Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
جز (←آیه سخره) |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
'''تعداد آیات و دیگر ویژگیها''' | '''تعداد آیات و دیگر ویژگیها''' | ||
سوره اعراف ۲۰۶ آیه،{{ | سوره اعراف ۲۰۶ آیه،{{یاد|به نظر قاریان بصره و شام ۲۰۵ آیه دارد؛ زیرا آیه اول المص را آیه مستقل ندانستهاند.(طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۶۰۸)}} ۳۳۴۶ کلمه و ۱۴۴۳۷ حرف دارد.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۳۸.</ref> این سوره از نظر حجمی جزو [[سبع طوال|سورههای سَبعُ طِوال]] یکی از سورههای طولانی قرآن است که بیش از یک [[جزء (قرآن)|جزء]] را در بر دارد و در بین سورههای مکی طولانیترین آنها است.<ref>سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ۱۴۰۷ق، ج۱،ص۱۳۸.</ref> | ||
سوره اعراف در ترتیب نزول اولین سورهای است که حروف مقطعه آن بیش از یک حرف است؛ زیرا سورههای قبل از آن مانند [[سوره ق]]، [[سوره ص]] و [[سوره قلم]] با یک حرف آغاز شده است.<ref>دروزة، التفسیر الحدیث، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۲.</ref> [[علامه طباطبایی]] شروع این سوره با حروف مقطعه «المص» را نشان آن میداند که سوره اعراف افزون بر مضامین سورههای آغاز شده با حروف مقطعه «الم»، بر مضامین سوره ص نیز مشتمل است.<ref name=":0">طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۶.</ref> | سوره اعراف در ترتیب نزول اولین سورهای است که حروف مقطعه آن بیش از یک حرف است؛ زیرا سورههای قبل از آن مانند [[سوره ق]]، [[سوره ص]] و [[سوره قلم]] با یک حرف آغاز شده است.<ref>دروزة، التفسیر الحدیث، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۲.</ref> [[علامه طباطبایی]] شروع این سوره با حروف مقطعه «المص» را نشان آن میداند که سوره اعراف افزون بر مضامین سورههای آغاز شده با حروف مقطعه «الم»، بر مضامین سوره ص نیز مشتمل است.<ref name=":0">طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۶.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
برای برخی از آیات سوره اعراف [[شأن نزول|شأن نزولهایی]] ذکر شده است: | برای برخی از آیات سوره اعراف [[شأن نزول|شأن نزولهایی]] ذکر شده است: | ||
===زینت بدن هنگام عبادت=== | ===زینت بدن هنگام عبادت=== | ||
اعراب زمان جاهلی هنگام طواف [[کعبه]] به صورت عریان و بدون لباس طواف میکردند به همین دلیل آیه ۳۱ سوره اعراف «یابَنىِ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَكمُْ عِندَ كلُِّ مَسْجِد؛اى فرزندان آدم، به هنگام هر عبادت لباس خود را بپوشید». {{ | اعراب زمان جاهلی هنگام طواف [[کعبه]] به صورت عریان و بدون لباس طواف میکردند به همین دلیل آیه ۳۱ سوره اعراف «یابَنىِ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَكمُْ عِندَ كلُِّ مَسْجِد؛اى فرزندان آدم، به هنگام هر عبادت لباس خود را بپوشید». {{یاد| مفسران و مترجمان قرآن کلمه«مسجد» را براساس روایات مختلف در این آیه مختلف تفسیر و معنی کردهاند: ۱- مسجد(مسجد الحرام وهر مسجدی)۲- عبادت۳-نماز(یومیه و جمعه و نمازهای عید) و البته منافاتی با یکدیگر هم دارند. بحرانی، سید هاشم، البرهان في تفسيرالقرآن، نشر موسسه بعثت، ج۲، ص۵۳۱و ۵۳۲ }}در تقبیح این عمل نازل و از آنان خواست هنگام عبادت خداوند لباس خود را بپوشند و خود را تزیین کنند.<ref>واحدی نیشابوری، أسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۸.</ref> درباره واژه زینت و تعیین مصادیق آن نیز تفاسیر{{یاد|بحرانی، سید هاشم، البرهان في تفسيرالقرآن، نشر موسسه بعثت، ج۲، ص۵۳۱ }} مختلفی شده؛ برخی گفتهاند چون قرآن به مال و فرزند، «زينت» گفته است، «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا»(سوره کهف آیه ۴۶) ممكن است آيه بيانگر اين باشد كه مال و فرزند خود را هنگام رفتن به مسجد همراه داشته باشيد، تا با مال، به حل مشكلات اقتصادى مسلمانان بپردازيد و با حضور فرزند در مساجد و جماعات، مشكلات تربيتى نسل آينده را حل كنيد. <ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، 1383ش، چاپ يازدهم، ذیل آیه، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن</ref> | ||
