کاربر ناشناس
آیه ابتلای ابراهیم: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei جز (←متن آیه) |
imported>Pourrezaei جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''آیه ابتلای ابراهیم(ع)'''، [[آیه]] | '''آیه ابتلای ابراهیم(ع)'''، [[آیه]] ۱۲۴ [[سوره بقره]] است که طبق آن خداوند [[حضرت ابراهیم]](ع) را به مقام [[امامت]] نصب کرده است. بر اساس اِین آیه [[شیعه|شیعیان]] معتقدند منصب [[امامت]] منصبی الهی است و نیز [[امام]] باید دارای مقام [[عصمت]] باشد. | ||
== متن آیه == | == متن آیه == | ||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== مفاد آیه == | == مفاد آیه == | ||
در این [[آیه]] سه مطلب توجه [[:رده:مفسران|مفسران]] و [[:رده:متکلمان|متکلمان]] اسلامی را به خود جلب کرده است: | در این [[آیه]] سه مطلب توجه [[:رده:مفسران|مفسران]] و [[:رده:متکلمان|متکلمان]] اسلامی را به خود جلب کرده است: | ||
# مقصود از کلمات یا | # مقصود از کلمات یا آزمونهایی که خداوند، [[ابراهیم]](ع) را به واسطه آنها آزموده است چیست؟ | ||
# مقصود از [[امامت]] که خداوند پس از موفقیت حضرت [[ابراهیم]](ع) در آزمونهای الهی به وی عطا کرد چیست؟ | # مقصود از [[امامت]] که خداوند پس از موفقیت حضرت [[ابراهیم]](ع) در آزمونهای الهی به وی عطا کرد چیست؟ | ||
# مقصود از ظلم که مانع بهرهمندی از مقام امامت است چیست؟ به عبارت دیگر، آیا آیه بر لزوم [[عصمت]] امام دلالت میکند؟ | # مقصود از ظلم که مانع بهرهمندی از مقام امامت است چیست؟ به عبارت دیگر، آیا آیه بر لزوم [[عصمت]] امام دلالت میکند؟ | ||
خط ۲۰: | خط ۱۹: | ||
# خصال یا سنتهای دهگانهای است که به نظافت و [[احکام طهارت|طهارت]] بدن ارتباط دارند: [[مضمضه]]، [[استنشاق]]، مسواک کردن، [[ختنه کردن]]، کوتاه کردن سبیل و... | # خصال یا سنتهای دهگانهای است که به نظافت و [[احکام طهارت|طهارت]] بدن ارتباط دارند: [[مضمضه]]، [[استنشاق]]، مسواک کردن، [[ختنه کردن]]، کوتاه کردن سبیل و... | ||
# سی خصلت یا دستورالعمل از [[شریعت]] اسلامی است که در سورههای توبه: | # سی خصلت یا دستورالعمل از [[شریعت]] اسلامی است که در سورههای توبه:۱۱۲؛ احزاب:۳۵ و مؤمنون، [[آیه]] ۱ـ۹ بیان شده است. | ||
# مناسک [[حج]] است. | # مناسک [[حج]] است. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۸: | ||
هـ. مجاهد گفته است: مقصود از «کلمات» جمله: (قالَ إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِماماً) و آیات پس از آن است. بر این اساس، [[امامت]] یکی از موارد امتحان ابراهیم (علیهالسلام) بوده است، نه مقامی که پس از امتحان به وی عطا شده باشد. | هـ. مجاهد گفته است: مقصود از «کلمات» جمله: (قالَ إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِماماً) و آیات پس از آن است. بر این اساس، [[امامت]] یکی از موارد امتحان ابراهیم (علیهالسلام) بوده است، نه مقامی که پس از امتحان به وی عطا شده باشد. | ||
[[امین الاسلام طبرسی]] پس از نقل اقوال یاد شده، گفته است: [[آیه]] همه این اقوال را | [[امین الاسلام طبرسی]] پس از نقل اقوال یاد شده، گفته است: [[آیه]] همه این اقوال را برمیتابد.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۰</ref> | ||
=== نقد و ارزیابی === | === نقد و ارزیابی === | ||
[[علامه طباطبایی]] به دلیل این که در [[قرآن کریم]] اطلاق «کلمات» بر بخشهایی از کلام معهود نیست، دیدگاه مجاهد را در خور اعتنا ندانسته است.<ref>المیزان، ج۱، ص۲۷۰</ref> | |||
[[محمد بن جریر طبری|طبری]] پس از نقل این اقوال به جز قول اول گفته است: احتمال دارد همه موارد یاد شده مقصود باشد و یا برخی از آنها، زیرا در این باره [[روایت]] معتبری در دست نیست.<ref>جامع البیان، ج۱، ص۶۰۸</ref> | |||
[[محمد بن جریر طبری|طبری]] پس از نقل این اقوال به جز قول اول گفته است: احتمال دارد همه موارد یاد شده مقصود باشد و یا برخی از آنها، زیرا در این باره [[روایت]] معتبری در دست نیست.<ref>جامع البیان، | |||
[[ابن کثیر]] نظریه مجاهد را مخالف سیاق دانسته و بقیه اقوال را احتمال داده است.<ref>تفسیر القرآن العظیم، | [[ابن کثیر]] نظریه مجاهد را مخالف سیاق دانسته و بقیه اقوال را احتمال داده است.<ref>تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۲۹۲</ref> | ||
قرطبی از ابواسحاق زجاج نقل کرده است که اقوال مختلف در تفسیر «کلمات» ناسازگار نیستند، زیرا ابراهیم (علیهالسلام) با همه آنها مورد امتحان قرار گرفته است.<ref>الجامع لأحکام القرآن، | قرطبی از ابواسحاق زجاج نقل کرده است که اقوال مختلف در تفسیر «کلمات» ناسازگار نیستند، زیرا ابراهیم (علیهالسلام) با همه آنها مورد امتحان قرار گرفته است.<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج۲، ص۹۵</ref> | ||
