مهاجرت کرد و به دعوت او بیش از ۶۰۰ نفر از علمای دیگر مناطق نیز به قم آمدند؛<ref>مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۱۳۶۲، ج۴، ۳۹۷–۳۹۸.</ref> ولی با مرگ او این اعتراضات بدون نتیجه خاتمه یافت.<ref>مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۱۳۶۲، ج۴، ۴۱۵–۴۱۸.</ref> | ||
=== تحول نظام قضایی === | ===تحول نظام قضایی=== | ||
تشکیل دادگستری و جذب روحانیون در سیستم اداری و مالی دولت، از مهمترین اقدامات دولت پهلوی اول برای کنترل و ایجاد محدودیت برای روحانیون دانسته شده است.<ref>بابایی، سازمان روحانیت شیعه در عصر رضاشاه پهلوی، ۱۳۸۹ش، ص۱۴۰.</ref> به گفته پژوهشگران تاریخی، علیاکبر داور برای مشروعیتبخشی به عدلیه جدید و تحول در نظام قضایی، نیاز به حضور روحانیون سرشناس داشت؛ به همین دلیل با پیگیری فراوان، بسیاری از آنان را جذب دستگاه قضا کرد.<ref>عاقلی، داور و عدلیه، ۱۳۶۹ش، ص۱۷۳–۱۷۵؛ آشنا، از سیاست تا فرهنگ، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۸.</ref> حضور روحانیون در دستگاه قضائی و همچنین در دفاتر اسناد رسمی را باعث ایجاد اصطلاحی با عنوان «روحانی دولتی» دانستهاند.<ref>آشنا، از سیاست تا فرهنگ، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۸.</ref> پس از این مرحله، به گفته سید محسن صدر الاشراف(درگذشت:۱۳۴۱ش) از روحانیانی که جذب دستگاه قضا شده بود، رضاشاه مخالفت خود را با حضور روحانیان در دستگاه قضایی اعلام کرد و بدین ترتیب روند جایگزینی آنان با تحصیلکردگان اروپایی آغاز شد.<ref>صدر، خاطرات صدرالاشراف، ۱۳۶۴ش، ص۲۸۸.</ref> | تشکیل دادگستری و جذب روحانیون در سیستم اداری و مالی دولت، از مهمترین اقدامات دولت پهلوی اول برای کنترل و ایجاد محدودیت برای روحانیون دانسته شده است.<ref>بابایی، سازمان روحانیت شیعه در عصر رضاشاه پهلوی، ۱۳۸۹ش، ص۱۴۰.</ref> به گفته پژوهشگران تاریخی، علیاکبر داور برای مشروعیتبخشی به عدلیه جدید و تحول در نظام قضایی، نیاز به حضور روحانیون سرشناس داشت؛ به همین دلیل با پیگیری فراوان، بسیاری از آنان را جذب دستگاه قضا کرد.<ref>عاقلی، داور و عدلیه، ۱۳۶۹ش، ص۱۷۳–۱۷۵؛ آشنا، از سیاست تا فرهنگ، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۸.</ref> حضور روحانیون در دستگاه قضائی و همچنین در دفاتر اسناد رسمی را باعث ایجاد اصطلاحی با عنوان «روحانی دولتی» دانستهاند.<ref>آشنا، از سیاست تا فرهنگ، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۸.</ref> پس از این مرحله، به گفته سید محسن صدر الاشراف(درگذشت:۱۳۴۱ش) از روحانیانی که جذب دستگاه قضا شده بود، رضاشاه مخالفت خود را با حضور روحانیان در دستگاه قضایی اعلام کرد و بدین ترتیب روند جایگزینی آنان با تحصیلکردگان اروپایی آغاز شد.<ref>صدر، خاطرات صدرالاشراف، ۱۳۶۴ش، ص۲۸۸.</ref> | ||
=== ترویج ایرانگرایی === | ===ترویج ایرانگرایی=== | ||