===خسران بلعم باعورا=== | ===خسران بلعم باعورا=== | ||
[[ابن مسعود]]، [[ابن عباس]] و برخی دیگر از [[مفسران]] میگویند آیه ۱۷۵ سوره اعراف « وَاتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَینَاهُ آیاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِینَ؛ و خبر آن كس را كه آیات خود را به او داده بودیم براى آنان(قوم پیامبر، یهودیان، بنی اسرائیل )بخوان كه از آن عارى گشت؛ آنگاه شیطان، او را دنبال كرد و از گمراهان شد.» را درباره مردی از بنیاسرائیل به نام [[بلعم باعورا]]{{ | [[ابن مسعود]]، [[ابن عباس]] و برخی دیگر از [[مفسران]] میگویند آیه ۱۷۵ سوره اعراف « وَاتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَینَاهُ آیاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِینَ؛ و خبر آن كس را كه آیات خود را به او داده بودیم براى آنان(قوم پیامبر، یهودیان، بنی اسرائیل )بخوان كه از آن عارى گشت؛ آنگاه شیطان، او را دنبال كرد و از گمراهان شد.» را درباره مردی از بنیاسرائیل به نام [[بلعم باعورا]]{{یاد| هر چند نام بلعم باعورا در این آیه امده است اما چنان چه برخی مفسران نیز گفتهاند براساس قوانین و سنن الهی نتایج اعمال انسانها و انتخاب هایشان می تواند مشابه یکدیگر باشد و هر کس مانند بلعم باعورا عمل کند میتواند به همان فرجام گرفتار شود چنان چه در روایتی از امام رضا(ع) است که گفته :«و هو مثل ضربه الله» ترجمه: بلعم به عنوان مثال ونمونه ای است که خداوند ذکر کرده است. و یا امام باقر(ع) فرموده: «الأصل في ذلك بلعم، ثم ضربه الله مثلا لكل مؤثر هواه على هدى الله من أهل القبلة.» ترجمه:اصل در این آیه بلعم است ولى خداوند مثل زده است بهآن براى هر كس از اهل قبله كه هواى نفس او را از راه هدايت باز دارد.بدین جهت در روایات مصادیق مختلفی نیز به عنوان نمونه برای افرادی که شبیه بلعم هستند ذکر شده است. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، چاپ مؤسسه اعلمی، ج۴، ص۳۹۵ و طباطبایی، المیزان،۱۳۹۰ق. ج۸، ص۳۳۷ }} میدانند که در شهر جباران زندگی میکرد. هنگامی که موسی(ع) و [[بنیاسرائیل]] به این شهر وارد شدند، اقوام بلعم از تندخویی موسی و لشکر بزرگش گفتند که اگر بر ما مسلط شود همه ما را میکشد و از بلعم خواستند که موسی را نفرین کند. بلعم گفت اگر چنین دعایی کنم دنیا و [[آخرت]] من از دست میرود ولی اقوام او پیوسته اصرار کردند تا بلعم، موسی و لشکرش را نفرین کرد و [[خدا]] عنایت خود را از بلعم گرفت و از خسران زدگان شد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۶۸؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۰.</ref> | ||
===علم به روز قیامت=== | ===علم به روز قیامت=== | ||
درباره نزول آیه ۱۸۷ سوره اعراف «یسَْلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَیانَ مُرْسَئهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبىِّ لَا یجَُلِّیهَا لِوَقْتهَِا إِلَّا هُوَ؛ درباره قیامت از تو میپرسند كه چه وقت فرا میرسد. بگو: علم آن نزد پروردگار من است. تنها اوست كه چون زمانش فرا رسد آشكارش میسازد» آمده است عدهای از [[قوم یهود]] یا تعدادی از [[قریش]] نزد [[پیامبر]] آمده و از زمان [[قیامت]] سوال پرسیدند که این آیه در جواب این گروه نازل شد.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۴۲۳.</ref>{{ | درباره نزول آیه ۱۸۷ سوره اعراف «یسَْلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَیانَ مُرْسَئهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبىِّ لَا یجَُلِّیهَا لِوَقْتهَِا إِلَّا هُوَ؛ درباره قیامت از تو میپرسند كه چه وقت فرا میرسد. بگو: علم آن نزد پروردگار من است. تنها اوست كه چون زمانش فرا رسد آشكارش میسازد» آمده است عدهای از [[قوم یهود]] یا تعدادی از [[قریش]] نزد [[پیامبر]] آمده و از زمان [[قیامت]] سوال پرسیدند که این آیه در جواب این گروه نازل شد.