ناقه صالح: تفاوت میان نسخهها
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۵۹
ناقه صالح شتر مادهای بود که با معجزه الهی و در تایید حضرت صالح، خلق شد. قرآن از این ناقه به «ناقه الله» تعبیر میکند که اهمیت آنرا نشان میدهد. بنابر روایات این شتر به درخواست مشرکان و با معجزه الهی از دل کوه بیرون آمد و معجزه حضرت صالح لقب گرفت. برای امتحان قوم ثمود، آب آنجا یکروز اختصاص به این ناقه داشت و مردم در روز بعدی میتوانستند از آب نهر استفاده کنند و حق هیچ تعرضی به این شتر را نداشتند.
اما با گذشت زمان عدهای این ناقه را از بین بردند و دیگران نیز بدان رضایت دادند. در نتیجه عذاب الهی نازل گشته و همه مشرکان نابود شدند.
نشانهی الهی
ناقه صالح، شتر مادهای بود که با معجزه الهی و در تایید حضرت صالح، خلق شد. قرآن در چند آیه از ناقه صالح یاد کرده و در عموم موارد از آن به «ِناقَةُ اللَّه» تعبیر میکند.[۱] اضافه ناقه به الله؛ اضافه تشریفیه بوده و نشان از اهمیت این ناقه دارد.[۲] اهمیت این ناقه به جهت نحوه خاص بوجود آمدن آن بوده که به معجزه خاص الهی خلق شده و وسیله امتحان قوم ثمود گردیده است. قرآن این ناقه را نشانه و دلیلی از طرف پروردگار معرفی میکند: «قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً؛ دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده: اين ناقه الهى براى شما معجزهاى است».[۳]
خلقت
قرآن از طریقه به وجود آمدن این ناقه، صحبتی به میان نیاورده و تنها به نشانه بودن آن اشاره میکند.[۴] با این حال، روایات جزئیات بیشتری از این معجزه ذکر کردهاند. حضرت صالح پس از چند ده سال تبلیغ خداپرستی در میان قوم خود و عدم ایمان آوردن عموم مردم؛ به آنها چنین پیشنهاد میدهد: «اگر مايليد، درخواستی از من کنید تا از خداى خود بخواهم و او نیز اجابت کند و يا اگر مايليد، من از خدايان شما چيزى بخواهم، پس اگر خدايان شما خواسته مرا پاسخ دادند من از ميان شما میروم؛ زيرا هم من شما را خسته كردم و هم شما مرا خسته كرديد».[۵]
قوم ثمود پیشنهاد صالح را پذیرفتند و پس از آماده کردن مقدمات، صالح از تک تک بتها خواهان جواب گشت اما آنها از جواب بازماندند. نوبت به درخواست از خدای صالح رسید. هفتاد نفر از بزرگان قوم به همراه صالح به نزد کوهی که در نزدیکی بود، رفتند. سپس از صالح چنین خواستند: در همين ساعت يک شتر ماده، سرخمو، پر موی که ده ماهه باردار باشد و ... از دل کوه بیرون بیاور. صالح: آنچه خواستید با اینکه بر من سخت است ولی بر پروردگارم آسان خواهد بود. سپس صالح این خواسته را از خداوند درخواست کرد. کوه با صدای بلندی شکافته شد. سپس شتری با همان مشخصات از دل کوه بیرون آمد. در عین حال قوم دوباره درخواست کرد که شتر، بچه خود را به دنیا بیاورد. شتر بچه خود را به دنیا آورد. در نهایت تعداد اندکی از این هفتاد نفر ایمان آوردند و حقیقت امر را به مردم گفتند.[۶]
آزمایش قوم ثمود
ناقه صالح با معجزه الهی به وجود آمد و طبیعتا نمادی برای مومنان بود. وجود و حیات این معجزه الهی، حجت و دلیل محکمی برای مومنان بود. حضرت صالح و مومنان از شیر آن نیز استفاده میکردند.[۷] خداوند خواهان نگهداری و حفظ این ناقه بوده و تصریح میکند که این ناقه، برای امتحان و آزمایش است: «ما ناقه را براى آزمايش آنها فرستادیم»[۸] قرآن دو مسئولیت قوم ثمود نسبت به این ناقه را ذکر میکند:
- «صالح گفت: اين ناقه (معجزه من) است، آب نهر را روزى ناقه بنوشد و روزى شما بنوشيد* كمترين آزارى به آن نرسانيد، كه عذاب، روزى بزرگ شما را فرا خواهد گرفت».[۹]
- اين ماده شتر خدا، برايتان نشانهاى است. رهايش كنيد تا در زمين خدا بچرد و هيچ آسيبى به او نرسانيد كه عذابى دردآور شما را فرا خواهد گرفت».[۱۰]
کشتن ناقه و عذاب الهی
گذشت زمان، بزرگی وقایع را برای انسانهای کوچک، کوچک میکند. ناقه صالح با اینکه معجزهای بزرگ بود، اما به بیمهری دچار شد. قوم ثمود شتر صالح را کشتند و به صالح چنین گفتند: «اى صالح، اگر پيامبر هستى آنچه را به ما وعده میدهى بياور».[۱۱] در نهایت عذاب الهی شامل آنان شد. آنها با پی بردن به قطعیت عذاب، پشیمان شدند[۱۲] اما سودی برایشان نداشته و جز مومنان، همه هلاک شدند.[۱۳]
خطای یک فرد و عذاب قوم
یکی از آیات قرآن کشتن ناقه را به یک فرد استناد میدهد: «يارشان را ندا دادند و او شمشير برگرفت و آن (شتر) را پى كرد».[۱۴] از برخی روایات نیز همین مطلب به دست میآید.[۱۵] اما آیات دیگر، کشتن ناقه را به همگان استناد داده و به تبع آن عذاب الهی نیز شامل همه آنها شد: «فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَ عَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ؛ پس آنها، ماده شتر را پى كردند و از فرمان پروردگارشان سرباز زدند».[۱۶] این نوع تعبیر متفاوت به این جهت میباشد؛ با اینکه برخی این قتل را انجام دادند ولی دیگران نیز بدان راضی بوده و آنرا تایید کردند.[۱۷] امام علی(ع) نیز چنین فرمودهاند: «شتر ماده ثمود را يک نفر دست و پا بريد، امّا عذاب آن تمام قوم ثمود را گرفت، زيرا همگى آن را پسنديدند».[۱۸]
پانویس
منابع
- ابن عساکر، ابو القاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
- حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق: محمودی، محمد باقر، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
- حسینی شیرازی، سید محمد، تقریب القرآن إلی الأذهان، بیروت، دار العلوم، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- فضل الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۷۳؛ سوره هود، آیه ۶۴.
- ↑ حسینی شیرازی، تقريب القرآن إلى الأذهان، ۱۴۲۴ق، ج ۲، ص۲۰۰.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۷۳.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۷۳.
- ↑ کلینی، الكافی، ۱۴۰۷ق، ج ۸، ص۱۸۵.
- ↑ کلینی، الكافی، ۱۴۰۷ق، ج ۸، ص ۱۸۵.
- ↑ ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ۱۴۱۵ق،ج ۱۰، ص ۴۵۸.
- ↑ سوره قمر، آیه ۲۷.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۱۵۵.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۷۳.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۷۷.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۱۵۷.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۷۸.
- ↑ سوره قمر،آیه ۲۹.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص ۴۳۵.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۷۷.
- ↑ فضل الله، تفسير من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲۴، ص۲۸۷.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، خطبه ۲۰۱، ص ۳۱۹.