کاربر ناشناس
حبیب بن مظاهر: تفاوت میان نسخهها
اصلاح پاورقی و منابع
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جز (←شهادت) |
imported>M.r.seifi (اصلاح پاورقی و منابع) |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
==نام، کنیه و نسب == | ==نام، کنیه و نسب == | ||
حبیب بن مُظَهَّر (یا مُظاهر) بن رئاب ابن اشتر بن حجوان بن فقعس بن طریف بن عمرو بن قیس بن حارث بن ثعلبة بن دودان بن اسد اسدی کندی فقعسی.<ref> | حبیب بن مُظَهَّر (یا مُظاهر) بن رئاب ابن اشتر بن حجوان بن فقعس بن طریف بن عمرو بن قیس بن حارث بن ثعلبة بن دودان بن اسد اسدی کندی فقعسی.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۹۸۶م، ج۴، ص۵۵۳.</ref> از قبیلۀ [[بنی اسد]] و [[کنیه]] وی ابوالقاسم بودهاست.<ref>سماوی، ابصارالعین، ۱۳۸۱ش، ص۳۰۸.</ref> در منابع متقدم، نام پدر او گاه به صورت مُظاهر<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷، ج۵، ص۳۵۲، ۳۵۵، ۴۱۶.</ref> و گاه به صورت مُظَهَّر<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۲۰۰۰م، ج۲، ص۴۶۲، ۴۷۸، ۴۸۰.</ref> و در برخی مُطَهَّر<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۹۹۱م، ج۵، ص۲۸، ۳۴، ۸۷.</ref> ذکر شده است. [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]،<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۲۳ق، ج۱۷، ص۳۹۴ـ۳۹۵.</ref> با استناد به آنچه در زبانها و زیارات مشهور است، مُظاهر را صحیح شمرده است. ولی [[سیدمحسن امین]] مینویسد: در بیشتر نسخههای کتابهای تاریخی و غیرتاریخی قدیم، مظهّر بر وزن مطهّر آمده است و درست نیز همین است و اینکه در کتابهای جدید مظاهر گفته میشود خلاف ضبط قدما است.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۹۸۶م، ج۴، ص۵۵۳.</ref> | ||
==فضایل== | ==فضایل== | ||
حبیب مردی عابد و با [[تقوا]] بود. حافظ کل [[قرآن]] کریم بود و هر شب به نیایش و عبادت خدا میپرداخت. به فرموده [[امام حسین(ع)]] در هر شب یک ختم قرآن میکرد.<ref> | حبیب مردی عابد و با [[تقوا]] بود. حافظ کل [[قرآن]] کریم بود و هر شب به نیایش و عبادت خدا میپرداخت. به فرموده [[امام حسین(ع)]] در هر شب یک ختم قرآن میکرد.<ref>قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۶ق، ص۱۲۴.</ref> زندگی پاک و سادهای داشت. آن قدر به دنیا بیرغبت بود و [[زهد]] را سرمشق زندگی خود قرار داده بود که هر چقدر به او پیشنهاد امان و پول فراوان داده شد نپذیرفت و گفت: «ما نزد [[رسول خدا]](ص) عذری نداریم که زنده باشیم و [[امام حسین(ع)|فرزند]] [[رسول خدا]](ص) را مظلومانه به قتل برسانند».<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۹۸۶م، ج۴، ص۵۵۳.</ref> | ||
==در عصر پیامبر(ص) == | ==در عصر پیامبر(ص) == | ||
چندان روشن نیست که حبیب از [[صحابه]] بوده است یا [[تابعین]]. برخی چون [[ابن کلبی]]<ref>سماوی، | چندان روشن نیست که حبیب از [[صحابه]] بوده است یا [[تابعین]]. برخی چون [[ابن کلبی]]<ref>سماوی، ابصارالعین، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۶.</ref> و [[ابن حجر عسقلانی]]<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۲.</ref> گفتهاند که وی رسول خدا(ص) را درک نموده است. | ||