ایرانگرایی یا جریان باستانستایی در دوره رضاشاه، رویکردی معرفی شده که جایگزین جریان روشنفکری و مذهب در جامعه ایران باشد.<ref>قدسیزاد، «عصر پهلوی اول»، ص۸۴۷.</ref> به گفته جان فوران در کتاب مقاومت شکننده درباره تحولات ایران معاصر، طبق رویکرد ایرانگرایی، آرمانها و اندیشههای قبل از [[اسلام]] بسیار پررنگ تبلیغ میشد تا اسلام را دینی بیگانه برای نسل جدید معرفی کنند که قومی نامتمدن آن را بر ایران تحمیل کرده است.<ref>فوران، مقاومت شکننده، ۱۳۷۷ش، ص۳۳۸.</ref> همچنین به گفته [[جلال آلاحمد]] جریان باستانستایی، جانشینی برای پر کردن خلأ ناشی از حضور کمرنگ و خاموشی جریان روشنفکری در عصر رضاشاه بود.<ref>آلاحمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، ۱۳۷۴ش، ص۳۹۳–۴۰۰.</ref> | ایرانگرایی یا جریان باستانستایی در دوره رضاشاه، رویکردی معرفی شده که جایگزین جریان روشنفکری و مذهب در جامعه ایران باشد.<ref>قدسیزاد، «عصر پهلوی اول»، ص۸۴۷.</ref> به گفته جان فوران در کتاب مقاومت شکننده درباره تحولات ایران معاصر، طبق رویکرد ایرانگرایی، آرمانها و اندیشههای قبل از [[اسلام]] بسیار پررنگ تبلیغ میشد تا اسلام را دینی بیگانه برای نسل جدید معرفی کنند که قومی نامتمدن آن را بر ایران تحمیل کرده است.<ref>فوران، مقاومت شکننده، ۱۳۷۷ش، ص۳۳۸.</ref> همچنین به گفته [[جلال آلاحمد]] جریان باستانستایی، جانشینی برای پر کردن خلأ ناشی از حضور کمرنگ و خاموشی جریان روشنفکری در عصر رضاشاه بود.<ref>آلاحمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، ۱۳۷۴ش، ص۳۹۳–۴۰۰.</ref> | ||
== ارتباط با سازمان روحانیت شیعی == | ==ارتباط با سازمان روحانیت شیعی== | ||
رفتار مذهبی رضاخان و روابطش با روحانیت شیعه را در دوره نخستوزیری و دوره سلطنت او بسیار متفاوت دانستهاند. | رفتار مذهبی رضاخان و روابطش با روحانیت شیعه را در دوره نخستوزیری و دوره سلطنت او بسیار متفاوت دانستهاند. | ||
* '''دوره ریاستوزرایی''' | *'''دوره ریاستوزرایی''' | ||
به گفته پژوهشگران تاریخی از جمله محمدتقی بهار و جلالالدین مدنی، از دلائل موفقیت رضاخان برای رسیدن به قدرت و کنار گذاردن مدعیان، تظاهر به دینداری و حفظ شعائر مذهبی بود تا نظر مساعد مردم و روحانیت را به دست آورد.<ref>بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ۱۳۷۱ش، ص۹؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۳۹؛ ملائی توانی، مشروطه و جمهوری، ۱۳۸۱ش، ص۴۱۹–۴۲۰.</ref> این رفتار رضاخان قبل از رسیدن به سلطنت را [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] نیز چنین گزارش میکند که بسیار اظهار دیانت میکرد و در [[محرم (ماه)|ماه محرم]] به همه تکایای تهران سر میزد؛ ولی وقتی به قدرت رسید شروع به فعالیتهایی کرد که کاملاً ضدیت با مذهب و روحانیت داشت.<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ۱۳۶۱ش، ج۷، ص۴؛ ج۳، ص۲۲۰.</ref> | به گفته پژوهشگران تاریخی از جمله محمدتقی بهار و جلالالدین مدنی، از دلائل موفقیت رضاخان برای رسیدن به قدرت و کنار گذاردن مدعیان، تظاهر به دینداری و حفظ شعائر مذهبی بود تا نظر مساعد مردم و روحانیت را به دست آورد.<ref>بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ۱۳۷۱ش، ص۹؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۳۹؛ ملائی توانی، مشروطه و جمهوری، ۱۳۸۱ش، ص۴۱۹–۴۲۰.</ref> این رفتار رضاخان قبل از رسیدن به سلطنت را [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] نیز چنین گزارش میکند که بسیار اظهار دیانت میکرد و در [[محرم (ماه)|ماه محرم]] به همه تکایای تهران سر میزد؛ ولی وقتی به قدرت رسید شروع به فعالیتهایی کرد که کاملاً ضدیت با مذهب و روحانیت داشت.<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ۱۳۶۱ش، ج۷، ص۴؛ ج۳، ص۲۲۰.</ref> | ||
