Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۴۵
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←نقل تاریخی) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''روضه مجلس یزید'''، از [[روضه]]های مجالس [[عزاداری امام حسین|عزاداری]] [[شیعیان]]. | '''روضه مجلس یزید'''، از [[روضه]]های مجالس [[عزاداری امام حسین|عزاداری]] [[شیعیان]]. این روضه پس از [[عاشورا]] و معمولا در دهه اول یا دهه دوم [[محرم]] خوانده میشود. در این روضه از ماجراهایی سخن میرود که در مجلس [[یزید]] و هنگام حضور [[اسرای کربلا|اسرای اهل بیت]] [[شام]] اتفاق افتاد. | ||
==نقل تاریخی== | ==نقل تاریخی== | ||
پس از ورود اسرای کربلا به شام یزید دستور داد تا شهر را آذین بندی کنند. [[سهل بن سعد ساعدی]] از جمله کسانی است که آذین بندی شهر و سرور و شادی مردم را به هنگام ورود اهل بیت مشاهده و توصیف کردهاست.<ref>شیخ صدوق، امالی، مجلس، ۳۱، ص۲۳۰.</ref> | پس از ورود اسرای کربلا به شام یزید دستور داد تا شهر را آذین بندی کنند. [[سهل بن سعد ساعدی]] از جمله کسانی است که آذین بندی شهر و سرور و شادی مردم را به هنگام ورود اهل بیت مشاهده و توصیف کردهاست.<ref>شیخ صدوق، امالی، مجلس، ۳۱، ص۲۳۰.</ref> | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
ماموران پس از آن که اسیران را در شهر شام چرخاندند، به قصر یزید رفتند. [[زحر بن قیس جعفی|زحر بن قیس]] به نمایندگی از سایر ماموران، جریان [[واقعه کربلا]] را به یزید گزارش داد.<ref> تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۶۰</ref> | ماموران پس از آن که اسیران را در شهر شام چرخاندند، به قصر یزید رفتند. [[زحر بن قیس جعفی|زحر بن قیس]] به نمایندگی از سایر ماموران، جریان [[واقعه کربلا]] را به یزید گزارش داد.<ref> تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۶۰</ref> | ||
یزید پس از شنیدن گزارش دستور داد کاخ را تزیین کنند. او بزرگان شام را به حضور طلبید و دستور داد اسیران را به قصر وی وارد کنند.<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۶۱</ref> گزارشها حاکی از آن است که اسیران را در حالیکه با طناب به هم بسته شده بودند، وارد مجلس کردند.<ref>سیدبن طاووس، لهوف، ص۲۱۳</ref> در این هنگام [[فاطمه بنت الحسین]] گفت: | یزید پس از شنیدن گزارش دستور داد کاخ را تزیین کنند. او بزرگان شام را به حضور طلبید و دستور داد اسیران را به قصر وی وارد کنند.<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۶۱</ref> گزارشها حاکی از آن است که اسیران را در حالیکه با طناب به هم بسته شده بودند، وارد مجلس کردند.<ref>سیدبن طاووس، لهوف، ص۲۱۳</ref> در این هنگام [[فاطمه بنت الحسین]] گفت:ای یزید شایسته است دختران [[رسول خدا(ص)]] اسیر باشند؟ در این هنگام حاضران و اهل خانه یزید گریستند.<ref>ابن نما، مثیر الاحزان، ص۹۹</ref> | ||
