سید حسین طباطبایی قمی: تفاوت میان نسخهها
←مرجعیت
(←مرجعیت) |
(←مرجعیت) |
||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
حاج آقا حسین قمی با ورود به [[مشهد]]، با برپایی [[نماز جماعت]]، ارتباط خود را با مردم برقرار کرد و با پاسخگویی به سؤالات مردم و رسیدگی به وضعیت محرومان و مستضعفان پرداخت و زعامت و سرپرستی [[حوزه علمیه]] را به عهده گرفت و علاوه بر رسیدگی به امور محصلان علوم دینی، دانش [[فقه]] و [[اصول فقه |اصول]] را برای طالبان علم، در منزل خود تدریس میکرد. قمی از دادن رساله و قبول مسوولیت مرجعیت امتناع میکرد، ولی با اصرار و مراجعه فراوان جمع زیادی از متدینین، [[رساله عملیه|رساله]] احکام فارسی او در سال ۱۳۵۱ق به چاپ رسید و [[مرجعیت]] وی از آن تاریخ آغاز شد.<ref>[http://www.ahl-ul-bayt.org/fa.php/page,24386A46294.html پورتال اهلبیت(ع).]</ref> | حاج آقا حسین قمی با ورود به [[مشهد]]، با برپایی [[نماز جماعت]]، ارتباط خود را با مردم برقرار کرد و با پاسخگویی به سؤالات مردم و رسیدگی به وضعیت محرومان و مستضعفان پرداخت و زعامت و سرپرستی [[حوزه علمیه]] را به عهده گرفت و علاوه بر رسیدگی به امور محصلان علوم دینی، دانش [[فقه]] و [[اصول فقه |اصول]] را برای طالبان علم، در منزل خود تدریس میکرد. قمی از دادن رساله و قبول مسوولیت مرجعیت امتناع میکرد، ولی با اصرار و مراجعه فراوان جمع زیادی از متدینین، [[رساله عملیه|رساله]] احکام فارسی او در سال ۱۳۵۱ق به چاپ رسید و [[مرجعیت]] وی از آن تاریخ آغاز شد.<ref>[http://www.ahl-ul-bayt.org/fa.php/page,24386A46294.html پورتال اهلبیت(ع).]</ref> | ||
حاج آقا حسین نسبت به اقدامات ضد مذهبی [[رضاخان]] همیشه موضع سختی میگرفت. سرانجام پس از [[واقعه مسجد گوهرشاد]]، رژیم پهلوی، مدتی او را در [[تهران]] توقیف و در نهایت، در سال ۱۳۵۴ق به [[عراق]] تبعید کرد. به همین علت از این سال به بعد [[مرجعیت]] او به [[کربلا]] منتقل شد. با وجود حاج آقا حسین قمی، وضع عمومی حوزه تغییر یافت و جلسات درس و بحث رونق دیگری گرفت. او در کنار اداره حوزه و زعامت دینی مردم و انجام امور مرجعیت، به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت و دروس [[خارج فقه]] و اصول تدریس میکرد. بعد از درگذشت آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، قمی نیز [[کربلا]] را بعد از یازده سال ترک کرد و به [[نجف اشرف]] منتقل شد و [[مجتهد |مجتهدان]] نجف اشرف امر [[مرجعیت]] را بر عهده او گذاشتند.<ref>گلشن ابرار، ج۲، ص۵۹۲.</ref><ref>[http://www.ahl-ul-bayt.org/fa.php/page,24386A46294.html پورتال اهل بیت(ع).]</ref> | حاج آقا حسین نسبت به اقدامات ضد مذهبی [[رضاخان]] همیشه موضع سختی میگرفت. سرانجام پس از [[واقعه مسجد گوهرشاد]]، رژیم پهلوی، مدتی او را در [[تهران]] توقیف و در نهایت، در سال ۱۳۵۴ق به [[عراق]] تبعید کرد. به همین علت از این سال به بعد [[مرجعیت]] او به [[کربلا]] منتقل شد. با وجود حاج آقا حسین قمی، وضع عمومی حوزه تغییر یافت و جلسات درس و بحث رونق دیگری گرفت. او در کنار اداره حوزه و زعامت دینی مردم و انجام امور مرجعیت، به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت و دروس [[درس خارج |خارج فقه]] و اصول تدریس میکرد. بعد از درگذشت آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، قمی نیز [[کربلا]] را بعد از یازده سال ترک کرد و به [[نجف اشرف]] منتقل شد و [[مجتهد |مجتهدان]] نجف اشرف امر [[مرجعیت]] را بر عهده او گذاشتند.<ref>گلشن ابرار، ج۲، ص۵۹۲.</ref><ref>[http://www.ahl-ul-bayt.org/fa.php/page,24386A46294.html پورتال اهل بیت(ع).]</ref> | ||
مدت [[مرجعیت]] عامه حاج آقا حسین قمی کوتاه بود و پس از چند ماه از دنیا رفت. [[سید محمدهادی میلانی]] نقل میکند: "''به [[حرم امام حسین(ع)|حرم سیدالشهداء]] مشرف شدم، حاج آقا حسین قمی بالای سر مطهر نشسته بودند، به من اشاره نموده، نزد ایشان رفتم و آقا اظهار داشتند: ریاست و مرجعیت دینی بعد از آسید ابوالحسن به من روی آورده و من میترسم به دینم لطمه بخورد! من [[دعای سی و پنجم صحیفه سجادیه|دعا]] میکنم شما آمین بگویید : خدایا! اگر این ریاست به دین من مضر است، جان مرا بگیر! سپس آن قدر گریه کردند که زمین از آب دیدهٔ ایشان تر شد''».<ref> افق حوزه - ۱۸ دیماه ۱۳۹۲شماره ۳۸۱. [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/6435/7897/101564/ بنقل از پایگاه اطلاع رسانی حوزه].</ref> | مدت [[مرجعیت]] عامه حاج آقا حسین قمی کوتاه بود و پس از چند ماه از دنیا رفت. [[سید محمدهادی میلانی]] نقل میکند: "''به [[حرم امام حسین(ع)|حرم سیدالشهداء]] مشرف شدم، حاج آقا حسین قمی بالای سر مطهر نشسته بودند، به من اشاره نموده، نزد ایشان رفتم و آقا اظهار داشتند: ریاست و مرجعیت دینی بعد از آسید ابوالحسن به من روی آورده و من میترسم به دینم لطمه بخورد! من [[دعای سی و پنجم صحیفه سجادیه|دعا]] میکنم شما آمین بگویید : خدایا! اگر این ریاست به دین من مضر است، جان مرا بگیر! سپس آن قدر گریه کردند که زمین از آب دیدهٔ ایشان تر شد''».<ref> افق حوزه - ۱۸ دیماه ۱۳۹۲شماره ۳۸۱. [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/6435/7897/101564/ بنقل از پایگاه اطلاع رسانی حوزه].</ref> |