حیاء: تفاوت میان نسخهها
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>S.j.mousavi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
مطالعه بیشتر: مدخل حیاء در [http://rch.ac.ir/article/Details/8223 دانشنامه جهان اسلام] | مطالعه بیشتر: مدخل حیاء در [http://rch.ac.ir/article/Details/8223 دانشنامه جهان اسلام] | ||
[[ar:الحياء]] | |||
{{اخلاق}} | {{اخلاق}} |
نسخهٔ ۲۳ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۴۸
حَیاء، از صفات نیک و فضایل اخلاقی به معنای شرم کردن از ارتکاب زشتیها. حیاء حالتی نفسانی است که موجب متانت و وقار و خودداری از انجام رفتار ناپسند میگردد. در روایات شیعه، حیا کلید خوبیها، سبب پاکدامنی و مانع کارهای زشت قلمداد شده و عقل و ایمان از اسباب آن برشمرده شدهاند. همچنین به مواردی از حیای ناپسند همچون حیا ورزیدن از تحصیل علم، شرم از کسب درآمد حلال، خدمت به مهمان، احترام به پدر و مادر و نیز طلب حقوق خود اشاره شده است.
مفهومشناسی
حیاء از ریشه «ح ی و» یا «ح ی ی»[۱]، به معنای شرم داشتن[۲] و آزَرم از ارتکاب زشتیها[۳] که در مقابل آن وقاحت و بیشرمی قرار دارد.[۴]
این واژه در اصطلاح، نوعی حالت روانی یا انفعال و انقباض نفسانی است که موجب متانت و وقار در رفتار، حرکات و سکنات انسان شده و همچنین موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان میگردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است.[۵] در نتیجه هر چه این حالت در انسان قویتر باشد، شخصیت آدمی وزینتر و رفتارش سنجیدهتر خواهد بود و از آنچه با آراستگی شخصیت منافات دارد، بیشتر اجتناب میکند.
حیا در قرآن
حیاء در قرآن دقیقاً به همین شکل نیامده، اما مفهوم شرم داشتن، چهار مرتبه و با الفاظی از مصدر استحیاء، سه بار به کار رفته است: در آیه ۲۶ بقره و آیه ۵۳ احزاب به صورت فعلِ منفی «لایستَحیی» که در هر دو مورد به خدا نسبت داده شده است؛ و در آیه ۵۳ احزاب بهصورت فعل مثبت «یستَحیی»، که فاعل آن رسول اکرم است. این مفهوم یک بار هم بهصورت مصدر «استحیاء» در آیه ۲۵ قَصَص آمده و به دختر حضرت شُعَیب(ع) نسبت داده شده است.
مفسران در نسبت دادن فعل حیاء به خداوند، به تأویل آیاتِ یاد شده پرداخته و گفتهاند که شرم نکردن خداوند در آیه ۲۶ بقره، به معنای نترسیدن و منصرف نشدن خداوند از انجامدادن امری است که، برخلاف نظر بندگان، فینفسه زشت نیست[۶] و در آیه ۵۳ احزاب به معنای منصرف نشدن خداوند از بیان حق است.[۷]
در آیه ۲۵ قصص نیز استحیاء به صورت ظهور و بروز عفت و شدت حیاء در رفتار دختر شعیب معنا شده است.[۸] در صدر آیه ۵۳ سوره احزاب هم حیای پیامبر اکرم از اعتراض به کسانی که با رعایت نکردن ادب موجب آزار وی شده بودند، به سکوت حضرت در برابر بیادبی آنان و برخاسته از حِلم پیامبر تفسیر شده است.[۹]
حیا در متون روایی
احادیث درباره حیاء، برحسب جهتگیری کلی آنها، بر دو دستهاند :
- احادیثی که ترغیب افراد را به حیاء، به عنوان امری اخلاقی، مورد توجه قرار دادهاند. پارهای از این احادیث، به صراحت اشخاص را به رعایت حیاء سفارش کرده[۱۰] و از محبوب بودن اهل حیاء در نزد خدا خبر دادهاند، زیرا خدا خود اهل حیاء است.[۱۱] ازاینرو، حیاء در رأس ۹ خُلقِ نیک دیگر، یکی از «مکارم اخلاق» معرفی شده است[۱۲]، چنانکه پیامبر اکرم در دعاهای خویش، حیاء از خداوند را از او درخواست کرده است.[۱۳]