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۴۲۳.</ref>{{یاد| انحصار پاره ای از علوم در ذات مقدس خداوند مانند علم به زمان بر پایی قیامت و یا زمان دقیق مرگ انسان ها و یا زمان بارش باران و مانند آن به معنای این نیست که اگر خداوند متعال اراده کند و بخواهد بخشی از این علوم را در اختیار کسانی قرار بدهد محال و ناممکن است و اگر پیامبر اکرم (ص) با صراحت بیان می کند که از علم غیب اطلاعی ندارد به این معنی است که او به حَسَب ذات و طبیعتش فراتر از علوم متعارف وعادی چیزی نمی داند و اگر خداوند نخواهد چیزی را نمیداند؛ ولی به تصریح آیات قرآن، خداوند از طریق وحی علومی را در اختیار پیامبرش قرار داده است. طباطبایی، المیزان،۱۳۹۰ق. ج۷، ص۹۵و۹۶ }} | ||
===خداوند مالک علم غیب=== | ===خداوند مالک علم غیب=== | ||
اهل [[مكه]] از پیامبر(ص) پرسیدند: یا محمد آیا پروردگار تو از قیمتهاى ارزان پیش از آن كه گران شود، تو را با خبر میسازد تا آنرا بخرى و سود ببرى؟ و از چراگاه و از زمین پیش از آنكه آسیب زده و خشک شود؛ تو را مطلع میكند تا به جاى سبز و خرم بروى؟ که آیه ۱۸۸ سوره اعراف «قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسىِ نَفْعًا وَ لَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ الله وَ لَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَیبَ لاَسْتَكْثرَْتُ مِنَ الْخَیرِْ؛ بگو: من مالک سود و زیان خود نیستم، مگر آنچه خدا بخواهد و اگر [[علم غیب]] میدانستم بر خیر خود بسى میافزودم...» در پاسخ به این افراد نازل شد.<ref>واحدی نیشابوری، أسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۲.</ref>{{ | اهل [[مكه]] از پیامبر(ص) پرسیدند: یا محمد آیا پروردگار تو از قیمتهاى ارزان پیش از آن كه گران شود، تو را با خبر میسازد تا آنرا بخرى و سود ببرى؟ و از چراگاه و از زمین پیش از آنكه آسیب زده و خشک شود؛ تو را مطلع میكند تا به جاى سبز و خرم بروى؟ که آیه ۱۸۸ سوره اعراف «قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسىِ نَفْعًا وَ لَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ الله وَ لَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَیبَ لاَسْتَكْثرَْتُ مِنَ الْخَیرِْ؛ بگو: من مالک سود و زیان خود نیستم، مگر آنچه خدا بخواهد و اگر [[علم غیب]] میدانستم بر خیر خود بسى میافزودم...» در پاسخ به این افراد نازل شد.<ref>واحدی نیشابوری، أسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۲.</ref>{{یاد| بر اساس آیات متعددی از قرآن مانند آیه ۲۶و۲۷ سوره جن عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا*إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ترجمه:دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد، مگر آن کس را که به پیامبری برگزیده است که فرشتگان را از پیش رو و پشت سر او میفرستد (تا اسرار وحی را شیاطین به سرقت گوش نربایند). منظور از بی خبری از علم غیب در موردی است که خداوند اراده نکرده باشد و پیامبر هیچ گونه استقلالی در این زمینه ندارد چنان چه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ج۷ ص۹۵ گفته است وأما قوله : « وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ » فإنما أريد بالعلم الاستقلال به من غير تعليم بوحي وذلك أنه تعالى يُثبت الوحي في ذيل الآية بقوله : « إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَ » }} | ||
===آهسته خواندن اذکار در نماز جماعت=== | ===آهسته خواندن اذکار در نماز جماعت=== | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
