پرش به محتوا

جعل حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۹
جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
جز (تمیزکاری)
خط ۱۹: خط ۱۹:


==تاریخچه==
==تاریخچه==
برخی از محققان بر این باورند که پیشینه جعل حدیث به دوران حیات پیامبر اکرم برمی‌گردد و حدیث «وَمَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّدًا فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، باب کتابة العلم، ج۱، ص۳۳، ح۱۱۰.</ref> را شاهدی بر این می‌دانند که به احتمال در دوره پیامبر حدیثی جعل شده باشد.<ref> احمد امین، فجر الاسلام، ۲۰۱۲ق، ص۲۳۱.</ref> چنانچه در روایتی امام علی هم به آن اشاره کرده است.<ref> صدوق، الاعتقادات الامامیه، ۱۴۱۴ق، ص۱۱۸.</ref>
برخی از محققان بر این باورند که پیشینه جعل حدیث به دوران حیات پیامبر اکرم برمی‌گردد و حدیث «وَمَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّدًا فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، باب کتابة العلم، ج۱، ص۳۳، ح۱۱۰.</ref> را شاهدی بر این می‌دانند که به احتمال در دوره پیامبر حدیثی جعل شده باشد.<ref> احمد امین، فجر الاسلام، ۲۰۱۲ق، ص۲۳۱.</ref> چنانچه در روایتی امام علی(ع) هم به جعل حدیث در دوره پیامبر اشاره کرده است.<ref> صدوق، الاعتقادات الامامیه، ۱۴۱۴ق، ص۱۱۸.</ref>


هرچند به گفته هاشم معروف حسنی، برخی از محققان اهل سنت بر این باورند که جعل حدیث در دوره خلفای راشدین نبوده و پس از شهادت امام علی(ع) آغاز شده است در این دوره احزاب و فرقه‌هایی ظهور کردند و هر کدام برای تثبیت خود به قرآن و سنت استناد می‌کردند و اگر مستندی در قرآن یا روایات نمی‌یافتند، به جعل یا تحریف حدیث می‌پرداختند.<ref>معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۹۰-۹۱.</ref> جعل حدیث در دوران [[معاویة بن ابی‌سفیان]] گسترش یافت. معاویه از راویانی که در فضائل [[عثمان]] و دیگر [[صحابه]] و در عیب‌جویی [[امام علی(ع)]] حدیث جعل می‌کردند، حمایت می‌کرد.{{مدرک}}
هرچند به گفته هاشم معروف حسنی، برخی از محققان اهل سنت بر این باورند که جعل حدیث در دوره خلفای راشدین نبوده و پس از شهادت امام علی(ع) آغاز شده است در این دوره احزاب و فرقه‌هایی ظهور کردند و هر کدام برای تثبیت خود به قرآن و سنت استناد می‌کردند و اگر مستندی در قرآن یا روایات نمی‌یافتند، به جعل یا تحریف حدیث می‌پرداختند.<ref>معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۹۰-۹۱.</ref> جعل حدیث در دوران [[معاویة بن ابی‌سفیان]] گسترش یافت. معاویه از راویانی که در فضائل [[عثمان]] و دیگر [[صحابه]] و در عیب‌جویی [[امام علی(ع)]] حدیث جعل می‌کردند، حمایت می‌کرد.{{مدرک}}
خط ۲۹: خط ۲۹:
*فضلیت‌تراشی برای فرقه خود و مذمت دیگر فرق؛ هر حزب یا فرقه‌ای برای تثبیت خود به قرآن و سنت استناد می‌کردند و اگر مستندی یافت نمی‌شد حدیث جعل می‌کردند.<ref>معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۹۰-۹۱.</ref> مثلا غالیان برای تثبیت عقاید خود حدیث جعل می‌کردند.
*فضلیت‌تراشی برای فرقه خود و مذمت دیگر فرق؛ هر حزب یا فرقه‌ای برای تثبیت خود به قرآن و سنت استناد می‌کردند و اگر مستندی یافت نمی‌شد حدیث جعل می‌کردند.<ref>معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۹۰-۹۱.</ref> مثلا غالیان برای تثبیت عقاید خود حدیث جعل می‌کردند.


تقرب به سلاطین،
نزدیک شدن به پادشاهان، اصلاح جامعه، توجه دان مردم به قرآن از دیگر انگیزهای جعل حدیث بوده است<ref>هاشمی خویی، منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۱۴، ص۳۶.</ref>
 
همچنین اختلاف در جانشینی پیامبر و فرقه‌گرایی از علل جعل حدیث دانسته شده‌اند.<ref>احمد امین، فجر الاسلام، ۲۰۱۲ق، ص۲۳۳.</ref>
 