[[شیخ طوسی]]<ref>رجال الطوسی ص۶۰، ۹۳، ۱۰۰</ref> او را در میان فهرست اصحاب [[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] قرار داده است، ولی در میان فهرست [[صحابه]] پیامبر(ص) از وی یاد نمیکند. همچنین نویسندگان [[الاستیعاب (کتاب)|استیعاب]] و [[اسد الغابة (کتاب)|اُسد الغابه]] وی را در شمار صحابه نیاوردهاند.<ref> | [[شیخ طوسی]]<ref>رجال الطوسی ص۶۰، ۹۳، ۱۰۰</ref> او را در میان فهرست اصحاب [[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] قرار داده است، ولی در میان فهرست [[صحابه]] پیامبر(ص) از وی یاد نمیکند. همچنین نویسندگان [[الاستیعاب (کتاب)|استیعاب]] و [[اسد الغابة (کتاب)|اُسد الغابه]] وی را در شمار صحابه نیاوردهاند.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۹۸۶م، ج۴، ص۵۵۴.</ref> | ||
== دوره امام علی(ع) == | == دوره امام علی(ع) == | ||
حبیب با حضرت [[علی(ع)]] به [[کوفه]] رفت و در کلیه جنگها در کنار او و از یاران خاص و از حاملان علم و دانش آن حضرت تلقی میشد.<ref>سماوی، | حبیب با حضرت [[علی(ع)]] به [[کوفه]] رفت و در کلیه جنگها در کنار او و از یاران خاص و از حاملان علم و دانش آن حضرت تلقی میشد.<ref>سماوی، ابصارالعین، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۷.</ref> حضرت علی(ع)، حبیب را به [[علم منایا و بلایا]]<ref>علم به اموری که بعدها اتفاق خواهد افتاد</ref> آگاه ساخته بود.<ref>الحسین فی طریقه الی الشهاده، ص۶</ref> او عضو گروه ویژه [[شرطة الخمیس]] بود که نیروی ضربتی و گوش به فرمان علی(ع) بودند.<ref>الاختصاص، شیخ مفید، ص۲ تا ۷</ref> گفتگوی او با [[میثم تمار]]، سالها پیش از [[عاشورا]]، هنگام عبور از مجلس [[بنی اسد]] که هر یک نحوه [[شهادت]] دیگری را پیشگویی میکرد، از همان علم مَنایاست که از حضرت علی(ع) آموخته بودند و از جریانات آینده خبر داشتند.<ref>سماوی، ابصارالعین، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۷.</ref> | ||
== دوره امام حسین(ع) == | == دوره امام حسین(ع) == | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
پس از مرگ [[معاویه]] در [[سال ۶۰ قمری]]، حبیب و جمعی از بزرگان شیعیان [[کوفه]]، همچون [[سلیمان بن صرد خزاعی|سلیمان بن صُرَد]]، [[مسیب بن نجبه|مسیب بن نَجَبَه]] و [[رفاعة بن شداد]] بَجَلی، از [[بیعت]] با [[یزید بن معاویه|یزید]] خودداری کردند و برای امام حسین(ع) نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد [[امویان]] به کوفه دعوت کردند<ref>مفید، الارشاد، ص۳۷۸</ref> (ببینید: [[نامههای کوفیان به امام حسین(ع)#نامه نخست]]) و زمانی که [[مسلم بن عقیل]] به کوفه آمد، به یاری او شتافتند. | پس از مرگ [[معاویه]] در [[سال ۶۰ قمری]]، حبیب و جمعی از بزرگان شیعیان [[کوفه]]، همچون [[سلیمان بن صرد خزاعی|سلیمان بن صُرَد]]، [[مسیب بن نجبه|مسیب بن نَجَبَه]] و [[رفاعة بن شداد]] بَجَلی، از [[بیعت]] با [[یزید بن معاویه|یزید]] خودداری کردند و برای امام حسین(ع) نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد [[امویان]] به کوفه دعوت کردند<ref>مفید، الارشاد، ص۳۷۸</ref> (ببینید: [[نامههای کوفیان به امام حسین(ع)#نامه نخست]]) و زمانی که [[مسلم بن عقیل]] به کوفه آمد، به یاری او شتافتند. | ||
