پرش به محتوا

سوره ابراهیم: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
خط ۲۱: خط ۲۱:


[[پرونده:آیه هفت ابراهیم.jpg|230px|بندانگشتی|[[آیه]] هفت سوره ابراهیم به [[خط ثلث]]]]
[[پرونده:آیه هفت ابراهیم.jpg|230px|بندانگشتی|[[آیه]] هفت سوره ابراهیم به [[خط ثلث]]]]
====آثار شکر وکفران نعمت====
*'''لَئِن شَكَرْ‌تُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِن كَفَرْ‌تُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ''' (آیه ۷)
*'''لَئِن شَكَرْ‌تُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِن كَفَرْ‌تُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ''' (آیه ۷)


خط ۲۷: خط ۳۱:
در [[حدیث|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است «[[شکر]]» به معنای دوری از [[گناه|گناهان]]، و اتمام شکر، گفتن «الحمدلله ربّ العالمین» است.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۳۸۹ق، ج۳، ص۲۸۸.</ref> [[علامه طباطبایی| نویسنده تفسیر المیزان ]]در تفسیر آیه می‌گوید: حقیقت شکر به کار بردن نعمت به گونه‌ای است که یادآور  اِنعامِ مُنعم( و بخشندگی نعمت از سوی او ) باشد و در عمل احسان و نیکی او را آشکار سازد و چنین شکری نسبت به نعمت‌های الهی در واقع همان ایمان و تقوایی است که مایه زیادی نعمت و ترکش مایه عذاب شدید او می‌شود. <ref>طباطبایی، المیزان،۱۳۹۱ق. ج۱۲، ص۲۲</ref> آیه بالا در ادبیات فارسی نیز بازتاب داشته است؛ برای مثال گفته شده این عبارت از [[سعدی| سعدی شیرازی]] به همین [[آیه]] اشاره دارد: «منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت».<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5248/6575/76395/ «تأثیر قرآن در شعر فارسی». گلستان سعدی، دیباچه]</ref> یا این شعر: شکرِ نعمت، نعمتت افزون کند/ کفر، نعمت از کفت بیرون کند.{{یاد|  برخی ریشه این بیت شعر را که در قالب ضرب المثلی مشهور شده است در شعر [[مولوی]] دانسته‌اند که گفته است: سعی شکر نعمتش قدرت بود/جبر تو انکار آن نعمت بود/شکر قدرت قدرتت افزون کند/جبر نعمت از کفت بیرون کند. https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar1/sh47}}
در [[حدیث|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است «[[شکر]]» به معنای دوری از [[گناه|گناهان]]، و اتمام شکر، گفتن «الحمدلله ربّ العالمین» است.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۳۸۹ق، ج۳، ص۲۸۸.</ref> [[علامه طباطبایی| نویسنده تفسیر المیزان ]]در تفسیر آیه می‌گوید: حقیقت شکر به کار بردن نعمت به گونه‌ای است که یادآور  اِنعامِ مُنعم( و بخشندگی نعمت از سوی او ) باشد و در عمل احسان و نیکی او را آشکار سازد و چنین شکری نسبت به نعمت‌های الهی در واقع همان ایمان و تقوایی است که مایه زیادی نعمت و ترکش مایه عذاب شدید او می‌شود. <ref>طباطبایی، المیزان،۱۳۹۱ق. ج۱۲، ص۲۲</ref> آیه بالا در ادبیات فارسی نیز بازتاب داشته است؛ برای مثال گفته شده این عبارت از [[سعدی| سعدی شیرازی]] به همین [[آیه]] اشاره دارد: «منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت».<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5248/6575/76395/ «تأثیر قرآن در شعر فارسی». گلستان سعدی، دیباچه]</ref> یا این شعر: شکرِ نعمت، نعمتت افزون کند/ کفر، نعمت از کفت بیرون کند.{{یاد|  برخی ریشه این بیت شعر را که در قالب ضرب المثلی مشهور شده است در شعر [[مولوی]] دانسته‌اند که گفته است: سعی شکر نعمتش قدرت بود/جبر تو انکار آن نعمت بود/شکر قدرت قدرتت افزون کند/جبر نعمت از کفت بیرون کند. https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar1/sh47}}


