امکان فقری: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(درج الگوی درجه بندی) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''امکان فقری''' به معنای نیازمندی و وابستگی وجودی معلول به علت، اصطلاحی فلسفی در [[حکمت متعالیه]] است که [[ملاصدرا]] آن را برای توصیف هستیِ معلول طرح نمود. امکان فقری، در تقابل با نظریه [[حدوث و قدم|حدوث]] و نظریه امکان ماهوی است و نیازمندی معلول به علت را ناشی از فقر وجودی معلول میداند. | '''امکان فقری''' به معنای نیازمندی و وابستگی وجودی معلول به علت، اصطلاحی فلسفی در [[حکمت متعالیه]] است که [[ملاصدرا]] آن را برای توصیف هستیِ معلول طرح نمود. امکان فقری، در تقابل با نظریه [[حدوث و قدم|حدوث]] و نظریه امکان ماهوی است و نیازمندی معلول به علت را ناشی از فقر وجودی معلول میداند. | ||
به گفته [[مرتضی مطهری]]، امکان فقری نتیجه اصول حکمت متعالیه و مبتنی بر آرای ملاصدرا در زمینه [[اصالت وجود]]، [[تشکیک وجود]] و [[اصل علیت]] است. ملاصدرا از امکان فقری در تقریر [[برهان صدیقین]] و حل [[مساله شر|مساله شرّ]] استفاده کرد. گروهی از [[تفسیر قرآن|مفسران]] نیز واژه «الْفُقَراءُ» در آیه «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی | به گفته [[مرتضی مطهری]]، امکان فقری نتیجه اصول حکمت متعالیه و مبتنی بر آرای ملاصدرا در زمینه [[اصالت وجود]]، [[تشکیک وجود]] و [[اصل علیت]] است. ملاصدرا از امکان فقری در تقریر [[برهان صدیقین]] و حل [[مساله شر|مساله شرّ]] استفاده کرد. گروهی از [[تفسیر قرآن|مفسران]] نیز واژه «الْفُقَراءُ» در آیه «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی الله» را به امکان فقری تفسیر کردهاند. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
واژه «امکان» پیش از ملاصدرا، از لوازم ماهیت و به معنای «تساوی نسبت ماهیت با دو طرف وجود و عدم» بود؛ یعنی ماهیت به خودی خود، نه اقتضای موجود شدن و نه معدوم بودن را دارد که از آن با عنوان «امکان ماهوی» یاد میشد؛ اما ملاصدرا در حکمت متعالیه، به سبب طرح [[اصالت وجود]] و تبیین خاصی که از اصل علیت داشت، امکان را نه لازمه ماهیت، بلکه عین هستی و وجود معلول دانست.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۳، ص۲۶۳؛ عبودیت، درآمدی بر نظام حکمت صدرایی، ۱۳۸۸ش، ص۱۰۷.</ref> | واژه «امکان» پیش از ملاصدرا، از لوازم ماهیت و به معنای «تساوی نسبت ماهیت با دو طرف وجود و عدم» بود؛ یعنی ماهیت به خودی خود، نه اقتضای موجود شدن و نه معدوم بودن را دارد که از آن با عنوان «امکان ماهوی» یاد میشد؛ اما ملاصدرا در حکمت متعالیه، به سبب طرح [[اصالت وجود]] و تبیین خاصی که از اصل علیت داشت، امکان را نه لازمه ماهیت، بلکه عین هستی و وجود معلول دانست.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۳، ص۲۶۳؛ عبودیت، درآمدی بر نظام حکمت صدرایی، ۱۳۸۸ش، ص۱۰۷.</ref> | ||
گروهی از [[تفسیر قرآن|مفسران]]، با الهام از حکمت متعالیه، واژه «الْفُقَراءُ» در آیه ''«یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی | گروهی از [[تفسیر قرآن|مفسران]]، با الهام از حکمت متعالیه، واژه «الْفُقَراءُ» در آیه ''«یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللهِ»''(ترجمه: ای مردم همه شما به خدا نیازمندید.)<ref>سوره فاطر، آیه۱۵.</ref> را به «امکان فقری» تفسیر کردهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۲۲۱-۲۲۲؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۲۹.</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
