پرش به محتوا

آیه ابتلای ابراهیم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
==متن و ترجمه آیه==
==متن و ترجمه آیه==
{{گفت و گو
{{گفت و گو
|عرض=۹۰
| تراز = وسط
|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal;
| عنوان =
|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:170%
|{{قرآن جدید|بقره|۱۲۴}}
|شکل بندی آدرس=font-size:75%;
|{{قرآن جدید|بقره|۱۲۴|نوع=ترجمه فولادوند|منبع=نه}}
|تورفتگی=۰
|آدرس= سوره بقره: آیه ۱۲۴
|تراز=وسط
}}
|عنوان={{عربی|اندازه=۹۵%|وَ إِذِ ابْتَلی إِبراهیمَ رَبُّه بِکلماتٍ فَأتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لاینالُ عَهدی الظّالِمینَ ﴿۱۲۴﴾}}
|هنگامی که خداوند، ابراهیم(ع) را با وسایل گوناگونی آزمود [و او به خوبی از عهده آزمون برآمد]؛ خداوند به او فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم. ابراهیم(ع) گفت: از فرزندان من] نیز [امامانی قرار بده]. خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد.}}{{پاک کن}}
 
==برداشت‌های مختلف از «کلمات»==
==برداشت‌های مختلف از «کلمات»==
طبق آیه ابتلای ابراهیم، خدا [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم]] را با «کلمات» آزموده است. مفسران درباره واژه «کلمات» چند نظر ارائه داده‌اند:<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۷۷-۳۷۸؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۴۳۶-۴۴۵.</ref>
طبق آیه ابتلای ابراهیم، خدا [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم]] را با «کلمات» آزموده است. مفسران درباره واژه «کلمات» چند نظر ارائه داده‌اند:<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۷۷-۳۷۸؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۴۳۶-۴۴۵.</ref>
خط ۵۷: خط ۵۴:
عالمان شیعه با استناد به عبارت «لاینالُ عَهدی الظّالِمینَ» (عهد من به ظالمان نمی‌رسد) لزوم [[عصمت امامان|عصمت امام]] را نتیجه گرفته‌اند.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۸۰.</ref> آنها معتقدند بر اساس این آیه [[امام]] حتماً باید معصوم باشد و هیچ [[گناه]] و ظلمی نداشته باشد و چون فرزندان ابراهیم این‌گونه نبوده‌اند، خداوند با این جمله، درخواست او برای امامت فرزندانش را قبول نکرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۸۰؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۲-۳۳۳؛ سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۴۱.</ref>
عالمان شیعه با استناد به عبارت «لاینالُ عَهدی الظّالِمینَ» (عهد من به ظالمان نمی‌رسد) لزوم [[عصمت امامان|عصمت امام]] را نتیجه گرفته‌اند.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۸۰.</ref> آنها معتقدند بر اساس این آیه [[امام]] حتماً باید معصوم باشد و هیچ [[گناه]] و ظلمی نداشته باشد و چون فرزندان ابراهیم این‌گونه نبوده‌اند، خداوند با این جمله، درخواست او برای امامت فرزندانش را قبول نکرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۸۰؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۲-۳۳۳؛ سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۴۱.</ref>


'''اشکال به دیدگاه عالمان شیعه'''
=== اشکال به دیدگاه عالمان شیعه ===
 
برخی در اشکال به این تفسیر گفته‌اند ظالم کسی است که اوّلاً، مرتکب [[گناهان کبیره|گناه کبیره]] شود و ثانیاً، از گناه خود [[توبه]] نکند. بنابراین عنوان ظالم بر گناهکاری که توبه کرده است، صدق نمی‌کند. در نتیجه آیه بر عصمت امام دلالت ندارد.<ref>جرجانی، شرح‌المواقف، ۱۴۱۲ق، ج۸، ص۳۵۱؛ فخر رازی، مفاتیح‌الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۴۲.</ref>
برخی در اشکال به این تفسیر گفته‌اند ظالم کسی است که اوّلاً، مرتکب [[گناهان کبیره|گناه کبیره]] شود و ثانیاً، از گناه خود [[توبه]] نکند. بنابراین عنوان ظالم بر گناهکاری که توبه کرده است، صدق نمی‌کند. در نتیجه آیه بر عصمت امام دلالت ندارد.<ref>جرجانی، شرح‌المواقف، ۱۴۱۲ق، ج۸، ص۳۵۱؛ فخر رازی، مفاتیح‌الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۴۲.</ref>


'''پاسخ عالمان شیعه'''
=== پاسخ عالمان شیعه ===
 
[[شیخ طوسی]] و [[فضل بن حسن طبرسی]] در پاسخ به این اشکال گفته‌اند نفی در «لاینالُ عَهدی الظالمین» مطلق است؛ یعنی شامل هر ظلمی در هر زمانی می‌شود. بنابراین نمی‌توان گفت حکم آیه شامل کسی نمی‌شود که ظالم بوده، اما توبه کرده است. به گفته او، با توجه به این مسئله، برای خارج‌‌کردن چنین فردی، به دلیل دیگری نیاز داریم، حال آنکه چنین دلیلی مطرح نشده است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۴۹؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۲۰۲.</ref>  
[[شیخ طوسی]] و [[فضل بن حسن طبرسی]] در پاسخ به این اشکال گفته‌اند نفی در «لاینالُ عَهدی الظالمین» مطلق است؛ یعنی شامل هر ظلمی در هر زمانی می‌شود. بنابراین نمی‌توان گفت حکم آیه شامل کسی نمی‌شود که ظالم بوده، اما توبه کرده است. به گفته او، با توجه به این مسئله، برای خارج‌‌کردن چنین فردی، به دلیل دیگری نیاز داریم، حال آنکه چنین دلیلی مطرح نشده است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۴۹؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۲۰۲.</ref>