هر چند در قرآن کریم مقصود از «کلمات» بیان نشده است، ولی از سیاق [[آیه]] به دست میآید که «کلمات» هر چه بوده، در اثبات و اظهار شایستگی [[حضرت ابراهیم]] برای نیل به مقام [[امامت]] تأثیر داشته است.<ref>المیزان، | هر چند در قرآن کریم مقصود از «کلمات» بیان نشده است، ولی از سیاق [[آیه]] به دست میآید که «کلمات» هر چه بوده، در اثبات و اظهار شایستگی [[حضرت ابراهیم]] برای نیل به مقام [[امامت]] تأثیر داشته است.<ref>المیزان، ج۱، ص۲۷۰</ref> | ||
=== جمع بندی=== | === جمع بندی=== | ||
با توجه به احادیث [[ائمه]] [[اهل بیت]] (علیهم السلام)، خداوند مقام امامت را پس از [[مقام خُلّت]] به ابراهیم عطا کرده است.<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۵۱ـ ۱۴۹</ref> | |||
مقام خُلَّت آن است که انسان غرق در محبت و دوستی خداوند شده به چیزی جز او دل نمیبندد<ref>النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۲، ص۷۲</ref> در نتیجه در راه رضای خداوند از هیچ گونه فداکاری دریغ نمیورزد. | |||
مقام خُلَّت آن است که انسان غرق در محبت و دوستی خداوند شده به چیزی جز او دل نمیبندد <ref>النهایة فی غریب الحدیث والأثر، | |||
بر این اساس، میتوان گفت: امتحانهایی چون افکنده شدن در آتش توسط [[نمرود]]، [[هجرت]] از وطن واسکان ذریه خویش در سرزمین خشک و سوزان [[عربستان]] و ذبح فرزند از جمله کلمات و آزمونهای مورد نظر در [[آیه]] میباشد. | بر این اساس، میتوان گفت: امتحانهایی چون افکنده شدن در آتش توسط [[نمرود]]، [[هجرت]] از وطن واسکان ذریه خویش در سرزمین خشک و سوزان [[عربستان]] و ذبح فرزند از جمله کلمات و آزمونهای مورد نظر در [[آیه]] میباشد. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۱: | ||
== مقام امامت ابراهیم == | == مقام امامت ابراهیم == | ||
در این باره نیز آرای مختلفی اظهار شده است: | در این باره نیز آرای مختلفی اظهار شده است: | ||
=== امامت جهانی === | === امامت جهانی === | ||
نظر نخست: پیشوایی حضرت ابراهیم (علیهالسلام) از ویژگیهای او به شمار میرود. پس از آزمونهای مهم، به ابراهیم (علیهالسلام) [[امامت]] مردم عصر خود و عصرهای دیگر، حتی [[پیامبران]] و پیروی آنان عطا گردید؛ یعنی همگان از سنتهای [[توحید|توحیدی]] او پیروی میکنند.<ref>تفسیر طبری، ج۱، ص۶۱۰</ref> | |||
در تأیید این نظریه شواهدی از [[قرآن کریم]] آورده شده است؛ چنان که در رد ادعای [[یهود]] و [[مسیحیت|نصارا]] در عصر [[پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه وآله وسلم که هر یک از آنان آیین خود را به حضرت ابراهیم (علیهالسلام) نسبت میدادند، یادآور شده است که شایستهترین افراد در انتساب به ابراهیم (علیهالسلام) پیامبر [[اسلام]] و پیروان او و کسانیاند که قبل از [[اسلام]] از او پیروی میکردند<ref>آل عمران:۶۸</ref> و در [[آیه]]ای، خداوند به [[پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه وآله وسلم) وحی کرد که از آیین ابراهیم پیروی کند<ref>نحل:۲۳</ref> و در آیهای دیگر [[دین اسلام]] را همان [[آیین ابراهیم]] معرفی کرده است.<ref>حج:۷۸</ref> | |||
در تأیید این نظریه شواهدی از [[قرآن کریم]] آورده شده است؛ چنان که در رد ادعای [[یهود]] و [[مسیحیت|نصارا]] در عصر [[پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه وآله وسلم که هر یک از آنان آیین خود را به حضرت ابراهیم (علیهالسلام) نسبت میدادند، یادآور شده است که شایستهترین افراد در انتساب به ابراهیم (علیهالسلام) پیامبر [[اسلام]] و پیروان او و | |||
این فرضیه به دلایل زیر پذیرفتنی نیست: | این فرضیه به دلایل زیر پذیرفتنی نیست: | ||
==== نقد و ارزیابی ==== | ==== نقد و ارزیابی ==== | ||
أ. [[موسی]]، [[عیسی]] و [[پیامبر اسلام]] (علیهم السلام)، هر یک [[شریعت]] مستقلی داشتهاند و با توجه به این که هر شریعتی ناسخ [[شریعت]] پیش از خود است، نمیتوان گفت که این [[پیامبران]] پیرو شریعت ابراهیم (علیهالسلام) بودهاند. بر این اساس، مقصود از آیات مزبور، روح و گوهر آیین ابراهیم (علیهالسلام) یعنی [[توحید|یکتاپرستی]] و تسلیم بودن در برابر اوامر و نواهی الهی است؛ چنان که فرموده است: (إِنَّ الدِّین عِنْدَ اللّهِ الإِسْلام)؛<ref>آل عمران:۱۹</ref> «دین در نزد خدا، اسلام [و تسلیم بودن در برابر حق] است». | |||
ب. [[قرآن کریم]] ابراهیم (علیهالسلام) را [[شیعه]] [[نوح]] (علیهالسلام) دانسته است<ref>صافات:۸۳</ref> و مقصود این نیست که ابراهیم پیرو [[شریعت]] و آیین [[نوح]] (علیهالسلام) بوده است، بلکه منظور این است که ابراهیم (علیهالسلام) در مسیر [[توحید]] و مبارزه با [[شرک]] و جاهلیت، روش نوح (علیهالسلام) را برگزیده بود؛ پیروی [[پیامبران]] پس از ابراهیم (علیهالسلام) از آیین او نیز به همین معناست. | |||
ب. [[قرآن کریم]] ابراهیم (علیهالسلام) را [[شیعه]] [[نوح]] (علیهالسلام) دانسته است<ref>صافات: | |||
