پرش به محتوا

تناسخ: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴: خط ۴۴:
{{اصلی|تناسخ در فلسفه و عرفان}}برخی محققان معتقدند که در تاریخ [[فلسفه اسلامی]] وجود فیلسوفان معتقد یا متمایل به تناسخ موجب عمیق‌تر شدن ادله موافقان تناسخ و به تبع آن ادله مخالفان آن شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص</ref> محمد بن زکریای رازی (۲۵۱ـ۳۱۳ق) را نخستین فیلسوف اسلامی معتقد به تناسخ دانسته‌اند.<ref>؟</ref> در میان دیگر فیلسوفان اسلامی، اخوان الصفاء و [[فارابی]] را نیز دارای گرایش به تناسخ، با تفسیری خاص، به‌شمار برده‌اند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص</ref>  
{{اصلی|تناسخ در فلسفه و عرفان}}برخی محققان معتقدند که در تاریخ [[فلسفه اسلامی]] وجود فیلسوفان معتقد یا متمایل به تناسخ موجب عمیق‌تر شدن ادله موافقان تناسخ و به تبع آن ادله مخالفان آن شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص</ref> محمد بن زکریای رازی (۲۵۱ـ۳۱۳ق) را نخستین فیلسوف اسلامی معتقد به تناسخ دانسته‌اند.<ref>؟</ref> در میان دیگر فیلسوفان اسلامی، اخوان الصفاء و [[فارابی]] را نیز دارای گرایش به تناسخ، با تفسیری خاص، به‌شمار برده‌اند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص</ref>  


[[ابن‌سینا]] نخستین فیلسوف اسلامی دانسته شده که به تفصیل به تناسخ پرداخته است.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص</ref> گفته شده که در میان فیلسوفان اسلامی، ابن‌سینا و پیروان او، با فرض اینکه اساس تناسخ اعتقاد به قدیم‌بودن نفس انسانی است، برای رد تناسخ تلاش کردند؛ تلاشی که معطوف به نفى قدیم‌بودن و اثبات حادث‌بودن نفس انسانی بوده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.</ref> ابن‌سینا طی استدلالی تلاش می‌کند تا نشان دهد که لازمه تناسخ تعلق دو نفس به یک بدن خواهد بود و از محال‌بودن این نتیجه بطلان تناسخ را اثبات کند.<ref>ابن‌سینا، المبدأ و المعاد، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref> به گزارش برخی محققان، این استدلال ابن‌سینا از سوی سایر فیلسوفان مشائی مورد استقبال قرار گرفت و در آثارشان تکرار شد.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.</ref>
[[ابن‌سینا]] نخستین فیلسوف اسلامی دانسته شده که به تفصیل به تناسخ پرداخته است.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص</ref> گفته شده که در میان فیلسوفان اسلامی، ابن‌سینا و پیروان او، با فرض اینکه اساس تناسخ اعتقاد به قدیم‌بودن [[نفس|نفس انسانی]] است، برای رد تناسخ تلاش کردند؛ تلاشی که معطوف به نفى قدیم‌بودن و اثبات حادث‌بودن نفس انسانی بوده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.</ref> ابن‌سینا طی استدلالی تلاش می‌کند تا نشان دهد که لازمه تناسخ تعلق دو نفس به یک بدن خواهد بود و از محال‌بودن آن بطلان تناسخ را اثبات کند.<ref>ابن‌سینا، المبدأ و المعاد، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref> به گزارش برخی محققان، این استدلال ابن‌سینا از سوی سایر فیلسوفان مشائی مورد استقبال قرار گرفت و در آثارشان تکرار شد.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.</ref>


