|
|
خط ۳۷: |
خط ۳۷: |
| ابوالقاسم پاینده مترجم، نویسنده و روزنامهنگار ایرانی. در ۱۲۸۷ش در نجفآبادِ اصفهان به دنیا آمد. پاینده مترجم و نویسندهای پرکار بود. تسلط او بر زبان و ادب فارسی و عربی (وی با انگلیسی و فرانسه هم آشنایی داشت) و تجربة ممتدش در روزنامهنگاری، نثری روان و بیغلط به او بخشیده بود که ویژگی برجستة آثارش و باعث توفیق آنها بود. ترجمة او از قرآن، که اولین بار در ۱۳۳۶ش منتشر شد و نقطة عطفی در ترجمههای معاصر قرآن است، همچنان موفق و ممتاز بهشمار میآید و میتوان آن را مهمترین اثر پاینده دانست. پاینده در ادبیات داستانی نیز بینام نیست؛ او مجموعههایی از داستان کوتاه و داستانهایی بلند منتشر کرد. پاینده مشاغل دولتی هم داشت و، بویژه در سالهای پس از شهریور ۱۳۲۰، به سیاست بیتوجه نبود. پاینده در سالهای آخر حیات انزوا گزیده بود و تمام وقتش را به تحقیق و تألیف و ترجمه میگذراند. او در ۱۸ مرداد ۱۳۶۳ درگذشت. مدفن وی ابنبابویه است. از پاینده حدود چهل اثر منتشر شدهاست.<ref>حسینی، مالک، «پاینده ابوالقاسم»، ج۵، ذیل مدخل. دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی.</ref> | | ابوالقاسم پاینده مترجم، نویسنده و روزنامهنگار ایرانی. در ۱۲۸۷ش در نجفآبادِ اصفهان به دنیا آمد. پاینده مترجم و نویسندهای پرکار بود. تسلط او بر زبان و ادب فارسی و عربی (وی با انگلیسی و فرانسه هم آشنایی داشت) و تجربة ممتدش در روزنامهنگاری، نثری روان و بیغلط به او بخشیده بود که ویژگی برجستة آثارش و باعث توفیق آنها بود. ترجمة او از قرآن، که اولین بار در ۱۳۳۶ش منتشر شد و نقطة عطفی در ترجمههای معاصر قرآن است، همچنان موفق و ممتاز بهشمار میآید و میتوان آن را مهمترین اثر پاینده دانست. پاینده در ادبیات داستانی نیز بینام نیست؛ او مجموعههایی از داستان کوتاه و داستانهایی بلند منتشر کرد. پاینده مشاغل دولتی هم داشت و، بویژه در سالهای پس از شهریور ۱۳۲۰، به سیاست بیتوجه نبود. پاینده در سالهای آخر حیات انزوا گزیده بود و تمام وقتش را به تحقیق و تألیف و ترجمه میگذراند. او در ۱۸ مرداد ۱۳۶۳ درگذشت. مدفن وی ابنبابویه است. از پاینده حدود چهل اثر منتشر شدهاست.<ref>حسینی، مالک، «پاینده ابوالقاسم»، ج۵، ذیل مدخل. دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی.</ref> |
|
| |
|
| == موضوع کتاب == | | == معرفی و ساختار کتاب == |
| [[ابوالقاسم پاینده]] نویسنده این کتاب، سخنان [[پیامبر(ص)]] در موضوع فضایل و [[اخلاق اسلامی|اخلاق]] را گرد آورده است. با این حال، در این کتاب، برخی از روایات از [[امام علی(ع)]] نقل شده که گاهی در مفهوم، معنی و حتی لفظ، مشابه احادیث نقل شده از [[پیامبر(ص)]] است. نویسنده علت این امر را نه اشتباه راویان، بلکه «تقارب و تشابه معنوی که میان محمد و علی -علیهما السلام- وجود دارد» میداند.
| |
| | |
| == ترجمه های قابل تأمل ==
| |
| | |
| در نهج الفصاحه مواردی از ترجمه به چشم می خورد که نیازمند باز نگری ودقت بیشتری است به عنوان نمونه در شماره ۱۹۴۱{{یاد|عزیز على الله أن یأخذ کریمتی عبد مسلم ثمّ یدخله النّار. ترجمه:بر خدا گران است که دو دختر بنده مسلمان را بگیرد آنگاه او را به جهنم بَرد
| |
| }} <ref>پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه،۱۳۵۶ش، ص۴۱۱.</ref> «کریمتی» به عنوان دو دختر ترجمه شده است با این که احتمال این که منظور دو چشم باشد بیشتر است.در نهج البلاغه کرائم به عنوان اعضای بدن برشمرده شده است.{{یاد| اللّهمّ اجعل نفسي أوّل كريمة تنتزعها من كرائمي «كريمة» در اصل به معناى شخص باارزش و اشياى گرانبهاست و در جمله مورد بحث، اشاره به اعضاى مهم انسان؛ مانند چشم و گوش و زبان است كه گاه به عنوان موهبت الهى و گاه وديعه خداوند ذكر شده است.}} <ref>مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام امير المومنين(ع)، ترجمه وشرح نهج البلاغه، ج ۸، ص۲۲۷.
| |
| </ref> ونیز شماره ۳۱۸۰ محبوبان به عنوان محبان ترجمه شده است.{{یاد| وَجَبَتْ مَحَبَّةُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مَنْ أُغْضِبَ فَحَلُمَ. كسى كه خشم آرد و بردبارى كند، بصف محبان خداست.}} <ref>پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه،۱۳۵۶ش، ص۶۴۱.</ref> نمونه سوم شماره۲۲۴۸ است{{یاد| لقَد رأيتُ رَجُلاً يَتَقَلَّبُ في الجَنَّةِ في شَجَرَةٍ قَطَعَها مِن ظَهرِ الطَّريقِ كانَت تُؤذي المُسلِمينَ . ترجمه: مردی را دیدم که در بهشت در درختی همی گشت که مزاحم راه کسان بود وآنراکنده بود. }} <ref>پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه،۱۳۵۶ش، ص۴۷۷.
| |
| </ref>که کلمه »فی» در حدیث به معنای ظرفیت(مکان و جا) ترجمه شده است با این که به معنای تعلیل است که یکی از معانی حرف «فی» در ادبیات زبان عربی است.<ref>ابن هشام، مغنی اللبیب،باب اول،حرف الفاء.</ref> و ترجمهاش چنین است: مردى را ديدم كه، به علّت بريدن درختى از سر راه، كه باعث آزار و زحمت مسلمانان شده بود، در بهشت گردش مى كرد.<ref>محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۷، ص۳۱۷.</ref> نمونه ای از حرف فی که به معنای علیت است در سخنان پیامبر(ص) در همین نهج الفصاحه آمده که اتفاقاً پاینده به معنای علیت هم ترجمه کرده است شماره۱۵۵۹{{یاد| دَخَلَتِ امْرَأَةٌ النَّارَ في هِرَّةٍ رَبَطَتْهَا، فَلَمْ تُطْعِمْهَا، ولَمْ تَدَعْهَا تَأْكُلُ مِن خَشَاشِ الأرْضِ حتَّى ماتَتْ . ترجمه: زنی به جهنم رفت برای آنکه گربه ای را بسته بود و چیزی بدو نخورانید و نگذاشت از چیزهای زمین بخور تا بمُرد.}} <ref>پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه،۱۳۵۶ش، ص۳۲۷.
| |
| </ref>
| |
|
| |
|
| == ساختار کتاب == | | == ساختار کتاب == |