پرش به محتوا

هاجر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ آوریل ۲۰۱۹
جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
جز (تمیزکاری)
خط ۳۱: خط ۳۱:
[[پرونده:حجر اسماعیل..jpg|250px|بندانگشتی|تصویر [[حجر اسماعیل]] و محل دفن هاجر.]]
[[پرونده:حجر اسماعیل..jpg|250px|بندانگشتی|تصویر [[حجر اسماعیل]] و محل دفن هاجر.]]


==هدیه پادشاه مصر به ساره==
==هاجر، هدیه پادشاه مصر به ساره==
[[حضرت ابراهیم]] در حدود ۷۰ سالگی از سوی [[خداوند]] مأمور شد از [[بابل]] مهاجرت کند<ref>ابن‌اثیر، الکامل،۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۰.</ref> از این‌رو به همراه همسرش [[ساره]]، برادرزاده خود [[حضرت لوط]] و برخی دیگر از پیروانش به [[مصر]] رفتند. پادشاه مصر به ساره نظر سوء کرد و ابراهیم با [[تقیه]] خود را برادر ساره معرفی نمود. بنا بر گزارش منابع تاریخی هر بار پادشاه قصد بدی نسبت به ساره داشت، دستش خشک می‌شد سه بار این حادثه تکرار شد تا اینکه پادشاه از ساره خواست تا دعا کند و دست او به حالت اول برگردد. بعد از دعای ساره پادشاه او را آزاد کرد و هاجر را که کنیزی قبطی بود به او هدیه داد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱.</ref>
[[حضرت ابراهیم]] در حدود ۷۰ سالگی از سوی [[خداوند]] مأمور شد از [[بابل]] مهاجرت کند<ref>ابن‌اثیر، الکامل،۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۰.</ref> از این‌رو به همراه همسرش [[ساره]]، برادرزاده خود [[حضرت لوط]] و برخی دیگر از پیروانش به [[مصر]] رفتند. پادشاه مصر به ساره نظر سوء کرد و ابراهیم با [[تقیه]] خود را برادر ساره معرفی نمود. بنا بر گزارش منابع تاریخی هر بار پادشاه قصد بدی نسبت به ساره داشت، دستش خشک می‌شد سه بار این حادثه تکرار شد تا اینکه پادشاه از ساره خواست تا دعا کند و دست او به حالت اول برگردد. بعد از دعای ساره پادشاه او را آزاد کرد و هاجر را که کنیزی قبطی بود به او هدیه داد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱.</ref>


بعدها که ابراهیم از [[ساره]] صاحب فرزندی نشد، ساره هاجر را به ابراهیم بخشید تا شاید ابراهیم از او صاحب فرزند شود. مدتی بعد [[اسماعیل]] از وی متولد شد<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱.</ref> زمانی‌که هاجر اسماعیل را به دنیا آورد، ساره چون فرزندی نداشت، ناراحت شد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج ۱، ص۲۸۸.</ref>
بعدها که ابراهیم از [[ساره]] صاحب فرزندی نشد، ساره هاجر را به ابراهیم بخشید تا شاید ابراهیم از او صاحب فرزند شود. مدتی بعد [[اسماعیل]] از وی متولد شد<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱.</ref> زمانی‌که هاجر اسماعیل را به دنیا آورد، ساره چون فرزندی نداشت، ناراحت شد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج ۱، ص۲۸۸.</ref>


==ماجرای هجرت هاجر از شام==
==ماجرای هجرت از شام==
پس از تولد اسماعیل، ابراهیم به دستور خدا هاجر و فرزندش را به [[مکه]] که در آن روز بیابانی خشک و بدون سکنه بود منتقل کرد، ابراهیم آنها را در محلی که بعدها خانه خدا در آن‌جا بازسازی شد، در نزدیکی [[چاه زمزم]] فعلی پیاده کرد.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج ۱، ص۲۸۸.</ref> بر پایه روایتی که از امام صادق نقل شده، زمانی که ابراهیم، هاجر و اسماعیل را در اطراف [[کعبه]] گذاشت و برگشت، اسماعیل تشنه شد و هاجر برای یافتن آب،‌ هفت بار میان دو کوه [[صفا و مروه]] رفت و برگشت ولی آب پیدا نکرد. بعد از تلاش‌های هاجر، وقتی نزدیک اسماعیل آمد، دید او از تشنگی پا بر زمین کشیده و آب از زیر پای کودک شروع به جوشیدن کرده است، این همان چشمه زمزم است که در [[مسجدالحرام]] وجود دارد. این واقعه سبب شد خداوند سعی بین صفا و مروه را جزو اعمال [[حج]] قرار دهد تا مردم تسلیم ابراهیم(ع) نسبت به خداوند را متوجه شوند.<ref>مجلسی، شرح فقیه، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۳۵.</ref>  
پس از تولد اسماعیل، ابراهیم به دستور خدا هاجر و فرزندش را به [[مکه]] که در آن روز بیابانی خشک و بدون سکنه بود منتقل کرد، ابراهیم آنها را در محلی که بعدها خانه خدا در آن‌جا بازسازی شد، در نزدیکی [[چاه زمزم]] فعلی پیاده کرد.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج ۱، ص۲۸۸.</ref> بر پایه روایتی که از امام صادق نقل شده، زمانی که ابراهیم، هاجر و اسماعیل را در اطراف [[کعبه]] گذاشت و برگشت، اسماعیل تشنه شد و هاجر برای یافتن آب،‌ هفت بار میان دو کوه [[صفا و مروه]] رفت و برگشت ولی آب پیدا نکرد. بعد از تلاش‌های هاجر، وقتی نزدیک اسماعیل آمد، دید او از تشنگی پا بر زمین کشیده و آب از زیر پای کودک شروع به جوشیدن کرده است، این همان چشمه زمزم است که در [[مسجدالحرام]] وجود دارد. این واقعه سبب شد خداوند سعی بین صفا و مروه را جزو اعمال [[حج]] قرار دهد تا مردم تسلیم ابراهیم(ع) نسبت به خداوند را متوجه شوند.<ref>مجلسی، شرح فقیه، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۳۵.</ref>  
===تفاوت گزارش قرآن و تورات در دلیل هجرت===
===تفاوت گزارش قرآن و تورات در دلیل هجرت===