کاربر ناشناس
احتضار: تفاوت میان نسخهها
تکمیل و تصحیح منابع.
imported>M.bahrami (←منابع) |
imported>Mortezanazarzadeh (تکمیل و تصحیح منابع.) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==تعریف== | ==تعریف== | ||
احتضار مصدر باب افتعال از ماده حضر و به معنای حضور داشتن است و در اصطلاح، به معنای حضور مرگ و زمان خروج روح از بدن است.<ref>دهخدا، ماده «احتضار».</ref> به شخصی که در آستانه مرگ و خروج روح از بدن قرار گرفته، «مُحتَضر» میگویند. منظور از احتضار حضور اسباب مرگ است از جمله مشاهده ملائکه قبض روح و ناامید شدن فرد از زندگی.<ref>طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفه، ج۳، | احتضار مصدر باب افتعال از ماده حضر و به معنای حضور داشتن است و در اصطلاح، به معنای حضور مرگ و زمان خروج روح از بدن است.<ref>دهخدا، ماده «احتضار».</ref> به شخصی که در آستانه مرگ و خروج روح از بدن قرار گرفته، «مُحتَضر» میگویند. منظور از احتضار حضور اسباب مرگ است از جمله مشاهده ملائکه قبض روح و ناامید شدن فرد از زندگی.<ref>طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفه، ج۳، ص۳۷.</ref> | ||
==در قرآن== | ==در قرآن== | ||
در سوره نساء واقعه احتضار با عبارت حاضر شدن مرگ یاد شده و بیان داشته که از گناهکار محتضر توبه پذیرفته نمیشود.<ref>سوره نساء، آیه ۱۸</ref> در سوره انعام از افتادن ظالمان به شدت مرگ سخن گفته در حالی که ملائکه با آنان سخن میگویند<ref>سوره انعام، آیه ۹۳</ref> در سوره واقعه به منکران قرآن هنگام رسیدن جان به گلو را یاداوری میکند و از آن میخواهد که اگر میتوانند محتضر را به زندگی برگردانند<ref>سوره واقعه، آیه ۸۳</ref>. | در سوره نساء واقعه احتضار با عبارت حاضر شدن مرگ یاد شده و بیان داشته که از گناهکار محتضر توبه پذیرفته نمیشود.<ref>سوره نساء، آیه ۱۸.</ref> در سوره انعام از افتادن ظالمان به شدت مرگ سخن گفته در حالی که ملائکه با آنان سخن میگویند<ref>سوره انعام، آیه ۹۳.</ref> در سوره واقعه به منکران قرآن هنگام رسیدن جان به گلو را یاداوری میکند و از آن میخواهد که اگر میتوانند محتضر را به زندگی برگردانند<ref>سوره واقعه، آیه ۸۳.</ref>. | ||
==در روایات== | ==در روایات== | ||
طبق روایات پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) بر بالین محتضر میآیند و به مومنین بشارت بهشت و به کافران خبر از غضب خدا میدهند. به مومن اختیار برگشت به دنیا داده میشود ولی او با دیدن جایگاهش در بهشت با اختیار خود آخرت را انتخاب میکند. برخی از مومنین پس از دیدن جایگاهشان در بهشت میخواهند به دنیا بازگردند تا به اطرافیانشان اطلاع دهند اما به آنان اجازه داده نمیشود.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۲۹-۱۳۲</ref> | طبق روایات پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) بر بالین محتضر میآیند و به مومنین بشارت بهشت و به کافران خبر از غضب خدا میدهند. به مومن اختیار برگشت به دنیا داده میشود ولی او با دیدن جایگاهش در بهشت با اختیار خود آخرت را انتخاب میکند. برخی از مومنین پس از دیدن جایگاهشان در بهشت میخواهند به دنیا بازگردند تا به اطرافیانشان اطلاع دهند اما به آنان اجازه داده نمیشود.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۲۹-۱۳۲.</ref> | ||
==آداب احتضار== | ==آداب احتضار== | ||
