کاربر ناشناس
حوقله: تفاوت میان نسخهها
←تفسیر دوم، سلب مالکیت عرْضی از انسان
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←دوری از چشم زخم: لینک) |
imported>M.bahrami |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
===تفسیر دوم، سلب مالکیت عرْضی از انسان=== | ===تفسیر دوم، سلب مالکیت عرْضی از انسان=== | ||
مطابق این تفسیر مالکیت انسان، در طول مالکیت خداوند متعال است، نه در عرض او، و در مالکیت طولی نیز خدا به مالکیت، سزاوارتر است تا انسان؛ زیرا مالکیت انسان، در ابتدا و ادامهاش وابسته به خواست و اراده الهی است. از امام علی(ع) در تبیین معنای «حوقله» روایت شده است که: إنّا لا نَملِکُ مَعَ اللّه ِ شَیئا، ولا نَملِکُ إلّا ما مَلَّکَنا، فَمَتی مَلَّکَنا ما هُوَ أملَکُ بِهِ مِنّا کَلَّفَنا، ومَتی أخَذَهُ مِنّا وَضَعَ تَکلیفَهُ عَنّا.<ref>مرآة العقول، ج۱۲، ص۲۱۳</ref> ما در کنار خدا مالک چیزی نیستیم، و تنها مالک آن چیزی هستیم که او به مالکیت ما درآورده است. پس تا آن گاه که او چیزی را که به مالکیت آن اولی از ماست در اختیار ما نهاده است، ما را مکلّف نموده و آن گاه که آن را از ما بگیرد، تکلیف خود را نیز از عهده ما برمیدارد. | مطابق این تفسیر مالکیت انسان، در طول مالکیت خداوند متعال است، نه در عرض او، و در مالکیت طولی نیز خدا به مالکیت، سزاوارتر است تا انسان؛ زیرا مالکیت انسان، در ابتدا و ادامهاش وابسته به خواست و اراده الهی است. از امام علی(ع) در تبیین معنای «حوقله» روایت شده است که: إنّا لا نَملِکُ مَعَ اللّه ِ شَیئا، ولا نَملِکُ إلّا ما مَلَّکَنا، فَمَتی مَلَّکَنا ما هُوَ أملَکُ بِهِ مِنّا کَلَّفَنا، ومَتی أخَذَهُ مِنّا وَضَعَ تَکلیفَهُ عَنّا.<ref>مرآة العقول، ج۱۲، ص۲۱۳</ref> ما در کنار خدا مالک چیزی نیستیم، و تنها مالک آن چیزی هستیم که او به مالکیت ما درآورده است. پس تا آن گاه که او چیزی را که به مالکیت آن اولی از ماست در اختیار ما نهاده است، ما را [[مکلف|مکلّف]] نموده و آن گاه که آن را از ما بگیرد، تکلیف خود را نیز از عهده ما برمیدارد. | ||
===تفسیر سوم، تفویض امور به خدا=== | ===تفسیر سوم، تفویض امور به خدا=== | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
===حقیقت توحید افعالی=== | ===حقیقت توحید افعالی=== | ||
به سخن دیگر، کسی حقیقتا شایستگی گفتن «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه» را دارد که به مرتبه [[توحید افعالی]] رسیده باشد؛ زیرا تا به این پایه از [[توحید]] نرسد، نمیتواند به طور مطلق، توان را از خود، سلب و به خداوند متعال منسوب نماید. [[علی(ع)]]، در پاسخ پرسشی از معنای این عبارت، فرمود: «ما در برابر خدا از خود اختیاری نداریم و جز قدرتی که او به ما ارزانی کند قدرتی نداریم (قدرت و اختیار ما ذاتی نیست)؛ پس چون ما را مالک آن قدرت که خود بدان سزاوارتر است گرداند، مکلف میشویم و اگر آن قدرت را از ما بگیرد تکلیف را از ما برمیدارد».<ref>نهج البلاغة، حکمت ۴۰۴</ref> | به سخن دیگر، کسی حقیقتا شایستگی گفتن «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه» را دارد که به مرتبه [[توحید افعالی]] رسیده باشد؛ زیرا تا به این پایه از [[توحید]] نرسد، نمیتواند به طور مطلق، توان را از خود، سلب و به خداوند متعال منسوب نماید. [[علی(ع)]]، در پاسخ پرسشی از معنای این عبارت، فرمود: «ما در برابر خدا از خود اختیاری نداریم و جز قدرتی که او به ما ارزانی کند قدرتی نداریم (قدرت و اختیار ما ذاتی نیست)؛ پس چون ما را مالک آن قدرت که خود بدان سزاوارتر است گرداند، [[مکلف]] میشویم و اگر آن قدرت را از ما بگیرد تکلیف را از ما برمیدارد».<ref>نهج البلاغة، حکمت ۴۰۴</ref> | ||
احادیث دیگر، این ذکر را این گونه معنا کردهاند؛ ما هیچ نیرویی برای ترک [[معصیت]] یا انجام [[طاعت]]، جز با کمک خدا نداریم<ref>رک. به ابن بابویه، ۱۳۶۱ش، ص۲۱</ref>بنابراین، هرکس این عبارت را بگوید کار خود را به [[خدا]] سپرده است.<ref>همو، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص۲۹۹</ref> | احادیث دیگر، این ذکر را این گونه معنا کردهاند؛ ما هیچ نیرویی برای ترک [[معصیت]] یا انجام [[طاعت]]، جز با کمک خدا نداریم<ref>رک. به ابن بابویه، ۱۳۶۱ش، ص۲۱</ref>بنابراین، هرکس این عبارت را بگوید کار خود را به [[خدا]] سپرده است.<ref>همو، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص۲۹۹</ref> |