حدیث قاروره: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵{{پانویس اصلی}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشتها}}') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
}} | }} | ||
{{سوگواری محرم}} | {{سوگواری محرم}} | ||
'''حدیث قاروره،''' [[حدیث|حدیثی]] از [[ حضرت محمد صلی الله علیه و آله| | '''حدیث قاروره،''' [[حدیث|حدیثی]] از [[ حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] خطاب به [[امالمؤمنین ]][[امسلمه (همسر پیامبر)| امسلمه]] در مورد روز [[شهادت]] [[امام حسین علیهالسلام| امام حسین(ع)]]، که حضرت، مقداری از [[تربت|خاک کربلا]] را به [[امالمؤمنین|امسلمه]] داده و فرمود: هرگاه دیدی که این خاک، به خون تبدیل شد، بدان که فرزندم [[امام حسین(ع)|حسین(ع)]] به [[شهادت]] رسیده است. امسلمه نیز آن را در ظرفی (قاروره) نگهداری میکرد. روزی امسلمه در خواب، رسول خدا را با چهرهای غمگین و لباسی خاکآلود دید، که حضرت به او فرمود: از [[کربلا]] و از دفن شهدا میآیم. ناگهان از خواب برخاست، نگاه به آن ظرف کرد، خاک را خونین یافت، دانست که حسین(ع) شهید شده است، بسیاری از مورخین و محدثین [[اهل سنت]] نیز این حدیث را روایت کردهاند. | ||
پیامبر(ص)]] خطاب به [[امالمؤمنین ]] [[امسلمه (همسر پیامبر)| امسلمه]] در مورد روز [[شهادت]] [[امام حسین علیهالسلام| امام حسین(ع)]]. قاروره به | |||
==اصل حدیث== | ==اصل حدیث== | ||
[[حضرت محمد صلی الله علیه و آله| | [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، مقداری از [[تربت|خاک کربلا]] را به [[امالمؤمنین| امسلمه]] داده بود و او نیز آن را در شیشهای نگهداری میکرد. حضرت فرموده بود هرگاه دیدی که این خاک، به خون تبدیل شد، بدان که فرزندم [[امام حسین(ع)|حسین(ع)]] به [[شهادت]] رسیده است. روزی امسلمه در خواب، رسول خدا را با چهرهای غمگین و لباسی خاکآلود دید، که حضرت به او فرمود: از [[کربلا]] و از دفن شهدا میآیم. ناگهان از خواب برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، خاک را خونین یافت، دانست که حسین(ع) شهید شده است. آنگاه شیون و زاری نمود و وقتی همسایهها آمدند، ماجرا را برای آنان بیان کرد.<ref group="یادداشت"> مِنْ مُعْجِزَاتِه (حسین بن علی)صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ أَنَّهُ لَمَّا أَرَادَ الْعِرَاقَ قَالَتْ لَه ام سَلَمَةَ- لَا تَخْرُجْ إِلَی الْعِرَاقِ فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یقُولُ یقْتَلُ ابْنِی الْحُسَینُ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ وَ عِنْدِی تُرْبَةٌ دَفَعَهَا إِلَی فِی قَارُورَةٍ فَقَالَ إِنِّی وَ اللَّهِ مَقْتُولٌ کذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَخْرُجْ إِلَی الْعِرَاقِ یقْتُلُونِی أَیضاً وَ إِنْ أَحْبَبْتِ أَنْ أراک [أُرِیک] مَضْجَعِی وَ مَصْرَعَ أَصْحَابِی ثُمَّ مَسَحَ بِیدِهِ عَلَی وَجْهِهَا فَفَسَحَ اللَّهُ عَنْ بَصَرِهَا حَتَّی رَأَیا ذَلِک کلَّهُ وَ أَخَذَ تُرْبَةً فَأَعْطَاهَا مِنْ تِلْک التُّرْبَةِ أَیضاً فِی قَارُورَةٍ أُخْرَی وَ قَالَ ع إِذَا فَاضَتْ دَماً فَاعْلَمِی أَنِّی