پرش به محتوا

جعده دختر اشعث: تفاوت میان نسخه‌ها

(ویکی سازی)
خط ۴۹: خط ۴۹:


== مسموم کردن امام حسن(ع) ==
== مسموم کردن امام حسن(ع) ==
بنا بر منابع تاریخی، جعده امام حسن(ع) را مسموم کرد و  بر اثر همین  مسمومیت به [[شهادت]] رسید.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: ابن عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۸۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۹۲.</ref> به گفته [[شیخ مفید]]، [[معاویه]] پس از آنکه تصمیم گرفت برای ولایتعهدی پسرش [[یزید بن معاویه|یزید]] بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده فرستاد و به او وعده داد که در قبال مسموم کردن شوهرش، او را به ازدواج یزید درخواهد آورد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵.</ref> هرچند از برخی منابع نقل شده که جعده به سبب کینه‌ای که از امام حسن(ع) داشت او را مسموم کرد.<ref>سخاوی، التحفه اللطیفه، دار الکتب العلمیة، ج۱، ص۲۸۳.</ref> اما [[ویلفرد مادلونگ|مادلونگ]] اسلام‌شناس آلمانی(زاده ۱۳۰۹ش) معتقد است تلاش معاویه برای ولایتعهدی یزید، روایات مسموم شدن امام حسن به تحریک معاویه و به دست جعده را تایید می‌کند.<ref>مادلونگ، جانشینی حضرت محمد، ۱۳۷۷ش، ص۴۵۳. (منبع اصلی: Madelung, The Succession T0 Muhamad, p.331)</ref>  
بنا بر منابع تاریخی، جعده امام حسن(ع) را مسموم کرد و  بر اثر همین  مسمومیت به [[شهادت]] رسید.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: ابن عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۸۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۹۲.</ref> به گفته [[شیخ مفید]]، [[معاویه]] پس از آنکه تصمیم گرفت برای ولایتعهدی پسرش [[یزید بن معاویه|یزید]] بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده فرستاد و به او وعده داد که در قبال مسموم کردن شوهرش، او را به ازدواج یزید درخواهد آورد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵.</ref> هرچند از برخی منابع نقل شده که جعده به سبب کینه‌ای که از امام حسن(ع) داشت او را مسموم کرد.<ref>سخاوی، التحفة اللطیفه، دار الکتب العلمیة، ج۱، ص۲۸۳.</ref> اما [[ویلفرد مادلونگ|مادلونگ]] اسلام‌شناس آلمانی(زاده ۱۳۰۹ش) معتقد است تلاش معاویه برای ولایتعهدی یزید، روایات مسموم شدن امام حسن به تحریک معاویه و به دست جعده را تایید می‌کند.<ref>مادلونگ، جانشینی حضرت محمد، ۱۳۷۷ش، ص۴۵۳. (منبع اصلی: Madelung, The Succession T0 Muhamad, p.331)</ref>  


بنا بر روایتی که قطب راوندی نقل کرده، امام حسن(ع) پس از نوشیدن شربت مسموم، جعده را [[لعن]] و نفرین کرد.<ref> راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۲.</ref> همچنین [[قیس بن عمرو بن مالک]] معروف به نجاشی از شاعران شیعی در نکوهش جعده، قصیده‌ای را سروده است.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۸۴؛ مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۲۵۳.</ref> فرزندانش را «بنی مُسمّة الازواج؛ فرزندان زنی که شوهرانش را مسموم می‌کند»، می‌خواندند.<ref> مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۶؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۶، ص۴۹.</ref> براساس گزارش [[شیخ مفید]] در [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|ارشاد]] زمانی که لحظه شهادت امام حسن (ع) نزديک شد، آن حضرت برادرش [[امام حسین علیه‌السلام|حسين بن علی (ع)]] را طلب کرد و به او گفت:اى برادر! به زودى از تو جدا می‌‏شوم و به ديدار پروردگار خود، نائل می‌‏گردم. مرا مسموم کرده‌اند و امروز پاره جگرم در میان تشت افتاد؛ می‌دانم چه کسى به من سم داده است...من در پيشگاه [[خدا]] با وى دشمنى خواهم کرد؛ ولی سوگند به حقى که بر تو دارم از تو می‌خواهم سخنی در این باره نگویی ( اين پيشامد و مرتکب آن را تعقيب مکن) و منتظر [[قضا و قدر|قضای الهی]] درباره من باش. <ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷.
بنابر روایتی که قطب راوندی نقل کرده، امام حسن(ع) پس از نوشیدن شربت مسموم، جعده را [[لعن]] و نفرین کرد.<ref> راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۲.</ref> همچنین [[قیس بن عمرو بن مالک]] معروف به نجاشی از شاعران شیعی در نکوهش جعده، قصیده‌ای را سروده است.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۸۴؛ مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۲۵۳.</ref> فرزندانش را «بنی مُسِمّة الازواج؛ فرزندان زنی که شوهرانش را مسموم می‌کند»، می‌خواندند.<ref> مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۶؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۶، ص۴۹.</ref> براساس گزارش [[شیخ مفید]] در [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|ارشاد]] زمانی که لحظه شهادت امام حسن (ع) نزديک شد، آن حضرت برادرش [[امام حسین علیه‌السلام|حسين بن علی (ع)]] را طلب کرد و به او گفت:اى برادر! به زودى از تو جدا می‌‏شوم و به ديدار پروردگار خود، نائل می‌‏گردم. مرا مسموم کرده‌اند و امروز پاره جگرم در میان تشت افتاد؛ می‌دانم چه کسى به من سم داده است...من در پيشگاه [[خدا]] با وى دشمنى خواهم کرد؛ ولی [[سوگند]] به حقى که بر تو دارم از تو می‌خواهم سخنی در این باره نگویی ( اين پيشامد و مرتکب آن را تعقيب مکن) و منتظر [[قضا و قدر|قضای الهی]] درباره من باش. <ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷.
</ref>
</ref>


۱۸٬۱۰۸

ویرایش