۱۷٬۳۳۲
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
===منع نقل=== | ===منع نقل=== | ||
علیرغم ممنوعیت کتابت حدیث، عدهای احادیث نبوی را برای مردم نقل میکردند، از این رو خلیفه دوم، خروج بدون اجازه اصحاب از مدینه<ref>مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج ۱، ص۷۷.</ref> و نقل حدیث را ممنوع اعلام کرد.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱-۱۲.</ref> و افرادی را به جرم نقل احادیث پیامبر، زندانی نمود.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲.</ref> | علیرغم ممنوعیت کتابت حدیث، عدهای احادیث نبوی را برای مردم نقل میکردند، از این رو خلیفه دوم، خروج بدون اجازه اصحاب از مدینه<ref>مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج ۱، ص۷۷.</ref> و نقل حدیث را ممنوع اعلام کرد.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱-۱۲.</ref> و افرادی از صحابه همچون [[ابودرداء]] و [[ابن مسعود]] را به جرم نقل احادیث پیامبر، زندانی نمود.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲.</ref> | ||
===لغو ممنوعیت=== | ===لغو ممنوعیت=== | ||
منع کتابت حدیث از سوی [[خلفای سهگانه|خلفا]] تا دوره [[عمر بن عبدالعزیز|عُمَر بن عَبدالعَزیز]] (۶۳-۱۰۱ق) هشتمین خلیفه اموی ادامه داشت. عمر بن عبدالعزیز در نامهای که به [[ابوبکر بن حزم]] حاکم مدینه نوشت، از او خواست احادیث پیامبر را بنویسد چرا که بیم آن میرود علم و اهل آن کهنه شود و از میان برود.<ref>میلانی، تشیید المراجعات، ۱۴۲۷ ق، ج۴، ص۳۱۹.</ref> | منع کتابت حدیث از سوی [[خلفای سهگانه|خلفا]] تا دوره [[عمر بن عبدالعزیز|عُمَر بن عَبدالعَزیز]] (۶۳-۱۰۱ق) هشتمین خلیفه اموی ادامه داشت. عمر بن عبدالعزیز در نامهای که به [[ابوبکر بن حزم]] حاکم مدینه نوشت، از او خواست احادیث پیامبر را بنویسد چرا که بیم آن میرود علم و اهل آن کهنه شود و از میان برود.<ref>میلانی، تشیید المراجعات، ۱۴۲۷ ق، ج۴، ص۳۱۹.</ref> | ||
== انگیزهها و عوامل== | == انگیزهها و عوامل== | ||
برخی از محققان شیعه معتقدند یکی از عوامل منع حدیث جلوگیری از نشر فضایل [[امام علی(ع)]] بوده است و برای این شواهدی از منابع [[اهل سنت]] نقل کردهاند:<ref>مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۹۹.</ref> از جمله نقلی که نسائی از [[ابن عباس]] آورده که آنها به جهت بغضی که از امام علی داشتهاند، [[سنت |سنت پیامبر]] را ترک کردهاند.<ref>نسائی، سنن نسائی، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۲۵۳.</ref> همچنین برخی افزودهاند که با ممنوعیت احادیث، نقلهایی که دلالت بر [[خلافت|جانشینی]] امام علی(ع) داشته از ذهنها پاک شده است.<ref>صدوق، معانی الأخبار،۱۳۷۷ش، مقدمه مترجم، ص۷.</ref> | برخی از محققان شیعه معتقدند یکی از عوامل منع حدیث جلوگیری از نشر فضایل [[امام علی(ع)]] بوده است و برای این شواهدی از منابع [[اهل سنت]] نقل کردهاند:<ref>مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۹۹.</ref> از جمله نقلی که نسائی از [[ابن عباس]] آورده که آنها به جهت بغضی که از امام علی داشتهاند، [[سنت |سنت پیامبر]] را ترک کردهاند.<ref>نسائی، سنن نسائی، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۲۵۳.</ref> همچنین برخی افزودهاند که با ممنوعیت احادیث، نقلهایی که دلالت بر [[خلافت|جانشینی]] امام علی(ع) داشته از ذهنها پاک شده است.<ref>صدوق، معانی الأخبار،۱۳۷۷ش، مقدمه مترجم، ص۷.</ref> | ||
همچنین | |||
{{ستون}} | {{ستون}} | ||
*جلوگیری از نشر احادیث غیر معتبر | *جلوگیری از نشر احادیث غیر معتبر | ||
خط ۲۸: | خط ۲۷: | ||
*عدم آشنایی راویان حدیث با کتابت.<ref>دیاری بیدگلی، نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث، ۱۳۷۸ش، ص۴۰-۴۸.</ref> | *عدم آشنایی راویان حدیث با کتابت.<ref>دیاری بیدگلی، نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث، ۱۳۷۸ش، ص۴۰-۴۸.</ref> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== بدعت یا سنت؟== | |||