==== توکل و صبر پیامبران====


*'''وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا ۚ وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَيْتُمُونَا ۚ وَعَلَى اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ'''
*'''وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا ۚ وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَيْتُمُونَا ۚ وَعَلَى اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ'''
(آیه۱۲) ترجمه: و چرا بر خدا [[توکل| توکّل]] نکنیم، با اینکه ما را به راه‌های (سعادت) رهبری کرده است؟! و ما بطور مسلّم در برابر آزارهای شما صبر خواهیم کرد (و دست از [[نبوت|رسالت]] خویش بر نمی‌داریم)! و توکّل‌کنندگان، باید فقط بر خدا توکّل کنند!»
(آیه۱۲) ترجمه: و چرا بر خدا [[توکل| توکّل]] نکنیم، با اینکه ما را به راه‌های (سعادت) رهبری کرده است؟! و ما بطور مسلّم در برابر آزارهای شما صبر خواهیم کرد (و دست از [[نبوت|رسالت]] خویش بر نمی‌داریم)! و توکّل‌کنندگان، باید فقط بر خدا توکّل کنند!»
این آیه و آیه قبل در باره توکل پیامبران است در آیه قبل  [[پیامبران]] دلیل بر توکلشان را اُلوهیت خداوند متعال بیان کرده‌اند  به این بیان که خداوند آغاز و انجام همه چیز است وهر چیزی قائم به اوست و او رَبّ همه هستی و صاحب اختیار و وکیل است و انسان با ایمان باید که خدا را به عنوان وکیل در تمام کارهایش برگزیند حتی در کارهایی که منسوب به خود اوست زیرا که هر توان و نیرویی برای انجام هر کاری از آنِ خداست. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص۳۲
این آیه و آیه قبل در باره توکل پیامبران است در آیه قبل  [[پیامبران]] دلیل بر توکلشان را اُلوهیت خداوند متعال بیان کرده‌اند  به این بیان که خداوند آغاز و انجام همه چیز است وهر چیزی قائم به اوست و او رَبّ همه هستی و صاحب اختیار و وکیل است و انسان با ایمان باید که خدا را به عنوان وکیل در تمام کارهایش برگزیند حتی در کارهایی که منسوب به خود اوست زیرا که هر توان و نیرویی برای انجام هر کاری از آنِ خداست. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص۳۲
خط ۳۴: خط ۳۹:
در آیه ۱۲ دلیل دیگری در سخن [[پیامبران]]  برای وجوب [[توکل]]  بر خداوند متعال اقامه شده است  واساس این استدلال هدایت خداوند است زیرا خداوند جز خیر برای بندگانش نمی خواهد و خیانت به آنان نمی کند و همین دلیل بر وجوب توکل است . تفاوت دو دلیل بر وجوب توکل در این دو آیه این است که در آیه۱۱ دلیل توکل وجود خداوند است که تنها موثر در تمام هستی است و در آیه ۱۲ دلیل توکل بر خداوند آثار وکارهای خداوند متعال است مانند هدایت.فراز  دوم آیه ('''وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَيْتُمُونَا''') نیر نتیجه توکل بر خداست که پیامبران در راه ابلاغ رسالت الهی دربرابر اذیت مخالفان و دشمنان صبر می‌کنند در حالی که بر خدواند توکل کرده‌اند. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص۳۳
در آیه ۱۲ دلیل دیگری در سخن [[پیامبران]]  برای وجوب [[توکل]]  بر خداوند متعال اقامه شده است  واساس این استدلال هدایت خداوند است زیرا خداوند جز خیر برای بندگانش نمی خواهد و خیانت به آنان نمی کند و همین دلیل بر وجوب توکل است . تفاوت دو دلیل بر وجوب توکل در این دو آیه این است که در آیه۱۱ دلیل توکل وجود خداوند است که تنها موثر در تمام هستی است و در آیه ۱۲ دلیل توکل بر خداوند آثار وکارهای خداوند متعال است مانند هدایت.فراز  دوم آیه ('''وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَيْتُمُونَا''') نیر نتیجه توکل بر خداست که پیامبران در راه ابلاغ رسالت الهی دربرابر اذیت مخالفان و دشمنان صبر می‌کنند در حالی که بر خدواند توکل کرده‌اند. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص۳۳
</ref>
</ref>
 