ج. ابراهیم (علیهالسلام) مقام [[امامت]] را برای ذریه خود درخواست کرد و خداوند امامت را به فرزندان پاک و [[معصوم]] وی عطا نمود؛ چنان که درباره ابراهیم، [[اسحاق]] و [[یعقوب]] (علیهم السلام) فرموده است: «ما آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند...».<ref>انبیاء: | ج. ابراهیم (علیهالسلام) مقام [[امامت]] را برای ذریه خود درخواست کرد و خداوند امامت را به فرزندان پاک و [[معصوم]] وی عطا نمود؛ چنان که درباره ابراهیم، [[اسحاق]] و [[یعقوب]] (علیهم السلام) فرموده است: «ما آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند...».<ref>انبیاء:۷۳</ref> | ||
بنابراین نمیتوان مقام امامت را از ویژگیهای ابراهیم (علیهالسلام) برشمرد. | بنابراین نمیتوان مقام امامت را از ویژگیهای ابراهیم (علیهالسلام) برشمرد. | ||
=== نبوت و پیامبری === | === نبوت و پیامبری === | ||
نظر دوم: برخی، [[امامت]] در این [[آیه]] را به [[نبوت]] و پیامبری تفسیر کردهاند. [[فخر رازی]] در تأیید این دیدگاه گفته است: | نظر دوم: برخی، [[امامت]] در این [[آیه]] را به [[نبوت]] و پیامبری تفسیر کردهاند. [[فخر رازی]] در تأیید این دیدگاه گفته است: | ||
خط ۸۳: | خط ۷۶: | ||
ثانیاً، [[پیامبران]] اعم از صاحب [[شریعت]] و غیر آن دارای مقام [[امامت]] بودهاند، زیرا پیروی از آنان بر مردم واجب بوده است. | ثانیاً، [[پیامبران]] اعم از صاحب [[شریعت]] و غیر آن دارای مقام [[امامت]] بودهاند، زیرا پیروی از آنان بر مردم واجب بوده است. | ||
ثالثاً، امامت در این آیه به عنوان امتنان الهی بر [[ابراهیم]] (علیهالسلام) مطرح است، از این رو امامت، بزرگترین نعمت الهی یعنی [[نبوت]] است.<ref>مفاتیح الغیب، | ثالثاً، امامت در این آیه به عنوان امتنان الهی بر [[ابراهیم]] (علیهالسلام) مطرح است، از این رو امامت، بزرگترین نعمت الهی یعنی [[نبوت]] است.<ref>مفاتیح الغیب، ج۲، ص۳۶</ref> | ||
==== نقد و ارزیابی ==== | ==== نقد و ارزیابی ==== | ||
در کلام رازی دو وجه اول و دوم با یکدیگر سازگاری ندارند، زیرا در وجه اول امامت ابراهیم (علیهالسلام) به معنای نبوت صاحب [[شریعت]] و در وجه دوم به معنای [[نبوت]] در کاربرد گسترده آن دانسته شده است. | در کلام رازی دو وجه اول و دوم با یکدیگر سازگاری ندارند، زیرا در وجه اول امامت ابراهیم (علیهالسلام) به معنای نبوت صاحب [[شریعت]] و در وجه دوم به معنای [[نبوت]] در کاربرد گسترده آن دانسته شده است. | ||
چنانکه وجه سوم نیز مدعای وی را اثبات نمیکند، چون امتنانی بودن امامت با این که امامت به معنای نبوت باشد ملازمه ندارد. | چنانکه وجه سوم نیز مدعای وی را اثبات نمیکند، چون امتنانی بودن امامت با این که امامت به معنای نبوت باشد ملازمه ندارد. | ||
گذشته از این، | گذشته از این، بیشک همه یا برخی از آزمونهایی که ابراهیم (علیهالسلام) پشت سر گذاشت و بدان جهت شایسته مقام [[امامت]] شد، در دوران [[نبوت]] او رخ داده است، در این صورت چگونه میتوان امامت را به [[نبوت]] تفسیر کرد. | ||
نکته دیگری که دیدگاه مزبور را رد میکند این است که [[ابراهیم]] (علیهالسلام) وقتی مقام امامت را از جانب خداوند دریافت نمود، آن را برای فرزندان خویش نیز درخواست کرد، از این درخواست معلوم میشود که وی در آن زمان دارای فرزند بوده، یا لااقل به این که دارای فرزند خواهد شد اطمینان داشته است، زیرا درخواست او مشروط به این که اگر دارای فرزند شود، نبوده است. | نکته دیگری که دیدگاه مزبور را رد میکند این است که [[ابراهیم]] (علیهالسلام) وقتی مقام امامت را از جانب خداوند دریافت نمود، آن را برای فرزندان خویش نیز درخواست کرد، از این درخواست معلوم میشود که وی در آن زمان دارای فرزند بوده، یا لااقل به این که دارای فرزند خواهد شد اطمینان داشته است، زیرا درخواست او مشروط به این که اگر دارای فرزند شود، نبوده است. | ||
از طرفی ابراهیم (علیهالسلام) تا زمان کهولت فرزندی نداشته، و از داشتن فرزند به لحاظ قوانین عادی ناامید بوده است، و وقتی [[فرشته|فرشتگان]] الهی به او مژده فرزند دادند، گفت: «آیا به من ـ با این که پیر | از طرفی ابراهیم (علیهالسلام) تا زمان کهولت فرزندی نداشته، و از داشتن فرزند به لحاظ قوانین عادی ناامید بوده است، و وقتی [[فرشته|فرشتگان]] الهی به او مژده فرزند دادند، گفت: «آیا به من ـ با این که پیر شدهام ـ به چنین چیزی بشارت میدهید».<ref>حجر:۵۵</ref> بنابراین [[امامت]] در اواخر دوران [[نبوت]] ابراهیم و پس از بشارت او به فرزند، به وی عطا شده است.<ref>المیزان، ج۱، ص۲۶۷ـ ۲۶۸</ref> | ||
=== الگوی تمام عیار=== | === الگوی تمام عیار=== | ||
نظر سوم: مقصود از مقام امامت در [[آیه]]، الگو و اسوه بودن همه جانبه و تمام عیار ابراهیم (علیهالسلام) است. | نظر سوم: مقصود از مقام امامت در [[آیه]]، الگو و اسوه بودن همه جانبه و تمام عیار ابراهیم (علیهالسلام) است. | ||