همچنین اختلاف در جانشینی پیامبر و فرقه‌گرایی از علل جعل حدیث دانسته شده‌اند.<ref>احمد امین، فجر الاسلام، ۲۰۱۲ق، ص۲۳۳.</ref>
== پیامدها==
== پیامدها==
* سخت شدن دستیابی به احادیث صحیح: جعل حدیث سبب شد تا تفکیک احادیث صحیح از احادیث موضوع دشوار گردد. چنانکه ۷۰۰۰ حدیث صحیح بخاری از میان ۶۰۰ هزار حدیث<ref>احمد امین، فجر الاسلام، ۲۰۱۲ق، ص۲۳۲.</ref>و ۷۲۷۵ حدیث صحیح مسلم<ref> مدیر شانه‌چی، علم الحدیث، ۱۳۸۱ش، ص۶۷.</ref>از میان ۳۰۰ هزار انتخاب شده است.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۰۲.</ref>  
* سخت شدن دستیابی به احادیث صحیح: جعل حدیث سبب شد تا تفکیک احادیث صحیح از احادیث موضوع دشوار گردد. چنانکه ۷۰۰۰ حدیث صحیح بخاری از میان ۶۰۰ هزار حدیث<ref>احمد امین، فجر الاسلام، ۲۰۱۲ق، ص۲۳۲.</ref>و ۷۲۷۵ حدیث صحیح مسلم<ref> مدیر شانه‌چی، علم الحدیث، ۱۳۸۱ش، ص۶۷.</ref>از میان ۳۰۰ هزار انتخاب شده است.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۰۲.</ref>  
* تدوین کتاب‌های رجالی: جعل حدیث سبب شد کتاب‌هایی در جرح و تعدیل، علل حدیث و وضع آن نوشته شود.
* تدوین کتاب‌های رجالی: جعل حدیث سبب شد کتاب‌هایی در جرح و تعدیل، علل حدیث و وضع آن نوشته شود.
* نفی برخی از احادیث صحیح
* نفی برخی از احادیث صحیح
خط ۴۳: خط ۴۵:
* [[ابوهریره]]
* [[ابوهریره]]
* کعب الاحبار
* کعب الاحبار
 
* [[ابی بن کعب]]
* [[ابن مریم مروزی]]
همچنین [[قرطبی]]، از محمد بن عکاشه کرمانی، احمد بن عبدالله جویباری، [[میسره بن عبد ربه]]، [[حسن بن عباس بن حریش|حسن بن عباس بن حریش رازی]] و [[مغیره بن سعید کوفی]] نیز به عنوان جاعلان حدیث فضائل سور نام برده است.<ref>بستانی، اعتبارسنجی روایات فضائل قرائت قرآن نزد شیعه، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۷۸، به نقل از قرطبی.</ref>
== کتابشناسی==
== کتابشناسی==
در حوزه حدیث اهل سنت، نخستین‌بار رجالیان مکتب بغداد، از نسبت وضع در ارزیابی‌های رجالی خود بهره گرفتند و [[احمد بن حنبل]] در قرن دوم و سوم رویکرد تندی در این زمینه داشت.<ref>ابن حنبل، العلل، ج۲، ص۴۲.</ref> اصحاب حدیث در خراسان همین رویکرد تند را در برابر فرقه کرامیه داشتند و برخی از رجال این مذهب از سوی نقادان اصحاب حدیث به عنوان واضع حدیث شناخته شدند.<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۰۶.</ref> استفاده از اتهام صریح وضع حدیث در ارزیابی‌های رجالی شیعه به اوایل سدۀ چهارم قمری باز می‌گردد و نمونه‌های آن در اظهارنظرهای افرادی چون [[ابن عقده]] و [[ابن ولید]] دیده می‌شود<ref>نک: نجاشی، رجال، ص۳۳۸؛ علامۀ‌حلی، رجال، ص۳۴۲.</ref> در قرن پنجم، کاربرد نسبت وضع حدیث، به‌طور گسترده نزد ابن‌غضائری دیده می‌شود که به سختگیری در نقل شهرت دارد و تقریباً در اواخر قرن پنجم مطالعات موضوعات و اقسام وضع و کیفیت تشخیص آن، صورت تدوین‌یافته‌ای به خود گرفت برخی از آنها عبارتند از:
در حوزه حدیث اهل سنت، نخستین‌بار رجالیان مکتب بغداد، از نسبت وضع در ارزیابی‌های رجالی خود بهره گرفتند و [[احمد بن حنبل]] در قرن دوم و سوم رویکرد تندی در این زمینه داشت.<ref>ابن حنبل، العلل، ج۲، ص۴۲.</ref> اصحاب حدیث در خراسان همین رویکرد تند را در برابر فرقه کرامیه داشتند و برخی از رجال این مذهب از سوی نقادان اصحاب حدیث به عنوان واضع حدیث شناخته شدند.<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۰۶.</ref> استفاده از اتهام صریح وضع حدیث در ارزیابی‌های رجالی شیعه به اوایل سدۀ چهارم قمری باز می‌گردد و نمونه‌های آن در اظهارنظرهای افرادی چون [[ابن عقده]] و [[ابن ولید]] دیده می‌شود<ref>نک: نجاشی، رجال، ص۳۳۸؛ علامۀ‌حلی، رجال، ص۳۴۲.</ref> در قرن پنجم، کاربرد نسبت وضع حدیث، به‌طور گسترده نزد ابن‌غضائری دیده می‌شود که به سختگیری در نقل شهرت دارد و تقریباً در اواخر قرن پنجم مطالعات موضوعات و اقسام وضع و کیفیت تشخیص آن، صورت تدوین‌یافته‌ای به خود گرفت برخی از آنها عبارتند از: