Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۲۲۶
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:Hoghalah1.jpg|بندانگشتی]] | [[پرونده:Hoghalah1.jpg|بندانگشتی]] | ||
'''حَوْقَلَه''' یا '''حَوْلَقَه'''، مصدر ساختگی عربی و به معنای گفتن «لاحَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللّه؛ هر دگرگونی و نیرویی، تنها به دست خدا است» است. این عبارت در [[قرآن]] نیامده، اما عبارت ''لا قُوَّة إِلّا باللّه'' یک بار در [[آیه]] ۳۹ [[سوره کهف]] به کار رفته است. | '''حَوْقَلَه''' یا '''حَوْلَقَه'''، مصدر ساختگی عربی و به معنای گفتن «لاحَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللّه؛ هر دگرگونی و نیرویی، تنها به دست خدا است» است. این عبارت در [[قرآن]] نیامده، اما عبارت ''لا قُوَّة إِلّا باللّه'' یک بار در [[آیه]] ۳۹ [[سوره کهف]] به کار رفته است. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۱: | ||
===تفسیر دوم، سلب مالکیت عرْضی از انسان=== | ===تفسیر دوم، سلب مالکیت عرْضی از انسان=== | ||
مطابق این تفسیر مالکیت انسان، در طول مالکیت خداوند متعال است، نه در عرض او، و در مالکیت طولی نیز خدا به مالکیت، سزاوارتر است تا انسان؛ زیرا مالکیت انسان، در ابتدا و ادامهاش وابسته به خواست و [[اراده الهی]] است. از امام علی(ع) در تبیین معنای «حوقله» روایت شده است که: إنّا لا نَملِکُ مَعَ اللّه ِ شَیئا، ولا نَملِکُ إلّا ما مَلَّکَنا، فَمَتی مَلَّکَنا ما هُوَ أملَکُ بِهِ مِنّا کَلَّفَنا، ومَتی أخَذَهُ مِنّا وَضَعَ تَکلیفَهُ عَنّا.<ref>مرآة العقول، ج۱۲، ص۲۱۳</ref> ما در کنار خدا مالک چیزی نیستیم، و تنها مالک آن چیزی هستیم که او به مالکیت ما درآورده است. پس تا آن گاه که او چیزی را که به مالکیت آن اولی از ماست در اختیار ما نهاده است، ما را [[مکلف|مکلّف]] نموده و آن گاه که آن را از ما بگیرد، تکلیف خود را نیز از عهده ما برمیدارد. | مطابق این تفسیر مالکیت انسان، در طول مالکیت خداوند متعال است، نه در عرض او، و در مالکیت طولی نیز خدا به مالکیت، سزاوارتر است تا انسان؛ زیرا مالکیت انسان، در ابتدا و ادامهاش وابسته به خواست و [[اراده الهی]] است. از امام علی(ع) در تبیین معنای «حوقله» روایت شده است که: إنّا لا نَملِکُ مَعَ اللّه ِ شَیئا، ولا نَملِکُ إلّا ما مَلَّکَنا، فَمَتی مَلَّکَنا ما هُوَ أملَکُ بِهِ مِنّا کَلَّفَنا، ومَتی أخَذَهُ مِنّا وَضَعَ تَکلیفَهُ عَنّا.<ref>مرآة العقول، ج۱۲، ص۲۱۳</ref> ما در کنار خدا مالک چیزی نیستیم، و تنها مالک آن چیزی هستیم که او به مالکیت ما درآورده است. پس تا آن گاه که او چیزی را که به مالکیت آن اولی از ماست در اختیار ما نهاده است، ما را [[مکلف|مکلّف]] نموده و آن گاه که آن را از ما بگیرد، تکلیف خود را نیز از عهده ما برمیدارد. | ||
[[پرونده:Hoghalah.jpg|بندانگشتی]] | |||