یزید در حضور اسیران سر امام را در ظرف طلا گذاشته<ref>خوارزمی، ج۲، ص۶۴</ref> و با چوب دستی به آن میزد.<ref>یعقوبی، ج۲، ص۶۴</ref> وقتی [[سکینه دختر امام حسین(ع)|سکینه]] و [[فاطمه دختر امام حسین (ع)|فاطمه]] دختران امام حسین این صحنه را دیدند چنان فریاد زدند که زنان یزید و دختران [[معاویه بن ابوسفیان|معاویه]] صدا به شیون و زاری بلند کردند.<ref>ابن اثیر، کامل، ج۲ص ۵۷۷</ref> در روایتی از [[امام رضا(ع)]] آمده یزید سر امام را در تشتی گذاشت و بر روی آن میز غذا نهاد آنگاه با یارانش سرگرم خوردن غذا و آبجو شد، سپس میز بازی شطرنج را روی آن تشت گذاشت و با یارانش به بازی شطرنج مشغول شد. وی هنگامیکه از همبازیانش میبرد، جام آبجو را برمیداشت و مینوشید و تهمانده آن را کنار تشتی که سر بریده امام در آن بود بر زمین میریخت.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۵، ح۵۰ </ref> | یزید در حضور اسیران سر امام را در ظرف طلا گذاشته<ref>خوارزمی، ج۲، ص۶۴</ref> و با چوب دستی به آن میزد.<ref>یعقوبی، ج۲، ص۶۴</ref> وقتی [[سکینه دختر امام حسین(ع)|سکینه]] و [[فاطمه دختر امام حسین(ع)|فاطمه]] دختران امام حسین این صحنه را دیدند چنان فریاد زدند که زنان یزید و دختران [[معاویه بن ابوسفیان|معاویه]] صدا به شیون و زاری بلند کردند.<ref>ابن اثیر، کامل، ج۲ص ۵۷۷</ref> در روایتی از [[امام رضا(ع)]] آمده یزید سر امام را در تشتی گذاشت و بر روی آن میز غذا نهاد آنگاه با یارانش سرگرم خوردن غذا و آبجو شد، سپس میز بازی شطرنج را روی آن تشت گذاشت و با یارانش به بازی شطرنج مشغول شد. وی هنگامیکه از همبازیانش میبرد، جام آبجو را برمیداشت و مینوشید و تهمانده آن را کنار تشتی که سر بریده امام در آن بود بر زمین میریخت.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۵، ح۵۰ </ref> | ||
بعضی از حاضران به این رفتار یزید اعتراض کردند، از جمله [[یحیی بن حکم]] برادر [[مروان بن حکم]] که یزید با مشت به سینه وی زد.<ref>طبری، ج۵ص ۴۶۵</ref> [[ابوبرزه اسلمی]] نیز اعتراض کرد که به دستور یزید از مجلس اخراج شد.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۶</ref> | بعضی از حاضران به این رفتار یزید اعتراض کردند، از جمله [[یحیی بن حکم]] برادر [[مروان بن حکم]] که یزید با مشت به سینه وی زد.<ref>طبری، ج۵ص ۴۶۵</ref> [[ابوبرزه اسلمی]] نیز اعتراض کرد که به دستور یزید از مجلس اخراج شد.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۶</ref> | ||
پس از گذشت جریاناتی در شام، [[امام سجاد(ع)]] و [[حضرت زینب(س)]] در شام برای تنویر افکار عمومی اقدام به سخنرانی کردند. این سخنرانیها به [[خطبه امام سجاد (ع) در شام|خطبه امام سجاد(ع)]] و [[خطبه حضرت زینب در شام]] معروف است. | پس از گذشت جریاناتی در شام، [[امام سجاد(ع)]] و [[حضرت زینب(س)]] در شام برای تنویر افکار عمومی اقدام به سخنرانی کردند. این سخنرانیها به [[خطبه امام سجاد(ع) در شام|خطبه امام سجاد(ع)]] و [[خطبه حضرت زینب در شام]] معروف است. | ||
==روضه== | ==روضه== | ||
در روضه مجلس یزید به مصائبی که در این مجلس اتفاق افتاده، اشاره میشود. [[روضه خوان]]، اهانت یزید به سر [[امام حسین(ع)]] با چوب خیزران و اعتراض برخی حاضرین را یادآوری | در روضه مجلس یزید به مصائبی که در این مجلس اتفاق افتاده، اشاره میشود. [[روضه خوان]]، اهانت یزید به سر [[امام حسین(ع)]] با چوب خیزران و اعتراض برخی حاضرین را یادآوری مینماید.<ref>72مجلس در عزای مظلوم، ص۱۸۸</ref> گاهی نیز داستان [[هنده همسر یزید]] در این مجلس خوانده میشود.<ref>72مجلس در عزای مظلوم، ص۲۱۳</ref> شرح [[خطبه امام سجاد(ع) در شام|خطبه امام سجاد(ع)]] و گریز آن به [[روضه شهادت امام حسین]] نیز از جمله محتوای این روضه است.<ref>72مجلس در عزای مظلوم، ص۲۱۵</ref> | ||
