پرش به محتوا

سربداران: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ اکتبر ۲۰۲۰
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (اصلاح الگوی درجه بندی)
imported>Fayaz
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
سربداران نخست به صورت یک قیام مذهبیِ [[شیعی]]- [[صوفی]] علیه هیئت حاکمه، (چه [[ایران|ایرانی]] و چه [[مغول]]) ظهور کرد. این قیام که در پی تعالیم مذهبی شماری از شیوخ [[خراسان]] و سبزوار آغاز شده بود به صورت یک حرکت مذهبی – سیاسی کل منطقه شرقی و شمالی ایران آن زمان را دربرگرفت. این قیام با همراهی دو گروه مذهبی (درویشان) و سیاسی (سربداران) شکل گرفت. نخستین رهبران مذهبی ایشان [[شیخ خلیفه]] و شاگردش [[شیخ حسن جوری]] بودند. در ایام [[تیمور]] هم شیخ داود سبزواری از همین طایفه علیه تیمور قیام کرد.
سربداران نخست به صورت یک قیام مذهبیِ [[شیعی]]- [[صوفی]] علیه هیئت حاکمه، (چه [[ایران|ایرانی]] و چه [[مغول]]) ظهور کرد. این قیام که در پی تعالیم مذهبی شماری از شیوخ [[خراسان]] و سبزوار آغاز شده بود به صورت یک حرکت مذهبی – سیاسی کل منطقه شرقی و شمالی ایران آن زمان را دربرگرفت. این قیام با همراهی دو گروه مذهبی (درویشان) و سیاسی (سربداران) شکل گرفت. نخستین رهبران مذهبی ایشان [[شیخ خلیفه]] و شاگردش [[شیخ حسن جوری]] بودند. در ایام [[تیمور]] هم شیخ داود سبزواری از همین طایفه علیه تیمور قیام کرد.


مذهب [[تشیع]] با بن‌مایه‌ای از تعالیم [[تصوف]] و بیگانه‌ستیزی و فتوت و جوانمردی و بُعد مردمی و فقدان وراثت در سلطنت از جمله عوامل و ویژگی‌های مهم این قیام محسوب می‌شد. این دولت مدت نیم قرن در خراسان و جرجان ([[گرگان]])، قومس (کومش ) و [[مازندران]] و جوین و اسفراین حکومت کرد، و عاقبت به‌دست امیرتیمور گورکانی منقرض گردید.
مذهب [[تشیع]] با بن‌مایه‌ای از تعالیم [[تصوف]] و بیگانه‌ستیزی و فتوت و جوانمردی و بُعد مردمی و فقدان وراثت در سلطنت از جمله عوامل و ویژگی‌های مهم این قیام محسوب می‌شد. این دولت مدت نیم قرن در خراسان و جرجان ([[گرگان]])، قومس (کومش ) و [[مازندران]] و جوین و اسفراین حکومت کرد، و عاقبت به‌دست امیر تیمور گورکانی منقرض گردید.


==شروع نهضت سربداران==
==شروع نهضت سربداران==
خط ۴۸: خط ۴۸:
[[وجیه الدین مسعود]] (۷۴۵-۷۳۸ قمری) می‌دانست اهالی سبزوار تحت تاثیر عقاید [[شیخ حسن جوری]] هستند، به همین دلیل برای بهره‌گیری از وجود شیخ حسن و مریدان او عده‌ای از سپاهیان و مریدان او را برای نجات وی فرستاد. آنها شیخ حسن را نجات دادند و او را به سبزوار بردند و مقتدای خود کردند. از این زمان به بعد حکومت سربداران دارای دو گروه شیخیان و سربداران گردید.<ref>پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ص۴۵.</ref>
[[وجیه الدین مسعود]] (۷۴۵-۷۳۸ قمری) می‌دانست اهالی سبزوار تحت تاثیر عقاید [[شیخ حسن جوری]] هستند، به همین دلیل برای بهره‌گیری از وجود شیخ حسن و مریدان او عده‌ای از سپاهیان و مریدان او را برای نجات وی فرستاد. آنها شیخ حسن را نجات دادند و او را به سبزوار بردند و مقتدای خود کردند. از این زمان به بعد حکومت سربداران دارای دو گروه شیخیان و سربداران گردید.<ref>پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ص۴۵.</ref>