وضعیت شیخ اشراق در قبال تناسخ را وضعیتی ناروشن قلمداد کرده‌اند:<ref>یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸؛ مینایی، «تناسخ»، ص</ref> محققان معتقدند که او با پیروی از فیلسوفان مشائی در بسیاری از آثارش، چون پرتونامه، المطارحات و الواح عمادیه، تناسخ را باطل دانسته است.<ref>یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸؛ مینایی، «تناسخ»، ص</ref> آنان معتقدند که او در مهم‌ترین اثرش، حکمة الاشراق، با تردید در برخی از دلایل امتناع تناسخ و ناکافی‌دانستن دلایل اثبات تناسخ به برخی از وجوه تناسخ متمایل شده و نهایتاً از اظهارنظر نهایی درباره تناسخ ناتوان مانده است.<ref>یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸.</ref>
وضعیت [[شهاب‌الدین سهروردی|شیخ اشراق]] در قبال تناسخ را وضعیتی ناروشن قلمداد کرده‌اند:<ref>یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸؛ مینایی، «تناسخ»، ص</ref> محققان معتقدند که او با پیروی از فیلسوفان مشائی در بسیاری از آثارش، چون پرتونامه، المطارحات و الواح عمادیه، تناسخ را باطل دانسته است.<ref>یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸؛ مینایی، «تناسخ»، ص</ref> آنان معتقدند که او در مهم‌ترین اثرش، [[حکمة الاشراق (کتاب)|حکمة الاشراق]]، با تردید در برخی از دلایل امتناع تناسخ و ناکافی‌دانستن دلایل اثبات تناسخ به برخی از وجوه تناسخ متمایل شده و نهایتاً از اظهارنظر نهایی درباره تناسخ ناتوان مانده است.<ref>یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸.</ref>


از نظر برخی محققان، ملاصدرا، بر مبناى نظریه حرکت جوهرى، نحوه ایجاد و بقاى نفس را به‌گونه‌اى تعریف می‌کند که اثبات تناسخ ناممکن مى‌شود.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref> به گزارش منابع، طبق این نظریه نفس و بدن در ابتداى پیدایش خود امورى بالقوه و داراى حرکت جوهرى ذاتى هستند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref> آنها با گذراندن حیات طبیعی از قوه خارج می‌شوند و در جهت سعادت یا شقاوت به فعلیت می‌رسند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref> از نظر ملاصدرا تناسخ مانند بازگشت موجودی از حالت فعلیت به قوه است که امری محال است؛ چنان که محال است که مثلاً حیوان پس از بلوغ به مرحله نطفه باز گردد.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref>
از نظر برخی محققان، [[ملاصدرا]]، بر مبناى [[نظریه حرکت جوهرى]]، نحوه ایجاد و بقاى نفس را به‌گونه‌اى تعریف می‌کند که اثبات تناسخ ناممکن می‌شود.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref> به گزارش منابع، طبق این نظریه نفس و بدن در ابتداى پیدایش خود امورى بالقوه و داراى حرکت جوهرى ذاتى هستند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref> آنها با گذراندن حیات طبیعی از قوه خارج می‌شوند و در جهت سعادت یا شقاوت به فعلیت می‌رسند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref> از نظر ملاصدرا، تناسخ مانند بازگشت موجودی از حالت فعلیت به قوه است که امری محال است؛ چنان که محال است که مثلاً حیوان پس از بلوغ به مرحله نطفه باز گردد.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref>