حسین مکی از مورخان و رجال سیاسی دوره پهلوی نیز معتقد است، رضاخان برای اجرای مقاصدش رعایت احترام علما را ضروری میدید، چنانچه پس از رفع غائله شیخ خزعل به [[عتبات عالیات|زیارت عتبات]] رفت و در [[نجف]] با حضرات آیات دیدار کرد و خود را مطیع آنان معرفی میکرد.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۳۶.</ref> مکی همچنین میگوید که در جریان جمهوریخواهی پس از قیام مردم تهران، رضاخان به [[قم]] رفت و با مخالفت آیات عظام با طرح جمهوریخواهی، طی اعلامیهای این طرح را از دستور کار خارج کرد.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۳۷.</ref> چنانچه یحیی دولتآبادی از رجال سیاسی دوره رضاخان در کتابش «حیات یحیی» آورده است، آنقدر با روحانیان مماشات میکرد که مورد اعتراض دوستان تجددخواه واقع شد و او در جواب گفته بود: «مصلحتی اقتضا کرده و این یک رفتار موقتی است.»<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۳۶۴.</ref> | حسین مکی از مورخان و رجال سیاسی دوره پهلوی نیز معتقد است، رضاخان برای اجرای مقاصدش رعایت احترام علما را ضروری میدید، چنانچه پس از رفع غائله شیخ خزعل به [[عتبات عالیات|زیارت عتبات]] رفت و در [[نجف]] با حضرات آیات دیدار کرد و خود را مطیع آنان معرفی میکرد.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۳۶.</ref> مکی همچنین میگوید که در جریان جمهوریخواهی پس از قیام مردم تهران، رضاخان به [[قم]] رفت و با مخالفت آیات عظام با طرح جمهوریخواهی، طی اعلامیهای این طرح را از دستور کار خارج کرد.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۳۷.</ref> چنانچه یحیی دولتآبادی از رجال سیاسی دوره رضاخان در کتابش «حیات یحیی» آورده است، آنقدر با روحانیان مماشات میکرد که مورد اعتراض دوستان تجددخواه واقع شد و او در جواب گفته بود: «مصلحتی اقتضا کرده و این یک رفتار موقتی است.»<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۳۶۴.</ref> | ||
* '''دوره پادشاهی''' | *'''دوره پادشاهی''' | ||
به گفته پژوهشگران تاریخی، رضاشاه پس از تاجگذاری تا مدتی روابط حسنه خود را با برخی از علما مانند [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]]،{{یاد|[[سید موسی شبیری زنجانی|آیت الله شبیری زنجانی]] میگوید از رضاخان نقل کردهاند که میگفته: در میان آخوندهایی که با من در ارتباط هستند همه را اهل دنیا دیدم مگر سه نفر: یکی حاج شیخ عبدالکریم، او برای امور خدایی با من تماس میگرفت.(شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ۱۳۹۳ش، ج۳، ص۶۶۴)}} [[نورالله نجفی اصفهانی]] و [[میرزا یحیی خویی|امام جمعه خویی]] حفظ کرد؛<ref>نیکوبرشراد، «بررسی سیاست دینی فرهنگی در عصر پهلوی (دوره حکومت رضاشاه)»، مندرج در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.</ref> ولی پس از تثبیت حکومت و بهویژه پس از مسافرت به [[ترکیه]] و تاثیرپذیری از اقدامات آتاتورک، سیاست جدایی دین از سیاست را در پیش گرفت<ref>کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ۱۳۷۱ش، ص۱۷۷.