این دو گروه با یاری همدیگر [[نیشابور]] را در سال ۷۳۹ قمری از دست اعمال ارغونشاه در آوردند و طغاتیمور و برادر او علی گاون را در سال ۷۴۱ قمری مغلوب کردند و با این پیروزی بر اعتبار سربداران افزوده شد. امیر مسعود و شیخ حسن پس از تصرف خراسان به فکر تصرف هرات افتادند که پایگاه آل کرت بود. آنها با سپاهی عازم هرات شدند و در سال ۷۴۳ قمری بین آنها و ملک حسین کرت در محل زاوه جنگی درگرفت و در نهایت به شکست و کشته‌شدن شیخ حسن، البته با اشاره امیر مسعود انجامید و از این به بعد در حکومت سربداران شکاف ایجاد شد و تا آخر ادامه یافت. امیر مسعود پس از جنگ زاوه، توجه خود را به [[مازندران]] معطوف داشت. او در ۱۸ ذیقعده ۷۴۳ وارد [[آمل]] شد اما در جنگ با جلاالدوله اسکندر شکست خورد و کشته شد.<ref>اسمیت، خروج و عروج سربداران، ۱۳۶۱ش، ص۶۸.</ref>
این دو گروه با یاری همدیگر [[نیشابور]] را در سال ۷۳۹ قمری از دست اعمال ارغونشاه در آوردند و طغاتیمور و برادر او علی گاون را در سال ۷۴۱ قمری مغلوب کردند و با این پیروزی بر اعتبار سربداران افزوده شد. امیر مسعود و شیخ حسن پس از تصرف خراسان به فکر تصرف [[هرات]] افتادند که پایگاه آل کرت بود. آنها با سپاهی عازم هرات شدند و در سال ۷۴۳ قمری بین آنها و ملک حسین کرت در محل زاوه جنگی درگرفت و در نهایت به شکست و کشته‌شدن شیخ حسن، البته با اشاره امیر مسعود انجامید و از این به بعد در حکومت سربداران شکاف ایجاد شد و تا آخر ادامه یافت. امیر مسعود پس از جنگ زاوه، توجه خود را به [[مازندران]] معطوف داشت. او در ۱۸ ذیقعده ۷۴۳ وارد [[آمل]] شد اما در جنگ با جلاالدوله اسکندر شکست خورد و کشته شد.<ref>اسمیت، خروج و عروج سربداران، ۱۳۶۱ش، ص۶۸.</ref>


===جانشینان مسعود===
===جانشینان مسعود===
پس از مرگ [[وجیه الدین مسعود|امیر مسعود]] یکی از غلامان او به نام محمد آیتمور (۷۴۷-۷۴۵ قمری) جانشین او شد. هنگامی که امیر مسعود عازم لشکرکشی [[مازندران]] بود، آیتمور را از جانب خود به نیابت سبزوار برگزید. آیتمور نزدیک به دو سال حکومت کرد و در حکومت توجهی به شیخیان نمی‌کرد؛ از این رو شماری از شیوخ با همدستی خواجه شمس الدین علی او را دستگیر ساختند و به قتل رساندند و کلو اسفندیار را جای او نشاندند. ولی حکومت او نیز یک سال و یک ماه بیشتر دوام نداشت؛ چون نه مراعات سربداران را می‌کرد و نه جانب شیخیان را و از این رو هر دو گروه او را به قتل رساندند و لطف الله فرزند صغیر امیر مسعود را به جای او نشاندند و به علت سن کم زمام امور در دست علی شمس الدین برادر دیگر امیر مسعود سپردند. اما پس از هفت ماه از حکومت کناره گرفت و حکومت را به خواجه شمس الدین علی واگذاشت.<ref>بیانی، دین و دولت در ایران عهد مغول، ۱۳۷۱ش، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref>
پس از مرگ [[وجیه الدین مسعود|امیر مسعود]] یکی از غلامان او به نام محمد آیتمور (۷۴۷-۷۴۵ قمری) جانشین او شد. هنگامی که امیر مسعود عازم لشکرکشی [[مازندران]] بود، آیتمور را از جانب خود به نیابت سبزوار برگزید. آیتمور نزدیک به دو سال حکومت کرد و در حکومت توجهی به شیخیان نمی‌کرد؛ از این رو شماری از شیوخ با همدستی خواجه شمس الدین علی او را دستگیر ساختند و به قتل رساندند و کلو اسفندیار را جای او نشاندند. ولی حکومت او نیز یک سال و یک ماه بیشتر دوام نداشت؛ چون نه مراعات سربداران را می‌کرد و نه جانب شیخیان را و از این رو هر دو گروه او را به قتل رساندند و لطف الله فرزند صغیر امیر مسعود را به جای او نشاندند و به علت سن کم زمام امور در دست علی شمس الدین برادر دیگر امیر مسعود سپردند. اما او پس از هفت ماه از حکومت کناره گرفت و حکومت را به خواجه شمس الدین علی واگذاشت.<ref>بیانی، دین و دولت در ایران عهد مغول، ۱۳۷۱ش، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref>