====کلمه  طیّبه، کلمه خبیثه====
'''أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ الله مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ* تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَيَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ*وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ'''(ایات ۲۴تا۲۶)
*'''أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ الله مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ* تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَيَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ*وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ'''(ایات ۲۴تا۲۶)
'''  
'''  
(ترجمه: آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه‌ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش می‌دهد. و خداوند برای مردم مَثَل‌ها می‌زند، شاید متذکّر شوند (و پند گیرند)!(همچنین) «کلمه خبیثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده، و قرار و ثباتی ندارد.)
(ترجمه: آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه‌ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش می‌دهد. و خداوند برای مردم مَثَل‌ها می‌زند، شاید متذکّر شوند (و پند گیرند)!(همچنین) «کلمه خبیثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده، و قرار و ثباتی ندارد.)
خط ۴۱: خط ۴۶:
</ref> [[علامه طباطبایی]] در تفسیر این آیات (پس از ذکر پاره‌ای از احتمالات و اختلافات [[تفسیر قرآن| مفسران]] در باره کلمه طیبه و شجره طیبه و برخی دیگر از واژه‌ها و این که سرگرم شدن به این اختلافات انسان را از معارف قرآن و اهداف آیاتش که دارای اهمیت هستند باز می‌دارد ) {{یاد| والاشتغال بأمثال هذه المشاجرات مما يَصرف الإنسانَ عما يَهمّه من البحث عن معارف كتاب الله و الحصول على مقاصد الآيات الكريمة و أغراضها. طباطبائی، المیزان، الناشر
</ref> [[علامه طباطبایی]] در تفسیر این آیات (پس از ذکر پاره‌ای از احتمالات و اختلافات [[تفسیر قرآن| مفسران]] در باره کلمه طیبه و شجره طیبه و برخی دیگر از واژه‌ها و این که سرگرم شدن به این اختلافات انسان را از معارف قرآن و اهداف آیاتش که دارای اهمیت هستند باز می‌دارد ) {{یاد| والاشتغال بأمثال هذه المشاجرات مما يَصرف الإنسانَ عما يَهمّه من البحث عن معارف كتاب الله و الحصول على مقاصد الآيات الكريمة و أغراضها. طباطبائی، المیزان، الناشر
منشورات اسماعيليان، ج۱۲، ص۵۱}}می‌گوید: نتیجه تدبر در این آیات این است که منظور از «کلمه طیّبه» که به «شجره طیّبه» تشبیه شده، همان اعتقاد حقی(اعتقاد به توحید و استقامت بر آن) است که ثابت و محفوظ از هر گونه تغییر و زوال و نابودی است و مؤمنان، در دنیا و آخرت از آثار و برکات این ایمان و استقامت بهره‌مند خواهند بود. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. موسسه اعلمی بیروت، ج۱۲، ص۵۱و۵۲</ref>
منشورات اسماعيليان، ج۱۲، ص۵۱}}می‌گوید: نتیجه تدبر در این آیات این است که منظور از «کلمه طیّبه» که به «شجره طیّبه» تشبیه شده، همان اعتقاد حقی(اعتقاد به توحید و استقامت بر آن) است که ثابت و محفوظ از هر گونه تغییر و زوال و نابودی است و مؤمنان، در دنیا و آخرت از آثار و برکات این ایمان و استقامت بهره‌مند خواهند بود. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. موسسه اعلمی بیروت، ج۱۲، ص۵۱و۵۲</ref>
 
====بیکران بودن نعمت‌های الهی====
'''وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ(آیه ۳۴)  
'''وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ(آیه ۳۴)  
'''
'''
ترجمه: و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمت‌های خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است!
ترجمه: و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمت‌های خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است!