</ref> و با انجام برخی از اقدامات مانند قانون متحد الشکل کردن لباس، محدود کردن جواز پوشیدن لباس روحانیت، ممنوع کردن مجالس وعظ و خطابه و [[روضهخوانی (آیین)|روضهخوانی]] و بهویژه با [[واقعه کشف حجاب]]، عملاً در مقابل روحانیت و قشر مذهبی جامعه قرار گرفت که به اقدامات خشونتباری نیز منجر شد.<ref>بابایی، سازمان روحانیت در عصر رضاشاه پهلوی، ۱۳۸۹ش، ص۹۹–۱۰۱</ref> | به گفته پژوهشگران تاریخی، رضاشاه پس از تاجگذاری تا مدتی روابط حسنه خود را با برخی از علما مانند [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]]،{{یاد|[[سید موسی شبیری زنجانی|آیت الله شبیری زنجانی]] میگوید از رضاخان نقل کردهاند که میگفته: در میان آخوندهایی که با من در ارتباط هستند همه را اهل دنیا دیدم مگر سه نفر: یکی حاج شیخ عبدالکریم، او برای امور خدایی با من تماس میگرفت.(شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ۱۳۹۳ش، ج۳، ص۶۶۴)}} [[نورالله نجفی اصفهانی]] و [[میرزا یحیی خویی|امام جمعه خویی]] حفظ کرد؛<ref>نیکوبرشراد، «بررسی سیاست دینی فرهنگی در عصر پهلوی (دوره حکومت رضاشاه)»، مندرج در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.</ref> ولی پس از تثبیت حکومت و بهویژه پس از مسافرت به [[ترکیه]] و تاثیرپذیری از اقدامات آتاتورک، سیاست جدایی دین از سیاست را در پیش گرفت<ref>کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ۱۳۷۱ش، ص۱۷۷.</ref> و با انجام برخی از اقدامات مانند قانون متحد الشکل کردن لباس، محدود کردن جواز پوشیدن لباس روحانیت، ممنوع کردن مجالس وعظ و خطابه و [[روضهخوانی (آیین)|روضهخوانی]] و بهویژه با [[واقعه کشف حجاب]]، عملاً در مقابل روحانیت و قشر مذهبی جامعه قرار گرفت که به اقدامات خشونتباری نیز منجر شد.<ref>بابایی، سازمان روحانیت در عصر رضاشاه پهلوی، ۱۳۸۹ش، ص۹۹–۱۰۱</ref> | ||
از جمله اقدامات خشونتبار رضاشاه در قبال روحانیت میتوان به چند مورد ذیل اشاره کرد: | از جمله اقدامات خشونتبار رضاشاه در قبال روحانیت میتوان به چند مورد ذیل اشاره کرد: | ||
* ماجرای حضور بدون حجاب بانوان درباره رضاشاه در [[حرم حضرت معصومه(س)]] و اعتراض [[محمدتقی بافقی]] به آنان و ضرب و شتم و تبعید بافقی توسط رضاشاه؛<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۳۶۰ش، ج۲، ص۱۵۶.</ref> | *ماجرای حضور بدون حجاب بانوان درباره رضاشاه در [[حرم حضرت معصومه(س)]] و اعتراض [[محمدتقی بافقی]] به آنان و ضرب و شتم و تبعید بافقی توسط رضاشاه؛<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۳۶۰ش، ج۲، ص۱۵۶.</ref> | ||
* حضور در خانه شیخ عبدالکریم حائری و تهدید او به نابودی حوزه پس از اعتراض شیخ نسبت به قانون کشف حجاب؛<ref>مجله یاد، «سیره صالحان: مجاهد بافقی»، ص۱۰۶؛ منظور الاجداد، مـرجعیت در عـرصه اجـتماع و سیاست، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۸-۳۲۹.</ref> | *حضور در خانه شیخ عبدالکریم حائری و تهدید او به نابودی حوزه پس از اعتراض شیخ نسبت به قانون کشف حجاب؛<ref>مجله یاد، «سیره صالحان: مجاهد بافقی»، ص۱۰۶؛ منظور الاجداد، مـرجعیت در عـرصه اجـتماع و سیاست، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۸-۳۲۹.</ref> | ||
* دستگیری وسیع طلاب و روحانیان پس از [[واقعه مسجد گوهرشاد]].<ref>رایین، واقعه گوهرشاد به روایت دیگر، ۱۳۷۹ش، ص۵۷-۵۸.</ref> | *دستگیری وسیع طلاب و روحانیان پس از [[واقعه مسجد گوهرشاد]].<ref>رایین، واقعه گوهرشاد به روایت دیگر، ۱۳۷۹ش، ص۵۷-۵۸.</ref> | ||