===شمس الدین علی===
===شمس الدین علی===
خط ۶۳: خط ۶۳:
[[علی مؤید سربدار|علی مؤید]] (۷۸۸-۷۶۶قمری) از امیران [[وجیه الدین مسعود|مسعود]] بود و در بین مردم نفوذ داشت و بیشتر از دیگران حکومت کرد. او پیش از همه معضل شیخیان را حل و فصل کرد، او به قلع و قمع شیخیان پرداخت و قبر [[شیخ حسن جوری]] را با خاک یکسان کرد. اما نتوانست کاملا بر شیخیان غلبه کند. با ظهور امیر تیمور از شرق و ورود به [[خراسان]] در سال ۷۸۲ قمری خواجه علی تسلیم او شد و از ملازمان تیمور گردید؛ چنانکه در بیشتر یورش‌های تیمور همراه او بود و قریب به هفت سال در ملازمت او سر کرد تا اینکه در سال ۷۸۸ قمری در [[خرم آباد]] درجنگی تیر خورد و به قتل رسید.
[[علی مؤید سربدار|علی مؤید]] (۷۸۸-۷۶۶قمری) از امیران [[وجیه الدین مسعود|مسعود]] بود و در بین مردم نفوذ داشت و بیشتر از دیگران حکومت کرد. او پیش از همه معضل شیخیان را حل و فصل کرد، او به قلع و قمع شیخیان پرداخت و قبر [[شیخ حسن جوری]] را با خاک یکسان کرد. اما نتوانست کاملا بر شیخیان غلبه کند. با ظهور امیر تیمور از شرق و ورود به [[خراسان]] در سال ۷۸۲ قمری خواجه علی تسلیم او شد و از ملازمان تیمور گردید؛ چنانکه در بیشتر یورش‌های تیمور همراه او بود و قریب به هفت سال در ملازمت او سر کرد تا اینکه در سال ۷۸۸ قمری در [[خرم آباد]] درجنگی تیر خورد و به قتل رسید.


خواجه علی آخرین حاکم سربداران بود. او فردی ملایم و در حکومت‌داری باکیاست بود و به رفاه حال مردم توجه داشت. او همچنین به اشاعه اصول و موازین [[شیعه امامیه|تشیع امامی]] در [[خراسان]] پرداخت و در دفاتر و سکه‌ها از اسامی [[دوازده امام]] استفاده کرد. در زمان او مردم [[سبزوار]] هر بامداد و شامگاه به انتظار [[حضرت مهدی(ع)]] اسبی را یراق کرده و آماده می‌نشستند تا در موقع ظهور امام بی‌مرکب نماند.<ref>ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ۱۳۵۰ش، ص۲۴۵.</ref>
خواجه علی آخرین حاکم سربداران بود. درباره او نوشته شده: فردی ملایم و در حکومت‌داری باکیاست بود و به رفاه حال مردم توجه داشت. او همچنین به اشاعه اصول و موازین [[شیعه امامیه|تشیع امامی]] در [[خراسان]] پرداخت و در دفاتر و سکه‌ها از اسامی [[دوازده امام]] استفاده کرد. در زمان او مردم [[سبزوار]] هر بامداد و شامگاه به انتظار [[حضرت مهدی(ع)]] اسبی را یراق کرده و آماده می‌نشستند تا در موقع ظهور امام بی‌مرکب نماند.<ref>ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ۱۳۵۰ش، ص۲۴۵.</ref>