شرط رسیدن به این مقام آن است که فرد به درجهای از کمال معنوی نایل شود که حتی [[ترک اولی]] ـ کارهایی که ترکش سزاوارتر است ـ نیز از او سر نزند. اگرچه [[پیامبران]] پیش از ابراهیم (علیهالسلام) از مقام [[عصمت]] برخوردار بودهاند، ولی چنان که [[قرآن]] یادآور شده است گاهی، از آنان کارهایی سرزده که ترک آن سزاوارتر بوده است.<ref>طه: | شرط رسیدن به این مقام آن است که فرد به درجهای از کمال معنوی نایل شود که حتی [[ترک اولی]] ـ کارهایی که ترکش سزاوارتر است ـ نیز از او سر نزند. اگرچه [[پیامبران]] پیش از ابراهیم (علیهالسلام) از مقام [[عصمت]] برخوردار بودهاند، ولی چنان که [[قرآن]] یادآور شده است گاهی، از آنان کارهایی سرزده که ترک آن سزاوارتر بوده است.<ref>طه:۱۱۵، قصص:۱۵</ref> این پیامبران از چنان مقام بلندی که به ابراهیم (علیهالسلام) عطا گردید، برخوردار نبودهاند و نمیتوان گفتار و رفتار آنان را به صورت کامل و همه جانبه اسوه و الگوی بشریت در همه اعصار دانست، ولی ابراهیم (علیهالسلام) پس از انجام آزمونهای سخت به مقامی رسید که اسوه والگوی تمام عیار همه انسانها به شمار میرود.<ref>منشور جاوید، ج۵، ص۲۳۴ـ ۲۳۷</ref> | ||
==== نقد و ارزیابی ==== | ==== نقد و ارزیابی ==== | ||
چنان که پیش از این یادآور شدیم مقام امامت به فرزندان پاک و [[معصوم]] ابراهیم (علیهالسلام) همچون [[اسحاق]] و [[یعقوب]] عطا شده است، و بدون شک مقام و منزلت معنوی و کمال وجودی [[پیامبران اولوالعزم]] مانند [[نوح]]، [[موسی]] و [[عیسی]] (علیهم السلام) برتر از چنین پیامبرانی بوده و از مقام امامت بهرهمند بودهاند؛ بر این اساس نمیتوان تنها ابراهیم (علیهالسلام) را الگوی تمام عیار بشریت دانست. | |||
چنان که پیش از این یادآور شدیم مقام امامت به فرزندان پاک و [[معصوم]] ابراهیم (علیهالسلام) همچون [[اسحاق]] و [[یعقوب]] عطا شده است، و بدون شک مقام و منزلت معنوی و کمال وجودی [[پیامبران اولوالعزم]] مانند [[نوح]]، [[موسی]] و [[عیسی]] (علیهم السلام) برتر از چنین پیامبرانی بوده و از مقام امامت | |||
===ولایت و زعامت سیاسی === | ===ولایت و زعامت سیاسی === | ||
نظر چهارم: برخی از [[:رده:مفسران|مفسران]]، [[امامت]] در [[آیه]] را به [[ولایت]] و زعامت سیاسی تفسیر کردهاند. | نظر چهارم: برخی از [[:رده:مفسران|مفسران]]، [[امامت]] در [[آیه]] را به [[ولایت]] و زعامت سیاسی تفسیر کردهاند. | ||
مبنای تفسیر مزبور آن است که ولایت و زعامت سیاسی از شئون [[نبوت]] و [[رسالت]] نبوده و نسبت آن با نبوت از قبیل عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی برخی از [[پیامبران]] علاوه بر مقام [[نبوت]]، [[ولایت]] و زعامت سیاسی نیز داشته و بسیاری از آنان فاقد چنین مقامی بودهاند؛ چنان که [[امامان]] (علیهم السلام) دارای مقام ولایت و زعامت سیاسی بوده، ولی [[نبوت]] ندارند. | مبنای تفسیر مزبور آن است که ولایت و زعامت سیاسی از شئون [[نبوت]] و [[رسالت]] نبوده و نسبت آن با نبوت از قبیل عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی برخی از [[پیامبران]] علاوه بر مقام [[نبوت]]، [[ولایت]] و زعامت سیاسی نیز داشته و بسیاری از آنان فاقد چنین مقامی بودهاند؛ چنان که [[امامان]] (علیهم السلام) دارای مقام ولایت و زعامت سیاسی بوده، ولی [[نبوت]] ندارند. | ||
[[شیخ طوسی]] در [[تبیان]]، به این نظریه اشاره کرده است.<ref>تبیان، | [[شیخ طوسی]] در [[تبیان]]، به این نظریه اشاره کرده است.<ref>تبیان، ج۱، ص۴۴۹</ref> وی در رسالهای که در این مسئله تألیف کرده گفته است: | ||
امام دو کاربرد دارد؛ یکی کسی که در افعال و گفتارش مقتدای دیگران است، و دیگری کسی که به تدبیر امت و رهبری سیاسی آن قیام میکند. | امام دو کاربرد دارد؛ یکی کسی که در افعال و گفتارش مقتدای دیگران است، و دیگری کسی که به تدبیر امت و رهبری سیاسی آن قیام میکند. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۱۰: | ||
[[شیخ طوسی]] سپس برای تفکیک [[نبوت]] از [[امامت]] به معنای رهبری سیاسی به مواردی استدلال کرده است: | [[شیخ طوسی]] سپس برای تفکیک [[نبوت]] از [[امامت]] به معنای رهبری سیاسی به مواردی استدلال کرده است: | ||
۱.از [[آیه]] مربوط به فرمانروایی [[طالوت]] به دست میآید که [[پیامبر]] الهی در آن زمان دارای مقام امامت و فرمانروایی نبوده است، زیرا اگر چنین بود، مردم از او نمیخواستند که فرمانروایی را برای آنها برگزیند؛ همچنین اگر وی دارای مقام فرمانروایی بود مردم نمیگفتند: ما از طالوت به فرمانروایی سزاوارتریم، بلکه میگفتند تو از طالوت به فرمانروایی سزاوارتری. | |||
۲.[[هارون]] با [[موسی]] (علیهما السلام) در نبوت شریک بود، ولی مقام امامت به معنای تدبیر امور اجتماعی مردم را نداشت، به دلیل این که موسی (علیهالسلام) وقتی میخواست به [[میقات]] برود او را جانشین خود کرد؛ اگر وی مقام امامت را داشت، به استخلاف نیاز نمیبود. | |||
