میثم تمار: تفاوت میان نسخهها
←روایت دوم از شهادتش (قطع زبان میثم)
(←منابع) |
|||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
=== روایت دوم از شهادتش (قطع زبان میثم) === | === روایت دوم از شهادتش (قطع زبان میثم) === | ||
به روایت دیگر، میثم به درخواست عدهای از بازاریان، برای شکایت از رفتار عامل بازار [[کوفه]]، همراه آنان نزد [[عبیدالله بن زیاد|ابنزیاد]] رفت تا از او بخواهد عامل را برکنار کند. میثم در آنجا سخنانی بلیغ ایراد کرد. [[عمرو بن حریث مخزومی |عَمروبن حُرَیث]]، امیر کوفه از طرف [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]] که عثمانی مسلک و دشمن [[اهلالبیت علیهمالسلام|اهل بیت]] بود و در آن مجلس حضور داشت، میثم را فردی دروغگو و دوستدار دروغگو خواند، اما میثم خود را راستگو و دوستدار راستگو (حضرت علی) معرفی کرد. ابنزیاد به میثم دستور داد از علی بیزاری جوید و از آن حضرت بد بگوید و به جای آن، دوستی خود را به عثمان اعلام کند و از او نیک بگوید. او میثم را تهدید کرد که اگر به این دستور عمل نکند، دستها و پاهایش را قطع میکند و او را بهدار میکشد. میثم اگرچه میتوانست [[تقیه]] کند، شهادت را برگزید و گفت امام علی او را آگاه کرده است که [[عبیدالله بن زیاد|ابنزیاد]] چنین خواهد کرد و زبانش را خواهد برید. به دنبال آن، ابنزیاد برای اینکه این خبر غیبی را دروغ جلوه دهد، دستور داد تنها دستها و پاهای میثم را قطع کنند و او را کنار خانه [[عمرو بن حریث مخزومی|عمرو بن حُرَیث]] بهدار کشند. میثم بالای چوبهدار با صدای بلند از مردم میخواست برای شنیدن احادیث مکنون و شگفت حضرت علی نزد او جمع شوند. او درباره فتنههای [[بنیامیه|بنی اُمیه]] و فضائل بنیهاشم سخنانی میگفت. عمرو بن حریث چون افشاگری میثم و ازدحام مردم را بر گرد او دید، شتابزده نزد ابنزیاد رفت و ماجرا را به او اطلاع داد. ابنزیاد، از بیم رسوایی، دستور داد بر دهان میثم لجام نهند. گفته شده است او نخستین فردی بود که در [[اسلام]] بر دهانش لجام نهاده شد.<ref>شیخ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۲۰؛ کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۴–۸۷؛ شریف رضی، ص۵۵؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰۴و۳۲۴و۳۲۵؛ فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ج۲، ص۲۸۸و۲۸۹.</ref> به روایتی دیگر، عمرو بن حریث که نگران تمایل مردم به سخنان میثم و شورش آنان بر ضد حکومت بود، از ابنزیاد خواست دستور دهد زبان میثم را قطع کنند. ابنزیاد موافقت کرد و یکی از نگهبانان را برای این کار فرستاد. میثم با یادآوری این مطلب که [[عبیدالله بن زیاد|ابنزیاد]] نتوانست سخن مولایش علی را در مورد بریدن زبان و دستها و پاهایش، تکذیب کند، لحظاتی پس از آنکه زبانش قطع شد، به شهادت رسید.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۷.</ref> | به روایت دیگر، میثم به درخواست عدهای از بازاریان، برای شکایت از رفتار عامل بازار [[کوفه]]، همراه آنان نزد [[عبیدالله بن زیاد|ابنزیاد]] رفت تا از او بخواهد عامل را برکنار کند. میثم در آنجا سخنانی بلیغ ایراد کرد. [[عمرو بن حریث مخزومی |عَمروبن حُرَیث]]، امیر کوفه از طرف [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]] که عثمانی مسلک و دشمن [[اهلالبیت علیهمالسلام|اهل بیت]] بود و در آن مجلس حضور داشت، میثم را فردی دروغگو و دوستدار دروغگو خواند، اما میثم خود را راستگو و دوستدار راستگو (حضرت علی) معرفی کرد. ابنزیاد به میثم دستور داد از علی بیزاری جوید و از آن حضرت بد بگوید و به جای آن، دوستی خود را به [[عثمان بن عفان|عثمان]] اعلام کند و از او نیک بگوید. او میثم را تهدید کرد که اگر به این دستور عمل نکند، دستها و پاهایش را قطع میکند و او را بهدار میکشد. میثم اگرچه میتوانست [[تقیه]] کند، شهادت را برگزید و گفت امام علی او را آگاه کرده است که [[عبیدالله بن زیاد|ابنزیاد]] چنین خواهد کرد و زبانش را خواهد برید. به دنبال آن، ابنزیاد برای اینکه این خبر غیبی را دروغ جلوه دهد، دستور داد تنها دستها و پاهای میثم را قطع کنند و او را کنار خانه [[عمرو بن حریث مخزومی|عمرو بن حُرَیث]] بهدار کشند. میثم بالای چوبهدار با صدای بلند از مردم میخواست برای شنیدن احادیث مکنون و شگفت حضرت علی نزد او جمع شوند. او درباره فتنههای [[بنیامیه|بنی اُمیه]] و فضائل بنیهاشم سخنانی میگفت. عمرو بن حریث چون افشاگری میثم و ازدحام مردم را بر گرد او دید، شتابزده نزد ابنزیاد رفت و ماجرا را به او اطلاع داد. ابنزیاد، از بیم رسوایی، دستور داد بر دهان میثم لجام نهند. گفته شده است او نخستین فردی بود که در [[اسلام]] بر دهانش لجام نهاده شد.<ref>شیخ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۲۰؛ کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۴–۸۷؛ شریف رضی، ص۵۵؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰۴و۳۲۴و۳۲۵؛ فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ج۲، ص۲۸۸و۲۸۹.</ref> به روایتی دیگر، عمرو بن حریث که نگران تمایل مردم به سخنان میثم و شورش آنان بر ضد حکومت بود، از ابنزیاد خواست دستور دهد زبان میثم را قطع کنند. ابنزیاد موافقت کرد و یکی از نگهبانان را برای این کار فرستاد. میثم با یادآوری این مطلب که [[عبیدالله بن زیاد|ابنزیاد]] نتوانست سخن مولایش علی را در مورد بریدن زبان و دستها و پاهایش، تکذیب کند، لحظاتی پس از آنکه زبانش قطع شد، به شهادت رسید.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۷.</ref> | ||
[[پرونده:ضریح جدید میثم تمار در کوفه.jpg|بندانگشتی|مقبره و ضریح جدید میثم تمار در نزدیکی [[مسجد کوفه]]]] | [[پرونده:ضریح جدید میثم تمار در کوفه.jpg|بندانگشتی|مقبره و ضریح جدید میثم تمار در نزدیکی [[مسجد کوفه]]]] | ||