== | موافقان منع حدیث، برای اثبات نظریه خود به روایت «از جانب من هیچچیز (بجز [[قرآن]] را) ننویسید، از اینرو هرکس از جانب من غیر از قرآن چیزی نوشته باید آن را محو کند.» <ref>حاکم نیشابوری، المستدرک على الصحيحين، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۱۶؛ ابن حبان، صحیح ابن حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref> استناد کردهاند، هرچند در سند و قابلیت استناد به آن تردید شده است.<ref>دیاری بیدگلی، نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث، ۱۳۷۸ش، ص۳۹-۴۰.</ref> گفته شده تعدادی از صحابه و تابعین از جمله زید بن ثابت، ابوموسی، ابوسعید خدری، ابوهریره و ابن عباس نگارش حدیث را مکروه میدانستند و افرادی همچون[[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[انس بن مالک]]، [[عطاء بن یسار]] و [[سعید بن جبیر]]آن را جایز میدانستند.<ref> مامقانی، مقباسالهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۸۹-۱۹۴.</ref> | ||
افرادی همچون[[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[انس بن مالک]]، [[عطاء بن یسار]] و [[سعید بن جبیر]] | |||
مخالفان منع حدیث به روایاتی از پیامبر استناد میکنند که در آنها به نوشتن احادیث وی سفارش شده است از جمله روایتی است که در آن پیامبر [[عبدالله بن عمر]] را به نوشتن احادیث سفارش کرده است بر پایه این روایت، [[قریش]] عبدالله بن عمر را به جهت نوشتن و نگهداری سخنان [[پیامبر(ص)]] سرزنش میکردند، اما پیامبر او را به نوشتن احادیث تشویق کرده است.<ref>ابیداود، سنن ابیداود، المکتبه العصریه، ج۳، ص۳۱۸.</ref> همچنین سیوطی که پیامبر(ص) گفته است: «هر شخصی که علم یا [[حدیث|حدیثی]] را از من نقل کند؛ تا زمانی که آن نوشته باقی ماند، برای او [[ثواب|اجر]] خواهد داشت.»<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۷۷.</ref> همچنین، به [[سیره]] پیامبر در مواجهه با نگارش و گردآوری حدیث نیز استناد شده است چرا که در زمان حیات پیامبر بعضی از اصحاب، مجموعههای حدیثی با عنوان [[صحیفه]] جمعآوری میکردند از جمله [[صحیفه امام علی(ع)]]، صحیفه اُبَیّ بن رافع و مانند آن و در مقابل نه تنها با نهی و بازداری مواجه نشدند<ref>موسوی بیرجندی، «منع کتابت و انتشار حدیث»، ص۷۶.</ref> بلکه در برخی موارد برای آنها اجازه نیز از جانب پیامبر صادر شده است.<ref> ابن حبان، صحیح ابن حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref> | مخالفان منع حدیث به روایاتی از پیامبر استناد میکنند که در آنها به نوشتن احادیث وی سفارش شده است از جمله روایتی است که در آن پیامبر [[عبدالله بن عمر]] را به نوشتن احادیث سفارش کرده است بر پایه این روایت، [[قریش]] عبدالله بن عمر را به جهت نوشتن و نگهداری سخنان [[پیامبر(ص)]] سرزنش میکردند، اما پیامبر او را به نوشتن احادیث تشویق کرده است.<ref>ابیداود، سنن ابیداود، المکتبه العصریه، ج۳، ص۳۱۸.</ref> همچنین سیوطی که پیامبر(ص) گفته است: «هر شخصی که علم یا [[حدیث|حدیثی]] را از من نقل کند؛ تا زمانی که آن نوشته باقی ماند، برای او [[ثواب|اجر]] خواهد داشت.»<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۷۷.</ref> همچنین، به [[سیره]] پیامبر در مواجهه با نگارش و گردآوری حدیث نیز استناد شده است چرا که در زمان حیات پیامبر بعضی از اصحاب، مجموعههای حدیثی با عنوان [[صحیفه]] جمعآوری میکردند از جمله [[صحیفه امام علی(ع)]]، صحیفه اُبَیّ بن رافع و مانند آن و در مقابل نه تنها با نهی و بازداری مواجه نشدند<ref>موسوی بیرجندی، «منع کتابت و انتشار حدیث»، ص۷۶.</ref> بلکه در برخی موارد برای آنها اجازه نیز از جانب پیامبر صادر شده است.<ref> ابن حبان، صحیح ابن حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref> |
ویرایش