== تناسخ در عرفان اسلامی ==
== تناسخ در عرفان اسلامی ==
{{اصلی|تناسخ در فلسفه و عرفان}}
{{اصلی|تناسخ در فلسفه و عرفان}}
برخی محققان معتقدند که مبانی عرفان اسلامی، از جمله شوق عارفان به ترک کامل دنیا و اندیشه فنای فی الله، نمی‌تواند با تناسخ سازگار باشد.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص</ref> این عدم سازگاری از نظر آنان به دلیل آن است که تناسخ خود نوعی بازگشت روح به بدنِ دنیوی است.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص</ref> حضور بنیادهای عقیدتی اسلامی، مانند عقیده معاد، در اندیشه عارفان و صوفیان اسلامی را نیز از جمله دلایل رد تناسخ توسط آنان دانسته‌اند؛<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص</ref> آنچنان که صوفیان برجسته‌ای چون ابونصر سراج<ref>ابونصر سراج، اللمع، ۱۳۸۰ق، ص۵۴۱-۵۴۲.</ref> (درگذشت: ۳۷۸ق)، ابن‌عربی<ref>ابن‌عربی، الـفتوحات المکیة، ۱۴۰۷ق، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> (۵۶۰-۶۳۸ق)، [[شیخ محمود شبستری]]<ref>شبستری، گلشن راز، ۱۳۶۸ش، ص۷۱.</ref> و علاء‌الدوله سمنانی (۶۵۹-۷۳۶ق)<ref>علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، ۱۳۶۹ش، ص۲۲۲-۲۲۵.</ref> به نقد و رد تناسخ پرداخته‌اند. برای نمونه، محمود شبستری تناسخ را حاصل نگاه «تنگ‌چشمانه» به آفرینش می‌داند؛<ref>شبستری، گلشن راز، ۱۳۶۸ش، ص۷۱.</ref> نگاهی که شارحان گلشن راز آن را به‌معنای نادیده‌گرفتن بدن برزخی و منحصر دانستن محل تجلی روح پس از مرگ در بدن مادی دانسته‌اند.<ref>لاهیجی، مفاتیح الاعجاز، ۱۳۱۳ق، ص۳۳.</ref>
برخی محققان معتقدند که مبانی عرفان اسلامی، از جمله شوق عارفان به ترک کامل دنیا و اندیشه فنای فی الله، نمی‌تواند با تناسخ سازگار باشد.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص</ref> این عدم سازگاری از نظر آنان به دلیل آن است که تناسخ خود نوعی بازگشت [[روح انسان|روح]] به بدنِ دنیوی است.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص</ref> حضور بنیادهای عقیدتی اسلامی، مانند عقیده [[معاد]]، در اندیشه عارفان و صوفیان اسلامی را نیز از جمله دلایل رد تناسخ توسط آنان دانسته‌اند؛<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص</ref> آنچنان که صوفیان برجسته‌ای چون ابونصر سراج<ref>ابونصر سراج، اللمع، ۱۳۸۰ق، ص۵۴۱-۵۴۲.</ref> (درگذشت: ۳۷۸ق)، [[ابن‌عربی]]<ref>ابن‌عربی، الـفتوحات المکیة، ۱۴۰۷ق، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> (۵۶۰-۶۳۸ق)، [[شیخ محمود شبستری]]<ref>شبستری، گلشن راز، ۱۳۶۸ش، ص۷۱.</ref> و علاء‌الدوله سمنانی (۶۵۹-۷۳۶ق)<ref>علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، ۱۳۶۹ش، ص۲۲۲-۲۲۵.</ref> به نقد و رد تناسخ پرداخته‌اند. برای نمونه، محمود شبستری تناسخ را حاصل نگاه «تنگ‌چشمانه» به آفرینش می‌داند؛<ref>شبستری، گلشن راز، ۱۳۶۸ش، ص۷۱.</ref> نگاهی که شارحان گلشن راز آن را به‌معنای نادیده‌گرفتن بدن برزخی و منحصر دانستن بدن مادی به‌عنوان محل قرار گرفتن روح پس از [[مرگ]] دانسته‌اند.<ref>لاهیجی، مفاتیح الاعجاز، ۱۳۱۳ق، ص۳۳.</ref>


وجه دیگر توجه عارفان و صوفان اسلامی به تناسخ، اعتقاد به حلول در میان برخی صوفیان دانسته شده است؛ اعتقادی که، با یکی گرفته شدن تناسخ و حلول در میان اندیشمندان مسلمان، موجب متهم‌شدن همه صوفیان و عارفان اسلامی به اعتقاد به تناسخ می‌شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص</ref> همچنین، اعتقاد به مفهوم تجلی (ظهور الهی در موجودات) در عرفان و تصوف اسلامی را عامل دیگری برای متهم‌شدن عارفان و صوفیان مسلمان به اعتقاد به تناسخ دانسته‌اند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص</ref> این اتهام موجب پاسخ‌گویی برخی عارفان اهلِ تحقیق شده و آنان با نقد و رد تناسخ مفاهیمی مانند تجلی را غیر از تناسخ دانسته‌اند.<ref>شبستری، گلشن راز، ۱۳۶۸ش، ص۸۱.</ref>     
وجه دیگر توجه عارفان و صوفان اسلامی به تناسخ، اعتقاد به [[حلولیه|حلول]] در میان برخی صوفیان دانسته شده است؛ اعتقادی که، با یکی گرفته شدن تناسخ و حلول در میان اندیشمندان مسلمان، موجب متهم‌شدن همه صوفیان و عارفان اسلامی به اعتقاد به تناسخ شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص</ref> همچنین، اعتقاد به مفهوم تجلی (ظهور الهی در موجودات) در عرفان و تصوف اسلامی را عامل دیگری برای متهم‌شدن عارفان و صوفیان مسلمان به اعتقاد به تناسخ دانسته‌اند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص</ref> این اتهام موجب پاسخ‌گویی برخی عارفان اهلِ تحقیق شده و آنان با نقد و رد تناسخ مفاهیمی مانند تجلی را غیر از تناسخ دانسته‌اند.<ref>شبستری، گلشن راز، ۱۳۶۸ش، ص۸۱.</ref>     


== پانویس ==
== پانویس ==
confirmed، protected، templateeditor
۶٬۱۶۶

ویرایش