حبیب به همراه [[مسلم بن عوسجه]] به طور پنهانی در کوفه برای مسلم بن عقیل از مردم [[بیعت]] میگرفتند و در این راه از هیچ اقدامی دریغ نمیکردند.<ref> | حبیب به همراه [[مسلم بن عوسجه]] به طور پنهانی در کوفه برای مسلم بن عقیل از مردم [[بیعت]] میگرفتند و در این راه از هیچ اقدامی دریغ نمیکردند.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۹۸۶م، ج۴، ص۵۵۴.</ref> | ||
هنگامی که [[ابن زیاد]] به کوفه آمد و بر مردم سخت گرفت و مردم [[مسلم بن عقیل|مسلم]] را تنها گذاشتند، قبیله [[بنی اسد]]، حبیب و [[مسلم بن عوسجه]] را پنهان کردند تا به آنها آسیبی نرسد. آنها از [[کوفه]] به سوی [[امام حسین]](ع) رهسپار شدند و روزها از چشم جاسوسان و مأموران ابن زیاد پنهان میشدند و شبها حرکت میکردند تا به اردوی امام ملحق شدند. سرانجام روز هفتم [[محرم]]، در کربلا، به کاروان امام پیوستند.<ref>سماوی، | هنگامی که [[ابن زیاد]] به کوفه آمد و بر مردم سخت گرفت و مردم [[مسلم بن عقیل|مسلم]] را تنها گذاشتند، قبیله [[بنی اسد]]، حبیب و [[مسلم بن عوسجه]] را پنهان کردند تا به آنها آسیبی نرسد. آنها از [[کوفه]] به سوی [[امام حسین]](ع) رهسپار شدند و روزها از چشم جاسوسان و مأموران ابن زیاد پنهان میشدند و شبها حرکت میکردند تا به اردوی امام ملحق شدند. سرانجام روز هفتم [[محرم]]، در کربلا، به کاروان امام پیوستند.<ref>سماوی، ابصارالعین، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۸.</ref> | ||
===در کربلا=== | ===در کربلا=== | ||
{{اصلی|واقعه عاشورا}} | {{اصلی|واقعه عاشورا}} | ||
حبیب با رسیدن به [[کربلا]] همین که مشاهده نمود یاوران امام اندک و دشمنان او بسیارند، به امام حسین(ع) عرض کرد: «در این نزدیکی، قبیلهای از «[[بنی اسد]]» هستند، اگر اجازه دهید پیش آنها رفته، آنان را به یاری شما دعوت کنم، شاید خداوند هدایتشان کند.» بعد از اینکه حضرت اجازه داد، با عجله خود را به آنان رسانید و شروع به نصیحت و موعظه کرد. اما [[عمرسعد]] با فرستادن سپاهی، مانع از پیوستن آنان به امام شد.<ref> | حبیب با رسیدن به [[کربلا]] همین که مشاهده نمود یاوران امام اندک و دشمنان او بسیارند، به امام حسین(ع) عرض کرد: «در این نزدیکی، قبیلهای از «[[بنی اسد]]» هستند، اگر اجازه دهید پیش آنها رفته، آنان را به یاری شما دعوت کنم، شاید خداوند هدایتشان کند.» بعد از اینکه حضرت اجازه داد، با عجله خود را به آنان رسانید و شروع به نصیحت و موعظه کرد. اما [[عمرسعد]] با فرستادن سپاهی، مانع از پیوستن آنان به امام شد.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۹۸۶م، ج۴، ص۵۵۴.</ref> | ||
'''در عصر تاسوعا''' | '''در عصر تاسوعا''' | ||
حبیب بن مظاهر قبل از [[روز عاشورا]]، کسی را که از طرف [[عمر بن سعد]] برای [[امام حسین(ع)]] نامه آورده بود، موعظه کرد که به طرف ستمپیشگان نرو.<ref>سماوی، | حبیب بن مظاهر قبل از [[روز عاشورا]]، کسی را که از طرف [[عمر بن سعد]] برای [[امام حسین(ع)]] نامه آورده بود، موعظه کرد که به طرف ستمپیشگان نرو.<ref>سماوی، ابصارالعین، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۰.</ref> | ||