۳.خداوند مقام امامت را به ابراهیم پس از آن که دارای مقام نبوت و رسالت بود و پس از آن که از عهده آزمونهای الهی به خوبی بیرون آمد عطا کرد، بنابراین، نبوت ابراهیم (علیهالسلام) با امامت او ملازم نبوده است.<ref>الرسائل العشر، ص۱۱۱ـ ۱۱۳</ref> [[امین الإسلام طبرسی]] نیز این دیدگاه را برگزیده است.<ref>مجمع البیان، ج۱، ۲۰۱</ref> | |||
==== نقد و ارزیابی ==== | ==== نقد و ارزیابی ==== | ||
[[قرآن کریم]] یکی از اهداف [[بعثت]] را داوری در اختلافات دانسته میفرماید: خداوند [[پیامبران]] را برانگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند.<ref>بقره:۲۱۳</ref> | |||
درست است که حکم کردن در اختلافات مردم به کتاب نسبت داده شده،ولی روشن است که کتاب تنها قانون و معیار داوری را بیان میکند و در کنار آن قاضی برای تشخیص مصداقها و حاکم برای اجرای قانون لازم است تا غرض از نبوت وشریعت تحقق یابد، و داور و مجری [[شریعت]] افرادی مستقل و در عرض [[پیامبران]] نبودهاند. بنابراین، پیامبران الهی هر دو معنای [[امامت]] را دارا بودند. در [[آیه]]ای دیگر میفرماید: «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند...».<ref>حدید:۲۵</ref> | |||
درست است که حکم کردن در اختلافات مردم به کتاب نسبت داده شده،ولی روشن است که کتاب تنها قانون و معیار داوری را بیان میکند و در کنار آن قاضی برای تشخیص مصداقها و حاکم برای اجرای قانون لازم است تا غرض از نبوت وشریعت تحقق یابد، و داور و مجری [[شریعت]] افرادی مستقل و در عرض [[پیامبران]] نبودهاند. بنابراین، پیامبران الهی هر دو معنای [[امامت]] را دارا بودند. در [[آیه]]ای دیگر میفرماید: «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند...».<ref>حدید: | |||
وجوهی که [[شیخ الطائفه]] بر تفکیک نبوت از امامت بیان کرده است، مدعای وی را اثبات نمیکند. | وجوهی که [[شیخ الطائفه]] بر تفکیک نبوت از امامت بیان کرده است، مدعای وی را اثبات نمیکند. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۲۵: | ||
در مورد پیامبر [[بنی اسرائیل]] در عصر [[طالوت]]، همین که مردم از پیامبر خواستند تا برای جنگ با دشمنان فرماندهی را برای آنان تعیین کند، دلیل روشن بر این است که آنان فرماندهی کل سپاه را از شؤون [[پیامبر]] میدانستند، و از طرفی پیامبر نیز درخواست آنان را رد نکرد و نگفت این کار خارج از شؤون پیامبری است. اما این که مردم خود را برای فرماندهی سزاوارتر از طالوت میپنداشتند به این جهت بود که آنان در این باره با معیار ثروت و شهرت قضاوت میکردند، بدین جهت پیامبر خدا با بیان توانمندی جسمانی و دانایی طالوت، داوری مردم را رد کرد. | در مورد پیامبر [[بنی اسرائیل]] در عصر [[طالوت]]، همین که مردم از پیامبر خواستند تا برای جنگ با دشمنان فرماندهی را برای آنان تعیین کند، دلیل روشن بر این است که آنان فرماندهی کل سپاه را از شؤون [[پیامبر]] میدانستند، و از طرفی پیامبر نیز درخواست آنان را رد نکرد و نگفت این کار خارج از شؤون پیامبری است. اما این که مردم خود را برای فرماندهی سزاوارتر از طالوت میپنداشتند به این جهت بود که آنان در این باره با معیار ثروت و شهرت قضاوت میکردند، بدین جهت پیامبر خدا با بیان توانمندی جسمانی و دانایی طالوت، داوری مردم را رد کرد. | ||
[[هارون]]، اگر چه | [[هارون]]، اگر چه دارایشان و مقام امامت بود، ولی با وجود [[حضرت موسی]](ع) که پیامبر [[اولوالعزم]] بود و زعامت سیاسی جامعه در دست وی بود، زمینهای برای اعمال امامت سیاسی توسط [[هارون]] وجود نداشت. و همه امور باید با اجازه حضرت موسی انجام میگرفت. | ||
همچنین اگر مقصود از امامت [[حضرت ابراهیم]]، رهبری سیاسی بود به چنان آزمونهای دشواری نیاز نبود. در زعامت سیاسی، علاوه بر صلاحیتهای معنوی درایت و کاردانی در رهبری جامعه لازم است، که پیامبران الهی به مقتضای این که شایستهترین انسانهای عصر خود بودند، چنین | همچنین اگر مقصود از امامت [[حضرت ابراهیم]]، رهبری سیاسی بود به چنان آزمونهای دشواری نیاز نبود. در زعامت سیاسی، علاوه بر صلاحیتهای معنوی درایت و کاردانی در رهبری جامعه لازم است، که پیامبران الهی به مقتضای این که شایستهترین انسانهای عصر خود بودند، چنین ویژگیهایی را دارا بودند، به ویژه آن که از مقام [[عصمت]] در علم و عمل نیز برخوردار بودند. | ||
=== هدایت باطنی === | === هدایت باطنی === | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۳۵: | ||
چنین هدایتگری در گرو برخورداری از کمال وجودی و مقام معنوی ویژهای است که پس از مجاهدتهای بسیار به دست میآید. وی برای اثبات این نظریه به دستهای از آیات [[قرآن]] استناد کرده است: | چنین هدایتگری در گرو برخورداری از کمال وجودی و مقام معنوی ویژهای است که پس از مجاهدتهای بسیار به دست میآید. وی برای اثبات این نظریه به دستهای از آیات [[قرآن]] استناد کرده است: | ||
