پرش به محتوا

آیه ۳۴ سوره بقره: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۸: خط ۳۸:
سبب عصیان و شقاوت ابلیس را غرور و خودبینی او دانسته و گفته‌اند که او چون به خلقت ناری (آتشی) خود مغرور بود به آدم خاکی سجده نکرد. وی خود را از آدم برتر انگاشت.<ref>مجتبایی، «ابلیس در ادب فارسی و عرفان»، ج۲، ذیل مدخل.</ref> مفسران گفته‌اند ابلیس معتقد بود که باید او را سجده کنند باشد و نیز آدم بر او سجده کند. از این جهت فرمان خداوند را نادرست شمرد و در عمل و اعتقاد عصیان کرد و خودبینی و خودخواهی‌اش، محصول یک عمر [[ایمان]] و [[عبادت]] او را بر باد داد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۱، ص۱۸۲.</ref>
سبب عصیان و شقاوت ابلیس را غرور و خودبینی او دانسته و گفته‌اند که او چون به خلقت ناری (آتشی) خود مغرور بود به آدم خاکی سجده نکرد. وی خود را از آدم برتر انگاشت.<ref>مجتبایی، «ابلیس در ادب فارسی و عرفان»، ج۲، ذیل مدخل.</ref> مفسران گفته‌اند ابلیس معتقد بود که باید او را سجده کنند باشد و نیز آدم بر او سجده کند. از این جهت فرمان خداوند را نادرست شمرد و در عمل و اعتقاد عصیان کرد و خودبینی و خودخواهی‌اش، محصول یک عمر [[ایمان]] و [[عبادت]] او را بر باد داد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۱، ص۱۸۲.</ref>


در آیه [[۱۲ سوره اعراف]] آمده است خداوند ابلیس را به خاطر سرکشی و طغیانگری مؤاخذه کرد، و گفت چه چیز سبب شد که در برابر آدم سجده نکنی و فرمان مرا نادیده بگیری. ابلیس در پاسخ گفت: من از او بهترم، به دلیل اینکه مرا از آتش آفریده‌ای و او را از خاک و گل.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص ۱۰۰.</ref> ابلیس علت عدم اطاعت خود را فضیلت خود و برتری بر آدم بیان می‌کند که با همین استدلال، خودخواهی باطنی را آشکار ساخت و به فرمان خداوند اعتراض کرد.<ref>آقاتهرانی، «تفسیر سوره بقره آیه ۳۴»، ص۲۷۱.</ref> در بعضی از آثار صوفیه سبب عصیانِ ابلیس، غرور او بر طاعت‌های هزاران ساله و قرب و منزلت دیرینه‌اش دانسته شده است.<ref>مجتبایی، «ابلیس در ادب فارسی و عرفان»، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
در آیه [[۱۲ سوره اعراف]] آمده است خداوند ابلیس را به خاطر سرکشی و طغیانگری مؤاخذه کرد، و گفت چه چیز سبب شد که در برابر آدم سجده نکنی و فرمان مرا نادیده بگیری. ابلیس در پاسخ گفت: من از او بهترم، به دلیل اینکه مرا از آتش آفریده‌ای و او را از خاک و گل.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص ۱۰۰.</ref> ابلیس علت عدم اطاعت خود را فضیلت خود و برتری بر آدم بیان می‌کند که با همین استدلال، خودخواهی باطنی را آشکار ساخت و به فرمان خداوند اعتراض کرد.<ref>تهرانی، «تفسیر سوره بقره آیه ۳۴»، ص۲۷۱.</ref> در بعضی از آثار صوفیه سبب عصیانِ ابلیس، غرور او بر طاعت‌های هزاران ساله و قرب و منزلت دیرینه‌اش دانسته شده است.<ref>مجتبایی، «ابلیس در ادب فارسی و عرفان»، ج۲، ذیل مدخل.</ref>


استکبار و نخوت ابلیس را سبب سقوط و هبوط او می‌دانند.<ref>منتظری، اسلام دین فطرت، ۱۳۸۵ش، ص۳۸۴.</ref> در [[تفاسیر شیعی]] آمده است که ابلیس از آنکه انسان را وسیله عبادت خداوند قرار دهد یا آنکه انسان را تعظیم کند گردنکشی کرد و نفس خود را بزرگتر از نفس دیگران دانست و طلب کبر و بزرگی کرد.<ref>کاشانی، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، ج۱، ص ۱۵۲.</ref> ابلیس جنس خود را با جنس آدم مقایسه کرد و خود را برتر از انسان دانست.<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص: ۵۶۶.</ref> برخی این عصیان را نشانه [[حسد]] ابلیس دانسته‌اند.<ref>کاشانی، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، ج۴، ص ۸.</ref>
استکبار و نخوت ابلیس را سبب سقوط و هبوط او می‌دانند.<ref>منتظری، اسلام دین فطرت، ۱۳۸۵ش، ص۳۸۴.</ref> در [[تفاسیر شیعی]] آمده است که ابلیس از آنکه انسان را وسیله عبادت خداوند قرار دهد یا آنکه انسان را تعظیم کند گردنکشی کرد و نفس خود را بزرگتر از نفس دیگران دانست و طلب کبر و بزرگی کرد.<ref>کاشانی، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، ج۱، ص ۱۵۲.</ref> ابلیس جنس خود را با جنس آدم مقایسه کرد و خود را برتر از انسان دانست.<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص: ۵۶۶.</ref> برخی این عصیان را نشانه [[حسد]] ابلیس دانسته‌اند.<ref>کاشانی، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، ج۴، ص ۸.</ref>


