Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۷۸۵
ویرایش
جز (ویرایش) |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
[[دینوری]] مؤلف [[اخبار الطوال|کتاب اخبار الطوال]] متن مختصری از این نامه ارائه داده است که امام حسین(ع) بعد از نام بردن از مخاطبان نامه، از آنان میخواهد که به احیای نشانههای حق و از بین بردن بدعتها بپردازند که در این صورت به راههای صحیح هدایت شدهاند.{{یادداشت|«بسم الله الرحمن الرحیم، من الحسین بن علی الی مالک بن مسمع، و الأحنف ابن قیس، و المنذر بن الجارود، و مسعود بن عمرو، و قیس بن الهیثم، سلام علیکم، اما بعد، فانی ادعوکم الی احیاء معالم الحق و أماته البدع، فان تجیبوا تهتدوا سبل الرشاد، و السلام؛ از حسین بن علی به مالک بن مسمع و احنف بن قیس و منذر بن جارود و مسعود بن عمرو و قیس بن هیثم، سلام بر شما، همانا من شما را به زنده کردن آثار و نشانههای حق و نابود کردن بدعتها فرامیخوانم و اگر بپذیرید به راههای هدایت رهنمون خواهید شد، و السلام» (دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۳۱)}} طبری، متن مفصلتری ارائه داده که البته برخی در آن تشکیک کرده و بخشی از آن را از افزودههای راویان دانستهاند.<ref>ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۵۸.</ref> متن نامه بر اساس نقل طبری بدین شرح است: | [[دینوری]] مؤلف [[اخبار الطوال|کتاب اخبار الطوال]] متن مختصری از این نامه ارائه داده است که امام حسین(ع) بعد از نام بردن از مخاطبان نامه، از آنان میخواهد که به احیای نشانههای حق و از بین بردن بدعتها بپردازند که در این صورت به راههای صحیح هدایت شدهاند.{{یادداشت|«بسم الله الرحمن الرحیم، من الحسین بن علی الی مالک بن مسمع، و الأحنف ابن قیس، و المنذر بن الجارود، و مسعود بن عمرو، و قیس بن الهیثم، سلام علیکم، اما بعد، فانی ادعوکم الی احیاء معالم الحق و أماته البدع، فان تجیبوا تهتدوا سبل الرشاد، و السلام؛ از حسین بن علی به مالک بن مسمع و احنف بن قیس و منذر بن جارود و مسعود بن عمرو و قیس بن هیثم، سلام بر شما، همانا من شما را به زنده کردن آثار و نشانههای حق و نابود کردن بدعتها فرامیخوانم و اگر بپذیرید به راههای هدایت رهنمون خواهید شد، و السلام» (دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۳۱)}} طبری، متن مفصلتری ارائه داده که البته برخی در آن تشکیک کرده و بخشی از آن را از افزودههای راویان دانستهاند.<ref>ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۵۸.</ref> متن نامه بر اساس نقل طبری بدین شرح است: | ||
{{نقل قول | {{نقل قول دو طبقه|عنوان=نامه امام حسین(ع) به سران بصره| | ||
|عنوان=نامه امام حسین(ع) به سران بصره | |||
| | |||
«أَمَّا بَعْدُ: فَإِنَّ اَللَّهَ اِصْطَفَی مُحَمَّداً صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ عَلَی خَلْقِهِ، وَ أَکْرَمَهُ بِنُبُوَّتِهِ، وَ اِخْتَارَهُ لِرِسَالَتِهِ، ثُمَّ قَبَضَهُ اَللَّهُ إِلَیْهِ وَ قَدْ نَصَحَ لِعِبَادِهِ وَ بَلَّغَ مَا أُرْسِلَ بِهِ صوَ کُنَّا أَهْلَهُ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ أَوْصِیَاءَهُ وَ وَرَثَتَهُ وَ أَحَقَّ اَلنَّاسِ بِمَقَامِهِ فِی اَلنَّاسِ، فَاسْتَأْثَرَ عَلَیْنَا قَوْمُنَا بِذَلِکَ، فَرَضِینَا وَ کَرِهْنَا اَلْفُرْقَه وَ أَحْبَبْنَا اَلْعَافِیَه، وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنَّا أَحَقُّ بِذَلِکَ اَلْحَقِّ اَلْمُسْتَحَقِّ عَلَیْنَا مِمَّنْ تَوَلاَّهُ وَ قَدْ أَحْسَنُوا وَ أَصْلَحُوا وَ تَحَرَّوْا اَلْحَقَّ، فَرَحِمَهُمُ اَللَّهُ، وَ غَفَرَ لَنَا وَ لَهُمْ وَ قَدْ بَعَثْتُ رَسُولِی إِلَیْکُمْ بِهَذَا اَلْکِتَابِ، وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّه نَبِیِّهِ ص فَإِنَّ اَلسُّنَّه قَدْ أُمِیتَتْ، وَ إِنَّ اَلْبِدْعَه قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ إِنْ تَسْمَعُوا قَوْلِی وَ تُطِیعُوا أَمْرِی أَهْدِکُمْ سَبِیلَ اَلرَّشَادِ، وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَه اَللَّه.