أ. آیاتی که پس از اشاره به مقام [[امامت]] [[پیامبران]] از هدایتگری آنان سخن گفته است: «و از آنان (بنی اسرائیل) امامانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت میکردند، چون شکیبایی نمودند و به آیات ما [[یقین]] داشتند».<ref>سجده: | أ. آیاتی که پس از اشاره به مقام [[امامت]] [[پیامبران]] از هدایتگری آنان سخن گفته است: «و از آنان (بنی اسرائیل) امامانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت میکردند، چون شکیبایی نمودند و به آیات ما [[یقین]] داشتند».<ref>سجده:۲۴؛ انبیا:۷۳</ref> | ||
ب. آیاتی که امر الهی را تبیین کرده است: «فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنهابه آن میگوید: موجود باش، آن نیز | ب. آیاتی که امر الهی را تبیین کرده است: «فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنهابه آن میگوید: موجود باش، آن نیز بیدرنگ موجود میشود، پس منزه است خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست و شما را به سوی او باز میگرداند».<ref>یس:۸۲ و ۸۳؛ قمر:۵۰</ref> | ||
ج. آیاتی که بیان میکند معرفت کامل و [[یقین]] ناب در گرو آن است که انسان از ظاهر جهان گذشته، [[ملکوت]] و باطن اشیا را مشاهده کند؛ چنان که درباره ابراهیم (علیهالسلام) فرموده است:«این چنین، [[ملکوت]] آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم، تا اهل یقین گردد».<ref>انعام: | ج. آیاتی که بیان میکند معرفت کامل و [[یقین]] ناب در گرو آن است که انسان از ظاهر جهان گذشته، [[ملکوت]] و باطن اشیا را مشاهده کند؛ چنان که درباره ابراهیم (علیهالسلام) فرموده است:«این چنین، [[ملکوت]] آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم، تا اهل یقین گردد».<ref>انعام:۷۵؛ تکاثر:۶؛ مطففین:۱۸ـ ۲۱</ref> | ||
از مجموع این آیات، نکات زیر به دست میآید: | از مجموع این آیات، نکات زیر به دست میآید: | ||
#[[امامت]] با هدایت ملازمه دارد؛ یعنی هدایت، وصف ویژه امامت و معرف آن است، پس امامت بدون هدایت، و هدایت بدون امامت نخواهد بود. هدایت یاد شده به امر خاص الهی تحقق مییابد. | #[[امامت]] با هدایت ملازمه دارد؛ یعنی هدایت، وصف ویژه امامت و معرف آن است، پس امامت بدون هدایت، و هدایت بدون امامت نخواهد بود. هدایت یاد شده به امر خاص الهی تحقق مییابد. | ||
# رسیدن به مقام امامت و هدایتگری به امر خاص الهی، از رهگذر دو چیز حاصل میشود: [[صبر]] در راه خدا و [[یقین]] به آیات الهی، و چون صبر به صورت مطلق آمده است، شامل هر نوع شکیبایی در راه خدا و تحمل سختیها و استواری در آزمونهای الهی میشود، این صبر، نتیجه معرفت کامل و یقین به آیات الهی است. | # رسیدن به مقام امامت و هدایتگری به امر خاص الهی، از رهگذر دو چیز حاصل میشود: [[صبر]] در راه خدا و [[یقین]] به آیات الهی، و چون صبر به صورت مطلق آمده است، شامل هر نوع شکیبایی در راه خدا و تحمل سختیها و استواری در آزمونهای الهی میشود، این صبر، نتیجه معرفت کامل و یقین به آیات الهی است. | ||
#امر الهی همان جنبه [[ملکوت|ملکوتی]] اشیاست و هر موجودی از جنبه ملکوتی و باطنی وجود خود با خداوند ارتباط دارد. بنابراین [[امام]] باید از اصحاب [[یقین]] باشد؛ یعنی ملکوت عالم را مشاهده کند و در پرتو چنین معرفتی میتواند از طریق باطن [[قلب|قلبهای]] مستعد، در آنان نفوذ کرده، به سوی خدا هدایت میکند. | #امر الهی همان جنبه [[ملکوت|ملکوتی]] اشیاست و هر موجودی از جنبه ملکوتی و باطنی وجود خود با خداوند ارتباط دارد. بنابراین [[امام]] باید از اصحاب [[یقین]] باشد؛ یعنی ملکوت عالم را مشاهده کند و در پرتو چنین معرفتی میتواند از طریق باطن [[قلب|قلبهای]] مستعد، در آنان نفوذ کرده، به سوی خدا هدایت میکند. | ||
بر این اساس، حرکت انسانها به سوی خدا و وصول آنان به کمال مطلوب از راه تأثیر درونی و معنوی امام تحقق مییابد؛ چنان که در حیات ظاهری نیز [[امام]] راه سعادت را به بشر نشان میدهد. از این رو، هدایتگری امام دو جنبه ظاهری و باطنی دارد.<ref>المیزان، | بر این اساس، حرکت انسانها به سوی خدا و وصول آنان به کمال مطلوب از راه تأثیر درونی و معنوی امام تحقق مییابد؛ چنان که در حیات ظاهری نیز [[امام]] راه سعادت را به بشر نشان میدهد. از این رو، هدایتگری امام دو جنبه ظاهری و باطنی دارد.<ref>المیزان، ج۱، ص۲۷۲ـ ۲۷۳</ref> | ||
==== هدایت باطنی دارای مراتب است ==== | ==== هدایت باطنی دارای مراتب است ==== | ||
با توجه به آیات | با توجه به آیات ۷۲ و ۷۳ [[سوره انبیاء]] که [[امامت]] را برای [[اسحاق]] و [[یعقوب]] ثابت میکند و عدم مزیت این دو پیامبر بر [[پیامبران]] دیگر نسبت به مقام امامت، و قطعی بودن امامت پیامبران [[اولوالعزم]]، نمیتوان عمومیت امامت را در حق پیامبران الهی انکار کرد. البته امامت به معنای هدایتگری باطنی و ایصال به مطلوب، مراتب و درجات مختلفی، متناسب با مراتب و درجات وجودی هر یک از پیامبران الهی، دارد، و همه آنان از این مقام بهرهمندند. | ||
== دلالت بر عصمت امام == | == دلالت بر عصمت امام == | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۵۷: | ||