* تعبیر «لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّىٰ یلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ»ترجمه: (هرگز) درهای آسمان به رویشان(تکذیب کنندگان آیات الهی) گشوده نمیشود؛ و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! به سرنوشت افراد متکبر و لجوج که زیر بار آیات الهی نمیروند و در برابر حق تسلیم نمیگردند، پرداخته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۱۶۹.</ref> [[علامه طباطبایی]] عدم باز شدن درهای آسمان به سوی تکذیبکنندگان آیات الهی به عدم پذیرش کارهایشان و عدم صعود ارواح آنان و همچنین عدم ورود آنان به [[بهشت]] تفسیر کرده است و مضمون این آیه را در محرومیت از ورود تکذیب کنندگان آیات الهی به بهشت مانند آیه ۱۶۷ سوره بقره دانسته که فرموده است:وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ترجمه:و هرگز(پیروی کنندگان از پیشوایان باطل) از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد!<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۱۱۴-۱۱۵.</ref> منظور از آسمان را نیز در این آیه کنایه از مقام [[تقرب|قرب الهی]] دانستهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۱۷۰.</ref> | * تعبیر «لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّىٰ یلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ»ترجمه: (هرگز) درهای آسمان به رویشان(تکذیب کنندگان آیات الهی) گشوده نمیشود؛ و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! به سرنوشت افراد متکبر و لجوج که زیر بار آیات الهی نمیروند و در برابر حق تسلیم نمیگردند، پرداخته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۱۶۹.</ref> [[علامه طباطبایی]] عدم باز شدن درهای آسمان به سوی تکذیبکنندگان آیات الهی به عدم پذیرش کارهایشان و عدم صعود ارواح آنان و همچنین عدم ورود آنان به [[بهشت]] تفسیر کرده است و مضمون این آیه را در محرومیت از ورود تکذیب کنندگان آیات الهی به بهشت مانند آیه ۱۶۷ سوره بقره دانسته که فرموده است:وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ترجمه:و هرگز(پیروی کنندگان از پیشوایان باطل) از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد!<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۱۱۴-۱۱۵.</ref> منظور از آسمان را نیز در این آیه کنایه از مقام [[تقرب|قرب الهی]] دانستهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۱۷۰.</ref> | ||
* تعبیر «حَتَّىٰ یلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ» را تعبیری کنایی برای اشاره به محال بودن عدم ورود تکذیبکنندگان آیات الهی به بهشت دانستهاند تا به صورت حسی آن را درک کنند و هیچ تردیدی در آن وجود نداشته باشد؛ چراکه ممکن نیست شتر با جثه بزرگش بتواند از سوراخ باریک سوزن عبور کند.{{ | * تعبیر «حَتَّىٰ یلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ» را تعبیری کنایی برای اشاره به محال بودن عدم ورود تکذیبکنندگان آیات الهی به بهشت دانستهاند تا به صورت حسی آن را درک کنند و هیچ تردیدی در آن وجود نداشته باشد؛ چراکه ممکن نیست شتر با جثه بزرگش بتواند از سوراخ باریک سوزن عبور کند.{{یاد| برخی از مفسران و مترجمان قرآن «الجَمَل» را درآیه به معنای ریسمان یا طناب ضخیمی گرفته اند که با آن کشتی را در ساحل مهار می کنند. حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری،تهران:انتشارات ميقات،۱۳۶۳ش، چاپ اول و قرائتی، محسن، تفسير نور،ج۳3، ص۶۵}}<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۱۷۰.</ref> این گونه سخن گفتن را از باب تعلیق بر محال دانستهاند؛ با این توضیح که عرب برای چیزی که تحقق پیدا نمیکند چنین مثل میزند.<ref>مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴، ج۳، ص۳۲۸.</ref> | ||
===منع تکلیف ما لایطاق (آیه ۴۲)=== | ===منع تکلیف ما لایطاق (آیه ۴۲)=== | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
===خوف و رجا (آیه ۵۶)=== | ===خوف و رجا (آیه ۵۶)=== | ||
{{اصلی| خوف و رجا}} | {{اصلی| خوف و رجا}} | ||
آیات مختلفی در قرآن دستور به خوف و رجا در کنار یکدیگر دادهاند؛ از جمله در آیه ۵۶ سوره اعراف{{ | آیات مختلفی در قرآن دستور به خوف و رجا در کنار یکدیگر دادهاند؛ از جمله در آیه ۵۶ سوره اعراف{{یاد|وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا و او را با بیم و امید بخوانید! (بیم از مسؤولیتها، و امید به رحمتش. }} این دستور تکرار شده که در مقابل خداوند هم خوف وجود داشته باشد و هم طمع به عفو و بخشش او. | ||