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۵۷.</ref> | «أَمَّا بَعْدُ: فَإِنَّ اَللَّهَ اِصْطَفَی مُحَمَّداً صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ عَلَی خَلْقِهِ، وَ أَکْرَمَهُ بِنُبُوَّتِهِ، وَ اِخْتَارَهُ لِرِسَالَتِهِ، ثُمَّ قَبَضَهُ اَللَّهُ إِلَیْهِ وَ قَدْ نَصَحَ لِعِبَادِهِ وَ بَلَّغَ مَا أُرْسِلَ بِهِ صوَ کُنَّا أَهْلَهُ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ أَوْصِیَاءَهُ وَ وَرَثَتَهُ وَ أَحَقَّ اَلنَّاسِ بِمَقَامِهِ فِی اَلنَّاسِ، فَاسْتَأْثَرَ عَلَیْنَا قَوْمُنَا بِذَلِکَ، فَرَضِینَا وَ کَرِهْنَا اَلْفُرْقَه وَ أَحْبَبْنَا اَلْعَافِیَه، وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنَّا أَحَقُّ بِذَلِکَ اَلْحَقِّ اَلْمُسْتَحَقِّ عَلَیْنَا مِمَّنْ تَوَلاَّهُ وَ قَدْ أَحْسَنُوا وَ أَصْلَحُوا وَ تَحَرَّوْا اَلْحَقَّ، فَرَحِمَهُمُ اَللَّهُ، وَ غَفَرَ لَنَا وَ لَهُمْ وَ قَدْ بَعَثْتُ رَسُولِی إِلَیْکُمْ بِهَذَا اَلْکِتَابِ، وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّه نَبِیِّهِ ص فَإِنَّ اَلسُّنَّه قَدْ أُمِیتَتْ، وَ إِنَّ اَلْبِدْعَه قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ إِنْ تَسْمَعُوا قَوْلِی وَ تُطِیعُوا أَمْرِی أَهْدِکُمْ سَبِیلَ اَلرَّشَادِ، وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَه اَللَّه.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۵۷.</ref> | ||
| | |اما بعد، خدای، محمد(ص) را از مخلوق خویش برگزید و به نبوت کرامت داد و او را به پیمبری خویش معین کرد و آنگاه وی را سوی خویش برد که اندرز بندگان گفته بود و رسالت خویش را رسانیده بود. ما خاندان و دوستان و جانشینان و وارثان وی بودیم و از همه مردم، به جای وی، در میان مردم شایستهتر، اما قوم ما، دیگران را بر ما مرجح داشتند که رضایت دادیم و تفرقه را خوش نداشتیم و سلامت را دوست داشتیم در صورتی که میدانستیم حق ما نسبت به این کار از کسانی که عهدهدار آن شدند و نکو کردند و اصلاح آوردند و رعایت حق کردند بیشتر بود که خدایشان رحمت کند و ما و آنها را بیامرزد. اینک فرستاده خویش را با این نامه سوی شما روانه کردم و شما را به کتاب خدا و سنت پیمبر او دعوت میکنم که سنت را میرانیدهاند و بدعت را احیاء کردهاند. اگر گفتار مرا بشنوید و دستور مرا اطاعت کنید شما را به راه رشاد هدایت میکنم. | ||
اما بعد، خدای، محمد(ص) را از مخلوق خویش برگزید و به نبوت کرامت داد و او را به پیمبری خویش معین کرد و آنگاه وی را سوی خویش برد که اندرز بندگان گفته بود و رسالت خویش را رسانیده بود. ما خاندان و دوستان و جانشینان و وارثان وی بودیم و از همه مردم، به جای وی، در میان مردم شایستهتر، اما قوم ما، دیگران را بر ما مرجح داشتند که رضایت دادیم و تفرقه را خوش نداشتیم و سلامت را دوست داشتیم در صورتی که میدانستیم حق ما نسبت به این کار از کسانی که عهدهدار آن شدند و نکو کردند و اصلاح آوردند و رعایت حق کردند بیشتر بود که خدایشان رحمت کند و ما و آنها را بیامرزد. اینک فرستاده خویش را با این نامه سوی شما روانه کردم و شما را به کتاب خدا و سنت پیمبر او دعوت میکنم که سنت را میرانیدهاند و بدعت را احیاء کردهاند. اگر گفتار مرا بشنوید و دستور مرا اطاعت کنید شما را به راه رشاد هدایت میکنم. | |||
}} | }} | ||
منابع دیگر با کمی اختلاف به متن این نامه اشاره کردهاند.<ref>مقرم، مقتل الحسین، ۲۰۰۷م، ص۱۴۱-۱۴۲؛ ابو مخنف، وقعه الطف، ۱۴۱۷ق، ص۱۰۷.</ref> | منابع دیگر با کمی اختلاف به متن این نامه اشاره کردهاند.<ref>مقرم، مقتل الحسین، ۲۰۰۷م، ص۱۴۱-۱۴۲؛ ابو مخنف، وقعه الطف، ۱۴۱۷ق، ص۱۰۷.</ref> |