در عصر تاسوعا، حبیب به قصد موعظه سپاه دشمن که میخواستند به خیمههای امام حمله کنند، به ذکر اوصاف امام و یارانش پرداخت و ایشان را از جنگ برحذر داشت.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۸۴</ref> | در عصر تاسوعا، حبیب به قصد موعظه سپاه دشمن که میخواستند به خیمههای امام حمله کنند، به ذکر اوصاف امام و یارانش پرداخت و ایشان را از جنگ برحذر داشت.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۲۰۰۰م، ج۲، ص۴۸۴.</ref> | ||
'''در شب عاشورا''' | '''در شب عاشورا''' | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
در ابتدای درگیری که لشکریان عمر سعد مبارزه میطلبیدند حبیب و [[بریر]] به سوی میدان شتافتند اما امام حسین آنها را منع کرد. | در ابتدای درگیری که لشکریان عمر سعد مبارزه میطلبیدند حبیب و [[بریر]] به سوی میدان شتافتند اما امام حسین آنها را منع کرد. | ||
زمانی که [[ابوثمامه]] وقت نماز را به امام یادآوری کرد امام فرمود: از آنان بخواهید دست از جنگ بردارند تا [[نماز]] بخوانیم. [[حصین بن نمیر]] (حصین بن تمیم) گفت: نمازتان قبول نیست. حبیب بن مظاهر گفت: خیال میکنی نماز خاندان رسول قبول نیست و نماز تو قبول است ای شرابخوار. و حبیب بر او حمله کرد و با شمشیر به صورت اسب حصین زد، او بر زمین افتاد و یارانش حمله کرده، او را از چنگ حبیب نجات دادند.<ref> | زمانی که [[ابوثمامه]] وقت نماز را به امام یادآوری کرد امام فرمود: از آنان بخواهید دست از جنگ بردارند تا [[نماز]] بخوانیم. [[حصین بن نمیر]] (حصین بن تمیم) گفت: نمازتان قبول نیست. حبیب بن مظاهر گفت: خیال میکنی نماز خاندان رسول قبول نیست و نماز تو قبول است ای شرابخوار. و حبیب بر او حمله کرد و با شمشیر به صورت اسب حصین زد، او بر زمین افتاد و یارانش حمله کرده، او را از چنگ حبیب نجات دادند.<ref>قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۶ق، ص۱۲۴.</ref> | ||
[[مسلم بن عوسجه]] پس از جنگ، در حالی که به خون آغشته بود و لحظات آخر عمرش را سپری میکرد، و برزمین افتاده بود، [[امام حسین]](ع) با حبیب نزد او آمدند. امام فرمود: ای مسلم خدا تو را بیامرزد، سپس [[آیه]] «{{عربی|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبْدیلاً}}»<ref>احزاب، ۳۳</ref> را قرائت کرد. حبیب نزد او آمد و گفت: «کشته شدن تو بر من بسی مشکل است ولی تو را به [[بهشت]] مژده میدهم» مسلم بن عوسجه با صدای ضعیف گفت: خداوند تو را به خیر بشارت دهد. آنگاه حبیب به او گفت: اگر شهادتم نزدیک نبود، دوست داشتم آنچه برایت مهم است به من وصیت کنی تاحق دینی و خویشاوندی خود را ادا کرده باشم. مسلم بن عوسجه به امام اشاره کرد و به حبیب گفت: «تو را وصیت میکنم به امام حسین(ع)، خدای رحمتت کند تا جان در بدن داری از اودفاع کن و از یاریاش دست مکش تا کشته شوی.» حبیب بن مظاهر گفت: به وصیت تو عمل میکنم و چشم تو را روشن میگردانم.<ref>سید بن طاووس، لهوف، ص۱۳۳</ref> | [[مسلم بن عوسجه]] پس از جنگ، در حالی که به خون آغشته بود و لحظات آخر عمرش را سپری میکرد، و برزمین افتاده بود، [[امام حسین]](ع) با حبیب نزد او آمدند. امام فرمود: ای مسلم خدا تو را بیامرزد، سپس [[آیه]] «{{عربی|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبْدیلاً}}»<ref>احزاب، ۳۳</ref> را قرائت کرد. حبیب نزد او آمد و گفت: «کشته شدن تو بر من بسی مشکل است ولی تو را به [[بهشت]] مژده میدهم» مسلم بن عوسجه با صدای ضعیف گفت: خداوند تو را به خیر بشارت دهد. آنگاه حبیب به او گفت: اگر شهادتم نزدیک نبود، دوست داشتم آنچه برایت مهم است به من وصیت کنی تاحق دینی و خویشاوندی خود را ادا کرده باشم. مسلم بن عوسجه به امام اشاره کرد و به حبیب گفت: «تو را وصیت میکنم به امام حسین(ع)، خدای رحمتت کند تا جان در بدن داری از اودفاع کن و از یاریاش دست مکش تا کشته شوی.» حبیب بن مظاهر گفت: به وصیت تو عمل میکنم و چشم تو را روشن میگردانم.