===عبارت «لن ترانی» (آیه ۱۴۳)=== | ===عبارت «لن ترانی» (آیه ۱۴۳)=== | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
این آیه به درخواست موسی به نمایندگی از [[بنی اسرائیل]] برای [[رؤیت خدا|دیدن خداوند]] و جواب [[خدا|خداوند]] اشاره دارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، چ۶، ص۳۵۵.</ref> [[مفسران]] درباره علت تقاضای موسی برای دیدن خدا و عبارت «لن ترانی» | این آیه به درخواست موسی به نمایندگی از [[بنی اسرائیل]] برای [[رؤیت خدا|دیدن خداوند]] و جواب [[خدا|خداوند]] اشاره دارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، چ۶، ص۳۵۵.</ref> [[مفسران]] درباره علت تقاضای موسی برای دیدن خدا و عبارت «لن ترانی» | ||
بحثهای کلامی و تفسیری زیادی ارائه کردهاند. [[مکارم شیرازی]] در [[تفسیر نمونه]] علت این درخواست موسی را با وجود علم او به عدم امکان دیدن خدا فقط به نمایندگی از بنی اسرائیل میداند و اینکه آنان [[ایمان]] خود را منوط به دیدن خداوند کردهاند. وی با استناد به روایتی از [[امام رضا]] این درخواست را نیز ماموریت خداوند به موسی دانسته تا همگان جواب خداوند را بشنوند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۳۵۵.</ref>{{ | بحثهای کلامی و تفسیری زیادی ارائه کردهاند. [[مکارم شیرازی]] در [[تفسیر نمونه]] علت این درخواست موسی را با وجود علم او به عدم امکان دیدن خدا فقط به نمایندگی از بنی اسرائیل میداند و اینکه آنان [[ایمان]] خود را منوط به دیدن خداوند کردهاند. وی با استناد به روایتی از [[امام رضا]] این درخواست را نیز ماموریت خداوند به موسی دانسته تا همگان جواب خداوند را بشنوند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۳۵۵.</ref>{{یاد| با توجه به مقام عصمت و علم پیامبر اولوالعزمی مانند حضرت موسی نمی توان پذیرفت که در خواست رؤیت خداوتد در خواست خود او بود ه است بلکه اصرار بنی اسرائیل بر این که تا خداوند را با چشم نبینند ایمان می آورند باعث شد که موسی چنین تقاضایی داشته باشد. محقق طوسی نیز در کتاب تجرید الاعتقاد تصریح می کند که این در خواست موسی برای اصرار بنی اسرائیل بوده است. او می نویسد: «و سؤال موسى لقومه» و علامه حلی نیز در شرح این سخن نوشته که: «أن السؤال كان من موسى ع لقومه ليبين لهم امتناع الرؤية» ترجمه : موسی چنین در خواستی را مطرح کرد تا بنی اسرائیل متوجه بشوند که دیدن خداوند با چشم محال وناممکن است. علامه حلی، كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ج۱، ص۲۹۷ }} | ||
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] مراد از درخواست رؤیت در این [[آیه]] را نه درخواست رؤیت بصری و ظاهری خدا که آن را در شأن حضرت موسی از [[پیامبران اولوالعزم]] نمیداند؛ بلکه غرض موسی را غیر از دیدن بصری و ظاهری معمولی میداند. وی مراد از درخواست رؤیت خدا توسط موسی را قطعیترین و روشنترین مراحل علم میداند که تعبیر آن به رؤیت به دلیل مبالغه در روشنی و قطعیت آن است. علامه طباطبایی بر معلوماتی که برای ذات انسان حاضرند و درک آنها نیاز به فکر ندارد، اطلاق رؤیت میکند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۲۳۸-۲۳۹.</ref> | [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] مراد از درخواست رؤیت در این [[آیه]] را نه درخواست رؤیت بصری و ظاهری خدا که آن را در شأن حضرت موسی از [[پیامبران اولوالعزم]] نمیداند؛ بلکه غرض موسی را غیر از دیدن بصری و ظاهری معمولی میداند. وی مراد از درخواست رؤیت خدا توسط موسی را قطعیترین و روشنترین مراحل علم میداند که تعبیر آن به رؤیت به دلیل مبالغه در روشنی و قطعیت آن است. علامه طباطبایی بر معلوماتی که برای ذات انسان حاضرند و درک آنها نیاز به فکر ندارد، اطلاق رؤیت میکند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۲۳۸-۲۳۹.</ref> | ||
ویرایش