پرش به محتوا

مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ مهٔ ۲۰۱۶
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahdiemadi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahdiemadi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
در روایاتی که شیعه و سنی نقل کرده‌اند، پیامبر اکرم(ص) ظهور مردی از خاندان خویش با نام مهدی(ع) را وعده داده و اعلام داشته است که او زمین را از عدالت و قسط لبریز خواهد کرد همان گونه که از ظلم و بی‌عدالتی پر شده است.<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۸۷.</ref> از این روی مسلمانان از نخستین ایام بعد از رحلت پیامبر(ص) منتظر ظهور مهدی(ع) بودند.
در روایاتی که شیعه و سنی نقل کرده‌اند، پیامبر اکرم(ص) ظهور مردی از خاندان خویش با نام مهدی(ع) را وعده داده و اعلام داشته است که او زمین را از عدالت و قسط لبریز خواهد کرد همان گونه که از ظلم و بی‌عدالتی پر شده است.<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۸۷.</ref> از این روی مسلمانان از نخستین ایام بعد از رحلت پیامبر(ص) منتظر ظهور مهدی(ع) بودند.


لقب مهدی  در صدر [[اسلام]] از باب بزرگداشت و تجلیل نیز برای بزرگان به کار می‌رفته است. [[حسان بن ثابت]] (متوفی ۵۴/ ۶۷۳)  در قصیده‌ای برای [[پیامبر اکرم(ص)]] از این لقب برای اشاره با آن حضرت استفاده کرده است:
لقب مهدی  در صدر [[اسلام]] از باب بزرگداشت و تجلیل نیز برای بزرگان به کار می‌رفته است. [[حسان بن ثابت]] (متوفی ۵۴/ ۶۷۳)  در قصیده‌ای برای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] از این لقب برای اشاره با آن حضرت استفاده کرده است:
{{شعر}}{{ب|جزاء علی المهدی اصبح ثاویا|یا خیر من وطأ الحصا لا تبعدی<ref>جاسم حسین، ص۳۵.</ref>}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|جزاء علی المهدی اصبح ثاویا|یا خیر من وطأ الحصا لا تبعدی<ref>جاسم حسین، ص۳۵.</ref>}}{{پایان شعر}}


[[سلیمان بن صرد]] نیز [[امام حسین]](ع) را پس از شهادتش، مهدی بن مهدی خوانده است.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۲۰.</ref>
[[سلیمان بن صرد خزاعی|سلیمان بن صرد]] نیز [[امام حسین]](ع) را پس از شهادتش، مهدی بن مهدی خوانده است.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۲۰.</ref>


بنا به گفته [[راجکوسکی]]، نخستین کسی که مهدی را در کاربرد اعتقادی آن به عنوان [[منجی]] به کار برد [[ابو اسحاق کعب بن ماته بن حیسوء حمیری]] (متوفی ۶۵۴ق) است .<ref> جاسم حسین، ص۳۵.</ref>
بنا به گفته [[راجکوسکی]]، نخستین کسی که مهدی را در کاربرد اعتقادی آن به عنوان [[منجی]] به کار برد [[ابو اسحاق کعب بن ماته بن حیسوء حمیری]] (درگذشت۳۴ق/۶۵۴م) است .<ref> جاسم حسین، ص۳۵.</ref>


===در القاب خلفای عباسی===
===در القاب خلفای عباسی===
لقب‌های رسمی و به خصوص در شروع نهضت [[عباسیان|عباسی]] - عصر پنج خلیفه اول دولت عباسیان - مفهوم و طبیعت مهدوی داشت و عباسیان برای مقاصد و اهدافی این القاب را برمی‌گزیدند، زیرا این لقب‌ها گویای احساسات عموم مردم، به‌ویژه مردم ضعیف و فقیر که پیوسته امیدوار به وضع بهتر بودند، می‌باشند.
لقب‌های رسمی و به خصوص در شروع نهضت [[عباسیان|عباسی]] - عصر پنج خلیفه اول دولت عباسیان - مفهوم و طبیعت مهدوی داشت و عباسیان برای مقاصد و اهدافی این القاب را برمی‌گزیدند، زیرا این لقب‌ها گویای احساسات عموم مردم، به‌ویژه مردم ضعیف و فقیر که پیوسته امیدوار به وضع بهتر بودند، می‌باشند.