=== استدلال فخر رازی === | === استدلال فخر رازی === | ||
[[فخر رازی]] از جمله: '''إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِماماً'''؛ «من تو را امام و پیشوای مردم قرار میدهم»، بر [[عصمت]] [[ابراهیم]] (علیهالسلام) به عنوان [[امام]] چنین استدلال کرده که امام کسی است که به او اقتدا میشود، اگر از او [[گناه|گناهی]] سرزند، پیروی از او در آن [[گناه]] واجب میشود، ولی این باطل است، زیرا لازمه معصیت بودن فعل، حرمت آن است، و از طرفی چون پیروی از امام واجب است، انجام آن واجب خواهد شد، و جمع میان حرمت و وجوب در یک فعل و یک زمان محال است.<ref>مفاتیح الغیب، | [[فخر رازی]] از جمله: '''إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِماماً'''؛ «من تو را امام و پیشوای مردم قرار میدهم»، بر [[عصمت]] [[ابراهیم]] (علیهالسلام) به عنوان [[امام]] چنین استدلال کرده که امام کسی است که به او اقتدا میشود، اگر از او [[گناه|گناهی]] سرزند، پیروی از او در آن [[گناه]] واجب میشود، ولی این باطل است، زیرا لازمه معصیت بودن فعل، حرمت آن است، و از طرفی چون پیروی از امام واجب است، انجام آن واجب خواهد شد، و جمع میان حرمت و وجوب در یک فعل و یک زمان محال است.<ref>مفاتیح الغیب، ج۴، ص۴۰</ref> | ||
=== استدلال امامیه === | === استدلال امامیه === | ||
[[متکلمان]] و [[مفسران]] [[امامیه]] با استناد به جمله: '''لا ینالُ عَهدی الظالمین'''؛«پیمان من به ستمکاران نمیرسد»، استدلالشان چنین است: کسی که مرتکب [[گناه]] شود، [[ظلم]] کرده است، زیرا [[حدود الهی]] را نقض نموده و به نص قرآن«... و هر کس از حدود الهی تجاوز کند،ستمکار است»<ref>بقره: | [[متکلمان]] و [[مفسران]] [[امامیه]] با استناد به جمله: '''لا ینالُ عَهدی الظالمین'''؛«پیمان من به ستمکاران نمیرسد»، استدلالشان چنین است: کسی که مرتکب [[گناه]] شود، [[ظلم]] کرده است، زیرا [[حدود الهی]] را نقض نموده و به نص قرآن«... و هر کس از حدود الهی تجاوز کند،ستمکار است»<ref>بقره:۲۲۹</ref> ظالم میباشد. و خداوند فرموده است: '''لا ینالُ عَهدی الظالمین''' و مقصود از عهد، امامت است، زیرا پیش از آن، جمله: '''إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِماماً''' آمده است، و ابراهیم (علیهالسلام) مقام امامت را برای فرزندان خود درخواست کرد و خداوند در پاسخ فرمود: «عهد من به ظالمان نمیرسد». اگر مقصود از عهد، امامت نباشد، پاسخ با سؤال همآهنگ نخواهد بود.<ref>اللوامع الالهیه، ص۳۳۲ـ ۳۳۳ </ref><ref>الشافی، ج۳، ص۱۴۱</ref> | ||
==== اشکال و جواب ==== | ==== اشکال و جواب ==== | ||
گفته شده ظالم کسی است که اوّلاً، مرتکب [[گناه کبیره]] شود و ثانیاً، از [[گناه]] خود توبه نکند، اما بر گناهکاری که [[توبه]] نماید، عنوان [[ظالم]] صدق نمیکند.<ref>شرح المواقف، | گفته شده ظالم کسی است که اوّلاً، مرتکب [[گناه کبیره]] شود و ثانیاً، از [[گناه]] خود توبه نکند، اما بر گناهکاری که [[توبه]] نماید، عنوان [[ظالم]] صدق نمیکند.<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱ </ref><ref>المغنی، ج۲۰، ص۱۹۴ </ref><ref>مفاتیح الغیب، ج۴، ص۴۲ </ref><ref>شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۳</ref> | ||
پاسخ این است که نفی در [[آیه]] '''لا ینالُ عَهدی الظالمین''' اطلاق دارد، و مفادش این است که بر هر کس در لحظهای از زندگی خود عنوان [[ظالم]] منطبق گردد، از عهد [[امامت]] بهرهای نخواهد داشت، و تقیید این اطلاق به دلیل دیگری نیاز دارد که چنین دلیلی در دست نیست.<ref>التبیان، | پاسخ این است که نفی در [[آیه]] '''لا ینالُ عَهدی الظالمین''' اطلاق دارد، و مفادش این است که بر هر کس در لحظهای از زندگی خود عنوان [[ظالم]] منطبق گردد، از عهد [[امامت]] بهرهای نخواهد داشت، و تقیید این اطلاق به دلیل دیگری نیاز دارد که چنین دلیلی در دست نیست.<ref>التبیان، ج۱، ص۴۴۹ </ref><ref>الشافی، ج۳، ص۱۳۹ </ref><ref>مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۲</ref> | ||
'''پاسخ دوم ''': در این جا به دلیل وجود قرینهای قطعی، کسانی که مرتکب [[گناه]] گردند و سپس [[توبه]] کنند از عهد امامت بهرهای نخواهند داشت. فرزندان [[حضرت ابراهیم]] (علیهالسلام) را در یک تقسیم بندی کلی به چهار دسته میتوان تقسیم کرد: | '''پاسخ دوم ''': در این جا به دلیل وجود قرینهای قطعی، کسانی که مرتکب [[گناه]] گردند و سپس [[توبه]] کنند از عهد امامت بهرهای نخواهند داشت. فرزندان [[حضرت ابراهیم]] (علیهالسلام) را در یک تقسیم بندی کلی به چهار دسته میتوان تقسیم کرد: | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۷۶: | ||
#کسانی که هیچ گاه مصداق ظالم واقع نمیشوند. | #کسانی که هیچ گاه مصداق ظالم واقع نمیشوند. | ||
