Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۳۰۵
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←اهمیت حدیث قاروره) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←اهمیت حدیث قاروره) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
حدیث قاروره که مضمون اصلی آن خبردادن از وقوع واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) است یکی از نشانههای آگاهی پیامبر به از آینده و نیز از نشانههای درستی قیام امام حسین(ع) است و شیعیان با تکیه بر این حدیث معتقدند که عزاداری بر امام حسین(ع) عملی شرعی و مستحب است زیرا طبق این حدیث پیامبر خود برای امام حسین(ع) گریسته است. | حدیث قاروره که مضمون اصلی آن خبردادن از وقوع واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) است یکی از نشانههای آگاهی پیامبر به از آینده و نیز از نشانههای درستی قیام امام حسین(ع) است و شیعیان با تکیه بر این حدیث معتقدند که عزاداری بر امام حسین(ع) عملی شرعی و مستحب است زیرا طبق این حدیث پیامبر خود برای امام حسین(ع) گریسته است. | ||
این حدیث در منابع متعددی از شیعه و اهل سنت نقل شده است و [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری]] روایتهای مختلف حدیث قاروره و خوابهای امّسلمه و ابن عباس را از منابع [[شیعه]] و اهل سنت، در کتاب الصحیح من مقتل سید الشهداء گرد آورده است.<ref>ری شهری، الصحیح من مقتل سید الشهداء، ۱۳۹۰ش، ص۹۴۳ـ۹۴۹.</ref> | |||
===مضمون حدیث=== | |||
بر اساس این حدیث [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، مقداری از [[تربت|خاک کربلا]] را به [[امالمؤمنین| امسلمه]] داده بود و او نیز آن را در شیشهای نگهداری میکرد. حضرت فرموده بود هرگاه دیدی که این خاک، به خون تبدیل شد، بدان که فرزندم [[امام حسین(ع)|حسین(ع)]] به [[شهادت]] رسیده است. روزی امسلمه در خواب، رسول خدا را با چهرهای غمگین و لباسی خاکآلود دید، که حضرت به او فرمود: از [[کربلا]] و از دفن شهدا میآیم. ناگهان از خواب برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، خاک را خونین یافت، دانست که حسین(ع) شهید شده است. آنگاه شیون و زاری نمود و وقتی همسایهها آمدند، ماجرا را برای آنان بیان کرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۸۹، ۲۲۷ و ۲۳۲؛ ج۴۴، ص۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹.</ref> | بر اساس این حدیث [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، مقداری از [[تربت|خاک کربلا]] را به [[امالمؤمنین| امسلمه]] داده بود و او نیز آن را در شیشهای نگهداری میکرد. حضرت فرموده بود هرگاه دیدی که این خاک، به خون تبدیل شد، بدان که فرزندم [[امام حسین(ع)|حسین(ع)]] به [[شهادت]] رسیده است. روزی امسلمه در خواب، رسول خدا را با چهرهای غمگین و لباسی خاکآلود دید، که حضرت به او فرمود: از [[کربلا]] و از دفن شهدا میآیم. ناگهان از خواب برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، خاک را خونین یافت، دانست که حسین(ع) شهید شده است. آنگاه شیون و زاری نمود و وقتی همسایهها آمدند، ماجرا را برای آنان بیان کرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۸۹، ۲۲۷ و ۲۳۲؛ ج۴۴، ص۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹.</ref> | ||
صدای همسایهها به شیون و غوغا برخاست به طوری که گریه و زاری شهر [[مدینه]] را چنان در بر گرفت که تا آن زمان دیده نشده بود.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۴۶.</ref> این ماجرا در روایات، به حدیث قاروره معروف است. | صدای همسایهها به شیون و غوغا برخاست به طوری که گریه و زاری شهر [[مدینه]] را چنان در بر گرفت که تا آن زمان دیده نشده بود.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۴۶.</ref> این ماجرا در روایات، به حدیث قاروره معروف است. | ||
===متن و ترجمه حدیث=== | ===متن و ترجمه حدیث=== | ||
{{گفت و گو | {{گفت و گو |