حنوط: تفاوت میان نسخهها
جز
اصلاح ساختار
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (اصلاح پانویسهاو منابع بر اساس شیوهنامه) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جز (اصلاح ساختار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{احکام}} | {{احکام}} | ||
'''حَنوط''' به معنای مالیدن [[کافور]] به مواضع | '''حَنوط''' به معنای مالیدن [[کافور]] به مواضع هفتگانه [[سجده]] میت مسلمان است. این عمل واجب بوده و آمیختن حنوط با [[تربت امام حسین|تربت امام حسین(ع)]] مستحب است. | ||
== | ==مفهومشناسی== | ||
حنوط | حنوط به هر مادّه خوشبویی که بدن یا کفن میت را به وسیله آن معطّر کنند گفته میشود، اما در آثار فقهی تنها درباره کافور به کار رفته که به مواضعی از بدن میت مالیده میشود. مالیدن کافور به بدن میت را «تحنیط» می گویند<ref>لسان العرب و مجمع البحرین/ واژه «حنط»؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۸۵؛ جامع المقاصد، ج۱، ص۳۵۸.</ref> و از آن در باب [[طهارت]] سخن گفتهاند. | ||
== احکام حنوط== | == احکام حنوط== | ||
*مالیدن کافور به بدن میت مسلمان [[واجب]] است،<ref>جواهرالکلام، ج۴، ص۱۷۶؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۰.</ref> ولی حنوط بر میت [[احرام|مُحرم]]-به خاطر حرمت استعمال موادّ خوش بو بر محرم-جایز نیست. البتّه زن در [[عده|عدّه وفات]] و معتکف به رغم حرمت بوی خوش بر آنان، در این حکم ملحق به محرم نیستند و تحنیط آنان واجب است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۸۲ ۱۸۴ و ج ۱۸، ص۴۲۱.</ref> | |||
* مالیدن کافور به بدن میت مسلمان [[واجب]] است،<ref>جواهرالکلام، ج۴، ص۱۷۶؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۰.</ref> ولی حنوط بر میت [[احرام|مُحرم]]-به خاطر حرمت استعمال موادّ خوش بو بر محرم-جایز نیست. البتّه زن در [[عده|عدّه وفات]] و معتکف به رغم حرمت بوی خوش بر آنان، در این حکم ملحق به محرم نیستند و تحنیط آنان واجب است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۸۲ ۱۸۴ و ج ۱۸، ص۴۲۱.</ref> | *برخی فقها مالیدن کافور به مواضع بدن میت را واجب دانستهاند و برخی دیگر تنها تماس با آن مواضع را کافی دانسته و مالیدن را مستحب شمردهاند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۷۷.</ref> | ||
* در اینکه تحنیط قبل از [[کفن کردن]] میت انجام میشود یا بعد از کفن کردن وی یا پس از پوشاندن لنگ و قبل از پوشاندن پیراهن و یا همه صورت های فوق جایز است، اختلاف است. هر چند بهتر آن است که تحنیط قبل از تکفین باشد.<ref>جواهرالکلام، ج۴، ص۱۷۵-۱۷۶.</ref> | *در اینکه تحنیط قبل از [[کفن کردن]] میت انجام میشود یا بعد از کفن کردن وی یا پس از پوشاندن لنگ و قبل از پوشاندن پیراهن و یا همه صورت های فوق جایز است، اختلاف است. هر چند بهتر آن است که تحنیط قبل از تکفین باشد.<ref>جواهرالکلام، ج۴، ص۱۷۵-۱۷۶.</ref> | ||
* اگر کافور یافت نشود، میت بدون تحنیط [[دفن]] میگردد؛ هرچند خوشبو کردن بدن وی با ذریره جایز است؛ لیکن حنوط به شمار نمیرود. در [[کراهت]] یا حرمت خوش بو کردن میت به غیر ذریره و کافور اختلاف است. مخلوط کردن کافور با ذریره در حنوط جایز است.<ref>حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۵-۱۹۷؛ نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۸۸-۱۹۰.</ref> | *اگر کافور یافت نشود، میت بدون تحنیط [[دفن]] میگردد؛ هرچند خوشبو کردن بدن وی با ذریره جایز است؛ لیکن حنوط به شمار نمیرود. در [[کراهت]] یا حرمت خوش بو کردن میت به غیر ذریره و کافور اختلاف است. مخلوط کردن کافور با ذریره در حنوط جایز است.<ref>حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۵-۱۹۷؛ نجفی، جواهر الکلام، تهران، ج۴، ص۱۸۸-۱۹۰.</ref> | ||
* در صورت کم بودن کافور، اگر نتوان آن را هم در غسل میت و هم در تحنیط استفاده کرد، غسل مقدّم است، و بین تحنیط پیشانی و سایر مواضع، پیشانی مقدّم است.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، قم، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۲۰۰ | *در صورت کم بودن کافور، اگر نتوان آن را هم در غسل میت و هم در تحنیط استفاده کرد، غسل مقدّم است، و بین تحنیط پیشانی و سایر مواضع، پیشانی مقدّم است.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، قم، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۲۰۰.</ref> | ||
==مواضع حنوط== | ==مواضع حنوط== | ||
خط ۲۷: | خط ۲۴: | ||
==آداب== | ==آداب== | ||
آمیختن حنوط با [[تربت امام حسین|تربت امام حسین | آمیختن حنوط با [[تربت امام حسین|تربت امام حسین(ع)]] مستحب است، لیکن نباید به مواضع منافی با احترام مالیده شود.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، قم، ج۲، ص۸۲؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۹.</ref> | ||
نیز بنابر تصریح بعضی، مستحب است تحنیط از پیشانی آغاز گردد. ظاهر کلام برخی وجوب آن است.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، قم، ج۲، ص۸۲؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۹؛ آملی، مصباح الهدی، مطبعة الفردوسی، ج۶، ص۲۵۱.</ref> | نیز بنابر تصریح بعضی، مستحب است تحنیط از پیشانی آغاز گردد. ظاهر کلام برخی وجوب آن است.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، قم، ج۲، ص۸۲؛ حکیم، مستمسک العروة، قم، ج۴، ص۱۹۹؛ آملی، مصباح الهدی، مطبعة الفردوسی، ج۶، ص۲۵۱.</ref> | ||