== سجده برای خداوند یا انسان ==
== سجده برای خداوند یا انسان ==
مفسران گفته‌اند سجده فرشتگان به آدم، برای خداوند بود که چنین موجودی را آفرید. عده‌ای نیز گفته‌اند که سجده به آدم، برای [[پرستش]] نبود بلکه به معنای خضوع بود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۱، ص۱۸۳.</ref> چرا که سجود در اصل به معنی خضوع و اظهار فروتنی است، و مراد از «اسجدوا» سجده اسلامی و گذاشتن هفت عضو به زمین در مقابل آدم نبوده‌ است، بلکه منظور اظهار خضوع بوده نسبت به آدم و اقرار به اینکه او لیاقت جانشینی خدا را دارد.<ref>قرشى بنایی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص: ۹۵.</ref> این سجود به معنای تعظیم و تحیت است نه سجود طاعت و عبادت.<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۱، ص: ۱۴۴.</ref> سجده فرشتگان به جهت اکرام و تعظیمِ آدم بود و نفس عبودیت و سجده برای خداوند.<ref>آقاتهرانی، «تفسیر سوره بقره آیه ۳۴»، ص۲۶۹ و ۲۷۰.</ref>
مفسران گفته‌اند سجده فرشتگان به آدم، برای خداوند بود که چنین موجودی را آفرید. عده‌ای نیز گفته‌اند که سجده به آدم، برای [[پرستش]] نبود بلکه به معنای خضوع بود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۱، ص۱۸۳.</ref> چرا که سجود در اصل به معنی خضوع و اظهار فروتنی است، و مراد از «اسجدوا» سجده اسلامی و گذاشتن هفت عضو به زمین در مقابل آدم نبوده‌ است، بلکه منظور اظهار خضوع بوده نسبت به آدم و اقرار به اینکه او لیاقت جانشینی خدا را دارد.<ref>قرشى بنایی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص: ۹۵.</ref> این سجود به معنای تعظیم و تحیت است نه سجود طاعت و عبادت.<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۱، ص: ۱۴۴.</ref> سجده فرشتگان به جهت اکرام و تعظیمِ آدم بود و نفس عبودیت و سجده برای خداوند.<ref>تهرانی، «تفسیر سوره بقره آیه ۳۴»، ص۲۶۹ و ۲۷۰.</ref>


عالمان دینی گفته‌اند چون سجده بر آدم به فرمان خدا بود، در واقع بندگی و عبودیت خداوند است‏.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ج۱، ص ۹۵.</ref> گفته شده است سجده، عبادت ذاتی نیست، بلکه به نیت و قصد سجده‌کننده بستگی دارد. از این‌رو سجده‌ای که به قصد عبادت انجام پذیرد، برای غیر خدا جائز نیست، اما به غیر قصد عبادت و به نیت‌های دیگر جائز است؛ چنانکه قصد برادران [[یوسف (پیامبر)|یوسف(ع)]] از سجده در برابر وی، اظهار بندگی برای او نبوده‌ است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۲؛ مصباح یزدی، «تفسیر قرآن کریم، سوره بقره، آیات ۳۰–۴۰»، سال ص۷.</ref>
عالمان دینی گفته‌اند چون سجده بر آدم به فرمان خدا بود، در واقع بندگی و عبودیت خداوند است‏.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ج۱، ص ۹۵.</ref> گفته شده است سجده، عبادت ذاتی نیست، بلکه به نیت و قصد سجده‌کننده بستگی دارد. از این‌رو سجده‌ای که به قصد عبادت انجام پذیرد، برای غیر خدا جائز نیست، اما به غیر قصد عبادت و به نیت‌های دیگر جائز است؛ چنانکه قصد برادران [[یوسف (پیامبر)|یوسف(ع)]] از سجده در برابر وی، اظهار بندگی برای او نبوده‌ است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۲؛ مصباح یزدی، «تفسیر قرآن کریم، سوره بقره، آیات ۳۰–۴۰»، سال ص۷.</ref>
confirmed، protected، templateeditor
۱٬۹۱۹

ویرایش