<ref>سید بن طاووس، لهوف، ص۱۳۳</ref> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
|اَنتُم اَعَدُّ عُدَّةٍ وَ اَکثَر|وَ نَحنُ اَوفی مِنکُم وَ اَصْبَر | |اَنتُم اَعَدُّ عُدَّةٍ وَ اَکثَر|وَ نَحنُ اَوفی مِنکُم وَ اَصْبَر | ||
|وَ نَحنُ اَعلی حُجَّةٍ وَ اَظْهَر|حَقّاً وَ اَتقی مِنکُم وَ اَعذَر | |وَ نَحنُ اَعلی حُجَّةٍ وَ اَظْهَر|حَقّاً وَ اَتقی مِنکُم وَ اَعذَر | ||
|ترجمه=من حبیبم و پدرم مظهر است، جنگاور میدان کارزار و آتش شعله ور نبردم تعداد شما بیشتر و بالاتر است ولی ما در راه حق از شما وفادارتر و بردبارتریم. حجت مان برتر و آشکارتر است در حقیقت از شما باتقواتر و پذیرفته تریم.<ref>سماوی، | |ترجمه=من حبیبم و پدرم مظهر است، جنگاور میدان کارزار و آتش شعله ور نبردم تعداد شما بیشتر و بالاتر است ولی ما در راه حق از شما وفادارتر و بردبارتریم. حجت مان برتر و آشکارتر است در حقیقت از شما باتقواتر و پذیرفته تریم.<ref>سماوی، ابصارالعین، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۳.</ref>}} | ||
== شهادت == | == شهادت == | ||
[[پرونده:مرقد حبيب بن مظاهر.jpg|بندانگشتی|مرقد حبیب بن مظاهر در [[حرم امام حسین(ع)]]]] | [[پرونده:مرقد حبيب بن مظاهر.jpg|بندانگشتی|مرقد حبیب بن مظاهر در [[حرم امام حسین(ع)]]]] | ||
حبیب بن مظاهر، با آن سن زیاد همچون یک قهرمان شمشیر میزد، و ۶۲ نفر از افراد دشمن را کشت. در این هنگام [[بدیل بن صریم عقفانی]] به او حمله کرد و با شمشیری بر فرق او زد، دیگری با نیزه به او حمله کرد، تا اینکه حبیب از اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد. سپس بدیل بن صریم سرش را از تن جدا کرد.<ref> | حبیب بن مظاهر، با آن سن زیاد همچون یک قهرمان شمشیر میزد، و ۶۲ نفر از افراد دشمن را کشت. در این هنگام [[بدیل بن صریم عقفانی]] به او حمله کرد و با شمشیری بر فرق او زد، دیگری با نیزه به او حمله کرد، تا اینکه حبیب از اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد. سپس بدیل بن صریم سرش را از تن جدا کرد.<ref>قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۶ق، ص۱۲۴.</ref> | ||
[[امام حسین]](ع) خود را به بالین او رساند و فرمود: «اَحْتَسِبُ نَفْسی و حماة اَصحابی» پاداش خود و یاران حامی خود را، از خدای تعالی انتظار میبرم.<ref>ابی مخنف، وقعه الطف، ص۲۶۵</ref> در بعضی مقاتل است که حضرت فرمود: ای حبیب، مردی با فضیلت بودی که در یک شب [[قرآن]] را ختم میکردی.<ref> | [[امام حسین]](ع) خود را به بالین او رساند و فرمود: «اَحْتَسِبُ نَفْسی و حماة اَصحابی» پاداش خود و یاران حامی خود را، از خدای تعالی انتظار میبرم.<ref>ابی مخنف، وقعه الطف، ص۲۶۵</ref> در بعضی مقاتل است که حضرت فرمود: ای حبیب، مردی با فضیلت بودی که در یک شب [[قرآن]] را ختم میکردی.<ref>قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۶ق، ص۱۲۴.</ref> | ||