سفارش به حیاء حتی در خصوصیترین زوایای زندگی فردی نیز مطرح گردیده است.[۱۴]
به پیامدهای مثبت مادّی و معنوی حیاء نیز توجه شده است؛ مثلا براساس حدیثی نبوی، حیاء سراسر خیر است و جز خیر نتیجهای ندارد.[۱۵] ابن بابویه در توضیح معنای این حدیث گفته است که حیاء انسان را، چه دیندار باشد چه غیردیندار، از پلیدیها بازمیدارد.[۱۶]
همچنین حیاء سبب همه زیباییها معرفی شده[۱۷] و وجود برخی امور در حوزه دین و مناسبات اجتماعی، مترتب بر آن دانسته شده است، از جمله انجام دادن فرایض دینی، دوری از زشتیها، رعایت حقوق والدین، وفای به عهد، صله رحم، برآوردن نیازهای دیگران و پذیرایی از مهمان.[۱۸]
حیاء عیوب فرد را از دیگران میپوشاند[۱۹] و در کنار صداقت، حسن خلق و شکر نعمتهای الهی، گناهان انسان را به حسنات تبدیل مینماید[۲۰]، چنانکه به کار بستن همزمان حیاء، حسن خلق، وفای به عهد، تدبیر در امور و آزادمنشی موجب برانگیخته شدن اقبال عمومی جامعه به فرد میگردد.[۲۱]
- احادیثی که در آنها به تبیین عملی و بیان مصادیق حیاء پرداخته شده است. براساس این دسته از احادیث، حیاء باید آگاهانه، بجا و بهاندازه باشد، چنانکه به سفارش رسول اکرم حیاء در امور گوناگون باید بجا و بهاندازه شأن آنها باشد[۲۲] و به فرموده امام حسن عسکری علیهالسلام نیز زیادهروی در حیاء کردن از مصادیق اسراف است.[۲۳]
بنابر حدیث دیگری از پیامبر اکرم، حیای واقعی از خداوند باید همانگونه که شایسته آن است صورت پذیرد، که این امر با یاد مرگ و مراقبت شخص از فکر و اندرون (شکم) خود تحقق مییابد[۲۴]؛ بنابراین، حیاء از خداوند در مراعات واجبات و محرّمات شرعی ظهور و بروز مییابد. به گفته راغب اصفهانی[۲۵]، این حدیث متضمن سفارش افراد به تلاش برای شناخت خداوند نیز هست، زیرا تا انسان خدا را نشناسد او را بزرگ نخواهد شمرد و درنتیجه از او حیاء نخواهد کرد.
حیا در کلام معصومین
اهمیت
- رسول خدا(ص): مَا کانَ الْفُحْشُ فِی شَیءٍ قَطُّ إِلَّا شَانَهُ وَ لَا کانَ الْحَیاءُ فِی شَیءٍ قَطُّ إِلَّا زَانَه
- تعدّی و تجاوز (بی شرمی) با هیچ چیز همراه نشد مگر این که آن را زشت و بدنما گردانید و شرم و حیا با هیچ چیز همراه نگشت، مگر این که آن را زینت بخشیده وآراست.[۲۶]
- امام علی(ع): مَنْ لَمْ یکنْ لَهُ سَخَاءٌ وَ لَا حَیاءٌ [حِبَاءٌ] فَالْمَوْتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الْحَیاةِ[۲۷]
- کسی که سخاوت و حیا ندارد مرگ برایش بهتر از زندگی است.
- امام علی(ع): مَنْ کسَاهُ الْحَیاءُ ثَوْبَهُ لَمْ یرَ النَّاسُ عَیبَه
- آن کس که لباس حیاء بپوشد، کسی عیب او را نبیند.[۲۸]
اسباب حیا
- عقل:
- پیامبر اسلام(ص): فَتَشَعَّبَ مِنَ الْعَقْلِ الْحِلْمُ وَ مِنَ الْحِلْمِ الْعِلْمُ وَ مِنَ الْعِلْمِ الرُّشْدُ وَ مِنَ الرُّشْدِ الْعَفَافُ وَ مِنَ الْعَفَافِ الصِّیانَةُ وَ مِنَ الصِّیانَةِ الْحَیاء[۲۹]
- عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، عفاف و از عفاف، خویشتن داری و از خویشتن داری، حیا، و از حیا، وقار، و از وقار، مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ، و از تنفّر از شر، اطاعت نصیحت گوی، حاصل میگردد.