به نکاتی در باره تفسیر این آیه در برخی تفاسیر اشاره شده است که عبارتند از: '''۱-''' «سوال» همان طلب کردن است با این تفاوت که سوال اختصاص به عقلاء و صاحبان عقل دارد(انسان‌ها) ولی «طلب» اینگونه نیست. '''۲-''' سوال می تواند با لفظ یا با هر وسیله دیگری باشد مانند نوشتن '''۳-''' خداوند متعال بهتر از هر کس نیازهای تمامی موجودات را می داند و پاسخگوی نیاز هایشان است، خواه به خدایی‌اش اقرار کنند یا آن را انکار نمایند، خواه حاجاتشان را عطا کند یا نکند. البته تمام کار های خدواند بر اساس حکمت بالغه اوست. '''۴-''' از جمله ی پایانی آیه ( إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ) فهمیده می شود که نوعِ انسان یعنی تمام انسان‌ها( نه فقط افراد و گروه و صنفی خاص  از آنان) هر نیازی به هر گونه نعمتی داشته باشد، فقط خداوند است که می تواند نیازش را برطرف کند. '''۵-''' فراز دوم آیه (وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لَا تُحْصُوهَا ){{یاد| این عبارت در فرازی از آیه ۱۸ سوره نحل نیز آمده است وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهَ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}نیز دلالت دارد براین که نظم حاکم بر نعمت های الهی در جهان و ارتباط تنگاتنگ آنها با هم سبب این شده که از این همه نعمت بیکران با لفظ نعمت به صورت مفرد تعبیر شود، گویا تمام نعمت های الهی یک نعمت شمرده شده است و شمارش این نعمت گسترده بیکران به هیچ وجه قابل شمارش نیست. ۶- با تمام این همه نعمت باز انسان بسیار [[کفران نعمت]]  می کند و در حق نعمت های الهی ظلم می کند.( إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ) <ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۲، ص۶۰-۶۲</ref>
به نکاتی در باره تفسیر این آیه در برخی تفاسیر اشاره شده است که عبارتند از: '''۱-''' «سؤال» همان طلب کردن است با این تفاوت که سوال اختصاص به عقلاء و صاحبان عقل دارد(انسان‌ها) ولی «طلب» اینگونه نیست. '''۲-''' سؤال می تواند با لفظ یا با هر وسیله دیگری باشد مانند نوشتن '''۳-''' خداوند متعال بهتر از هر کس نیازهای تمامی موجودات را می داند و پاسخگوی نیاز هایشان است، خواه به خدایی‌اش اقرار کنند یا آن را انکار نمایند، خواه حاجاتشان را عطا کند یا نکند. البته تمام کار های خدواند بر اساس حکمت بالغه اوست. '''۴-''' از جمله ی پایانی آیه ( إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ) فهمیده می‌شود که نوعِ انسان یعنی تمام انسان‌ها( نه فقط افراد و گروه و صنفی خاص  از آنان) هر نیازی به هر گونه نعمتی داشته باشد، فقط خداوند است که می تواند نیازش را برطرف کند. '''۵-''' فراز دوم آیه (وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لَا تُحْصُوهَا ){{یاد| این عبارت در فرازی از آیه ۱۸ سوره نحل نیز آمده است وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهَ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}نیز دلالت دارد براین که نظم حاکم بر نعمت های الهی در جهان و ارتباط تنگاتنگ آنها با هم سبب این شده که از این همه نعمت بیکران با لفظ نعمت به صورت مفرد تعبیر شود، گویا تمام نعمت‌های الهی یک نعمت شمرده شده است و شمارش این نعمت گسترده بیکران به هیچ وجه قابل شمارش نیست. ۶- با تمام این همه نعمت باز انسان بسیار [[کفران نعمت]]  می کند و در حق نعمت‌های الهی ظلم می‌کند.( إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ) <ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۲، ص۶۰-۶۲</ref>


==داستان‌ها و روایت‌های تاریخی==
==داستان‌ها و روایت‌های تاریخی==
۱۷٬۴۸۷

ویرایش