== تأثیر سقوط رضاشاه بر جریانهای مذهبی == | ==تأثیر سقوط رضاشاه بر جریانهای مذهبی== | ||
در [[۳ شهریور]] سال [[سال ۱۳۲۰ هجری شمسی|۱۳۲۰ش]]، دو کشور [[انگلستان]] و [[شوروی]] به [[ایران]] حمله کردند. در صبح ششم شهریور و با فرمان عدم مقاومت، ایران به إشغال درآمد و رضاشاه از پادشاهی برکنار شد.<ref>«[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401/06/05/2763544/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B1-1320-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%AA%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%86%DA%A9%D8%B1%D8%AF شهریور ۱۳۲۰؛ چرا ارتش رضاشاه در برابر متفقین مقاومت نکرد؟]»، خبرگزاری تسنیم.</ref> طبقات سنتی و به خصوص روحانیت، که از امکان صدور فتوای [[جهاد]] علیه نیروی اشغالگر خارجی برخوردار بودند، نسبت به سرنگونی رضاشاه سکوت رضایتآمیزی داشتند. این سکوت را تاوان سیاست سرکوبگرانهیِ رضاشاه در قبال طبقات سنتی دانستهاند.<ref>دوراندیش، «[https://www.asriran.com/fa/news/886269/%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%87-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF رژیم رضاشاه چگونه رژیمی بود؟]»، سایت عصر ایران.</ref> | در [[۳ شهریور]] سال [[سال ۱۳۲۰ هجری شمسی|۱۳۲۰ش]]، دو کشور [[انگلستان]] و [[شوروی]] به [[ایران]] حمله کردند. در صبح ششم شهریور و با فرمان عدم مقاومت، ایران به إشغال درآمد و رضاشاه از پادشاهی برکنار شد.<ref>«[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401/06/05/2763544/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B1-1320-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%AA%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%86%DA%A9%D8%B1%D8%AF شهریور ۱۳۲۰؛ چرا ارتش رضاشاه در برابر متفقین مقاومت نکرد؟]»، خبرگزاری تسنیم.</ref> طبقات سنتی و به خصوص روحانیت، که از امکان صدور فتوای [[جهاد]] علیه نیروی اشغالگر خارجی برخوردار بودند، نسبت به سرنگونی رضاشاه سکوت رضایتآمیزی داشتند. این سکوت را تاوان سیاست سرکوبگرانهیِ رضاشاه در قبال طبقات سنتی دانستهاند.<ref>دوراندیش، «[https://www.asriran.com/fa/news/886269/%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%87-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF رژیم رضاشاه چگونه رژیمی بود؟]»، سایت عصر ایران.</ref> | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
پس از سقوط رضاشاه چندین نشریه مذهبی نیز در ایران انتشار یافت که برخی سراسری و برخی شهرستانی بودند.<ref>جعفریان، جریانهاو سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، ۱۳۹۲ش، ص۱۷۶.</ref> رضاخان بسیاری از مدارس علمیه را تعطیل کرده بود. برخی از این مدارس در اختیار محصلان جدید و برخی توسط بازاریها بهصورت کاروانسرا و انبار کالا در آمده بودند. با رفتن رضاشاه، روحانیون تلاش کردند حوزهها و مدارس دینی را به موقعیت پیشین بازگردانند:<ref>جعفریان، جریانهاو سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، ۱۳۹۲ش، ص۳۴.