==نمونه اشعار== | ==نمونه اشعار== | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
از بس کشید تشنگی این سر به کربلا}} | از بس کشید تشنگی این سر به کربلا}} | ||
{{ب|تنها همین نه از تو به این سر عتاب شد| | {{ب|تنها همین نه از تو به این سر عتاب شد| | ||
از هر سری به این سر | از هر سری به این سر بیکس عذاب شد}} | ||
{{ب|از ضرب سنگ | {{ب|از ضرب سنگ کینۀ این قوم پور کین| | ||
این سر بسی ز نیزه فتاده است بر زمین}} | این سر بسی ز نیزه فتاده است بر زمین}} | ||
{{ب|این سر که آفتاب از او کرده کسب نور| | {{ب|این سر که آفتاب از او کرده کسب نور| | ||
خولی نهاده است به خاکستر تنور}} | خولی نهاده است به خاکستر تنور}} | ||
{{ب|این سر که داده بوسه بر او سید اَنام| | {{ب|این سر که داده بوسه بر او سید اَنام| | ||
آویختند بر درِ | آویختند بر درِ دروازههای شام}} | ||
{{ب|این سر که دیده این همه جور مُعاندین| | {{ب|این سر که دیده این همه جور مُعاندین| | ||
او را رواست چوب زدن در کدام دین؟!}} | او را رواست چوب زدن در کدام دین؟!}} | ||
{{ب|بنما ز کردگار، تو | {{ب|بنما ز کردگار، تو آزُرمیای یزید!| | ||
از روی جدّ او بنما | از روی جدّ او بنما شرمیای یزید!}} | ||
{{ب|زینب چو دید کِشت امیدش ثمر نکرد| | {{ب|زینب چو دید کِشت امیدش ثمر نکرد| | ||
آهش به آن ستمگرِ دل سخت اثر نکرد}} | آهش به آن ستمگرِ دل سخت اثر نکرد}} | ||
{{ب|آخر به طعنه گفت بزن خوب | {{ب|آخر به طعنه گفت بزن خوب میزنی| | ||
ظالم به بوسه گاه نبی چوب | ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی}}<ref>دیوان جودی، ص۱۳۶</ref> | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس۲}} | {{پانویس۲}} | ||
خط ۵۱: | خط ۵۰: | ||
* ابن طاووس، الملهوف فی معرفه علی قتلی الطفوف، تحقیق فارس تبریزیان، دارالاسوه، ۱۴۱۴ق. | * ابن طاووس، الملهوف فی معرفه علی قتلی الطفوف، تحقیق فارس تبریزیان، دارالاسوه، ۱۴۱۴ق. | ||
* ابن نما، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، چ۳، مدرسه امام المهدی(عج)، قم، ۱۴۰۶ق. | * ابن نما، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، چ۳، مدرسه امام المهدی(عج)، قم، ۱۴۰۶ق. | ||
* اشعری، اشعری، | * اشعری، اشعری، ۷۲مجلس در عزای مظلوم، انصار المهدی، قم، بهار ۱۳۷۷ش. | ||
* بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار وریاض زرلکی، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۷ق. | * بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار وریاض زرلکی، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۷ق. | ||
* بیرونی، ابوریحان، الآثارالباقیه، دارصادر، بیروت. | * بیرونی، ابوریحان، الآثارالباقیه، دارصادر، بیروت. | ||
* جودی، کلیات جودی، کتابفروشی علیمه اسلامیه، تهران، ناصرخسرو، | * جودی، کلیات جودی، کتابفروشی علیمه اسلامیه، تهران، ناصرخسرو، بیتا. | ||
* خوارزمی، موفق بن احمد مکی، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، مطبعه الزهراء، نجف، ۱۳۶۷ق. | * خوارزمی، موفق بن احمد مکی، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، مطبعه الزهراء، نجف، ۱۳۶۷ق. | ||
* صدوق، محمد بن علی بن حسین، الامالی، موسسه البعثه،قم، ۱۴۱۷ق. | * صدوق، محمد بن علی بن حسین، الامالی، موسسه البعثه،قم، ۱۴۱۷ق. |