وی در دوره زمامداری نامه‌ای به [[محمد بن مکی]] (شهید اول) در [[سوریه]] نوشت و او را به [[خراسان]] دعوت کرد؛ ولی ابن مکی در زندان بود. به همین جهت کتاب [[لمعه دمشقیه]] را به نام خواجه [[علی مؤید]] در زندان نوشت و آن را به خراسان فرستاد تا بر اساس آن عمل کنند.<ref>ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ۱۳۵۰ش، ص۲۵۰.</ref>
وی در دوره زمامداری نامه‌ای به [[محمد بن مکی]] (شهید اول) در [[سوریه]] نوشت و او را به [[خراسان]] دعوت کرد؛ ولی ابن مکی در زندان بود. به همین جهت کتاب [[لمعه دمشقیه]] را به نام خواجه [[علی مؤید]] در زندان نوشت و آن را به خراسان فرستاد تا بر اساس آن عمل کنند.<ref>ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ۱۳۵۰ش، ص۲۵۰.</ref>
خط ۷۰: خط ۷۰:
سربداران، [[سبزوار]] را (که مردم آنجا از قرن‌های نخستین اسلامی به تشیع اشتهار داشتند) مرکز حکومت خود قرار دادند و با صوفیان و مردانی که به دوستی [[اهل بیت (ع)]] مشهور بودند، رابطه ارادت برقرار کردند و شاعران را به مدیحه سرائی از [[اهل بیت (ع)]] وا داشتند.
سربداران، [[سبزوار]] را (که مردم آنجا از قرن‌های نخستین اسلامی به تشیع اشتهار داشتند) مرکز حکومت خود قرار دادند و با صوفیان و مردانی که به دوستی [[اهل بیت (ع)]] مشهور بودند، رابطه ارادت برقرار کردند و شاعران را به مدیحه سرائی از [[اهل بیت (ع)]] وا داشتند.


بطوری‌که نوشته‌اند دولت [[شیعه|شیعه مذهب]] سربداران با برخی از عالمان بزرگ شیعه که در خارج از [[ایران]] سکونت داشتند، رابطه برقرار کرد و باب مکاتبه را با مراکز مهم شیعه افتتاح نمود. از جمله با [[حلب]] و [[جبل عامل]] در [[لبنان]] که از زمان [[ابن شهرآشوب مازندرانی]] (قرن ششم هجری) یکی از مراکز مهم شیعیان دوازده امامی محسوب می‌شد، تماس حاصل گردید، و عالمان آنجا به منظور هدایت مردم و اجرای دقیق شعائر مذهب شیعه به خراسان دعوت شدند. بر اثر همین دعوت‌ها و مراودات بود که [[فقیه]] معروف [[شهید اول]] شیخ شمس الدین محمد مکی (مقتول به سال ۷۸۶ هجری) کتاب مشهور خود یعنی [[لمعه دمشقیه|اللمعة الدمشقیه]] را به نام سلطان علی مؤید سربداری آخرین امیر سربداران تألیف کرده به خراسان فرستاد، تا شیعیان آن دیار بر طبق فتاوی او که در آن کتاب مندرج است عمل نمایند.<ref>حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ جنبش سربداران و دیگر جنبش‌های ایرانیان در قرن هشتم هجری</ref>
بطوری‌که نوشته‌اند دولت [[شیعه|شیعه مذهب]] سربداران با برخی از عالمان بزرگ شیعه که در خارج از [[ایران]] سکونت داشتند، رابطه برقرار کرد و باب مکاتبه را با مراکز مهم شیعه افتتاح نمود. از جمله با [[حلب]] و [[جبل عامل]] در [[لبنان]] که از زمان [[محمد بن علی ابن شهر آشوب|ابن شهر آشوب]] (قرن ششم هجری) یکی از مراکز مهم شیعیان دوازده امامی محسوب می‌شد، تماس حاصل گردید، و عالمان آنجا به منظور هدایت مردم و اجرای دقیق شعائر مذهب شیعه به خراسان دعوت شدند. بر اثر همین دعوت‌ها و مراودات بود که [[شهید اول]]، شیخ شمس الدین محمد مکی (مقتول به سال ۷۸۶ هجری) کتاب مشهور خود یعنی [[لمعه دمشقیه|اللمعة الدمشقیه]] را به نام سلطان علی مؤید سربداری آخرین امیر سربداران تألیف کرده به خراسان فرستاد، تا شیعیان آن دیار بر طبق فتاوی او که در آن کتاب مندرج است عمل نمایند.<ref>حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ جنبش سربداران و دیگر جنبش‌های ایرانیان در قرن هشتم هجری</ref>


==ویژگی‌های سربداران==
==ویژگی‌های سربداران==
کاربر ناشناس