بدون شک، [[حضرت ابراهیم]] (علیهالسلام) برای دسته دوم و سوم از ذریه خود از خداوند درخواست [[امامت]] نکرده است، آنچه مورد سؤال او قرار گرفته باشد دسته اول و چهارم است، از سوی دیگر، جمله '''لا ینالُ عَهدی الظالمین''' بیانگر آن است که گروه نخست از عهد [[امامت]] بهرهای ندارند. بنابراین، تنها گروه چهارم | بدون شک، [[حضرت ابراهیم]] (علیهالسلام) برای دسته دوم و سوم از ذریه خود از خداوند درخواست [[امامت]] نکرده است، آنچه مورد سؤال او قرار گرفته باشد دسته اول و چهارم است، از سوی دیگر، جمله '''لا ینالُ عَهدی الظالمین''' بیانگر آن است که گروه نخست از عهد [[امامت]] بهرهای ندارند. بنابراین، تنها گروه چهارم بهرهمند از امامت میباشند؛ یعنی کسانی که هیچ گاه مرتکب کاری نمیشوند که مصداق ظالم باشند.<ref>المیزان، ج۱، ص۲۷۴</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس| | {{پانویس|۳}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{ستون-شروع}} | {{ستون-شروع}} | ||
*قرآن کریم | *قرآن کریم | ||
*البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانی، سید هاشم، دارالکتب العلمیه، قم، | *البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانی، سید هاشم، دارالکتب العلمیه، قم، ۱۳۹۳ق. | ||
*التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، محمد بن حسن، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، | *التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، محمد بن حسن، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۰۹ق. | ||
*تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی، دارالکتب العلمیه، بیروت، | *تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۹ق. | ||
*التفسیر الکبیر، رازی، فخرالدین، داراحیاءالتراث العربی، بیروت. | *التفسیر الکبیر، رازی، فخرالدین، داراحیاءالتراث العربی، بیروت. | ||
*تفسیر طبری، طبری محمد بن جریر، ضبط و تعلیق: محمود شاکر، داراحیاء التراث العربی، بیروت. | *تفسیر طبری، طبری محمد بن جریر، ضبط و تعلیق: محمود شاکر، داراحیاء التراث العربی، بیروت. | ||
*جامع البیان فی تفسیر القرآن، طبری، ابوجعفر محمد بن | *جامع البیان فی تفسیر القرآن، طبری، ابوجعفر محمد بن جریر،دار المعرفة، بیروت، ۱۴۱۲ق. | ||
*الجامع لأحکام القرآن (تفسیر قرطبی، قرطبی، محمد بن احمد، تحقیق عبدالرزاق المهدی، دارالکتاب العربی، بیروت، | *الجامع لأحکام القرآن (تفسیر قرطبی، قرطبی، محمد بن احمد، تحقیق عبدالرزاق المهدی، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۴۲۳ق. | ||
*الرسائل العشر، طوسی، محمد بن حسن، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، | *الرسائل العشر، طوسی، محمد بن حسن، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، بیتا. | ||
*الشافی فی الامامة، سید مرتضی، علی بن حسین، مؤسسة الصادق، تهران، | *الشافی فی الامامة، سید مرتضی، علی بن حسین، مؤسسة الصادق، تهران، ۱۴۰۷ق. | ||
*شرح العقاید النسفیه، تفتازانی، سعدالدین، مطبعه مولوی، محمد عارف، | *شرح العقاید النسفیه، تفتازانی، سعدالدین، مطبعه مولوی، محمد عارف، ۱۳۶۴ش. | ||
*شرح المقاصد، تفتازانی، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، | *شرح المقاصد، تفتازانی، سعدالدین، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق. | ||
*شرح المواقف، جرجانی، میرسید شریف، منشورات الشریف الرضی، قم، | *شرح المواقف، جرجانی، میرسید شریف، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ق | ||
*اللوامع الالهیه، الفاضل المقداد، جمال الدین مقداد بن عبدالله، مکتبة المرعشی، قم، | *اللوامع الالهیه، الفاضل المقداد، جمال الدین مقداد بن عبدالله، مکتبة المرعشی، قم، ۱۴۰۵ق. | ||
*مجمع البیان، طبرسی، فضل بن حسن، داراحیاء التراث العربی، بیروت، | *مجمع البیان، طبرسی، فضل بن حسن، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۷۹ش | ||
*المغنی فی ابواب التوحید والعدل، همدانی، عبدالجبار، تحقیق الدکتور محمود محمد قاسم، دارالکتب، بیروت، | *المغنی فی ابواب التوحید والعدل، همدانی، عبدالجبار، تحقیق الدکتور محمود محمد قاسم، دارالکتب، بیروت، ۱۳۸۲ق. | ||
*منشور جاوید، سبحانی،جعفر، انتشارات توحید، قم. | *منشور جاوید، سبحانی،جعفر، انتشارات توحید، قم. | ||
*المیزان، طباطبایی، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، | *المیزان، طباطبایی، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق. | ||
*النهایة فی غریب والاثر، ابن الأثیر، مبارک بن محمد، مؤسسه اسماعیلیان، قم، | *النهایة فی غریب والاثر، ابن الأثیر، مبارک بن محمد، مؤسسه اسماعیلیان، قم، ۱۳۶۱ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
منبع مقاله: [http://lib.eshia.ir/23021/1/9 دانشنامه کلام اسلامی] با تلخیص. | منبع مقاله: [http://lib.eshia.ir/23021/1/9 دانشنامه کلام اسلامی] با تلخیص. | ||