مهدی و نجات بخش منتظر برای این مردم پایان ظلم و شقاوت و نشانه عصر طلایی، عصر عدالت و رفاه بود. این کوشش با گزینش از سوی خلفای عباسی برای جلب توده‌هایی که به تفکر مهدی عقیده داشتند و جذب تأیید آنان نسبت به دولت جدید، صورت می‌گرفت. این مسئله تا حد زیادی به پیروزی نهضت آنان کمک نمود و از سوی دیگر ارکان حکومت جدید را تثبیت کرد. خلفای حاکم، پیوسته این امید توده‌ها و آرزوهایشان را به ولیعهد خود و خلیفه بعدی منتقل می‌کردند. این کار با انتخاب لقب جدید انجام می‌گرفت تا او را نجات بخش جدید جلوه دهد. پس از این که دولت عباسی تقویت شد و امور آن استقرار یافت، دیگر تاکتیک گزینش این القاب لازم و ضروری نبود، لذا تأکید بر آن کاهش یافت، بلکه عباسیان شعارهای قدیمی و انقلابی خویش را از یاد بردند و شعارهای معتدل تری که استمرار و استقرار حکومت را تضمین می‌کرد، اختیار کردند. شاید این مسئله یکی از علل ناامیدی پیروان عباسیان و به‌ویژه افراطیان آن‌ها بود که باعث شورش‌هایی علیه آنان شد. دیگران تلاش کردند به دنبال نجات‌بخش جدید غیر عباسی بگردند تا آرزوی آنان را تحقق بخشد، اگرچه عده‌ای نیز خود را با اراده دولت تطبیق دادند و مشغول خدمت در نهادهای مختلف آن دولت شدند.<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/84011 فرهنگ مهدوی در القاب خلفای عباسی]</ref>
مهدی و نجات بخش منتظر برای این مردم پایان ظلم و شقاوت و نشانه عصر طلایی، عصر عدالت و رفاه بود. این کوشش با گزینش از سوی خلفای عباسی برای جلب توده‌های معتقد به تفکر مهدی به دولت جدید، صورت می‌گرفت. این مسئله تا حد زیادی به پیروزی نهضت آنان کمک نمود و از سوی دیگر ارکان حکومت جدید را تثبیت کرد. خلفای حاکم، پیوسته این امید توده‌ها و آرزوهایشان را به ولیعهد خود و خلیفه بعدی منتقل می‌کردند. این کار با انتخاب لقب جدید انجام می‌گرفت تا او را نجات بخش جدید جلوه دهد. پس از این که دولت عباسی تقویت شد و امور آن استقرار یافت، دیگر تاکتیک گزینش این القاب لازم و ضروری نبود، لذا تأکید بر آن کاهش یافت، بلکه عباسیان شعارهای قدیمی و انقلابی خویش را از یاد بردند و شعارهای معتدل تری که استمرار و استقرار حکومت را تضمین می‌کرد، اختیار کردند. شاید این مسئله یکی از علل ناامیدی پیروان عباسیان و به‌ویژه افراطیان آن‌ها بود که باعث شورش‌هایی علیه آنان شد. دیگران تلاش کردند به دنبال نجات‌بخش جدید غیر عباسی بگردند تا آرزوی آنان را تحقق بخشد، اگرچه عده‌ای نیز خود را با اراده دولت تطبیق دادند و مشغول خدمت در نهادهای مختلف آن دولت شدند.<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/84011 فرهنگ مهدوی در القاب خلفای عباسی]</ref>


القاب موجود در عصر اول عباسی (بویژه القاب خلفای عباسی) را می‌توان به گونه زیر تقسم کرد: ۱- القاب رسمی عمومی، مانند امیر المؤمنین، خلیفة اللّه و ملک. ۲- القاب رسمی خصوصی، مانند الامام، القائم، المرتضی، المنصور، المهدی و الرشید، المعتصم بالله و... ۳- القاب شخصی، مانند الأحول که لقب هشام بود، الحمار و الجعدی که این دو لقب از آنِ مروان بن محمد بودند. و دوانیقی که لقب منصور بود، ناقص که لقب یزید سوم أموی بود و لقب موسی بن امین، شدید بود.<ref>مقریزی، الخطط، ج ۱، ص۲۸۷.</ref> لقب ابن الهادی، الناطق بالحق بود<ref>تاریخ دولة عباسیه، (نسخه خطی استانبول ۲۲۶۰) ص۲۰.</ref> که پدرش می‌خواست او به جای هارون ولیعهدش باشد.
القاب موجود در عصر اول عباسی (بویژه القاب خلفای عباسی) را می‌توان به گونه زیر تقسم کرد: ۱- القاب رسمی عمومی، مانند امیر المؤمنین، خلیفة اللّه و ملک. ۲- القاب رسمی خصوصی، مانند الامام، القائم، المرتضی، المنصور، المهدی و الرشید، المعتصم بالله و... ۳- القاب شخصی، مانند الأحول که لقب هشام بود، الحمار و الجعدی که این دو لقب از آنِ مروان بن محمد بودند. و دوانیقی که لقب منصور بود، ناقص که لقب یزید سوم أموی بود و لقب موسی بن امین، شدید بود.<ref>مقریزی، الخطط، ج ۱، ص۲۸۷.</ref> لقب ابن الهادی، الناطق بالحق بود<ref>تاریخ دولة عباسیه، (نسخه خطی استانبول ۲۲۶۰) ص۲۰.</ref> که پدرش می‌خواست او به جای هارون ولیعهدش باشد.
کاربر ناشناس