تناسخ: تفاوت میان نسخهها
←تعریف و جایگاه
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
تناسخ یا بازپیدایی را بهمعنای انتقال [[روح انسان]] از جسمی به جسم دیگر دانستهاند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۸۶.</ref> گفته شده که در فرایند تناسخ زندگی گذشتۀ فردْ چگونگی جسم جدید او را تعیین میکند.<ref>ویتمن، تاریخ و خاستگاه آیین هندو، ۱۳۸۲ش، ص۲۹.</ref> هسته اصلی مفهوم تناسخ را حضور روح پس از [[مرگ]] در جهان جسمانی برشمردهاند؛ حضوری که دلایل آن در نظامهای مختلف دینی و فلسفی بسیار متنوع تحلیل شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۸۸.</ref> عقیده تناسخ را یکی از معتقدات عام اکثر ادیان تاریخ بشر، از ادیان ابتدایی تا ادیان جدید، برشمردهاند.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۳۵۴ش، ص۱۰۵.</ref> | تناسخ یا بازپیدایی را بهمعنای انتقال [[روح انسان]] از جسمی به جسم دیگر دانستهاند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۸۶.</ref> گفته شده که در فرایند تناسخ زندگی گذشتۀ فردْ چگونگی جسم جدید او را تعیین میکند.<ref>ویتمن، تاریخ و خاستگاه آیین هندو، ۱۳۸۲ش، ص۲۹.</ref> هسته اصلی مفهوم تناسخ را حضور روح پس از [[مرگ]] در جهان جسمانی برشمردهاند؛ حضوری که دلایل آن در نظامهای مختلف دینی و فلسفی بسیار متنوع تحلیل شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۸۸.</ref> عقیده تناسخ را یکی از معتقدات عام اکثر ادیان تاریخ بشر، از ادیان ابتدایی تا ادیان جدید، برشمردهاند.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۳۵۴ش، ص۱۰۵.</ref> | ||
تناسخ با برخی اعتقادات [[ادیان ابراهیمی]]، بهخصوص با اعتقاد به [[معاد]]، ناسازگار قلمداد شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ۲۲۸.</ref> در میان [[مسلمان|مسلمانان]]، بطلان تناسخ و کفرآمیز بودن آن مورد [[اجماع]] تلقی شده است.<ref>ابنحزم اندلسی، الفصل، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۰.</ref> در میان شیعیان، باور به تناسخ باطل و اعتقاد به آن، بهدلیل انکار [[معاد]]، [[کفر]] دانسته شده است.<ref>شیخ صدوق، الإعتقادات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۳ | تناسخ با برخی اعتقادات [[ادیان ابراهیمی]]، بهخصوص با اعتقاد به [[معاد]]، ناسازگار قلمداد شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ۲۲۸.</ref> در میان [[مسلمان|مسلمانان]]، بطلان تناسخ و کفرآمیز بودن آن مورد [[اجماع]] تلقی شده است.<ref>ابنحزم اندلسی، الفصل، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۰.</ref> در میان شیعیان، باور به تناسخ باطل و اعتقاد به آن، بهدلیل انکار [[معاد]]، [[کفر]] دانسته شده است.<ref>شیخ صدوق، الإعتقادات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۳.</ref> | ||
برخی محققان اعتقاد به ازلیبودن ارواح، ناتوانی در توجیه رنجها، تلاش برای ایجاد سازگاری میان شرور و [[عدل الهی]] و توجیه اعمال انتقامجویانه را از دلایل رشد باور به تناسخ در برخی از افراد دانستهاند.<ref>مکارم شیرزای، «تناسخ یا بازگشت ارواح»، ص۴۷-۵۰؛ مینایی، «تناسخ»، ص۹۰-۹۳.</ref> | برخی محققان اعتقاد به ازلیبودن ارواح، ناتوانی در توجیه رنجها، تلاش برای ایجاد سازگاری میان شرور و [[عدل الهی]] و توجیه اعمال انتقامجویانه را از دلایل رشد باور به تناسخ در برخی از افراد دانستهاند.<ref>مکارم شیرزای، «تناسخ یا بازگشت ارواح»، ص۴۷-۵۰؛ مینایی، «تناسخ»، ص۹۰-۹۳.</ref> | ||
=== تناسخ و رجعت === | |||
برخی از عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، تناسخ را با عقیده [[رجعت]] در باور [[شیعه]] یکی دانستهاند<ref>مقدسی، البدء و التاريخ، مکتبة الثقافة الدينية، ج۵، ص۱۳۰.</ref> و به همین دلیل آنان را از معتقدان به تناسخ دانستهاند.<ref>امین، احمد، فجر الاسلام، ۱۹۶۹م، ص۲۷۷.</ref> بعضی عالمان شیعه با تلاش برای روشنکردن تفاوت میان رجعت و تناسخ این باور را رد کردهاند؛ برای نمونه، [[جعفر سبحانی]] معتقد است که رجعت دو خصوصیت اصلی تناسخ را، که موجب محالبودن آن است، ندارد: اول، رجعت مانند تناسخ سیر قهقرایی [[نفس|نفس انسانی]] به نفس حیوانی، نباتی و جمادی نیست؛ دوم، رجعت مانند تناسخ موجب تعدد بدن برای یک نفس نمیشود.<ref>سبحانی، الفكر الخالد في بيان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> از نظر سبحانی، رجعت چیزی جز زندهکردن مردگان نیست که در ضمن آن روح انسان به بدن سابق خود باز میگردد بدون آنکه از جایگاه وجودیش تنزل کرده باشد.<ref>سبحانی، الفكر الخالد في بيان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> او رجعت را امری مانند معجزه حضرت عیسی(ع) در زندهکردن مردگان بر میشمرد که کسی از [[مسلمان|مسلمانان]] و مسیحیان آن را از سنخ تناسخ ندانسته است.<ref>سبحانی، الفكر الخالد في بيان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۲۸.</ref> | |||
== مفهومشناسی و انواع تناسخ == | == مفهومشناسی و انواع تناسخ == |