| ۳|| مساوق{{یادداشت|در «مساوقت»، افزون بر وحدتِ مصداق که در «مساوات» نیز هست، وحدتِ جهتِ صدق نیز شرط است؛ در نتیجه، «مساوقت» أخص از «مساوات» است. ازاینرو کسی که علم و وجود را مساوق میداند، هم مصادیق آنها را یکی میداند و هم جهتِ صدق آنها بر مصادیق را یکی میداند. (نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی: مشتمل بر آراء اختصاصی آیتالله فیاضی، ۱۳۹۷ش، ج۳، ص۲۷)}} با وجود است نه لازمه آن ||| لازمه ماهیت است<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۸۶ش، ج۱-۴، ص۴۸۳.</ref> | | ۳|| مساوق{{یادداشت|در «مساوقت»، افزون بر وحدتِ مصداق که در «مساوات» نیز هست، وحدتِ جهتِ صدق نیز شرط است؛ در نتیجه، «مساوقت» أخص از «مساوات» است. ازاینرو کسی که علم و وجود را مساوق میداند، هم مصادیق آنها را یکی میداند و هم جهتِ صدق آنها بر مصادیق را یکی میداند. (نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی: مشتمل بر آراء اختصاصی آیتالله فیاضی، ۱۳۹۷ش، ج۳، ص۲۷)}} با وجود است نه لازمه آن ||| لازمه ماهیت است<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۸۶ش، ج۱-۴، ص۴۸۳.</ref> | ||
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;" | |-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;" | ||
| ۴|| متناسب با [[اصالت وجود]] است ||| متناسب با اصالت ماهیت{{یادداشت|به نظر [[غلامرضا فیاضی]]، چون موضوع امکان ماهوی، ماهیت من حیث هی است و ماهیت من حیث هی -خواه بر مبنای [[اصالت وجود]] و خواه بر مبنای اصالت ماهیت- مفهومی اعتباری است (چرا که طرفداران اصالت ماهیت، ماهیت خارجی را اصیل میدانند نه ماهیت عقلی من حیث هی) پس امکان ماهوی که لازمه آن است نیز مفهومی اعتباری است و از این منظر، حاجت ممکن به علت نیز اعتباری است. (طباطبائی، | | ۴|| متناسب با [[اصالت وجود]] است ||| متناسب با اصالت ماهیت{{یادداشت|به نظر [[غلامرضا فیاضی]]، چون موضوع امکان ماهوی، ماهیت من حیث هی است و ماهیت من حیث هی -خواه بر مبنای [[اصالت وجود]] و خواه بر مبنای اصالت ماهیت- مفهومی اعتباری است (چرا که طرفداران اصالت ماهیت، ماهیت خارجی را اصیل میدانند نه ماهیت عقلی من حیث هی) پس امکان ماهوی که لازمه آن است نیز مفهومی اعتباری است و از این منظر، حاجت ممکن به علت نیز اعتباری است. (طباطبائی، نهایة الحکمه، تعلیقات غلامرضا فیاضی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷)}} است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۶۶۸-۶۶۹.</ref> | ||
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;" | |-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;" | ||
| ۵|| عین وجود خارجی، و در نتیجه، قویتر از معقولات اولیه و ثانیه است ||| پایینتر از معقولات اول و در زمره معقولات ثانیه فلسفی است<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۸۶ش، ج۱-۴، ص۴۸۵.</ref> | | ۵|| عین وجود خارجی، و در نتیجه، قویتر از معقولات اولیه و ثانیه است ||| پایینتر از معقولات اول و در زمره معقولات ثانیه فلسفی است<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۸۶ش، ج۱-۴، ص۴۸۵.</ref> |