حبیب بن مظاهر فرزندی به نام قاسم داشت. قاسم وقتی به بلوغ رسید بدیل بن صریم را کشت.<ref>سماوی، | حبیب بن مظاهر فرزندی به نام قاسم داشت. قاسم وقتی به بلوغ رسید بدیل بن صریم را کشت.<ref>سماوی، ابصارالعین، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۷.</ref> | ||
=== مدفن === | === مدفن === | ||
قبیله [[بنی اسد]] هنگام دفن [[شهدای کربلا]] حبیب را، که از بزرگان و مورد احترام آنان بود، در ده متری قبر [[امام حسین(ع)]] به طور مستقل و جداگانه به خاک سپردند. بعدها این مرقد در داخل [[حرم امام حسین(ع)]] و در رواق جنوبی قرار گرفت.<ref>قائدان، عتباب عالیات عراق، ص۱۲۲</ref> | قبیله [[بنی اسد]] هنگام دفن [[شهدای کربلا]] حبیب را، که از بزرگان و مورد احترام آنان بود، در ده متری قبر [[امام حسین(ع)]] به طور مستقل و جداگانه به خاک سپردند. بعدها این مرقد در داخل [[حرم امام حسین(ع)]] و در رواق جنوبی قرار گرفت.<ref>قائدان، عتباب عالیات عراق، ص۱۲۲</ref> | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
*ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، | *ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الأضواء، ۱۹۹۱م. | ||
*ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییزالصحابة، | *ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییزالصحابة، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، بینا، ۱۴۱۵/۱۹۹۵. | ||
*احمدبن | *بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، دمشق، چاپ محمود فردوس العظم، ۲۰۰۰م. | ||
*خوارزمی، موفق بن احمد خوارزمی، قم، انوارالهدی، ۱۴۱۸ه.ق. | *خوارزمی، موفق بن احمد خوارزمی، قم، انوارالهدی، ۱۴۱۸ه.ق. | ||
* | *طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، روائع التراث العربی، ۱۹۶۷م. | ||
* سماوی، | *سماوی، محمد بن طاهر، ابصارالعین فی انصارالحسین، ترجمه عباس جلالی، قم، انتشارات زائر، ۱۳۸۱ش. | ||
*سید بن طاووس، علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، اقبال الاعمال، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۹۶. | *سید بن طاووس، علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، اقبال الاعمال، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۹۶. | ||
*سید بن طاووس، علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، لهوف، ترجمه بخشایشی، قم، دفتر نوید اسلام، ۱۳۷۸. | *سید بن طاووس، علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، لهوف، ترجمه بخشایشی، قم، دفتر نوید اسلام، ۱۳۷۸. | ||
*سید | *امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۹۸۶م. | ||
*شیخ | *قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ترجمه کمرهای، تهران، چاپ اسلامیه، ۱۳۷۶ق. | ||
* | *مامقانی، عبداللّه، تنقیح المقال فی علم الرجال، تحقیق محیی الدین مامقانی، قم، مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث، ۱۴۲۳ق. | ||
*قائدان، اصغر، عتباب عالیات عراق، تهران، مشعر، ۱۳۸۷ | *قائدان، اصغر، عتباب عالیات عراق، تهران، مشعر، ۱۳۸۷ | ||
*محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم، ۱۴۱۵. | *محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم، ۱۴۱۵. |