===تفسیر سوم، تفویض امور به خدا=== | ===تفسیر سوم، تفویض امور به خدا=== | ||
تفسیر سوم، تفسیر به لازم است، بدین معنا که وقتی انسان باور کند که توان و مالکیت او در طول قدرت و مالکیت خداست و بدون [[اراده تکوینی]] خداوند متعال، هیچ کاری از هیچ کس ساخته نیست و او تواناترین و بهترین کارگزار است، همه کارهای خود را به او واگذار مینماید. پیامبر(ص) فرمود: إذا قالَ العَبدُ: «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَقَد فَوَّضَ أمرَهُ إلَی اللّه ِ، وحَقٌّ عَلَی اللّه ِ أن یکفِیهُ.<ref>بحارالانوار، ج۹۰، ص۱۸۹</ref> هر گاه بنده بگوید: «هیچ نیرو و توانی نیست مگر به مدد خداوند»، در واقع، کار خود را به خدا واگذاشته است و بر خداست که برایش کارسازی کند. | تفسیر سوم، تفسیر به لازم است، بدین معنا که وقتی انسان باور کند که توان و مالکیت او در طول قدرت و مالکیت خداست و بدون [[اراده تکوینی]] خداوند متعال، هیچ کاری از هیچ کس ساخته نیست و او تواناترین و بهترین کارگزار است، همه کارهای خود را به او واگذار مینماید. پیامبر(ص) فرمود: إذا قالَ العَبدُ: «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَقَد فَوَّضَ أمرَهُ إلَی اللّه ِ، وحَقٌّ عَلَی اللّه ِ أن یکفِیهُ.<ref>بحارالانوار، ج۹۰، ص۱۸۹</ref> هر گاه بنده بگوید: «هیچ نیرو و توانی نیست مگر به مدد خداوند»، در واقع، کار خود را به خدا واگذاشته است و بر خداست که برایش کارسازی کند. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۵: | ||
==کاربرد در فارسی== | ==کاربرد در فارسی== | ||
واژه حوقله در فارسی نیز به کار رفته است.<ref>برای نمونه، رک. وقار شیرازی، ص۱۳۷</ref> در نظم و نثر فارسی، تعابیر لاحول گویان و لاحول کنان و گفتن لاحول ولا قوّةالّا باللّه، برای راندن [[شیطان|شیطان]]، اظهار تعجب، اعتراض و نشان دادن ناخرسندی کاربرد دارد.<ref>برای نمونه، رک. منوچهری، ص۱۹۶، ۲۰۳؛ مولوی، ج ۱، دفتر۲، ص۲۵۸۲۶۱، بیت ۲۰۶۲۵۰؛ سعدی، ص۱۵۴، بیت ۲۹۱۰، ص۱۵۷، بیت ۲۹۷۵؛ دهخدا، ذیل همین تعابیر)</ref> | واژه حوقله در فارسی نیز به کار رفته است.<ref>برای نمونه، رک. وقار شیرازی، ص۱۳۷</ref> در نظم و نثر فارسی، تعابیر لاحول گویان و لاحول کنان و گفتن لاحول ولا قوّةالّا باللّه، برای راندن [[شیطان|شیطان]]، اظهار تعجب، اعتراض و نشان دادن ناخرسندی کاربرد دارد.<ref>برای نمونه، رک. منوچهری، ص۱۹۶، ۲۰۳؛ مولوی، ج ۱، دفتر۲، ص۲۵۸۲۶۱، بیت ۲۰۶۲۵۰؛ سعدی، ص۱۵۴، بیت ۲۹۱۰، ص۱۵۷، بیت ۲۹۷۵؛ دهخدا، ذیل همین تعابیر)</ref> | ||
[[پرونده:Hoghalah3.jpg|بندانگشتی]] | |||
==شرح حوقله== | ==شرح حوقله== | ||
[[جلال الدین سیوطی]] در کتاب شرح الحوقلة و الحیعلة به توضیح درباره این ذکر و فضیلت آن پرداخته است.<ref>رک. به حاجی خلیفه، ج ۲، ستون۱۰۴۰</ref> | [[جلال الدین سیوطی]] در کتاب شرح الحوقلة و الحیعلة به توضیح درباره این ذکر و فضیلت آن پرداخته است.<ref>رک. به حاجی خلیفه، ج ۲، ستون۱۰۴۰</ref> |