قُتِلْتُ فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ فَلَمَّا کانَ یوْمُ عَاشُورَاءَ نَظَرْتُ إِلَی الْقَارُورَتَینِ بَعْدَ الظُّهْرِ فَإِذَا هُمَا قَدْ فَاضَتَا دَماً فَصَاحَتْ. وَ لَمْ یقَلَّبْ فِی ذَلِک الْیوْمِ حَجَرٌ وَ لَا مَدَرٌ إِلَّا وُجِدَ تَحْتَهُ دَمٌ عَبِیطٌ. (مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۸۹، ۲۲۷ و ۲۳۲؛ ج۴۴، ص۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹).</ref> | ||
پیامبر(ص)]]، مقداری از [[تربت|خاک کربلا]] را به [[امالمؤمنین| امسلمه]] داده بود و او نیز آن را در شیشهای نگهداری میکرد. حضرت فرموده بود هرگاه دیدی که این خاک، به خون تبدیل شد، بدان که فرزندم [[امام حسین(ع)]] به [[شهادت]] رسیده است. روزی امسلمه در خواب، رسول خدا را با چهرهای غمگین و لباسی خاکآلود دید، که حضرت به او فرمود: از [[کربلا]] و از دفن شهدا میآیم. ناگهان از خواب برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، خاک را خونین یافت، دانست که حسین(ع) شهید شده است. آنگاه شیون و زاری نمود و وقتی همسایهها آمدند، ماجرا را برای آنان بیان کرد.<ref group="یادداشت"> مِنْ مُعْجِزَاتِه (حسین بن علی)صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ أَنَّهُ لَمَّا أَرَادَ الْعِرَاقَ قَالَتْ لَه ام سَلَمَةَ- لَا تَخْرُجْ إِلَی الْعِرَاقِ فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یقُولُ یقْتَلُ ابْنِی الْحُسَینُ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ وَ عِنْدِی تُرْبَةٌ دَفَعَهَا إِلَی فِی قَارُورَةٍ فَقَالَ إِنِّی وَ اللَّهِ مَقْتُولٌ کذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَخْرُجْ إِلَی الْعِرَاقِ یقْتُلُونِی أَیضاً وَ إِنْ أَحْبَبْتِ أَنْ أراک [أُرِیک] مَضْجَعِی وَ مَصْرَعَ أَصْحَابِی ثُمَّ مَسَحَ بِیدِهِ عَلَی وَجْهِهَا فَفَسَحَ اللَّهُ عَنْ بَصَرِهَا حَتَّی رَأَیا ذَلِک کلَّهُ وَ أَخَذَ تُرْبَةً فَأَعْطَاهَا مِنْ تِلْک التُّرْبَةِ أَیضاً فِی قَارُورَةٍ أُخْرَی وَ قَالَ ع إِذَا فَاضَتْ دَماً فَاعْلَمِی أَنِّی قُتِلْتُ فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ فَلَمَّا کانَ یوْمُ عَاشُورَاءَ نَظَرْتُ إِلَی الْقَارُورَتَینِ بَعْدَ الظُّهْرِ فَإِذَا هُمَا قَدْ فَاضَتَا دَماً فَصَاحَتْ. وَ لَمْ یقَلَّبْ فِی ذَلِک الْیوْمِ حَجَرٌ وَ لَا مَدَرٌ إِلَّا وُجِدَ تَحْتَهُ دَمٌ عَبِیطٌ. (مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۸۹، ۲۲۷ و ۲۳۲؛ ج۴۴، ص۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹).</ref> | |||
صدای همسایهها به شیون و غوغا برخاست به طوری که گریه و زاری شهر [[مدینه]] را چنان در بر گرفت که تا آن زمان دیده نشده بود.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۴۶.</ref> این ماجرا در روایات، به حدیث قاروره معروف است. | صدای همسایهها به شیون و غوغا برخاست به طوری که گریه و زاری شهر [[مدینه]] را چنان در بر گرفت که تا آن زمان دیده نشده بود.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۴۶.</ref> این ماجرا در روایات، به حدیث قاروره معروف است. |