- امام صادق(ع): لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیاءَ لَه[۳۰]
- ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.
موانع حیا
- از میان برداشتن پردهها و حریمها:
- امام کاظم(ع): لَا تُذْهِبِ الْحِشْمَةَ بَینَک وَ بَینَ أَخِیک أَبْقِ مِنْهَا فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ الْحَیاء[۳۱]
- «پرده شرم و حیای میان خود و برادرت را برمدار و مقداری از آن را باقی گذار، زیرا از میان بردن و برداشتن آن، برداشتن حیاء است.»
- دست نیاز به سوی مردم دراز کردن:
- امام صادق(ع): طَلَبُ الْحَوَائِجِ إِلَی النَّاسِ اسْتِلَابٌ لِلْعِزِّ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاء[۳۲]
- دراز کردن دست حاجت و نیاز بهسوی مردم، عزت آدمی را سلب میکند و شرم و حیا را میریزد.
- زیاد سخن گفتن:
- امام علی(ع): مَنْ کثُرَ کلَامُهُ کثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ کثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ[۳۳]
- کسی که زیاد سخن میگوید، زیاد هم اشتباه دارد، و هر کس که بسیار اشتباه کرد، شرم و حیای او اندک است، و آنکس که شرم او اندک شود، پرهیزکاری او نیز اندک خواهد بود، و آنکه پرهیزکاری و پارساییاش اندک گردد، دلش بمیرد.
آثار حیا
- کلید خوبیها:
- امام علی(ع):الْحَیاءُ مِفْتَاحُ کلِّ الْخَیرِ
- شرم کلید هر خیری است[۳۴]
- مانع کارهای زشت:
- امام علی(ع):الْحَیاءُ یصُدُّ عَنْ فِعْلِ الْقَبِیحِ
- شرم از فعل قبیح منع میکند.[۳۵]
- محوکننده خطاها:
- امام علی(ع): الْحَیاءُ مِنَ اللَّهِ یمْحُو کثِیراً مِنَ الْخَطَایا
- شرم از خدا بسیاری از خطاها و گناهان را محو میکند.[۳۶]
- محافظت از عذاب:
- امام علی(ع): الْحَیاءُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی تَقِی [یقی من] عَذَابَ النَّارِ
- شرم از خدا [انسان را] از عذاب آتش حفظ مصون میدارد.[۳۷]
- پاکدامنی:
- امام علی(ع): ثَمَرَةُ الْحَیاءِ الْعِفَّةُ
- میوه شرم عفت است
- پوشیده شدن عیب:
- امام علی(ع): مَنْ کسَاهُ الْحَیاءُ ثَوْبَهُ خَفِی عَنِ النَّاسِ عَیبُهُ
- هر که شرم بپوشاند جامه او را، عیب او از مردم پنهان ماند.[۳۸]
- مانع هلاکت:
- امام علی(ع): مَنْ صَحِبَهُ الْحَیاءُ فِی قَوْلِهِ زَایلَهُ الْخَنَی فِی فِعْلِهِ
- هر کسی که در گفتار او حیا باشد، خناء(هلاک یا فساد) در کردار او جداشود.[۳۹]
حیای ناپسند
- حیاورزیدن از تحصیل علم:
- امام علی(ع): وَ لَا یسْتَحْیی الْجَاهِلُ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یعْلَمُ أَنْ یتَعَلَّمَ
- کسی شرم نکند از آموختنِ آنچه نمیداند.[۴۰]
- حیاورزیدن از کسب درآمد حلال:
- امام صادق(ع): کسی که از طلب مال حلال حیا نکند، هزینههایش سبک شود و خداوند خانوادهاش را از نعمت خویش بهرهمند گرداند.[۴۱]
- حیاورزیدن از خدمت به مهمان:
- امام علی(ع): ثَلَاثٌ لَا یسْتَحْیا مِنْهُنَّ... خِدْمَةُ الرَّجُلِ ضَیفَهُ
- سه چیز است که نباید از آن شرم کرد: از جمله خدمت کردن به مهمان.[۴۲]
- حیاورزیدن از احترام:
- امام علی(ع): ثَلَاثٌ لَا یسْتَحْیا مِنْهُنَّ... قِیامُهُ عَنْ مَجْلِسِهِ لِأَبِیهِ وَ مُعَلِّمِهِ
- سه چیز است که نباید از آنها شرم کرد از جمله... برخاستن از جای خود برای پدر و معلم.[۴۳]
- حیاورزیدن از طلب حقوق:
- امام علی(ع): ثَلَاثٌ لَا یسْتَحْیا مِنْهُنَّ... طَلَبُ الحَق و اِن قَلّ
- سه چیز است که نباید از آنها شرم کرد از جمله... حق خود اگرچهاندک باشد.[۴۴]