احتضار دارای احکام [[واجب]]، [[مستحب]] و [[مکروه]] است که به مجموع آن آداب احتضار نیز گفته شده است. | احتضار دارای احکام [[واجب]]، [[مستحب]] و [[مکروه]] است که به مجموع آن آداب احتضار نیز گفته شده است. | ||
* '''واجبات''' : بر همگان [[واجب کفایی]] است مسلمانی را که در حال جان دادن است؛ به گونهای که کف پاهایش به سمت [[قبله]] باشد، بخوابانند.<ref>یزدی، | * '''واجبات''' : بر همگان [[واجب کفایی]] است مسلمانی را که در حال جان دادن است؛ به گونهای که کف پاهایش به سمت [[قبله]] باشد، بخوابانند.<ref>یزدی، العروه الوثقی، دار المورخ العربی، ج۱، ص۲۸۲.</ref> | ||
* '''مستحبات''': مستحب است برای فردی که در آستانه جان دادن است [[شهادتین]] و اقرار به [[پیامبر(ص)]] و [[ائمه(ع)]] را تلقین کنند یعنی برای او بگویند تا او تکرار کند. اگر جان دادن محتضر سخت است، مستحب است او را به جایی که [[نماز]] میگزارده انتقال دهند. همین طور تلاوت قرآن، به ویژه سورههای «[[سوره یس|یس]]»، «[[سوره صافات|صافّات]]» و «[[سوره احزاب|احزاب]]» بر بالین محتضر مستحب است. خواندن [[دعای عدیله]] نیز از دیگر مستحبات حالت احتضار است. همچنین تلقین دعاهای: «اللهم اغفر لی الکثیر من معاصیک، واقبل منی الیسیر من طاعتک» و «یا من یقبل الیسیر ویعفو عن الکثیر، اقبل منی الیسیر واعف عنی الکثیر، إنک أنت العفو الغفور» نیز مستحب است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴، ۱۸-۱۷.</ref> | * '''مستحبات''': مستحب است برای فردی که در آستانه جان دادن است [[شهادتین]] و اقرار به [[پیامبر(ص)]] و [[ائمه(ع)]] را تلقین کنند یعنی برای او بگویند تا او تکرار کند. اگر جان دادن محتضر سخت است، مستحب است او را به جایی که [[نماز]] میگزارده انتقال دهند. همین طور تلاوت قرآن، به ویژه سورههای «[[سوره یس|یس]]»، «[[سوره صافات|صافّات]]» و «[[سوره احزاب|احزاب]]» بر بالین محتضر مستحب است. خواندن [[دعای عدیله]] نیز از دیگر مستحبات حالت احتضار است. همچنین تلقین دعاهای: «اللهم اغفر لی الکثیر من معاصیک، واقبل منی الیسیر من طاعتک» و «یا من یقبل الیسیر ویعفو عن الکثیر، اقبل منی الیسیر واعف عنی الکثیر، إنک أنت العفو الغفور» نیز مستحب است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴، ۱۸-۱۷.</ref> | ||
*'''مکروهات''': در مقابل، حضور [[جنابت|جُنُب]] و [[حائض]] نزد محتضر، تنها گذاشتن زنها نزد وی، نهادن شیء آهنی بر شکمش، گریه کردن و سخن گفتن زیاد نزد او [[مکروه]] است.<ref> | *'''مکروهات''': در مقابل، حضور [[جنابت|جُنُب]] و [[حائض]] نزد محتضر، تنها گذاشتن زنها نزد وی، نهادن شیء آهنی بر شکمش، گریه کردن و سخن گفتن زیاد نزد او [[مکروه]] است.<ref>یزدی، العروه الوثقی، دار المورخ العربی، ج۱، ص۲۸۵-۲۸۴.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* دهخدا، لغت | * دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۱. | ||
* نجفی، محمد حسن، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، دار احیاءالثراث العربی، ۱۴۰۴ق. | * نجفی، محمد حسن، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، دار احیاءالثراث العربی، ۱۴۰۴ق. | ||
* یزدی، محمد | * یزدی، سید محمد کاظم، العروه الوثقی، بیروت، دار المورخ العربی، بی تا. | ||
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، بی تا. | * طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، بی تا. | ||
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق. | * کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق. |