</ref> | پس از سقوط رضاشاه چندین نشریه مذهبی نیز در ایران انتشار یافت که برخی سراسری و برخی شهرستانی بودند.<ref>جعفریان، جریانهاو سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، ۱۳۹۲ش، ص۱۷۶.</ref> رضاخان بسیاری از مدارس علمیه را تعطیل کرده بود. برخی از این مدارس در اختیار محصلان جدید و برخی توسط بازاریها بهصورت کاروانسرا و انبار کالا در آمده بودند. با رفتن رضاشاه، روحانیون تلاش کردند حوزهها و مدارس دینی را به موقعیت پیشین بازگردانند:<ref>جعفریان، جریانهاو سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، ۱۳۹۲ش، ص۳۴.</ref> | ||
* [[مدرسه علمیه نواب|مدرسۀ نواب مشهد]] در اختیار دانشجویان دانشسرای عالی قرار داده شده بود. پس از شهریور ۱۳۲۰ش، طلاب با توصیه [[میرزا مهدی اصفهانی]] آنان را بیرون کردند.<ref>جعفریان، جریانهاو سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، ۱۳۹۲ش، ص۳۴.</ref> | *[[مدرسه علمیه نواب|مدرسۀ نواب مشهد]] در اختیار دانشجویان دانشسرای عالی قرار داده شده بود. پس از شهریور ۱۳۲۰ش، طلاب با توصیه [[میرزا مهدی اصفهانی]] آنان را بیرون کردند.<ref>جعفریان، جریانهاو سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، ۱۳۹۲ش، ص۳۴.</ref> | ||
* همه مدارس علوم دینی [[شهر یزد|یزد]] یا در اختیار آموزش و پرورش بود و یا از این مدارس به عنوان اصطبل اسبهای شهرداری، انبار کالا برای بازاریها و پاتوقی برای دراویش استفاده میشد. بعد از سقوط پهلوی اول مدارس یزد مثل مدرسه خان بزرگ و خان کوچک و مصلا و چهار منار و ملاعبدالرحیم خانی به تدریج در اختیار روحانیت قرار گرفت.<ref>جعفریان، جریانهاو سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، ۱۳۹۲ش، ص۳۴.</ref> | *همه مدارس علوم دینی [[شهر یزد|یزد]] یا در اختیار آموزش و پرورش بود و یا از این مدارس به عنوان اصطبل اسبهای شهرداری، انبار کالا برای بازاریها و پاتوقی برای دراویش استفاده میشد. بعد از سقوط پهلوی اول مدارس یزد مثل مدرسه خان بزرگ و خان کوچک و مصلا و چهار منار و ملاعبدالرحیم خانی به تدریج در اختیار روحانیت قرار گرفت.<ref>جعفریان، جریانهاو سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، ۱۳۹۲ش، ص۳۴.</ref> | ||
* حوزه علمیهای در خرمآباد در دوره رضاشاه به انبار غله تبدیل شده بود که تعدادی از روحانیون برجسته شهر آنرا بازپس گرفتند.<ref>جعفریان، جریانهاو سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، ۱۳۹۲ش، ص۳۴.</ref> | *حوزه علمیهای در خرمآباد در دوره رضاشاه به انبار غله تبدیل شده بود که تعدادی از روحانیون برجسته شهر آنرا بازپس گرفتند.<ref>جعفریان، جریانهاو سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، ۱۳۹۲ش، ص۳۴.</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* [https://rc.majlis.ir/fa/law/show/91073 قانون خدمت نظام اجباری]، مندرج در پایگاه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، تاریخ بازدید ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ش. | * [https://rc.majlis.ir/fa/law/show/91073 قانون خدمت نظام اجباری]، مندرج در پایگاه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، تاریخ بازدید ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ش. |