Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۱۹۵
ویرایش
imported>Foadian بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''چهار مرغ''' اشاره به یکی از حوادث خارق العاده در زندگی [[حضرت ابراهیم(ع)]] است. که در [[سوره بقره]]، آیه ۲۶۰ بیان شده است. طبق دستور خداوند، در این ماجرا چهار پرنده طاووس، خروس، کبوتر و کلاغ توسط [[حضرت ابراهیم(ع)]] ذبح و آنها را کوبید و با هم مخلوط و بر فراز چند کوه قرارداد. سپس آنها را فرا خواند. آنها نیز زنده شدند و شتابان به سویش آمدند. برخی از طرفداران انکار [[معجزه]]، این داستان را تمثیل دانستهاند که با حقیقت قرآن سازگاری ندارد. | |||
'''چهار مرغ''' اشاره به یکی از حوادث خارق العاده در زندگی [[حضرت ابراهیم(ع)]] است. که در [[سوره بقره]]، | |||
== اصل ماجرا== | == اصل ماجرا== | ||
روزی [[حضرت ابراهیم(ع)]] از کنار دریایی | روزی [[حضرت ابراهیم(ع)]] از کنار دریایی میگذشت. مرداری را دید که مقداری از آن داخل آب و مقداری در خشکی قرار داشت و پرندگان و حیوانات دریا و خشکی از دو سو آن را طعمه خود قرار دادهاند و حتی گاهی بر سر آن با یکدیگر دعوا میکردند. دیدن این منظره، حضرت ابراهیم(ع) را به فکر کیفیت زنده شدن مردگان پس از مرگ انداخت. | ||
او فکر میکرد: اگر نظیر این حادثه برای جسد انسانی رخ | او فکر میکرد: اگر نظیر این حادثه برای جسد انسانی رخ دهد و بدن او جزء بدن جانداران دیگر شود، مسأله [[معاد|رستاخیز]] که باید با همین بدن [[معاد جسمانی|جسمانی]] صورت گیرد، چگونه خواهد شد؟! | ||
در | در آیه ۲۶۰ [[سوره بقره]] آمده است: (به خاطر بیاور! هنگامی را که [[ابراهیم(ع)]] گفت: خدایا به من نشان ده، چگونه مردگان را زنده میکنی) خداوند فرمود: آیا ایمان نیاوردهای؟ او در جواب عرض کرد: آری، ایمان آوردهام ولی میخواهم قلبم آرامش یابد. | ||
خداوند به حضرت ابراهیم(ع) فرمود: | خداوند به حضرت ابراهیم(ع) فرمود: حال که چنین است چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را ـ پس از ذبح کردن، قطعه قطعه کن! و در هم بیامیز! سپس بر هر کوهی قسمتی از آن را قرار بده! بعد آنها را بخوان! به سرعت به سوی تو میآیند و بدان خداوند توانا و حکیم است. | ||
ابراهیم(ع)این کار را کرد، و آنها را صدا زد، در این هنگام اجزای پراکنده هر یک از مرغان، جدا و جمع شده و به هم آمیختند و زندگی را از سر گرفتند<ref> کلینی، | ابراهیم(ع)این کار را کرد، و آنها را صدا زد، در این هنگام اجزای پراکنده هر یک از مرغان، جدا و جمع شده و به هم آمیختند و زندگی را از سر گرفتند<ref> کلینی، کافی،۱۴۰۷ج۸، ص۳۰۵، ح۴۷۲.</ref> <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۷، ص۳۶، و ج۱۲، ص۶۱.</ref> | ||
== نوع مرغان== | == نوع مرغان== | ||
این | این چهار مرغ از چهار نوع مختلف از پرندگان بودهاند، که از جهات گوناگون با هم اختلاف فراوان داشتند. مفسران درباره نوع آنان اختلاف نظر دارند. اما [[روایات|روایات]] و اهل سنت درباره طاووس از چهار پرنده مذکور در آیه، متفق بوده و در تعیین سه پرنده دیگر از خروس، کبوتر و کلاغ، عقاب، مرغابی، هدهد، شترمرغ و ... اختلافاتی دیده میشود.<ref>فخر رازی، تفسیر کبیر، ۱۴۰۵ق، ج۷ ص۴۵.</ref> | ||
[[امام صادق(ع)]]فرمود:این چهار مرغ، طاووس، خروس، کبوتر و کلاغ بودهاند.<ref>عیاشی، تفسیر عیاشی،۱۳۸۰ج۱، ص۱۴۲</ref> | [[امام صادق(ع)]]فرمود:این چهار مرغ، طاووس، خروس، کبوتر و کلاغ بودهاند.<ref>عیاشی، تفسیر عیاشی،۱۳۸۰ج۱، ص۱۴۲.</ref> | ||
بعضی از دانشمندان آنها را مظهر روحیات و صفات مختلف انسانها میدانند. طاووس مظهر خودنمایی، زیبایی و تکبر، خروس مظهر تمایلات شدید جنسی، کبوتر مظهر لهو و لعب و بازیگری، و کلاغ مظهر آرزوهای دور و دراز!<ref>مکارم، تفسیر نمونه،۱۳۷۳ش، ج۲، ص۳۵۳</ref> | بعضی از دانشمندان آنها را مظهر روحیات و صفات مختلف انسانها میدانند. طاووس مظهر خودنمایی، زیبایی و تکبر، خروس مظهر تمایلات شدید جنسی، کبوتر مظهر لهو و لعب و بازیگری، و کلاغ مظهر آرزوهای دور و دراز!<ref>مکارم، تفسیر نمونه،۱۳۷۳ش، ج۲، ص۳۵۳.</ref> | ||
مولوی در مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بخش دوم در تفسیر آیه«فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیکَ» میسراید: | مولوی در مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بخش دوم در تفسیر آیه«فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیکَ» میسراید: | ||
خط ۲۵: | خط ۲۲: | ||
==تمثیل یا حقیقت؟== | ==تمثیل یا حقیقت؟== | ||
برخی که از تفکر وهابیت | برخی که از تفکر [[وهابیت]] و انکار معجزه تأثیر گرفتهاند، این موضوع را تمثیل دانسته و معتقدند از رخداد بیرونی حکایت نمیکند. در مقابل [[مفسران|مفسرین]] این نظریه را نقد و با دلیلهای فراوان اتفاق افتادن این ماجرا را ثابت کردند. در میان تفاسیر شیعه، [[تفسیر تسنیم]] از دیگران بیشتر به این حقیقت پرداخته است.<ref>جوادی آملی، تسنیم،۱۳۸۸ش، ج۱۲ ص۲۹۶</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{ | {{پانویس2}} | ||
== منابع== | == منابع== |