پانویس
- ↑ رجوع کنید به خلیل بن احمد، ذیل «حیو»؛ جوهری، ذیل «حیا»
- ↑ زمخشری، قسم ۲، ص۶۳۸
- ↑ فرهنگ دهخدا، ذیل واژه
- ↑ راغب اصفهانی، ص۲۶۸، ابن فارس، ذیل «حی»
- ↑ ابن مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص۴۱؛ طوسی:اخلاق ناصری، ص۷۷
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به طوسی؛ طبرسی، ذیل آیه
- ↑ رجوع کنید به طبرسی؛ فخر رازی، ذیل آیه
- ↑ رجوع کنید به طباطبائی، ذیل آیه
- ↑ رجوع کنید به طوسی، ذیل آیه
- ↑ رجوع کنید به ابنشعبه، ص۳۱۳
- ↑ رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۴۰۴، ج ۳، ص۵۰۶
- ↑ رجوع کنید به کلینی، ج ۲، ص۵۵۵۶؛ مجلسی، ج ۶۷، ص۳۶۷
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، ج ۸۴، ص۶۵
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابو داوود، ج ۲، ص۲۵۱؛ کلینی، ج ۵، ص۳۲۴؛ ابن بابویه، ۱۳۸۵۱۳۸۶، ج ۲، ص۵۸۵
- ↑ مسلم بن حجاج، ج ۱، ص۴۷؛ ابن بابویه، ۱۳۶۱ش، ص۴۰۹
- ↑ نیز رجوع کنید به مجلسی، ج ۳، ص۸۱، عبارتی از توحید مفضّل از امام صادق علیهالسلام
- ↑ ابن شعبه، ص۸۴
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، ج ۳، ص۸۱؛ ابن شعبه، ص۱۷
- ↑ کلینی، ج ۸، ص۲۳
- ↑ کلینی، ج ۲، ص۱۰۷
- ↑ ابن بابویه، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص۲۸۴؛ قس ابن بابویه، ۱۴۱۷، ص۳۶۰
- ↑ ابن ماجه، ج ۲، ص۱۴۰۰
- ↑ مجلسی، ج۹۰، ص۳۷۲
- ↑ ترمذی، همانجا
- ↑ ترمذی، همانجا
- ↑ بحارالانوار، ج۶۸ ص۳۳۴
- ↑ غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۵۷
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۲۳.
- ↑ تحف العقول عن آل الرسول، ص۱۵
- ↑ اصول من الکافی، ج۲، ص۱۰۶
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۶۷۲
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۱۴۸
- ↑ نهج البلاغة، حکمت ۳۴۹.
- ↑ غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۵۷
- ↑ غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۵۷
- ↑ غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۵۷
- ↑ غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۵۷
- ↑ غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۵۷
- ↑ غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۵۷
- ↑ تحف العقول عن آل الرسول، ص۳۱۳
- ↑ تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۹
- ↑ غرر الحکم و درر الکلم، ص۶۹.
- ↑ غرر الحکم و درر الکلم، ص۶۹.
- ↑ غرر الحکم و درر الکلم، ص۶۹.
منابع
- دهخدا علی اکبر؛ فرهنگ دهخدا، تهران، چاپخانه مجلس، سال ۱۳۲۵ ش.
- سید رضی؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، بهار ۸۴، نوبت ۲۶، حکمت ۲۲۳.
- کلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الکافی، علی اکبر غفاری، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۱، چاپ چهارم، ج۲، ص۵۵ باب المکارم
- ابو محمد حرّانی؛ تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه صادق حسنزاده، قم، انتشارات آل علی(ع)، ۱۳۸۳، نوبت سوم، ص۱۵
- عبد الواحد، آمدی؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸، چاپ دوم، ص۲۵۷.
- ابو محمد حرّانی؛ تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه صادق حسنزاده، قم، انتشارات آل علی(ع)، ۱۳۸۳، نوبت سوم، ص۴۷.
پیوند به بیرون
مطالعه بیشتر: مدخل حیاء در دانشنامه جهان اسلام